#روایت_در_متن
هجدهم ماه مبارک رمضان بود. تصمیم داشتم چند ظرف شلهزرد، به نیت شب نوزدهم ماه مبارک، بین همسایهها توزیع کنم. همون روز گروه مادرانه رو چک کردم و به طور اتفاقی پیام مربوط به پویش ماه مبارک رو دیدم. رزق قشنگی بود که نصیبم شد. دعوت همسایهها به دعا در لحظه افطار برای کودکان مظلوم فلسطین. حداقل کاری که از دستم برمیومد. ظرفها را به جمله «دعای لحظه افطارم نذر کودکان فلسطین» مزین کردم. در تمام مراحل کار، پسرم هم در کنارم کمک میکرد. از خرید ظروف گرفته تا تزئین شلهزردها و توزیع آنها بین همسایهها. انشاءالله که خدا قبول کند و با دعاهای خالص مومنین در لحظه افطار و سحر، راه نجاتی باز کند برای این مردم مظلوم.
🖊فاطمه اسکندری
#سلاحنا_دعانا
#مادرانــه_قم
#پویش_فروردین_۱۴۰۳
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
شروع سال ۱۴۰۳ برای من شروعی متفاوت بود. رنگ و بوی بغض و غم و آه گرفته بود. غم مردمی که سالهاست گرفتار ظلماند. بیشتر از آن، غم اینکه از دستم کمک مستقیم و در صحنهای برنمیآید دردناک بود. نمیدانم دعا کمترین کار است یا بهترین و بیشترین کمک! هرچه هست بهتر از ساکت ماندن و کاری نکردن است. دعا کردن و دیگران را توصیه به دعا برای مردم مظلوم فلسطین، کمی از عذاب وجدانم میکاست. فکر کردم چطور میتوانم با زمان محدودم و مشغله زیادم، کاری کنم که افراد بیشتری را با خود همراه کنم! یاد مراسم شب قدر و مسجد محله افتادم. این سینی خرما را با آن متن زیبای پویش مادرانه آماده کردم تا به تعداد زیادی از مومنین اطرافم، غم و رنج مردم فلسطین را یادآوری کنم و دست یاریام را برای دعای خیر مستجابشان به سویشان دراز کنم. باشد که قبول افتد.
🖊فرزانه حسینی
#سلاحنا_دعانا
#مادرانــه_قم
#پویش_فروردین_۱۴۰۳
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
برای ماه رمضان منزل خودمان نبودم و قرار بود به مدت یک ماه کنار پدر و مادرم باشم. با بچهها و شرایط بارداری، تصور اینکه بخواهم در این شرایط فعالیت فوق برنامهای هم داشته باشم، برایم سخت بود چون زحمت پدر و مادرم مضاعف میشد. اما ناراحتی و درد همکیشانم در فلسطین رهایم نمیکرد. اینکه در آستانه ظهور باشیم و من قطرهای از دریا نباشم، عذابم میداد. دلم میخواست حرکتی، تجمعی، شوری به پا کنم و هموطنان پاک فطرتم را به مسئله قدس حساس کنم اما در توانم نبود. تا با پویش مادرانه مواجه شدم. دیدم بهترین و امکان پذیرترین پیشنهاد است. بالاخره با پدر و مادر مطرح کردم، بسیار استقبال کردند و به لطف خدا کار در سطحی فراتر از تصورم انجام شد. شلهزردی تهیه کردیم و طوماری از «وظایف در قبال فلسطین» به آن چسباندیم و «دعای مستجاب افطارم نذر کودکان فلسطین» را بر آن نوشتیم. بین همسایگان و فامیل از دیدگاههای مختلف توزیع کردیم. به امید گسترش گفتمان حق.
🖊نجمه نصر اصفهانی
#سلاحنا_دعانا
#مادرانــه_قم
#پویش_فروردین_۱۴۰۳
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
وارد بوستان نرگس که شدم، توجهام به نوشتهای جلب شد. نزدیکتر رفتم. روی آن نوشته شده بود: "فروش به نفع مقاومت".
چند قدم جلوتر، دیگ بزرگی از آش قرار داشت که قیمت ظرف بزرگ آن ۸۰ تومان و ظرف کوچک ۳۰ تومان بود. با خانمی که مشغول توزیع آش بود صحبت کردم و ایشون توضیح داد که مواد اولیه این آش از سوی گروه مادرانه جمعآوری شده و تمام سود و هزینهی آش، مخصوص جبههی مقاومت هست. خانمها دور هم جمع شده بودند و هرکدوم یکی از مواد رو تهیه کرده و آش رو پخته بودند تا برای فروش به بوستان بیارن. هر کسی که از کنار آش میگذشت، میپرسید اینجا چه خبر است و خانمها توضیح میدادند که ما این آش را به نفع جبههی مقاومت درست کردیم و از همه دعوت میکردند که خرید کنند. مردم به لطف خدا استقبال خوبی کردند و بیشتر آش توسط آنها خریداری شد و باقیمانده رو خود مادرها برای شام خریدند.
کنار دیگ آش، دو میز بزرگ هم وجود داشت. روی میز اول شیرینی پنبهای، پفیلا، سمبوسه و پیراشکی بود و یکی از میزها هم انواع وسایل تزئینی مثل گلسر و دستبندهای مختلف. یکی از مادرها هم به طب سنتی آشنا بود و عطرهای طبیعی و روغنهای گیاهی رو برای حمایت از جبهه مقاومت در بوستان به فروش گذاشته بود. کمی آن طرفتر، چند زیرانداز پهن کرده بودند و گروهی از بچهها دور هم جمع شده و مشغول نقاشی بودند. نقاشیهای آنها درباره جبهه مقاومت و قدس بود. وقتی با مربیشان صحبت کردم، ایشون گفت که به سهم خودم با بچهها کاردستی درست کردیم و پرچم فلسطین را همانجا نقاشی و نصب کردیم. بچهها بسیار خوشحال بودند چون اینها فرزندان همان مادرانی بودند که از محلههای مختلف شهر قم برای کمک به جبهه مقاومت دور هم جمع شده بودند. حس و حال خوبی حاکم بود، بهویژه اینکه مادران به همراه فرزندانشان برای کمک به جبهه مقاومت حضور داشتند.
🖊 عباسی
#مادرانه_قم
#نهضت_مردمی_حمایت_از_جبهه_جهانی_مقاومت
#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
www.madaremadari.ir
ble.ir/madaremadary
eitaa.ir/madaremadary
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
اشرف الساداتهای ۲۰۲۴ !
تصمیم گرفتیم که آش بپزیم و سمبوسه. کارها و خریدها تقسیم شد. همه چیز تا لحظه آخر جفت و جور شد. یادم اشرف السادات خانم افتادم، مامان مهربان شهید معماریان! وقتی کتاب تنها گریه کن را میخواندم دلم میخواست روزها کمک دستش میبودم. لگنها و قابلمههای بزرگ که تویش ترشی و مرباها را آماده کرده بودند میشستم و بعد رفتن خانمها خانهاش را جارو میکشیدم. آن وقت که از خستگی نای نشستن هم نداشت من میرفتم و خرده کارهای باقی مانده را میکردم. حالا وقتش رسیده بود، با چند اشرف السادات مدل ۲۰۲۴ جمع شده بودیم و داشتیم یکی از کارهایی که از دستمان برمیآمد را برای کمک به مردم لبنان انجام میدادیم. داشتیم آش پختن برای ۱۰۰ نفر را توی دوتا قابلمه روی گاز خانگی و توی آپارتمان با حضور نزدیک به یک جین بچه و نیم جین مادر تجربه میکردیم. داشتیم ۸۰ تا سمبوسه را میپیچیدیم و روی کیفیت کارمان قیمت میگذاشتیم! ما مامانهای حساس به مصرف روغن و سرخ کردنی، یک وجب روغن ریخته بودیم توی قابلمه و سمبوسهها را در تُردترین حالت ممکن سرخ میکردیم! اینقدر سمبوسهها خوب شده بود که بیشترش را خود مادرها خریدند. با التماس ۳۰ تایی ماند برای بازارچه. توی بازارچه آش و سمبوسهها خوب فروش رفت. به پیشنهاد فروشنده، مشتریها گاهی چند برابر هزینه آش را میپرداختند. خوراکیها برکت کرده بودند. بهانه شده بودند برای دست و دلبازی و بخشش خریدارها!
منتظر برپایی بازارچه جدید بودیم. فروش خوب بازارچه قبلی انگیزه شده بود که دوباره آستین بالا بزنیم. بازارچهها و شرایط مادرها برای کار دسته جمعی جور نشد. گفتیم محصول را آماده میکنیم، مشتری هم پیدا میکنیم. لازم نیست بازارچه باشد. از پيشنهاد سمبوسه و آش و سوپ و پفک و کیک و فلافل؛ توفیق نصیب پفکها شد که بستهبندی شدند. پفکها توی هیات شبهای فاطمیه فروش میرفت. تخم مرغ و آرد و روغن هم از خانه هرکداممان جمع شد و تبدیل به کیکهای خوشمزه خانگی شدند. البته این بار دست رد به سینه هوس کردن و خریدهای درون مادرانهای زدیم. کیکها سفارش یک جلسه بودند.
از مادرهای غصه دار و دلسوخته برای مردم مظلوم فلسطین و لبنان، تبدیل شدیم به مادرهایی با تجربههای جدید که یک قدم کوچک برای اجرای امر اماممان برداشتیم! شاید ثمره این حرکتمان یک لباس باشد به تن کودکی، یا پتویی روی تن مادربزرگی و خوراکی برای مادری که فرشته کوچکی در بطنش میپروراند...
🖊 یوسفان
#مادرانه_قم
#مادرانه_محله_سمیه_هنرستان
#نهضت_مردمی_حمایت_از_جبهه_مقاومت
#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
www.madaremadari.ir
ble.ir/madaremadary
eitaa.ir/madaremadary
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
اتفاقات یک سال اخیر قلب هر مسلمونی رو تکون میده و غمگین میکنه. وقتی رهبر عزیزتر از جانم امر کردن که بر همه فرض است، دیگه حکم صادر شد. اولین فکرم این بود که از من مادر چه کاری برمیاد؟ احساس کردم بزرگترین مسالهای که میتونیم پیگیرش باشیم، روشن سازی فضای جنگ بین حق و باطل هست، اینکه حملات اسرائیل به محور مقاومت ارتباط مستقیمی با موجودیت ما و اسلام و مسلمونا داره و این رو باید برای همشهریهام شفاف کنم.
تصمیم گرفتیم با ایجاد یک یا چند بازارچه به نفع مقاومت به اهداف تبیینی خودمون برسیم و کارمون رو به صورت گروهی با جمعی از مادران گروه مادرانه قم شروع کردیم. همهٔ اون چیزی که داشتیم رو وسط گذاشتیم، از توانمندیهای فردیمون گرفته تا توانایی مالیمون. وسایلی رو برای بازارچهٔ مقاومت مهیا کردیم (عطر، کارهای رزین، صابونهای معطر، شمع، بافتنی، حلوا عربی، مافین، آش، سمبوسه، پیراشکی و دونات، پفیلا، پونه کوهی و...) حدوداً دو هفته زمان برد تا به مرحلهٔ اجرا برسیم. بچهها هم باتوجه به سن و تواناییهاشون، نقش و حضور فعال در فعالیتهای ما دارن، چه در آمادهسازی قبل از برنامه، چه در حین فعالیتهامون.
برای بازارچهمون سعی کردیم مکانی رو انتخاب کنیم که هر نوع قشر و سنی رو در بر بگیره و البته بیشتر مخاطبین ما خانمها بودند، یعنی پارک بانوان. مبلغ خوب و قابل توجهی با توجه به توانمندی مون جمع شد الحمدلله، که تقدیم به دفتر حضرت آقا کردیم. دوستان تبیینگر گروهمون با روشهای جذابی در راستای تبیین فعالیت داشتن و بازخوردها مطلوب بوده، خصوصاً با نسل جدید و دانشآموزانمون که صحبت داشتیم، به آینده امیدوار شدیم الحمدالله .
#مادرانه_قم
#نهضت_مردمی_حمایت_از_جبهه_مقاومت
#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
www.madaremadari.ir
ble.ir/madaremadary
eitaa.ir/madaremadary