eitaa logo
کانون آموزش مداحان
33هزار دنبال‌کننده
25.5هزار عکس
27.8هزار ویدیو
286 فایل
[[ ما برآنیم که این ذکر جهانی بشود ]] کانون آموزش مداحان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی نخبگان مداحی اهلبیت ( استانی ، ملی و فرا ملی ) خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
در لغت معنی شبح یعنی سایه‌ای در خیال می‌آید یا به تعبیر دیگری انگار ابر روی هلال می‌آید سایه‌ای مانده بود از مادر وقت برخاستن نشست، نشست عرق سرد روی پیشانی اشک امانم نمی‌دهد که پر است مو به مو قصه از پریشانی شانه از دست مادرم افتاد :: قصه آتش شد آن زمانی که ریخت آوار شهر بر سر ما همۀ شهر آمدند آن روز طرف خانۀ محقر ما هیزم آن‌قدر هم نیاز نبود.. مادر من خودش یدالله است کارشان را پر از مخاطره کرد دست انداخت دور شال پدر کار را یک غریبه یکسره کرد نام آن مرد را نمی‌گویم :: روز آخر امیدوارم کرد روز آخر بلند شد از جا شستشو کرد، گردگیری کرد سخت مشغول کار شد اما... چادر از صورتش کنار نرفت :: تا بگیرد امانت خود را دست پیغمبر آمد از دل خاک پدر خاک آب شد از شرم رد شد آن شب سکوتش از افلاک همه دلواپس پدر بودیم غسل از زیر پیرهن سخت است غرق در خون شود کفن سخت است جان خود را به خاک دادن، بعد دست‌ها را به هم زدن سخت است پدرم خویش را به خاک سپرد ✍ مقدمتان رابه این کانال26هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■همه کانالها ┏━━☘🌺☘━━┓ http://www.mesf.ir/s ┗━━☘🌺☘━━┛ ■■■■■■■■کانال ایتا ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
خانه‌ای که ثمر از ساقی کوثر دارد آنچنان سوخت که گفتند: مگر در دارد؟ با لگد باز مکن درب جنان را که گلش در بغل شيشه‌ای از یاس معطر دارد آنچنان صاعقه افتاده به جان گل که باغبان در بغلش غنچه‌ی پرپر دارد از بلندای تب شعله‌ی آتش پیدا است نه فقط بغض احد، کینه‌ی خیبر دارد حسن از غصه‌ی آن کوچه نپاشید اگر دلخوشی داشت که این غمکده مادر دارد پر زد از خاک غریبانه شبانه از بس خاطری از همه‌ی شهر مکدر دارد مادری که به جهان منزلتی برتر از ساره و آسیه و مریم و هاجر دارد فاطمه حیدر و حیدر همه‌اش فاطمه است کی دو این نور خدا معنی دیگر دارد؟! فاطمه پای علی سوخت که ثابت بکند مرتضی فاطمه و فاطمه حیدر دارد ✍ مقدمتان رابه این کانال26هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■همه کانالها ┏━━☘🌺☘━━┓ http://www.mesf.ir/s ┗━━☘🌺☘━━┛ ■■■■■■■■کانال ایتا ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
حتی نسیم با ادب اینجا وزیده است خورشید، نور تازه از این خانه چیده است جایی که ابرهای جهان نیز با وضو هر بار روی پنجره‌ی آن چکیده است جایی که قلب کوچک دنیا تمام عمر تنها به عشق خانۀ زهرا تپیده است از عطر و بوی سفره‌ی زهراست بی گمان نانی اگر به سفره‌ی انسان رسیده است :: ای کینه! با لگد در این خانه را نزن این خانه خنده بر لبمان آفریده است از ترس، شعله‌ها در خانه شتابناک خود را به سوی مادر هستی کشیده است دارد برای فاطمه خون گریه می‌کند میخی که آه سینه‌ی او را شنیده است آهسته‌تر قدم بزن ای کوه بر زمین در ناکجای خاک، گلی آرمیده است ✍ مقدمتان رابه این کانال26هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■همه کانالها ┏━━☘🌺☘━━┓ http://www.mesf.ir/s ┗━━☘🌺☘━━┛ ■■■■■■■■کانال ایتا ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
آن بیتِ نکو سرشت را سوزاندند آن خانه‌ی نورخِشت را سوزاندند یک عده جهنمیِ آتش در دست آن روز درِ بهشت را سوزاندند مقدمتان رابه این کانال26هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■همه کانالها ┏━━☘🌺☘━━┓ http://www.mesf.ir/s ┗━━☘🌺☘━━┛ ■■■■■■■■کانال ایتا ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
علی که رشته‌ی خلقت به دست قدرت اوست مقدرات جهان بسته بر نظارت اوست مقام او به تصور نمی‌رسد که خیال شکسته بال‌تر از اوج بی نهایت اوست علی که هرچه که خوبی‌ست توأمان دارد علی که هر چه که پاکی‌ست در طریقت اوست علی که حج و نماز و دعا و صبر و رضاست علی که آینه‌ی کفر و دین، مودت اوست علی که نقطه‌ی باء است باء بسم الله علی که شرط قبول عمل، ولایت اوست غدیر فصل خطاب است بر کبیر و صغیر که حرف اول و آخر، فقط محبت اوست نهاده کیسه‌ی خرما به دوش، در پی کیست؟! شهی که تکه‌ای از نان خشک قسمت اوست لباس وصله بر اندام هیچ شاهی نیست که همترازی با اهل فقر، عادت اوست همان علی که به هنگامه‌ی رکوع نماز زکات، چشمه جوشنده‌ی سخاوت اوست همان علی که علمدار فتح خیبر شد همان علی که ظفر وام‌دار رأیت اوست همان که تیغ اگر خورد، پای پس نکشید همان علی که اُحُد جلوه‌ی اطاعت اوست چنانکه در تب و تاب نبرد ثابت کرد که ذوالفقار، برازنده‌ی شجاعت اوست دلاوری که چنان او نزاده مادر دهر امیر مقتدری که کرم سجیت اوست همان علی که به خندق خلوص ضربت او نماد روشنی از قله‌ی عبادت اوست "حماسه" واژه‌ی گنگی‌ست در نبرد علی به وقت جنگ، زمین عرصه‌ی قیامت اوست اگرچه خفته جهان بود، خفت جای نبی که ترس واژه‌ی بی معنی هویت اوست به کهکشان علی هر ستاره خورشیدی‌ست علی که نورتر از نور، واقعیت اوست کمال هرچه کمال و جمال هرچه جمال چکیده از سر انگشت با کرامت اوست خدا که گنج نهان است رخ نموده در او علی تجلی انسانی حقیقت اوست :: حقیقتی که به خون غرقه گشت در حقیقتی که به دل‌ها غم شهادت اوست به فکر قاتل خود نیز بود و وا عجبا از آن امیر دلیری که عدل، خصلت اوست زن یهودی و خلخال و آهِ تلخ علی دلیل تلخی این آهِ تلخ، غیرت اوست نه از علی نتوان دید ظلم بر موری از آن علی که جهان در کف کفایت اوست عقیل، عدل علی را چشیده است و زمان هنوز در عجب از جلوه‌ی عدالت اوست به غیر گوهر از آن لب نکرده بذل، علی به گونه‌ای که بیان قاصر از فصاحت اوست علی که هر چه که گفتیم از فضایل او به قدر سایه‌ای از کاروان شوکت اوست به جز کلام خدا، آیه‌های روشن وحی کدام جمله سزاوار وصف و مدحت اوست جهان ندیده چنان او امام مظلومی هر آنچه مانده ز اسلام، رنج و محنت اوست به شقشقیه قسم خار در میانه‌ی چشم چو استخوان به گلو بازگوی غربت اوست چه غربتی که فقط چاه همدمش شده بود چه غربتی که فقط مرگ، خواب راحت اوست به پشت در که رسید اشک شد به گونه چکید چو دید دختر یاسین پی حمایت اوست گرفته قاطبه‌ی کفر تازیانه به دست به خون کشیدن آیات وحی، نیت اوست کسی نبود بگوید مزن حرامی پست که این کبوتر زخمی تمام عزت اوست علی شکست در آن صبر ناگزیر که دید تلاش دشمن غدار، هتک حرمت اوست از این عریضه‌ی غم‌بار و تلخ می‌گذرم از این عریضه که مردن، سزای صحبت اوست نباشد آنکه نبیند علی ولی خداست بمیرد آنکه به دل در پی عداوت اوست هزار شکر خدا را که شیعه‌ایم و هنوز هر آنچه لطف به ما می‌رسد به برکت اوست به نام نامی زهرا قصیده خاتمه یافت که نام فاطمه باب شروع رأفت اوست ✍ مقدمتان رابه این کانال 28هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■همه کانالها ┏━━☘🌺☘━━┓ http://www.mesf.ir/s ┗━━☘🌺☘━━┛ ■■■■■■■■کانال ایتا ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
از لاله‌زار توحید آتش زبانه می‌زد گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می‌زد در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود گر می‌گذاشت گلچین، آن گل جوانه می‌زد من ایستاده بودم، دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می‌زد گاهی به پشت و پهلو، گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت، گاهی به شانه می‌زد گردیده بود قنفذ، هم‌دست با مغیره او با غلاف شمشیر، این تازیانه می‌زد وقتی که باغ می‌سوخت، صیاد بی مروت مرغ شکسته‌پر را در آشیانه می‌زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله‌ای که مادر در آستانه می‌زد این روزها که می‌دید موی مرا پریشان با اشک دیده می‌شست، با دست شانه می‌زد هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم) مانند خانه‌ی ما آتش زبانه می‌زد ✍ http://eitaa.com/maddahanesf
(زبان حال جناب سلمان) ناگهان پشت در شلوغ شدو کفر آتش به جان دین افتاد یک نفر با لگد به در زد و بعد مادری پشت در زمین افتاد من که سلمان اهلبیتم، پس چشم‌هایم به دست مولا بود من اجازه نداشتم آن‌روز فقط این کار، کار زهرا بود وسط خانه بودم و دیدم داشت زخم علی نمک می‌خورد دست مولا به ریسمان بود و فاطمه پشت در کتک می‌خورد یک طرف فاطمه که یاس علی‌ست یک طرف میخِ در که شعله‌ور است کاش می‌شد مرا کتک بزنند فاطمه دختر پیامبر است وای از دست نامسلمان‌ها تازیانه زدند بر قرآن گفتم ای وای یا رسول الله! دخترت را زدند نامردان بین آتش نفس نفس زد و گفت گرچه من دست بر کمر دارم محسنم هم اگر شهید شود از علی دست بر نمی‌دارم ✍ http://eitaa.com/maddahanesf
دری که شد عتبات نبی به وقت اذان دری که در پس آن سِرّ عرش گشته نهان دری که وا شده رو به رواق عرش نجف که رشک برده به جاهش شکوه درب جنان دری که باب حسین است و پنجره فولاد دری که باب خدا بوده است در دوران به حلقه‌اش متوسل ملائکه همگی به آستانه‌ی او سر نهند پیر و جوان دری که کعبه‌ی آمال سدره و طوباست ضریح چوبی حاجات عالم امکان دری‌ست از شجر طور هم گرامی‌تر مبارک است بسوزیم در مصیبت آن درون آتش طور است، "بسم رب النور" که بوده جان جهان، مادر پیامبران در آستانه‌ی در ایستاده نبض زمین به احترام نفس‌هایش ایستاده زمان بدون واسطه با رب خود تکلم کرد در آن مقام که نزدیک‌تر شد از دو کمان* چکامه‌های بهاری خانه زهرا چگونه گشته لگدکوب چکمه‌های خزان منزه است از اینکه به روی خاک افتد شده است ذکر همه کائنات "یا سبحان" چه شد که در به روی باب حاجت افتاده که بند آمده بعدش زبان مرثیه خوان هزار مرتبه آتش بزن مرا، اما مگو که فاطمه آتش گرفته؛ دور از جان بس است صحبت میخ و غلاف، در عوضش هزار مرتبه از قتلگاه روضه بخوان هزار مقتل خطی ورق زدم اما هنوز هم که هنوز است مانده‌ام حیران کشید بر گلویش تیغ، شمر یا قنفذ شکسته پهلوی او را مغیره یا که سنان هزار جان گرامی شبیه جان حسین فدای کشتی پهلو گرفته در کوچه ... ✍ * اشاره به آیه ٩ سوره مبارکه نجم "فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ" و روایت معراج http://eitaa.com/maddahanesf
ای روزگار! چند صباحی به کام باش بر زخم ما به جای نمک التیام باش جمعیتی رسید ز دارالنّفاق شهر روح الامین! مراقب دارالسّلام باش فریادِ بی طهارتِ نامحترم خموش پشت دَر است طاهره با احترام باش این هیزم از کدام جهنم رسیده است؟! ای در مسوز مثل دلم، با دوام باش اینجا "خلیله" در وسط شعله مانده است یا نار! بهر فاطمه "برداً سلام" باش ای آهنی که کوره‌ی هیزم چشیده‌ای دور از محلِ بوسه‌ی خیرالانام باش حالا که داستان فدک ناتمام ماند ای شعر پس تو هم غزلی ناتمام باش ✍ http://eitaa.com/maddahanesf
آن بیتِ نکو سرشت را سوزاندند آن خانه‌ی نورْ خِشت را سوزاندند یک عده جهنمیِ آتش در دست آن روز درِ بهشت را سوزاندند ✍ http://eitaa.com/maddahanesf
منظومه‌ی عشق و مستی از کار افتاد گردونه‌ی حق‌پرستی از کار افتاد از بوسه‌ی تازیانه بر دست بتول یک‌لحظه تمام هستی از کار افتاد ✍ مرحوم http://eitaa.com/maddahanesf
دل تاریخ در این ماجرا سوخت بر این غربت، غریب و آشنا سوخت مدینه هیزم آوردند اما در آتش خیمه‌های کربلا سوخت http://eitaa.com/maddahanesf