*روایت چهارم*
در روز عید ام یاسر از پولهایی که جمع کرده بود، مقدار فراوانی کلوچه درست کرد. او در تمام لحظاتی که مشغول درست کردن کیک بود، برای رزمندگان دعا میکرد و به آنها تبرک می جست.
*امکان نداشت دعایی بکند و رزمندگان را فراموش کند.* او دعاهای بسیاری را حفظ بود؛ به ویژه دعاهایی که متعلق به امام زمان عجل الله تعالى فرجه است.
*دعاکردن او با دعا کردن های دیگران فرق میکرد. او احساس میکرد دعاکردن در نزد کودکان نوعی تربیت کردن آنهاست و از هر کلامی میتواند رساتر و تأثیرگذارتر باشد.*
هنگامی که میخواست دعاهای طولانی مانند دعای ندبه که اثر عمیقی در روح و جانش دارد، بخواند، نخست وضو میگرفت و چادرش را می پوشید و بخشی از قرائت دعا را به هر یک از فرزندانش که می توانست با او همراهی کند، واگذار میکرد؛ به گونه ای که هرکدام از بچه ها میتوانستند در خواندن بخشی از دعا سهیم باشند.
*در پایان او برای رزمندگان دعا میکرد و کودکان نیز به تقلید از مادر همان دعاها را زمزمه میکردند.*
آنها از چشمان مادر و لحن صدایش پی می برند که تا چه حد تحت تأثیر این دعاها قرار گرفته است.
*کتاب #همقسم* ص ۲۷۷
*#رو_به_قله_در_مسیر*
#معرفی_کتاب
#بر_فراز_قله_ها
#بانوی_مبارز
#حزب_الله
#مقاومت
#رژیم_خانواده_کش
#معنویت
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *