eitaa logo
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
680 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
219 ویدیو
48 فایل
🌱 امام خمینی(ره): «.... اگر در طول انقلاب وفاداری و عواطف و حضور زنان در میدان های مختلف، در راه پیمایی‌ها و انتخابات‌ها نمی بود، یقینا این حرکت عظیم مردمی، نمی توانست این گونه شکل پیدا کند.» مدار مادران انقلابی(مادرانه) ارتباط با ما: @M_borzoyi
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا خیرت دهد ملاحسین کاشفی سنگ بنای روضه خوانی را تو در ایران بنا گذاشتی... رضا قلدر بی سواد، با همه ی کینه ای که در دلمان از تو داریم اما انگار رسم روضه ی خانگی را حماقت های تو برپا کرد!!! خوش حماقتی کردی مرد!! اصلا روضه ی حسین تنها روضه نیست که! سنگر است... معبر است... پناه است... حالا این روضه ها ما را قوی تر کرده... این روزها ما هم شبیه رهبر عزیزتر از جانمان داغداریم! قلب ما هم به جد در فراقشان غم دارد... آقای سید ... روضه های فراقتان هم پر از شعور سیاسی شده... مرد ولایت شناس زمان ... حالا این زنان امت اسلامی ایرانند که در فراقت اشک می‌ریزند! دست میبرند زیر روسری مشکی عزایتان گوشواره باز میکنند، انگشتر از انگشتان در میاورند، دست توی کیف میبرند و اسکناس بیرون می اورند تا امر ولایت زمین نماند. تا حزب الله را تنها نگذاشته باشند. همین امروز روز مباداست، حالا که فرزند حضرت زهرا جهاد را بر همه فرض کرده... فلز دوست داشتنی دنیا! با هر بمب و موشکی قیمتت بالا میرود، اما بی ارزشی اگر فدای سید علی ما نشوی. بی ارزشی اگر موشک نشوی و کثیف ترین موجودات دنیا را هلاک نکنی. به دستم، به گوشم، به گردنم، سنگینی اگر خرج مهدی زهرا نشده باشی🖤💔 حالا که وقت جهاد من رسیده... @madaranemeidan
پخت مقلوبه به نیت نابودی اسرائیل صبح جمعه از دعای ندبه که اومدم بااینکه خیلی خوابم میومد 🥱 به فکرم رسید که برای نهار مقلوبه بپزم و ببرم خونه ی مادربزرگم دور هم بخوریم. بساط آشپزی رو برپا کردم و مقلوبه رو پختم. درحالی که همه نوه ها جمع شده بودن و مرگ بر اسرائیل میگفتن قابلمه رو به نیت نابودی رژیم صهیونسیت ،واژگون کردیم... بعدشم هم خنده کنان شروع کردیم به خوردن😋 @madaranemeidan
کمک به جبهه مقاومت از طریق فروش موادغذایی شغل من فروش خوشمزه جات سالم و خونگیه👩‍🍳 چند روزیه مربای سیب و هویج درست کردم و از فروش هر کیلو از مرباهام، مبلغی برای کمک به مردم لبنان اختصاص دادم. از فروش بقیه ی محصولاتم هم مبلغی رو برای جبهه مقاومت کنار میذارم... @madaranemeidan
حرکتی که توی ذهن بچه هام موند به یادگار... شب بعد وعده صادق۲ ، میخواستیم برای نماز با دخترام به مسجد محل بریم🕌 فکر کردم چیکار کنم تو این فرصت کم که حرکتی نمادین زده باشم و هم توی ذهن بچه ها بمونه... همینطور که تندتند اماده می شدیم برا رفتن، به همسرم گفتم بره شکلات🍬 بخره و بیاره... دو ظرف برداشتم ، یکی برا دختر بزرگم ، یکی هم برا فسقلی که سبک باشه😉 دو تابرگه رنگی و یه ماژیک.📝 روی برگه ها نوشتم به امید ازادی قدس. این توزیع شکلات خیلی براشون جذاب بود، مخصوصا دختر کوچیکم😍 @madaranemeidan
مراسم با همکاری بانوان ساختمان بعد از شهادت سید حسن نصرالله و همراهانشون و اعلام عزای عمومی توسط رهبر انقلاب😔😔، با جمعی از خانم ها تو مجتمع مون یه جلسه گرفتیم، ببینیم میتونیم چیکار کنیم. تصمیم بر این شد که مجلس روضه بگیریم، اولش قرائت قران هدیه به روح مطهر شهدا، بعدش هم سخنرانی و اخر هم مداحی. شب قبل برنامه ، عملیات غرور افرین وعده صادق ۲ رقم خورد✊✊ و همه خوشحال از این انتقام ، میتونم بگم حداقل یکم از داغمون کم شد😊 تصمیم گرفتیم فردا که برنامه داریم مداح رو کنسل کنیم و برنامه بیشتر به سمت حماسی بره🇵🇸 و کلیپهایی با موضوع فلسطین پخش کنیم. @madaranemeidan
کار خوبه خدا درست کنه! ساعت ۶:۳۰ شب همزمان با تجمع شهادت سید حسن نصرالله ،تو ابتدای خیابان شریعتمدار برنامه داشتیم. پذیرایی🍩 میز کودک🧒👧 و میز چالش تبیینی من جزو مسئولین برنامه بودم و باید سر وقت خودم رو می‌رسوندم به اونجا از اون طرف پسر بزرگم چند تا وسیله ضروری برای مدرسه نیاز داشت که قول داده بودم همون شب تهیه کنم😢 لحظه‌ای که می‌خواستم از خونه خارج بشم پسرم باز تاکید کرد که مامان یادت نره⛔️ ولی من تو دل گفتم خدایا من باید برم برنامه و احتمالاً دو سه ساعتی طول می‌کشه، وسیله هم که ندارم، چیکار کنم حالا؟😢 رسیدم اونجا و با بچه‌ها مشغول شدیم. هرکس سر پستِ از قبل تعیین شده ی خودش بود. به دوستم که از مشغله ذهنیم گفتم گفت همین مغازه‌های اطراف رو یه سری بزن باید داشته باشن وسیله‌ای که نیاز داری. دقایقی مرخصی ساعتی گرفتم و رفتم. مغازه اولی و دومی و سومی یا می‌گفتند نداریم یا قیمت‌های نجومی مطرح می‌کردند😫😱 داشتم ناامید می‌شدم که تو مغازه آخری یافتم اونچه که می‌خواستم😍 جنس و کیفیت و زیبایی، عالی🤩 قیمت هم که نگم براتون باورم نمی‌شد😍😱 حالا فقط مونده بود دو قلم دیگه بعد اتمام برنامه رفتم مغازه روبروی خیابون در حالی که اصلاً امید نداشتم که چیزی که نیاز دارم رو تو این مغازه گیر بیارم ولی آقای فروشنده گفت بله هر دو مورد موجوده😍 وای خدایا شکرت !دیگه شرمنده پسرم نمی‌شم . خنده‌دار نیست بگم یاد آیه ان تنصر الله ینصرکم افتادم؟ @madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
سخنرانی تبیینی در روضه مقاومت یکی از بچه‌ها تو گروه مطرح کرد که دوستش قراره روضه‌ای بگیره و درخواست کرده که بریم تو روضه‌اش و تبیین مقاومتی داشته باشیم، حالا کی داوطلب میشه؟ قبول کردم و کارهای هماهنگی با میزبان تلفنی انجام شد. چهار تا بچه رو اول به خدا و بعد به همدیگه سپردم و راهی شدم . وقتی رسیدم خانم‌ها مشغول قرائت زیارت عاشورا بودند و بعد هم حدیث کسا خونده شد. جمعیت خوبی اومده بود، روی مبلی نشستم و میکروفون به دست شروع کردم.🎤 اول از موشک باران غرورانگیز دیشب گفتم که وقتی یادمون میاد ایران روزی سیم خاردار هم نداشت چقدر این غرور بیشتر می‌شه که البته باید حواسمون باشه که "و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی" در ادامه از وجود جبهه حق و باطل از همون ابتدای تاریخ تا بعد ظهور گفتم و مبارزه دائمی این‌ها با هم ، گروهی که نمی‌خواد زیر بار بندگی خدا بره و استکبار می‌ورزه و بقیه آدم‌ها رو تحت بردگی و ظلم خودش می‌گیره و گروهی که قیام می‌کنه جلوی ظلم اون‌ها از مرز این دو جبهه گفتم و مصادیق بارز این دو جبهه در امروز و لزوم انتخاب ما ،اینکه قراره جزو کدوم جبهه باشیم؟ تو این انتخاب، بی انتخابی هم ذیل جبهه باطل قرار می‌گیره و تاکید کردم انتخاب فقط زبانی نیست! به زبان که گفتی بعدش باید قیام کنی، جهاد کنی هزینه انتخابت رو بپردازی هر وقت هم خسته شدی یادت بیاد که "ان تنصر الله ینصرکم" "و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین" در ادامه پاسخ‌هایی به شبهات روز مطرح شده مثل ارتباط ما با قضیه فلسطین و لبنان و اسرائیل دوگانه امنیت_اقتصاد و نگرانی از اتفاقات آینده داده شد. و در نهایت روش‌های کمک به جبهه مقاومت چه مالی و چه غیر مالی گفته شد. به امید پیروزی جبهه مقاومت و ظهور حضرت حجت، انشاءالله 🤲 @madaranemeidan
شاگرد عاقبت بخیر یکی از دوستان از سمت میز کودک اومد سمت من تو میز چالش تبیینی و گفت مهمونای متفاوتی برات آوردم، تحویل شما!🙄 ۳-۴ تا پسر نوجوان پر انرژی بانمک و پر شر و شور بودند.👬👬 گفتند خانم برای ما هم توضیح بده داستان این نقشه و آدمک‌ها چیه؟🤔 خوب تجربه جدیدی بود، همیشه که نباید مخاطبین، خانم‌ها باشند. شروع کردم این نقشه سبزواره ، اینم طغرل خان زورگو و قلدر و ظالم که می‌خواد وارد شهر بشه و با قتل و غارت شهرو تصرف کنه😱 _: خانم اجازه! مثل اسرائیل؟ شاگرد زرنگ کلاس ف رو که گفتیم رفت تا فرحزاد😅 ولی امون از اون دو سه تای دیگه 😫 مدام وسط داستان، نمک پراکنی می‌کردند و فضای کلاس رو متشنج 😬🤨 اونجا بود که با خودم گفتم معلم مدرسه پسرانه بودن بعد از کار تو معدن سخت‌ترین کار دنیاست بچه‌ها !لطفاً حواستون به درس باشه📣 _: چشم خانم دعوامون نکن🥺 خب داشتم می‌گفتم . مهین و شهین دو تا خواهر بودند که تو سبزوار زندگی می‌کردند. مهین گفت: خواهر شنیدی طغرل وارد شهرک توحید شده و کلی هم ظلم و جنایت کرده و محله‌ها رو گرفته، بعد داره همینطور جلو میاد😱 به نظرت نباید بریم کمک و جلوش وایسیم؟ شهین جواب داد: وا خواهر! خودت میگی شهرک توحید، ما که اینجاییم. به ما چه ربطی داره؟ ما خودمون ۱۰۰ تا مشکل داریم. خود آدمای شهرک می‌دونن! دلت خوشه‌ها! بچه‌ها به نظرتون کدومشون درست میگه❓ پسری که سردسته‌شون بود و از بقیه تنومندتر و شرتر بود با همون لهجه سبزواری قشنگش گفت: خاب معلومه دگه،شهین دوستش گفت: نِه مهین باز این جواب داد: خاب بی‌عقل! اِگه بری کومک بِکنی موکشِنِت ،نفلَه مِری، می‌میری گفتم: پس شهین درست میگه؟ نباید برن کمک؟! همگی مشغول فکر کردن شدند. بعد همون پسر مدافع شهین گفت: نِه خانوم، حال که فکر مونوم مهین درست مگه، اِگه نرِن کومک ،مرتکه میه سبزواروم می‌گیره اینارِم موکشه ،پِس همو اول برن جِلَوِش بِستِن بهتره!😁 خب الحمدالله که شاگرد ناخلف کلاس ما هم عاقبت بخیر شد. @madaranemeidan
نذری کیک حلوا به نفع جبهه مقاومت لبنان برای کمک به جبهه مقاومت حزب الله،قرار گذاشتیم با چندتا از خانوم ها کیک حلوا بپزیم و بفروشیم. همه که فروش رفت هیچ، تعداد بیشتری سفارش دادند... یکی از دوستان پول 4بسته کیک رو پرداخت کرد و گفت بین مردم پخش کنید. صبح زود قبل از رفتن به مدرسه اون 4بسته رو بردم جلدی خوابگاه 19تا دختر دبستانی بی سرپرست و بد سرپرست... ذوق رو تو چشاشون دیدم. خدا قبول کنه از دوستمون و مادرشون رو رحمت کنه.🌺🌱 @madaranemeidan
بافتنی هایی که باعث خیر شدن! این هفته یکی از محصولات همسایه مسن مون که یه مریضی دارن و تو خونه لیف و اسکاج برای درمان بیماریشون میبافن بردم دعای ندبه تا براش بفروشم از نظر ولایی و خط فکری خیلی معتقد نیستن ولی من به رسم همسایگی بافتنیاشو گرفتم تا بفروشم. خداروشکر استقبال خیلی خوب بود و نزدیک یک میلیون براش فروختم عصر شنبه حساب کتاب کردم و پول هارو براش بردم. دوتا از همسایه ها داشتن تو خونه ش سبزی پاک میکردن... مبلغ ۹۹۵ هزار تومن بود منم یه ۵ هزار تومنی خودم گذاشتم و بهش دادم. بهم گفت سود نمیگیری چرا از خودت میزاری ؟! گفتم میخوام رند باشه ! خندید و پرسید : راستی تو دعای ندبه چیز دیگه ای هم میفروشین ؟! منم قضیه کیک حلوای روز ندبه رو براش گفتم که قراره هزینش کجا بره ... اون دوتا همسایه دیگه هم گوش میدادن دیگه از موقعیت استفاده کردم و از رهبر و حضورش تو نماز جمعه گفتم از وعده صادق ۲ حرف زدم از بازارچه ۵ شنبه و اهدافش گفتم از شهین خانم و مهین خانم قصه گفتم اول ساکت ساکت بودن بعد چند دقیقه ای تو فکر رفت و بهم گفت من این پول رو برای درمان بیماریم میخوام از اینورم دوست دارم تو این کار خیر و کمک به جبهه مقاومت شرکت کنم. این چندتا لیف و اسکاج که مونده بردار ببر برای کمک به مردم لبنان... اون همسایه دیگه گفت : منم سبزی خشک دارم ببر اونا رو هم بفروش برای کمک به لبنان ... خیلی خوشحال شدم که تونستم دو تا همسایه که خط فکریشون با ما کاملا متفاوت بود رو همراه کنم خدایا کمکمون کن تا بتونیم جهاد تبیین کنیم دراین موقعیتی که رهبرمون فرمودن بر همه فرض هست @madaranemeidan