عرض سلام و خداقوت خدمت همراهان محترم کانال مادران میدان🌷
عزیزان #تهرانی، که ساکن محدوده ی #امیرآباد_شمالی هستند، می توانند جهت تحویل #خشکاله های خود با این شماره تماس بگیرند.
۰۹۱۹۶۰۰۱۵۵۰
خانم فاضله وجدانی🌱
🌼چنان چه شما عزیزان نیز در شهر و روستای محل زندگی خود، آمادگی دریافت #خشکاله ها را دارید یا مکانی را می شناسید، می توانید جهت اطلاع رسانی با ما به اشتراک بگذارید❤️
@madaranemeidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نتیجه زحمات خودتون رو ببینید خانومهای عزیز جهادگر😍😍😍
@madaranemeidan
بهتون توصیه میکنم حداقل، حداقل یک هفته لذت خالی بودن سطل زباله آشپزخونه رو تجربه کنین😁😌
بعد میبینین کثیف کاری، کاری بوده که تا قبل از این انجام میدادیم😔، و پسماندهایی ک چقدر خوشبو و سالم هستند رو، تبدیل میکردیم به زباله هایی وحشتناک، که نه بو، و نه هیچیش رو نمیشه تحمل کرد.
کار هم خیلی ساده است؛
تفاله چای؛ یک پیشدستی کوچک لب پنجره👌
یک سطل ماست، برای پوست های تخم مرغ، یا داخل یک آبکش کوچک که یک آب ساده روی پوست ها بگیرین تا بهتر و بی بو خشک بشن.
این دوتا عالین واسه گلدونای خونه، که شیوه اش رو دیگه جست و جو کنین☺️
پوست گردو و بادام؛ عالی بجای ذغال🤔
ما برای سوخت سماور ذغالی از پوست گردو استفاده میکنیم😍☺️
و اما میرسیم به خشکاله
یک جهاد و همت نه چندان سخت بانوان امروز،
کافیه پوست میوه جات و صیفی جات رو، به جای اینکه روانه سطل زباله کنیم، روی سینی بچینیم و بقیه اش رو بسپریم به آفتاب گرم و سوزان و مهربون این روزها😍🌞
دام های ما گرسنه ان، زمین ما خسته از این همه زباله است،
حتی برای یک هفته هم که شده، لذت خالی بودن سطل زباله آشپزخونه رو تجربه کنین😃💪
@madaranemeidan
#ارسالی_مخاطبین_کانال_مادران_میدان
با یاد و نام خدا پروژه در خانه ما کلید خورد😉
فکر کن از اونجایی که بچه ها اگر متوجه موارد این چنینی بشن (محیط زیستی و مفید و مضر بودن چیزی) دیگه ول کن ماجرا نیستن، من تا دیشب این پویش را لو نداده بودم، دیشب که لو دادم، دختر و پسر شروع کردن: پوسته همه چی را خشک کنیم؟ هسته ها را چی؟ کجا می بریم میدیم؟ مامان میوه خشک هم میشه درست کنیم براشون؟😆
خلاصه از دیشب پوست سیبهایی که خوردن رفته تو بالکن...
دخترم که قشنگ منتظره همین یه فقره خشک بشه خودش ببره با دست خودش بده ببعی ها بخورن...😁
خدا به خیر کنه امروز مهمان دارم، فکر کنم پوست میوه ها را از تو بشقاب مهمان ها بقاپن ببرن تو بالکن😅
@madaranemeidan
پوست میوه ها و صیفی جات👌
پوست خشک شدهی کدو سبز نمیدونین چه بوی خوبی داره،😍😌
#حال_خوب_کار_خوب
#تفکیک_زباله
یک علاقه مند به #پسماند_صفر 😄، البته با فاصله زیاد🤓، ولی شروع کننده😃💪😊
ما هم چند وقتیه که با بچه هامون علفهای هرز باغ رو جمع میکنیم و می بریم برای گوسفندهایی که چوپانشون اونها رو در زمینهای خالی که بوته های خار خشک شده داره چرا میده.
بچه ها علاقه مند شدن به علف جمع کردن و بردن اونها.
واقعا به عمل کار برآید.شاید حواسمون نباشه ،ولی بچه ها اینکارها رو نگاه میکنند و خوب میفهمن الان که غذا برای دام نیست یعنی چی.
و نگذشتن من مادر از خشکماندهای میوه و علفهای هرز باغچه یعنی چی ؟
تا به دست روستایی که با هزار امید چند تا دونه گوسفند داره و میخواد اون رو بزرگ کنه .
و این یعنی تقویت روحیه جهادی بچه هامون بدون حرف و گفتگو .
@madaranemeidan
بی مقدمه میخوام فرایند کم کردن زباله هام رو بگم.🗣
وقتی کوچیک بودم،بخاطر شغل پدرم که سوپر مارکت داشت، کارتن و پلاستیک و نایلون زیاد تولید میکردیم تو مغازه.🤷♀
ما هم همشو میفروختیم. منم مسئول تفکیک بودم😎.
و یادمه یه بار با پول فروش اونها بابام یه ساعت برام هدیه گرفت. هنوزم دارمش😍
چند سال بعد که ازدواج کردم 👰و اومدم خونه خودم، همین روند رو ادامه دادم و کارتن و ظروف یکبارمصرف و پلاستیکی رو جدا میکردم و میبردم خونه پدرم که همراه با کارتن و پلاستیک های خودشون بفروشه.👍
بعدها با خانمی آشنا شدم که میگفتن دو ساله زباله بیرون نزاشتن.😳
خیلی واسم عجیب و جالب بود. مگه داریم؟ مگه میشه؟ 🤔
کم کم با روال کارشون آشنا شدم و معنای واقعی عبارت دوستدار محیط زیست رو درک کردم.🙂
منم عزمم رو جزم کردم. 💪
تصمیم گرفتم که زباله هام رو دقیق تر تفکیک کنم. 👌
یعنی علاوه بر کارتن و پلاستیک، حتی کاغذهای کوچیک، رسیدهای عابر بانک ها، پوست شکلات و بیسکویت و ماکارونی و بسته بندی ادویه جات و... رو هم جدا کنم.
هسته های میوه ها مثل هلو و آلو و گیلاس و... رو برای کاشت و هسته های خرما رو برای دمنوش و قهوه خرما و هسته های زیتون رو برای کاردستی دخترم جدا کردم.🤗🤗
هنوز هم زیاد زباله بیرون میزاشتم.
کلی پوست میوه و سبزی و سیب زمینی و بادمجون و...😞🤦♀
تا اینکه با #پویش_مردمی_حمایت_از_دامداران
آشنا شدم. 👍👍
دیگه مشخصه. الان دارم تمام پوست میوه ها و سبزی ها رو خشک میکنم برای دام های با برکت.
که از شیر و گوشت و پوست و پشم و چربی و کود اونها استفاده میکنیم.
این همه برکت در یک موجود حیرت انگیزه😍😍
#خشکاله_خوراک_دام
روایت مبارزه با نفس☺️
اول فکرش رو نمی کردم منم همچین کارایی انجام بدم !!😎
کلا من آدمی بودم که حوصله شلوغ کردن دور و برم رو نداشتم😒
و همیشه هم نایلون هایی پر از زباله از خونمون میومد بیرون😶
تا اینکه یه روز نشستم سنگامو با خودم وا کردم و گفتم این چه وضعشه که درست کردی!!😡
البته اولش فقط امر به معروف میکردم که بقیه انجام بدن😐
از قضا یه روز که داشتم مامانم رو توجیه میکردم بابام برگشت گفت چرا خودت انجام نمیدی😑
و من 😔😔
و این شروعی شد برای زباله کمتر = زندگی بهتر
و اینم بگم که به محض اینکه میوه میخوریم ، پوست های میوه میرن به سمت بالکن جهت #خشکاله
و #غذای_دام
@madaranemeidan
هندوانه به شرط #خشکاله🍉🍉🍉
🌞صبح اول وقت جمعه با صدای زنگ در از خواب بیدار میشیم.
همسایه ی مهربان، ظاهراً امروز به زمین های کشاورزی شان مراجعت کرده بوده اند و کلی هندوانه برامون آوردن😃
حالا ما بودیم و یه کیسه هندوانه🍉 که ضرس قاطع از پس خوردنش برنمیومدیم😁
خشکاله ی هندوانه ها، بدجوری وسوسه ام می کرد که قید اذیت و آزار معدوی رو بزنم و بشینم دونه دونه بخورمشون و خشکاله تولید کنم🤪
ولی ناگاه ندایی از درون بهم گفت، ببر تقسیم کن بین ملت به شرط تحویل #خشکاله😜 و خودتو به کشتن نده😁
به حرف ندای درون گوش دادیم و خونه به خونه با لبخندی بر لب☺️ و #خشکاله ای بر زبان😛، هندوانه ها رو بین همسایه ها تقسیم کردیم. و اون ها هم با کمال میل پذیرفتن🤩🤩
حالا منتظرم فردا #خشکاله ها رو بیارن، تا قسمت بعدی برنامه رو براشون اجرا کنم😎😎😎
@madaranemeidan
#نه_به_اسراف
#خشکاله_غذای_با_ارزش_دامها #هر_خانه_یک_غذا
چهار چوب کرسی مون رو بردم بالای پشت بام گذاشتم.
روشم یه بنر پهن کردم.
پوست میوه ها و دور ریزها رو می ریزم روش...
خیلی سریع تر خشک میشن...
#کمک_به_حیات_دام_مولد
@madaranemeidan
سلام عزیزان، این اولین مجموعه خشکاله منه که فرایند تهیه ش خیلی لذت بخش بود و حقیقتا از این حجم کم شده از زباله هامون متعجبم😊
سمت چپ پوست هندونه ست که حجم اولیه ش یه سینی فر کامل بود!
@madaranemeidan
من اینطوری خورد میکنم و توی سینی فر میچینم و افتاب کار خودش رو معمولا طی دو روز میکنه. جالبه که بالکن ما شمالیه و آفتاب چندانی هم روزانه نداره ولی شدنیه..
@madaranemeidan
✅ ضرورت اهتمام به تامین سلامت محیط زیست
یکی از مسائلی که در متون دینی اسلام به آن توجّه ویژه شده است، مسألهٴ محیط زیست است.
تبیین محیط زیست، ضرورت اهتمام به تأمین سلامت آن، اصول مبادی زیست محیطی، راههای نیل به محیط سالم و سرانجام، اهداف اصیل آن، از آن جهت که از حقوق اساسی بشر است از یک سو و جزو وظایف بشری است از سوی دیگر و تأمین آن از علوم انسانی پایه میگیرد و از قدرتهای بشری مایهگیری میکند چنانکه تخریب آن نیز در اثر نشناختن حقوق بشر یا انجام ندادن وظایف بشری است لازم است که ساختار نظاممند انسان، جهان، پیوند انسان با خود، رابطه انسان با انسان و سرانجام، ارتباط انسان با جهان، هر چند به نحو اختصار معلوم شود تا در پرتو آن، ضرورت تحصیل محیط سالم و لزوم حفظ آن روشن شود.
کتاب اسلام و محیط زیست
آیتالله جوادی آملی
#معرفی_کتاب
#محیط_زیست
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
توجه توجه📣📣📣📣 🍃ساکنان محترم استان #قم می توانند جهت تحویل #خشکاله های خود، با این شماره تماس بگیرند
🍎🍏🍊🍋🍌🍉🍇🍑🍒🍓🥒🥖🍞🥦
ما تا حدودی بعضی از مکان های تحویل #خشکاله در شهرهای مختلف را بر روی کانال قرار داده ایم. می توانید با جست و جوی نام شهر خود آدرس را پیدا کنید.
چنان چه مکانی را می شناسید یا خودتان داوطلب دریافت #خشکاله هستید، می توانید جهت اطلاع رسانی با ما به اشتراک بگذارید.
@maryam_barzoyi
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌱کانال مادران میدان، مادرانه سبزوار🌱
آدرس کانال ما در ایتا:
@madaranemeidan
آدرس کانال ما در بله:
https://ble.ir/madaranemeidan
آدرس کانال ما در تلگرام:
https://t.me/madaranemeidan
آدرس صفحه ی ما در اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/CPbLBuTgtQN/?utm_medium=share_sheet
ما رو به دوستان تون معرفی کنید❤️
ارتباط با ما:
@maryam_barzoyi
منتظر انتقادات و پیشنهادات و مطالب شما عزیزان هستیم.
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
توجه توجه📣📣📣📣 🍃ساکنان محترم استان #قم می توانند جهت تحویل #خشکاله های خود، با این شماره تماس بگیرند
#خشکاله
#اصفهان
☎️ ..09906994278 حسینی .اصفهان رهنان.خیابان امام خمینی
☎️09133884523خانم صادقی.مسجدسیداصفهان
☎️09369729383بومرنگ پسماند.اصفهان
☎️09363016368 سلمانی.خیابان
پروین.خواجه عمید.۲۴متری دوم اصفهان
☎️09133100283فلاحتی خیابان حکیم شفایی اصفهان
☎️09140284026 مهدی علی پور
آبشار سوم روستای دشتی(شرق اصفهان)
◼️◾️◼️◾️◼️◾️◼️◾️
شهادت #اماممحمدباقر_علیهالسلام بر شما تسلیت باد.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
گفت :"انت بقر"
جواب داد:" انا باقر"
گفت:" مادرت آشپز بود."
پاسخ داد:" آشپزی شغل مادرم بود"
نصرانی گفت:" مادرت سیاه پوست بود و بدزبان."
امام گفت: "اگر این چیزهایی که در مورد مادرم گفتی راست است ، خدا بیامرزدش.
اگر هم دروغ است خدا تو را بیامرزد."
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
پدرش علی بود فرزند حسین عليهما السلام ،
و مادرش فاطمه دختر حسن عليهما السلام.
نسبش از هر دو طرف به علی می رسید و فاطمه دختر پیامبر.
اولین فرزندی بود که هم از نسل حسین بود و هم از نسل حسن!
⚘⚘⚘⚘⚘
پرسیدم چرا وصیت نکرده پسر بزرگترش امام شود؟
گفت:"امامت به کوچکی و بزرگی نیست. پیامبر به ما اینطور دستور داده. در لوح محفوظ و صحیفه هم اسم محمد نوشته شده است و اسم هفت نفر از پسرانش که مهدی هم جزو آنهاست."
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
پیر مرد می آمد و می نشست جلوی نوه ی پیامبر تا او برایش حدیث بخواند.
مردم مدینه می گفتند:
"کارهای جابر عجیب است! خودش از اصحاب پیامبر است ولی می آید پیش این کودک تا از او درس بگیرد."
⚘⚘⚘⚘⚘⚘
رخت خواب پدرم را هر شب من می انداختم. صبر می کردم تا بیاید بعد می خوابیدم.
یک شب دیر کرد.
رفتم مسجد دنبالش. رفته بود سجده. ناله می کرد: "سبحانک اللهم انت ربی حقا حقا . سجدت لک یا رب تعبدا و رقا... ."
پسر زین العابدین بود دیگر!
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
نیمه شب بلند میشد. نماز میخواند و دعا میکرد. میگفت:
" خدایا! به من دستور دادی ، انجام ندادم. نهی ام کردی ، برنگشتم طرفت.
خدایا! الان بنده ات در مقابل توست. هیچ بهانه ای ندارم."
این ها را امام میگفت.
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
امام باقر!
گفت :
"حریص بر دنیا مثل کرم ابریشم است که هرچه پیله اش بیش تر شود بیرون آمدنش مشکل تر میشود."
دیگر از دنیا بدم آمد!
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
امام در جوابش گفت:
" معلوم میشود تا حالا سگ ندیده ای.
سگ پشم دارد. چنگال دارد. چهار تا پا دارد. حرف نمی زند.
خوب نگاه کن ببین من کدامشان را دارم!؟"
امام را سگ صدا زده بود!
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
می رفتیم مدینه. وسط بیابان از شتر پیاده شد و سجده کرد.
خواستم بگویم:" اینجا که جای این کارها نیست. وسط این برهوت!"
گفت :
" یاد یکی از نعمتهای خدا افتادم خواستم تشکر کنم."
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هیچ وقت اینطور ندیده بودیمش. بی قرار بود و آشفته. فرزندش مریض بود. فکر کردیم:" اگر بمیرد ابوجعفر چقدر بی قراری می کند!"
صدای ناله و فریاد که از خانه بلند شد برگشت. آرام و خونسرد گفت:" ما دوست داریم اطرافیانمان سالم باشند. اما وقتی خدا چیزی خواست در مقابل خواستش تسلیمیم."
⚘⚘⚘⚘⚘⚘
هروقت مساله ای را میگفت سندش را از قرآن می آورد.
میگفت:
"هر مطلبی را گفتم از من بپرسید کجای قرآن است تا آیه ی مربوط به آن موضوع را عنوان کنم "
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
نماز میت که خوانده شد صاحب عزا آمد کنار امام . گفت: "شما برگردید! راه رفتن برایتان سخت است.
باز هم دنبال جنازه رفت.
گفتم:" صاحب عزا که اجازه داد . برگردید."
گفت: " ما به اجازه ی او نیامدیم که به اجازه ی او برگردیم. من پاداشم را از خدا می گیرم نه از او "
"مسلمانان کوچک را فرزند خودت بدان.
جوانانشان را برادر و بزرگانشان را پدر.
به فرزندت رحم کن به برادرت کمک کن و به پدرت نیکی."
خلیفه عمربن عبدالعزیز از امام باقر نصیحت خواسته بود!
☘☘☘☘☘☘
غذا را با بسم الله آغاز میکرد و با الحمدلله تمام.
اگر در خانه بود چیزهایی که اطراف سفره بود را جمع می کرد و اگر در بیابان بود، باقیمانده ی سفره را میگذاشت برای پرنده ها.
🌷🌷🌷🌷🌷
هروقت گرسنه میشدیم می رفتیم خانه ی ابو جعفر. هیچ کس گرسنه از خانه اش بیرون نیامده بود.
توی راه و مسجد هم که می دیدمان می بردمان خانه اش میگفت:
"کمک به مسلمانان و سیر کردن شکمشان یا بی نیاز کردنشان از هفتاد حج برایم بهتر است."
☘☘☘☘☘☘
هیچ گاه از خانه ی ابو جعفر نشنیدم به گدا بگویند: "برو خدا خیرت بدهد."
یا بگویند:
" گدا این را بگیر"
گفته بود گداها را با بهترین اسمشان صدا بزنید.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
میخواست امام باقر را تحقیر کند.
نشانه ای گذاشته بودند وسط سالن و مسابقه می دادند؛ تیراندازی
هشام از امام خواست که او هم تیر بیاندازد.
ابو جعفر گفت: " از سن من این کارها گذشته"
هشام زیر بار نرفت و گفت تیر و کمان را به او بدهید.
ابو جعفر تیر و کمان را گرفت تیر اول خورد وسط هدف. تیر دوم خورد وسط تیر اول ، و تير سوم ، تير دوم را شکافت... تا تیر نهم.
گفت:"چند سالی بود تیر نیانداخته بودم!"
☘☘☘☘☘☘
زندان هم که می رفت زندانی ها عاشقش مي شدند.
می نشستند و او برایشان حرف می زد.
هشام دیگر نمی دانست امام را کجا بفرستد. برشان گرداند مدینه!
🌷🌷🌷🌷🌷
فرزندش جعفر، مذهب جعفری را تاسیس کرد.
او چهار هزار شاگرد داشت و مر
کز علمی جهان اسلام ر
ا تاسیس کرد.
اما همه ی آنها را باقرالعلوم پی ریزی کرده بود که جعفر توانست امام جعفر صادق شود!
☘☘☘☘☘
برگرفته از کتاب « آفتاب دانش » از مجموعه کتب ۱۴ خورشید و یک آفتاب
@madaranemeidan
خودم به شخصه حوصلهی این کارها رو ندارم...اما به خاطر روحیهای که توی شما خانم های عزیز دل و خستگی ناپذیر دیدم؛ به خودم گفتم تو هم بیا یه بار امتحان کن! ها ....ببین این #حظ که همه ازش تعریف میکنن چیه؟ چه مزه ایه؟چه جوریه؟ واقعیه؟ اصلا تو جیب جا میشه؟😂
برا همین از جمعه صبح شروع کردم....گفتم شاید این مشکل اشغال هم که تو خونهی ما خیلی بزرگه حل بشه!
اخه من خیلی اشغال تولید میکنم ؛همیشه شوهرم میگه باید شهرداری یه شعبه تو خونهی ما بزنه،منم عصبانی میشدم.....به هر صورت شروع کردم تا امروز یکم سخت بوده ولی باورش برای خودم هم سخته که تا امروز من به اندازهی یه نایلون کوچیک اشغال دارم تازه اونم پلاستیک هله هولههایی هست که (جاتون خالی )خوردیم🤔
میدونید داشتم به اون #حظ فکر میکردم ....واقعا عالی بود🤗بعدشم اینکه به نظر میاد با این کار ،اشغالها انگاری #عاقبت_بخیر میشن!....نمیدونم اما.....واقعا حال عجیبی دارم......
#بصیرت
#عاقبت_بخیری
#اسراف
#خشکاله
#عبادت
#دام
@madaranemeidan