#گزارش
#جوانه_مهربانو
#جلسه_جدی😁
این هفته اعضای جوانه مهربانو جلسه داشتیم برای اصلاح روند فعالیت گروه و تغییر مسئولیت های گذشته و ایجاد مسئولیت های جدید و تغییر زمان دورهمی و مکان دورهمی هامون و جشن میلاد پیامبر.
ان شاء الله خدا برکت بده به فعالیت هامون و تلاش هامون تا مثمر ثمر باشیم.
#گزارش
#کارگاه_بهار_کودکان(مهر1402)
#پیامبر_اکرم_خاک_بهار_کودکان_است
#خاک_بازی_گل_بازی
#دفاع_مقدس
#دستورزی
#آزادی
#خلاقیت
#جوانهها
خواستیم یه برنامه مشترک با همکاری جوانه ها برگزار کنیم. برنامه ای که نمونه کار بده دست جوانه ها و دخیلشون کنه تو انجامش😊.
پیشنهاد خاک بازی و گل بازی دادیم. با استقبال اکثریت مواجه شد😍. اول مدیر برنامه رو مشخص کردیم و بعدش هم تقسیم مسئولیت. هرجوانه ای🌱 یه بخش از کار رو بر عهده گرفت. تصمیم داشتیم داستان ابوتراب رو برای بچه ها بگیم و برای گفتگوی مامانا هم از خاک برسیم به مسئله تربیت فرزند.🤔
ولی ناگهان خودمون رو تو هفته دفاع مقدس دیدیم🥰. به همین خاطر جزئیات برنامه تغییر کرد. مفهوم دشوار دفاع مقدس و پشتیبانی جنگ رو تبدیل کردیم به داستان بازی. پدرا تو جبهه ها میجنگیدن🧔♂⚔🔫🧨💣 و مادرا 🧕پشت جبهه نون می پختن🥖.همه با هم تو نقشه ایران🇮🇷 که باید توسط یکی از مامانا کشیده میشد. گفتگو هم به نحوه انتقال مفاهیم دینی به بچه ها تغییر کرد. بازی مادر و کودک هم شد درست کردن مهر و تسبیح📿 به نشونه دعای مردم پشت جبهه و عبادت رزمنده ها توی جبهه.
ادامه👇👇
#گزارش
#کارگاه_بهار_کودکان
دو سه روز قبل از برنامه یه جلسه گرفتیم با حضور مدیران جوانه ها و جزئیات رو بررسی کردیم و برنامه رو بستیم💪.
پنجشنبه صبح بود که مامانا و بچه ها با کلی وسیله از راه رسیدن🧕👶🧒👧👦.
برنامه دیرتر از زمان برنامه ریزی شده شروع شد😢. برنامه با صحبت مسئول واحد جوانه ها در مورد هدف مادرانه و هدف از تشکیل جوانه ها و هدف از کارگاه بهار کودکان ( همون خاک بازی خودمون 😉) شروع شد.
یکی از بچه ها آیه ای در مورد شهدا قرائت کرد😌.
ادامه برنامه، صدقه جمع کردن به نیت سلامتی و فرج امام زمان و سلامتی جمع بود.💵💵
مامانا به سختی و به کندی😫 هدایت شدند به سمت داستان بازی تا ببینن که چجوری مفهومی سخت با زبان کودکانه به بچه ها آموزش داده میشه و ان شاء الله خودشون از این مدل کارا انجام بدن🤓.داستان بازی با داستان گویی خوب یکی از مامانا اجرا شد😘.
بعد از داستان بازی که زمان گل بازی بچه ها بود، مامانا رفتن برای گفتگو🧐. متأسفانه متأسفانه متأسفانه میکروفونی که همیشه سالم بود، اونروز به شکل عجیبی قطع شده بود و اذیت می کرد🤦♀😬. طفلی مسئول گفتگو مجبور بود هی آب بخوره و بلند حرف بزنه.😅
هوا هم که هر روز سرد بود و مامانا استرس داشتن که نکنه تو شهدای گمنام بچه ها سرما بخورن🥶. ولی اونروز معتدل رو به گرم بود و ما هم بخاطر برنامه که باید تو یه محیط آزاد می بودیم، تو آفتاب نشسته بودیم😥. حالا خداروشکر که سرد نبود که بچه هامون سرما بخورن.🤲
بعد گفتگو نوبت بازی مادر و کودک بود🤗. رفتیم پیش بچه ها و بعضی ها خیلی صمیمی با خاک نشستن و مشغول درست کردن تسبیح 📿با بچه ها شدیم. تو اطلاعیه نوشته بودیم که نخ و سوزن بیارین🪡. این بخش برنامه خیلی به بچهها و مامانا کیف داد🤩. یکی یکی دونه های تسبیح جا می گرفتن تو نخ. یه کم که بازی کردیم اذان شد. مامانا آماده شدن برای نماز.
بعد نماز اکثرا رفتن. ولی حیف شد؛ چون برنامه ی غبار روبی🌧 و گلباران💐🌷🪴🍀🌼🌸🌺🌹🌻 مزار شهدا هم داشتیم و خیلی ها نرسیدن به این قسمت برنامه.☹️
خداروشکر با هر نقطه ضعف و نقطه قوتی برنامه اجرا شد و به خیر و خوشی به پایان رسید.🤲
ان شاء الله تصمیم داریم باز هم از این دست برنامه ها با مشارکت جوانه ها داشته باشیم. 🥳🤩
34.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای قدس… ای شهر من!
ای دوست!
فردا… فردا… درخت لیمو شکوفه میزند
سنبلهای سبز و زیتون شاد خواهند شد
و چشمها هم شادمان خواهند شد…
و کبوتران مهاجر بازخواهند گشت
به بامهای پاک تو
بچهها دوباره برای بازی خواهند آمد
و پدران و پسران به هم میرسند
در تپههای سرسبزت
ای وطنم!
ای سرزمین صلح و زیتون!
نزار قبانی
پیروزی نزدیک است....🌱 🇯🇴
پ_ن: فیلم مربوط به پویش مقلوبه توسط مادران سبزواری میباشد.
#طوفان_الاقصی
#مادرانه_سبزوار
#مقلوبه
#مرابطات
#زنان_مقاومت
#مادران_میدان
با توجه به اتفاقات فلسطین و غافلگیری صهیونیستها ✊✊انتظار میرود اسرائیل حملات وحشیانه خود علیه مردم فلسطین را با شدت فراوان آغاز کند.
شرط مسلمانی آن است برای پیروزی اسلام بر کفر سوره حشر و دعای جوشن صغیر،یا ۷مرتبه سوره فیل راقرائت بفرمایید
.عزیزان لطفاهمکاری کنید
پیروزی فلسطین پیروزی ماست
یاعلی..🤚
لطفاً نشر دهید🙏
بریم چندتا گزارش از روز دوشنبه مونده باهم ببینیم و بخونیم و لذت ببریم 😌😌😌👇👇
#گزارش
#ندبه_های_مادری
#تاریخ_۷_۷_۱۴۰۲
شنبه یا ۱شنبه بود.دلم هنوز هوایی ندبه روز قبل بود و توی بیقراری هاش.😭
حال و هوای ندبه رو خیلی دوست دارم.صبح آخر هفته،روز تعطیل،خلوتی خیابونا،سکوت و عمق خواب خیلی ها؛
اما من اتفاقا اینکه این شرایط خیلی هارو نمیتونه بکشونه ندبه رو دوست دارم😉.نه که فک کنین دارم از معنویت زیاد حرف میزنمااا نه.من کجا و عطر گل نرگس کجا...من فقط هر هفته روسیاهیام رو میارم ندبه و زار میزنم به حال و روزم که کجام.😔
میخواستم بانی ندبه بشم.به خیالم که هنوز اول هفته ست و دیر نمیشه.هنوز تو معلقی تصمیمم بودم که باز هم خواب بابای تازه سفرکرده ام رو دیدم.خدا رحمت کنه بابارو که مصمم ام کرد.بلافاصله برا هماهنگی پیام دادم و جواب شنیدم که دو نفر دیگه تو صف ان برا بانی شدن.بماند که چه کیفی کردم که شنیدم برا میزبانی بچه ها تو صف ان؛اما من خواب بابامو دیده بودم و باید اصرار میکردم.نمیشد که نشه.
ادامه👇👇👇
#گزارش
#ندبه_های_مادری
#تاریخ_۷_۷_۱۴۰۲
بالاخره با یه حمد و صلوات اصرارم جواب داد و مثل اصرار بچه ها که به بستنی شون رسیده باشن خوشحال بودم.🤪
و خوشحال تر که خانواده م هم قرار شد از مشهد بیان.😍
حالا ازین حال و هوا براتون بگم
تلفنای مامان از مشهد:می رسی به کارهات مامان،میخوای ما زودتر بیایم؟
_ نه مامان کاری ندارم که میرسم.
_ آخه با سه تا بچه،میخوای خودم زودتر بیام؟
_ نه مامان مشکلی نیست که خودم کارامو میکنم.
_صبحانه چی میذاری؟
_کشک و بادمجون🍆🍆🍆
_چی؟!دختر یه سوپی چیزی بذار برسی با بچه هات
_نه مامان جان میرسم خودم ردیف میکنم.خیالت نباشه و...
خدا رزق و روزی هامون رو زیاد بکنه
مهمون هم که رحمت خداست.
ما خانواده مون عاشق مهمون داری هستیم.
بریم که براتون از ۵شنبه اخرشب بگم.
چشمتون روز بد نبینه مهمونای مشهد اومده بودن و باتوجه به ۵ تا بچه ای که تو خونه بود خونه ترکیده بود از اسباب بازی.
انگار که نه انگار صبح زود مهمون داریم.به زور متوسل شدم و۱ونیم شب همه شونو خوابوندم.
حالا قصه هام با داداش:
چقدر میجنبین بابا،کی صبح کله سحر پامیشه بیاد😁
ادامه👇👇👇