eitaa logo
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
681 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
219 ویدیو
48 فایل
🌱 امام خمینی(ره): «.... اگر در طول انقلاب وفاداری و عواطف و حضور زنان در میدان های مختلف، در راه پیمایی‌ها و انتخابات‌ها نمی بود، یقینا این حرکت عظیم مردمی، نمی توانست این گونه شکل پیدا کند.» مدار مادران انقلابی(مادرانه) ارتباط با ما: @M_borzoyi
مشاهده در ایتا
دانلود
📢 شیپور جنگ که نواخته شد، خیرالنساءها لباس رزم پوشیدند. تنور خانه‌شان را روشن کردند تا مگر تنور دلشان آرام بگیرد. نان و کلوچه و مربایشان، قوت قلب و قدرت بازوی رزمندگانی شد که تا رفع فتنه در جهان، عزمِ جنگیدن داشتند. میدان جهاد امروز اما، نان خیرالنساءها را نمی‌خواهد، ولی غیرت‌شان را می‌خواهد. جبهه امروز مادرانی می‌خواهد که به بیایند و تنور را داغ کنند. ، و بپزند و ببافند. 🔴 ایده‌هایی را نوشته و میدانهایی را تعریف کرده‌ایم برای آنان که می‌خواهند باشند. "خودمانی نوشته‌ایم، خودمانی بخوانید." 👇 ✅ اول از همه برای قوی شدن نگرشی و روشی خودمون قدمی👣 برداریم. 💪 چه قدمی؟🤔 برای دنیا دیده شدن لازم نیست حتما دور دنیا بچرخیم. کافیه دورِ کتاب بچرخیم. دل بدیم به تلویزیون و چهارتا مستند تبیینی ببینیم. مثلا مستندهای عمار و ثریا. بساط گفتگو با رفقامون پهن کنیم. بگیم و بشنویم. و.... ✅ بگیریم به یاد شهدای شاهچراغ و شهدای امنیت. توی این روضه‌ها چکار کنیم؟🤔 🎤سخنرانی متخصص و متعهد دعوت کنیم. 🏴 ذکر مصیبت اهل بیت(ع) و دعای دسته‌جمعی و ذکر و توسل به اهل بیت (ع) داشته باشیم. 👩‍👧‍👦 مداحی و سینه‌زنی مادر و کودک داشته باشیم. 🚩 فضاسازی روضه رو با عکس شهدای شاهچراغ و پوسترهای تبیینی رو انجام بدیم. 🗣 یه گفتگوی مادرانه شکل بدیم. 🍛 نذری بدیم به نیت شهدای شاهچراغ. 📚 کتاب معرفی کنیم. 🎾با بچه‌ها بازی کنیم. ✅ بگیریم. توی این میهمانی‌ها چکار کنیم؟ 🤝 اقوام‌ و دوستان و همسایه‌هامون رو دعوت کنیم و ضمن خوش‌و‌بش دوستانه، براشون مستند پخش کنیم. 🗣گفتگو کنیم. 📚کتاب معرفی کنیم. 🎾با بچه‌هاشون بازی کنیم. 🍱 یه صبحانه یا عصرانه مَشتی بخوریم و قرار میهمونی تبیینی بعدی رو با همدیگه بزاریم. دسته جمعی با بچه‌هامون بریم . توی پارک چکار کنیم؟🤔 🇮🇷 ایستگاه صلواتی بزنیم به یاد شهدای شاهچراغ یا مناسبتهای دینی و ملی. 👦🧒ایستگاه کودک بزنیم. (نقاشی، کاردستی، قصه، بازی و...) 🎤 میز گفتگو داشته باشیم. 📚 میز معرفی و فروش کتاب داشته باشیم. 👩‍👧‍👦حلقه بازی مادر و کودک داشته باشیم. (البته توی پارک بانوان) 🖼 نمایشگاه عکس و پوستر و جمله‌نوشته داشته باشیم. ✅ دسته‌جمعی با بچه‌هامون بریم . اونجا چکار کنیم؟🤔 🍛 نذری بدیم (با یه یادداشت زیبا کنارش) به یاد شهدای شاهچراغ و شهدای امنیت. 🎤 میز گفتگو بزاریم. 🇮🇷 ایستگاه صلواتی بزنیم. 👦🧒ایستگاه کودک بزنیم.(نقاشی، کاردستی، قصه، بازی و...) 🎁 اشعار و جملات زیبای وحدت‌آفرین و پوسترهای تامل‌برانگیز رو چاپ کنیم و در یک بسته‌بندی شکیل توی امامزاده توزیع کنیم. 📋 یه لیست معرفی کتاب و مستندهای خوب چاپ و توزیع کنیم. ✅ بریم بچه‌هامون. اونجا چکار کنیم؟🤔 اول چندتا از مادرهای دغدغه‌مند دیگه رو با خودمون همراه کنیم. بعد مطالباتی داشته باشیم از کادر مدرسه برای برنامه‌های فرهنگی تربیتی جذاب و هدفمند و مبنایی برای بچه‌ها. می‌تونیم خودمون هم چندتا پیشنهاد بدیم. مسابقه، بازی، تئاتر، گفتگو، کتابخوانی و... میتونیم پیشنهاداتی بدیم برای جلسات انجمن اولیاء در مدارس مثل چی؟ مثلا برای والدین دانش‌آموزا مستند پخش بشه، کتاب معرفی بشه، گفتگو انجام بشه و.... ✅ اگه آشنایی داریم که مغازه یا تاکسی داره پوسترهای هدفمند مناسب این روزها رو چاپ کنیم بدیم بزنن روی شیشه‌هاشون. یا شیشه تاکسی‌ها. 🌱 هر کدوم از این ایده‌ها رو که خواستین انجام بدین، به آیدی‌های مربوطه پیام‌ بدین تا مادران میدان در حد توان، راهنمایی‌تون بکنه. 📸🖌 عکس و گزارش و روایت هر کدوم از این برنامه‌ها رو به آیدی زیر در پیام رسان اینا و بله بفرستین: @M_borzoyi @madaranemeidan
مادر بزرگ مادرانه که به خاطر نوه‌هایش عضو مادرانه شده بود، بانی مجلس بود. پوسترهای تبیینی و پوسترهای شهدای امنیت و شهدای شاهچراغ را توی راهرو چسباندیم. صدای مداحی را بلند کردیم. بنر روضه های مقاومت مادرانه سبزوار را جلوی در نصب کردیم. دستگاه صوتی که با کمک مادرها جهت فعالیتهای مادرانه خریداری شده بود افتتاح کردیم. پوستر دودمه‌ها را هم نصب کردیم که همه ببینند و بخوانند. میهمان ها کم کم از راه رسیدند. بعضی ها از اعضای مادرانه بودند و عده‌ای فامیل و همسایه بانی. بعضی هایشان‌ چپ چپ نگاهمان می‌کردند، ولی ما مدام تحویلشان میگرفتیم و بهشان لبخند می زدیم. حدیث کسا را در کنار هم و نوبتی خواندیم. سخنران که همسر یکی از جوانترین اعضای مادرانه و طلبه بود روی صندلی نشست و از مقام مادر برایمان گفت. بعد از روضه هم زودتر از همه رفتند. بچه‌ها که تا این زمان در اتاق مشغول نقاشی بودند را به سالن آوردم و سریع کوچه درست کردیم. مادر و کودکی دودمه‌ها را خواندیم و سینه زدیم. میهمانان غیرمادرانه‌ای خیلی از این همخوانی خوششان امده بود و با ما همراهی می کردند. بعد به همه بچه‌ها هدیه دادیم. بانی هم برای بچه‌ها خوراکی ویژه تدارک دیده بود. بعد هم بند و بساطمان را جمع کردیم و آمدیم بیرون. @madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
*میشه روضه خوند،حتی تو خونه کوچک!* از وقتی با مادرانه آشنا شدم خیلی تفکراتم اصلاح شد، مثلا متوجه شدم میشه تو خونه چهل متری هم روضه مادرانه داشت و خجالت کمبود فضا رو آدم نداشته باشه، یاد گرفتم اصل برقراری روضه مهمه نه تعداد، حتی میشه خودمون دعا بخونیم بدون اینکه مداحی دعوت بشه. با همسرم مطرح کردم و استقبال کرد، چند ماهی بود که نشده بود خونه رو اونطور که باید تمییز و مرتب کنم. دعایی خوندم و نیت کردیم و با همسرجان شروع کردیم به تمییز کردن، عجیب بود خونه ای که مدام به هم می‌ریخت یک روزه تمییز شد و سروسامان گرفت!!! اومدم به مادرای محله اطلاع بدم یک روز قبل شهادت فاطمه زهرا،روضه می‌خوام بزارم که دوستان قدیمیم زنگ زدن برای مهمونی به مناسبت به دنیا اومدن پسرمون. وا رفتم! از طرفی یکی از دوستام از شهر دیگه میخواست بیاد و صله رحم واجب بود و موندم تو دوراهی، تو دلم گفتم فاطمه زهرا نخواستی تو خونم اولین روضه برپا شه😭 نمی‌دونم چی شد یکشنبه ای که خیلی ناراحت بودم به دلم افتاد خب مهمونا هم که چهار نفرن، هم صله رحم میشه هم حدیث کسا میزاریم و شله زرد هم با هم بپزیم و رفقا هم میخورن و میبرن و به همسایه ها پخش میکنیم!!! روزی که اومدن ، قضیه رو توضیح دادم بهشون، کلی استقبال کردن و تو پذیرایی و اداره مهمانی و حتی پخت شله زرد و بچه داری بهم کمک کردن. وقتی صوتی حدیث کسا رو گذاشتم، یکدفعه همه ساکت شدن و رو به قبله خوندن، اصلا باورم نمیشد در این حد استقبال کنن . قشنگ ترین لحظه جایی بود که بهم گفتن چقدر این روضه چسبید و دلمون آروم شد، بهش احتیاج داشتیم! تو مهمونی کمی از بچه اوری زیاد صحبت شد و قصدم رو گفتم که تعداد بالا بچه میخوام، متعجب بودن اما خودشون اذعان داشتن که من برای زندگی برنامه ریزی دارم و با هدف و آینده نگری پیش میرم . از این به بعد قرار شد دور همی داشته باشیم و تلاشم رو میکنم در مورد بچه اوری و ساده زیستی صحبت بکنم، متاسفانه ما مذهبی ها تو تجملات گوی سبقت رو گرفتیم😔 @madaranemeidan
روضه در منزل شهیدان محمدرضا و علیرضا داورزنی برگزار شد. جلوی در بنر روضه های مقاومت نصب شد. همانطور که پله‌ها را بالا می‌آیی و پوسترهای تبیینی را نگاه میکنی، صدای مداحی دلنشینی در راه پله ها پیچیده است که حس و حال خاصی به آدم می دهد. بالای پله ها پرچم ایران و پرچم فلسطین نصب شده است. وارد خانه که می شوی دودمه‌ها را می بینی که روی دیوار نشسته اند و منتظر شروع مراسم اند. یکی از مادرها همراه با آهنگی سوزناک شعری در باره حضرت مادر می خواند. بعد هم شروع به سخنرانی می کند. سخنران از زندگی حضرت زهرا (س) صحبت می‌کند. از حمایت های حضرت زهرا س با وجود سختی هایی که ‌کشید از امام می‌گوید از تکلیف شناسی و موقع شناسی حضرت. از حضور همه جانبه او در همه عرصه های خانوادگی و اجتماعی. از حسن التبعل او نه به آن مفهومی که در ذهن ماست، بلکه به مفهومی که باید باشد و رهبرمان می گوید. همچنین معرفی کتاب آرام جان خاطراتی از زندگی شهید محمدحسین حدادیان نیز در ادامه برنامه صورت می گیرد. محمدحسین حدادیان که برای مقابله با داعش در جبهه سوریه هم جنگیده بود در همین تهران به شهادت رسید. این شهید گرانقدر متولد سال ۱۳۷۴ بود که در واقعه خیابان پاسداران تهران، به دست دراویش شورشی گنابادی به شهادت رسید. مداح ذکر روضه ای می خواند و چند خط مهمان ها را به سینه زنی دعوت می کند و محفل حضرت زهرا (س) با گپ وگفت مادران و پذیرایی تمام می شود. خانواده شهید جلوی در به همه میهمان‌ها کتاب زندگی شهید محمدرضا داورزنی را هدیه می دهند. @madaranemeidan
فضای این روضه خیلی متفاوت بود. در خانه موزه شهید فرومندی با طرحی شبیه سنگر خانه ای که شهید در آن زندگی کرده است. پوسترهای تبیینی را روی شیشه یکی از اتاقها چسباندیم. همین طور متن دودمه‌ها. خانم ها حدیث کسا خواندند. تا سخنران چند آیه با مضمون خانواده را شرح بدهد و روضه بخواند. بچه‌ها توی اتاق نقاشی می کشند. با پایان گرفتن روضه با صف وارد سالن می‌شوند و دودمه خوانی مادر و کودک شروع می‌شود. بعد بچه‌ها همانجا سرجایشان می‌نشینند و مادرها دورشان حلقه می‌زنند و همه سراپا گوش می‌شوند. یکی از مادرهای واحد کودک مادرانه برایشان یک قصه می گوید از زبان یک پروانه. پروانه ای که شاهد رنج و ناراحتی چند خانواده در مدینه است و در نهایت در پی نور به خانه حضرت زهرا می آید و می‌بیند مردی که کیسه غذا به دوش دارد از خانه خارج می‌شود زنی بر سر سجاده نشسته و دعا می‌کند. برای همه آن همسایه هایی که پروانه دیده دعا می‌کند. تا این که پسرش حسن می‌گوید مامان فاطمه چرا برای همه دعا کردی برای خودت نه؟! مامان می‌گوید الجار ثم الدار اول همسایه بعد خانه! بعد همانطور که پروانه این را تکرار می کرد بچه ها هم تکرار می کردند الحار ثم الدار... بعد خاله قصه گو به همه بچه ها هدیه پروانه داد. @madaranemeidan
18.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایستگاه فرهنگی برای سردار با مادران میدان امروز مترو فرهنگسرای اشراق با بچه های شمال شرق و محله ی پرشور حکیمیه خیلی عجیب بود بعضی چشمهاشون پر میشد با دیدن عکس سردار، یکی بهش احترام ایستاده می‌گذاشت، یکی مکث کوتاهی و تاسف... یکی هم دل سیر حرف میزد.. مردی از حس عجیبش به این روح بزرگ می‌گفت و زنی که همفکر ما نبود ولی چشمش بارانی شد وهم صحبت شد ... بچه هایی که تبلیغ کتاب علی لندی رو از شبکه پویا. دیده بودن و با گرفتنش ذوق میکردن. و بعضا با اینکه مادر حجاب خوبی نداشت میگفتن. داداش ابراهیم هم دارین؟ نوجوانی دیگر که محجبه نبود و همونجا شروع به خواندن کرد سلاایق مختلف که با تامل عبور می‌کردند امیدوار تر می‌شدیم .. تعداد کمی هم دستمان را رد کردند و یا 🙊... اما آنچه به ما در نهایت تزریق میشد حس ناب همدلی و گفتگو با مردم بود و امید فراوان به آینده..که هنوز گل وجود خیلی ها نرم هست. و آماده ی پذیرش.
بعد از محرم محتوای برنامه هیئتمون، بیشتر جهاد تبیین بود. پس به این تصمیم رسیدیم که باید، تو این زمینه بیشتر کار کنیم. تو ماجرای اغتشاشات متوجه شدیم که چقدر دستمون خالیه. ازون جایی که مادرانه ی هیئت، پرچم دار جهادتبیین شده بود، پس در دوره های معرفتی جهاد تبیین مادرانه ی سبزوار شرکت کردیم و عزممون رو جزم کردیم که برنامه رو توی مراسمات هفتگی اجرا کنیم. از یکی از اساتید دوره تبیین مادرانه، دعوت کردیم که در جلسه ی هفتگی هیئت، مبانی انقلاب رو برای اعضای هیئت بیان کنند. در واقع این جلسات یک حرکت جدید بود، چرا که به صورت کلاسی و گفت وگو محور برگزار می‌شد و خانم ها هم میتونستن، راحت سوالات خودشون رو مطرح کنند. جالب این بود که مخاطبين جلسه بسیار متفاوت بودن، در همه رده های سنی، مخاطب داشتیم و بحث برام جالب بود. هر کس مطالب رو به اندازه ی فهم خودش دریافت می‌کرد . یه مسئله ی ما، سروصدا و شلوغ کاری بچه ها بود که همیشه یه اتاق براشون داشتیم. ولی چون مطالب نیاز به تمرکز بیشتری داشت، از همسایه ی همیشه همراهمون کمک گرفتیم. یه خونه نقلی نزدیک مون بود که توش یه پیرمرد تنها زندگی می‌کرد و خیلی برای بچه ها عالی بود و ایشون هم با اشتیاق پذیرفت. 😃 این جلسات دست آوردهای بسیار خوبی داشت. یه مورد مربوط به دختر ۱۲ ساله ی خودم هست که از خطیب جلسه خواستن چند تا کتاب در مورد انقلاب، بهش معرفی کنه که بیشتر متوجه بشه. دوم اینکه باعث ایجاد دغدغه ی بیشتری در بین اعضای هیئت شد نسبت به آشنایی با مبانی انقلاب و پیگیری جلسات و دوره های بیشتر در این زمینه. ما، اعضای مادرانه ی هیئت، در کنار این جلسات، شروع کردیم به هم خوانی کتاب صعود چهل ساله، که بسیار کاربردی بود. البته چون برخی آمارهای کتاب مربوط به مسائل اقتصادی بود و ما آشنایی با علم اقتصاد نداشتیم، از همسر یکی از دوستان که در این زمینه، مطالعه ی زیادی داشتن، خواستیم برامون این مسائل رو توضیح بدن، که به درخواست آقایون هیئت بنا شد، این جلسه دوباره به صورت کلاسی در جلسات هفتگی هیئت در ادامه کلاس های اصول انقلاب برگزار بشه. جلسه اول این هفته برگزار شد و خیلی عالی پیش رفت. بیان جلسات خیلی ساده و قابل فهم بود کلا این که چطور پول وارد بازار شد و پشتوانه اش چی بود ... ساز وکار بانک ها و....خیلی خوب بود چقدر این جلسات لازم بود. همیشه در جلسات هفتگی، یه زیارت عاشورا داشتیم و نهایتا گاهی سخنرانی. ولی الآن همه بعد از زیارت عاشورا و توسل، میشینن پای درس خدارو شکر. جلسات هفتگی هیئت ها باید بشه یه اتاق فکر برای جهاد تبیین. متاسفانه کار فرهنگی منحصر شده به ایام خاص که با دست خالی میریم پای کار... اگه در بین سال این دوره ها توی هیئتا اجرا بشه، همه با دست پر و یه نقشه راه وارد میدان میشن. @madaranemeidan
** ** پوسترهای تبیینی در گلخانه نصب شده بود. و چند جمله از اقا درباره رسالت زن و حضرت زهرا (س). بچه‌ها در اتاقی مشعول نقاشی و گوش دادن به قصه بودن. یکی از اعضای واحد تبیین سخنرانی کرد درباره رسالت حضرت زهرا (س)؛ و حجاب به معنای واقعی؛ اینکه در زمان جاهلیت هم زن کالا بود. منتها کالایی که غارت میشد و برای همین یا باید او را میکشتند یا می پوشاندند و قایمش میکردند. الان هم در غرب زن کالاست منتها کالای مصرفی که باید زینتش دهند که مصرف را ترویج کند که بقای اقتصاد غرب بسته به آن است. بعد هم کتاب صحیفه فاطمیه معرفی شد. بعد هم مسابقه...... تبلیغ شد. مداح آمد و روضه خواند؛ و بعد هم دودمه خوانی مادر و کودک. و نکته پایانی که مسئول مادرانه گفت؛ خیمه روضه های مقاومت فاطمیه امسال جمع شد ولی رسالت ما تمام نشد. @madaranemeidan