ای یاورم
ای یاورم شکسته شدی نیست باورم
باید برای پای تو مرهم بیاورم
با اینکه سوختم دو سه جا بین خیمه ها
داغی شبیه زخم تو آتش نزد مرا
دیگر رعایت دل ما را نکن بس است
تو درد داری ، از حرکاتت مشخص است
زارِ سه ساله از چه غمی زار میزنی؟
زودست اینکه دست به دیوار میزنی
هرچند با تمام توان راه میروی
داری شبیه پیرِزنان راه میروی
خاکستر است روی سرت یا که موی توست؟
مویت سفید گشت و کبودی به روی توست
تو آه میکشی جگرم پاره میشود
تسبیح عمر پر خطرم پاره میشود
تو آه میکشی دل من تیر میکشد
اشکت به روی خاک علمگیر میکشد
خاک خرابه سرد تر از قلب دشمن است
سردی این «خورابه» تورا مثل من شکست
شب سرد و خاک سرد و تن زخمی تو سرد
سرما امان نداده بخوابی و یا که درد!؟
تقصیر زجر شد که سرت درد میکند
بال و پرت ، سرت ، کمرت درد میکند
تقصیر زجر شد که صدایت گرفته است
زخم است دست تو ، چه به پایت گرفته است؟
بابا می آید از سفر امشب به هوش باش
خیلی مواظب رگ زیر گلوش باش
رگ های او بریده بریده بریده است
این سر هزار مرتبه سرنیزه دیده است
بابا می اید ای نفس عمه! صبر کن
فکری به حال رویت و این لکه ابر کن
گفته امانتی تو ، خجالت نده مرا
چیزی به او نگو ز غم گوشواره ها
حرفی به او ز حملهی اشرار هم نگو
از گریه هایمان سر بازار هم نگو
اما بگو که معجر عمه تکان نخورد
آری بگو که ابرو از شام و کوفه برد
عماد بهرامی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
یا بنت الحسین(ع)
می زنی؟..قدری تامّل کن ببین افتاده ام؟
زجر...بدجوری در این صحرا کمین افتاده ام
ضربه ای با پا زدی و سینه ام تنگ آمده..
یک نظر کن بی حیا ..آخر زمین افتاده ام
صبر کن تا که نَفَس تازه کنم ..بعداً بزن
زیرِ پاهایت ببین مثلِ نگین افتاده ام
دست بر معجر نزن بدجور نفرین می کنم
رحم کن نامرد!من که دل غمین افتاده ام
خواب بودم از روی ناقه نمی دانم چه شد؟
گوئیا بر خاک از عرشِ برین افتاده ام
مثلِ بابایم شدم آن لحظه ای که زخم داشت
چون پدر انگار من از صدرِ زین افتاده ام
آمده مادر بزرگم فاطمه ...بر دیدنم
غصّه ها را برده است و دلنشین افتاده ام
لعنتِ هفت آسمان بر تو پلیدِ بی حیا...
می زنی؟..قدری تامّل کن ببین افتاده ام؟
محسن راحت حق
#شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
پا به پایت آمدم
بر روی نیزه نشستی پا به پایت آمدم
دخترت را می زدند و در هوایت آمدم
گاه از پیشِ دو چشمانم چرا گم می شدی؟
گاه در بازارها پشتِ صدایت آمدم
صوتِ قرآنت نجاتم داده در شهرِ شلوغ
گم شده بودم که شوقِ نوایت آمدم
خاطراتِ کوفه و شامِ بلا پشتم شکست
جان به لب بودم وَلیکن پابه پایت آمدم
با تهِ نیزه کتک خوردم بریدم ای پدر..
مرهمی...که در پی درد و دوایت آمدم
از همان بالای نیزه یک نگاهی کن به من
هیچ می دانی به عشقِ چشمهایت آمدم
زلف هایت را پریشان کرده است بادِ صبا
موپریشانم که باباجان فدایت آمدم
نامِ تو بردن عجب جرمی ست ای نورِ دو عین
نامِ تو گفتم کبود و بینوایت آمدم
محسن راحت حق
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
چه معراجی
دلم میخواست معراجت ببینم
چه معراجی عجب رنگین کمانی
نرو دیگر! تو رفتی سنگ خوردم
بیا قولی بده دیگر بمانی
تورا با زخم صورت میشناسم
مرا بشناس با قد کمانی
نمیدانم چرا این زجر نامرد
بدش می آید از شیرین زبانی
عبایت روی دوش نیزه داری
عقیق تو بدست ساربانی
چه مویی داشتی بابا زمانی
چه مویی داشتم بابا زمانی
اگر مال منی پس پیش من باش
چرا دائم بدست این و آنی؟!
نشد غارت پدر جان!چادرم را..
خودم دادم به آن دختر امانی!
نفهمد هیچکس بازار رفتم
بماند بین ما راز نهانی
رخت را سیر دیدم سیر گشتم
تو بودی آن غذای آسمانی
سرت خاکی شده دراین خرابه
شدم شرمنده ازین میزبانی
سید پوریا هاشمی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
دخترت سنگ ترحم خورده
بعد تو لحظه به لحظه مردم
مردم و باز کتک می خوردم
مشت ها بود که سمتم آمد
ضرب پا بود که سمتم آمد
جانم از زخم زبان بی زار است
کمک دختر تو دیوار است
نفس و سینه ی خسته سخت است
کودک و دست شکسته سخت است
دخترت سنگ ترحم خورده
قلب من سوخته و آزرده
خنده ی زجر چه زجرآور بود
خنده اش از لگدش بدتر بود
از لب پر ترکم خون جاری ست
زخم پهلوم پدر جان کاری ست
مشت یک عده دهانم را بست
هرچه دندان به دهان بود شکست
مشت هایی که به صورت خوردند
لاله ی گوش مرا در بردند
به فدای سر بابا این چشم
دیدنت سخت شده با این چشم
ای که در چشم تو غم ریخته است
گیسویت از چه بهم ریخته است
ای که پیشانی تو مجروح است
رخ نورانی تو مجروح است
از تنور آمده ای حرفی نیست
این شکاف لب سرخت از چیست؟
من که دلتنگ نوازش بودم
با تماشای سرت آسودم
حسن کردی
#حسن_کردی #شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
شبیه مادر
این صحنهها را پیش از این یکبار دیدم
من هر چه میبینم به خواب انگار دیدم
شکر خدا اکنون درون تشت هستی
بر روی نی بودی تو را هر بار دیدم
بابا خودت گفتی شبیه مادرم باش
من مثل زهرا مادرت آزار دیدم
یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است
سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم
احساس کردم صورتم آتش گرفته است
خود را میان یک در ودیوار دیدم
مجموع درد خارها بر من اثر کرد
من زیر پایم زخم یک مسمار دیدم
سوغات مکه توی گوشم بود بردند
کوفه همان را داخل بازار دیدم
کاظم بهمنی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ای لاله ی خوشبوی
ای سر در خون خضاب ای لاله ی خوشبوی من
لطفاً از پیشم نرو امشب بمان پهلوی من
زانوانت را نیاوردی سرم بی بالش است
لا اقل بگذار امشب سر روی زانوی من
قصد دارم وا کنم این پلکهای بسته را
کن تماشایم ولی بابا ! نپرس از موی من
اصلاً امشب من قراری می گذارم با خودت
من به ابروی تو می گِریم تو بر ابروی من
غصه ی من را نخور آنقدر محکم هم نبود
جای سیلی ماند تنها بیست شب بر روی من
محسن ناصحی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
سه ساله کربلا
وقت عبور حس خطر داشتن بد است
در ازدحام درد کمر داشتن بد است
یکجور میزنند مرا پای نیزه ات..
انگار بین شام پدر داشتن بد است
وقتی زنان شهر به من حمله میکنند..
باور کن ای پدر گل سر داشتن بد است
بابا برای ما که بزرگ مدینه ایم..
با یک لباس پاره گذر داشتن بد است
دیگر به جز مدینه به شهری نمیروم
اصلا به شام و کوفه سفر داشتن بد است
با گریه فتح کرده ام این شهر شام را
اصلا که گفته دیده ی تر داشتن بد است؟
سید پوریا هاشمی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بابای من
خنده دشوار را بیمار می فهمد فقط
حال من را مرد دختردار می فهمد فقط
حنجرم در آتش خیمه پس از تو سوخته
حرف من را عمه از رفتار می فهمد فقط
چشم کم سو و زمین افتادنم را زیر پا
هرکسی که رفته در انظار می فهمد فقط
سختی کار مرا باآستین پاره ام
آنکسی که رد شد از بازار می فهمد فقط
طعنه ها و خنده های شمر و خولی یکطرف
زجر از حرف حساب، آزار می فهمد فقط
سینهء تنگ مرا با مُشت محکم خُرد کرد
درد پهلوی مرا دیوار میفهمد فقط
زخم بازوی مرا شلاق و کعب نیزه ها
تاول پای مرا هم خار میفهمد فقط
لکنتم زیر سر آن سرخ موی مست بود
علتش را آن جنایتکار میفهمد فقط
آمدی باسر دوباره بوسه بارانم کنی
چشم تار من همین مقدار می فهمد فقط
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_خرابه_شام #شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
نور خورشیدم
نور خورشیدم که در ظلمت سرا افتاده ام
دختر شاهم که در ویرانه ها افتاده ام
روزگاری بالش زیر سرم دست تو بود
اُف به این دنیا کجا بودم کجا افتاده ام
از سر دست عدو دندان شیری ام شکست
روضه خوانت بودم اما از صدا افتاده ام
صورت و دستم کبود و پای من پر آبله
از شب جاماندنم از دست و پا افتاده ام
نه غذایی خورده ام نه آب عمّه شاهد است
بعد تو بابا من از آب و غذا افتاده ام
نوید طاهری
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
یا بنت الحسین
سخت است مجنون دور از لیلا میوفتد
دختر که باباییست بی بابا میوفتد
گردن نمیماند برای آن کسی که..
روی شتر با سر از آن بالا میوفتد
دعوا کن آن مرد حرامی عرب را
با نیزه اش دنبال دخترها میوفتد
روی خودش را میکند یک سمت دیگر
چشم عمو به گوشهایم تا میوفتد
یک لحظه فکرش را بکن که عمه زینب..
در بین این نامردها تنها میوفتد
بابا!شده با اسب دنبال تو باشند؟
دختر که خیلی میدود از پا میوفتد
پا میگذارد یک نفر بر چادر من
روی سر خود میکشم.. اما می افتد!
یکجور نیمِ صورتم سرخ و سیاه است
عمه بیاد مادرش زهرا میوفتد
پیرزنی بر صورت من چنگ انداخت
جای خراشش بر رخ حورا میوفتد
با گریه ام بیچاره کردم شامیان را
سیلاب اشکم بر همه دنیا میوفتد
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
نيامدي
در انتظار ، چشم من سپید شد نیامدی
نهال قد من شبیه بید شد نیامدی
بیا مرا ببر که دست و پای گیر عمّه ام
به درد های او غمم مزید شد نیامدی
زبان پرنوازشت کجاست ، طعنه خورده ام؟
عمو نبود، حرف زر خرید شد نیامدی
برای دخترانشان لباس نو خریده اند
که روز مرگ دختر تو عید شد نیامدی
چه بارها که حرف من ، به التماس بوسه ای
به دست چوب بی ادب شهید شد نیامدی
شبی که سوختم پدر ، به دیدن تو آمدم
تنور رفته ، وقت بازدید شد نیامدی !
علی ناظمی
#شعر_خرابه_شام #شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
بابا حسین(ع)
تو نیستی و لشگری مرا عذاب میدهند
عذاب لقمه نانی و عذاب آب میدهند
سوال میکنم ز نیزه دارها سرت کجاست؟
ولی به حرف های بد به من جواب میدهند!
برای آنکه بیشتر بترسم از حرامیان
به تازیانه ها چقدر پیچ و تاب میدهند
خودت بگو که جرم یک یتیم بی گناه چیست؟
که اینقدر به قلب زارم اضطراب میدهند
همینکه میخورم ز ناقه بر زمین مرا پدر...
به مو بلند میکنند و به رباب میدهند!
تمام پیکرم ز فرط درد تیر میکشد
به ناقه هرقدر که بیشتر شتاب میدهند!
کجاست تا عموی من ببیند این کوفیان
به آستین پاره ای به ما حجاب میدهد..
اگر که رنگ صورتم عوض شده دلیل داشت
به ما همیشه جا به زیر آفتاب میدهند
دوباره خواب دیده ام که زجر میرسد به من
چه زجرها که هی میان خواب میدهند
کسی دلش بحال گریه های دخترت نسوخت
و پای هیچ کس شبیه پای دخترت نسوخت
سید پوریا هاشمی
#شعر_خرابه_شام #شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا #شهادت_حضرت_رقیه
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
آه بابا
رفتی و بعد از تو این ایام خیلی بد گذشت
آه بابا کربلا تا شام خیلی بد گذشت
روی نی قرآن تلاوت کردی و طعنه زدند
پای نی ای حجه الاسلام خیلی بد گذشت
جای خوبی های پیغمبر فقط ما را زدند
بر من و دیگر ذوی الارحام خیلی بد گذشت
دست در دست پدرها دختران می آمدند
زندگی بر من بر این ایتام خیلی بد گذشت
عمه جان گرچه حواسش بود هر لحظه ولی..
آه بی بابام بی بابام خیلی بد گذشت
محمود یوسفی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
یا بنت الحسین
نه غذا می خواستم دیگر نه زیور خواستم
تا در آغوشت بگیرم از خدا پر خواستم
مادرت زهرا میان خواب یادم داد که
هر زمان خوردم زمین با یاعلی برخاستم
دردِ سختی داشت از ناقه زمین خوردن ولی
قبل از آه و ناله ام از عمه معجر خواستم
من سراغت را گرفتم ، کربلا از ذوالجناح
کوفه هم با عجز از گهواره ، اصغر خواستم
آمدی ، ای من به قربان لبان زخمی ات
ای پدر با سر چرا ، من سایهٔ سر خواستم
حامد آقایی
#حامد_آقایی # #شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
آب بابا
تمام درس و مشقم آب بابا
ندارم در دلم من تاب، بابا
زِ بعد کربلا هم تشنه بودم
نخوابیدم شبی سیراب، بابا
شدم زهرای دشت کربلایت
شبیه مادرت بی تاب بابا
اَنیس درد بی درمان شبهام
بُوَد نور کمِ مهتاب بابا
سراپا جسم من می سوزد از زخم
کز این رو گشته ام بَدخواب بابا
به روی نیزه تا که دیدمت آه..
غمت جسم مرا کرد آب بابا
من و عمه پریشانیم و گریان
ولی شمر و سنان شاداب بابا
به شام و کوفه مردانِ حرامی
نکردن رحم بر اصحاب بابا
سر بازار بردن دخترت را
میانِ عده ای ارباب بابا
چنان سیلی زدن بر صورت من
که شد ذکرم، مرا دریاب بابا
همه رذل و همه هیز و همه مست
دلاشان بود چون مرداب بابا
من هرجا از تو گفتم، سیر خوردم
لگد، همراهِ مشتی ناب بابا
مجتبی دسترنج ملتمس
#شعر_خرابه_شام #شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_رقیه #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
ابتا یا حسین
نیست عاشق آنکه اینجا حرف جان را میزند
دخترت پای تو قید این جهان را میزند
زجر زجرم میدهد به هر طریقی در طریق .
تا شود نیلی به یاست تازیان را میزند
ما گلی م و باغبان عمه امان از دست زجر
تا گلت را له کند این باغبان را میزند
از همه دارم شکایت بیشتر از دست شمر
جای کل بچه هایت عمه جان را میزند
خولی از یک سمت ماهارا اذیت میکند
دخترش هم یک طرف زخم زبان را میزند...
بشکند دستش تمام راه را این حرمله
بی بهانه بر سر من هی کمان را میزند
از لب و دندان تو من تازه فهمیدم یزید
بین آن بزمش کجا آن خیزران را میزند
به همه گفتم عموی من تلافی می کند.
میرسد با ذوالفقار خود سنان را میزند
سید صمد حسینی
#سید_صمد_حسینی #شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
سوخته رویم
در وادی ایمن قدمی پا نگذراند..
عشاق محلی به تسلی نگذراند
بوسیدن تو ضعف و عطش را ز تنم برد
گیرم جلویم آب و غذا را نگذارند
خلخال نو پاکرده ام آن هم پر خار است
طفلان دگر داخل آن پا نگذارند
آندفعه که با موی سرم زجر مرا برد
بسپار که ایندفعه مرا جا نگذارند
امید من این است که هربار میوفتم
بر این تن خون مرده لگدها نگذارند
تقصیر خودم نیست که چادر به سرم نیست
در شام که چادر سر زنها نگذارند
وقتی که مرا بر سر بازار کشاندند
ای کاش به سکوی تماشا نگذارند
مانند کنیزم شده ام،سوخته رویم
در روز که سقفی به سر ما نگذارند
سید پوریا هاشمی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
سه ساله کربلا
جز زیر سر تو سایه ای نیست پدر
جز عمه، برام دایه ای نیست پدر
زخم لب تو رقیه ات را سوزاند
از آبله ها گلایه ای نیست پدر
از درد بگویم؟، از مکافات چطور؟
از کوفه چطور؟ داغ شامات چطور؟
از قصه ی زجر بی حیا با خبری؟
از غصه ی دروازه ی ساعات چطور؟
تا نائبه ی او بشوم مانده هنوز
تا
فاطمه بانو” بشوم مانده هنوز هرچند که صورتم کبود است ولی تا دست به پهلو بشوم مانده هنوز از هر چه که بود، بهتر آوردی باز تو آرزوی مرا برآوردی باز جای تو چقدر در کنارم خالی است از داغ رقیه سر درآوردی باز حیران توام، رمز معمای تو چیست!!! آن سر نهفته، پشت پیدای تو چیست!!! خنجر به گلوت خورده بابا، اما این زخم نشسته روی لبهای تو چیست؟ تازجر” مرا زد و زمینگیرم کرد با زجر مرا زد و زمینگیرم کرد یک کوفه و شام روی هم کشت مرا؟_ یا `زجر” مرا زد و زمینگیرم کرد؟ کمرتر لب این شریعه تابم بدهید با دیدن این آب عذابم بدهید شرمنده ی غیرت عمو عباسم ای کاش نگفته بودم آبم بدهید محمد کاظمی نیا #شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
پدر جان
چقدر حرف که بی ربط آمده، تا... با...
برای آنکه شود حرف من مهیا با...
دو چشم من به گمانم که آشنا هستید
یکی دو بار به نی دیده ام شما را با...
دلم قرار گذاشتم که تنگ تو نشود
ولی گرفته دل دختر تو حالا با...
بهانه بود وَ یا نه، هنوز مبهوتم
ببین که شد قد من زیر ضربه ها تا، با...
نگاه ها چقدر مُهر نیلی ام زده اند
زبس که بیست گرفتم ز درس انشاء، با...
توأم تویی که به نی نور می دهی هر دم
تویی که جلوه گری در خرابه مهتابا.
میان دفتر صدبرگ پاره قلبم
یکی دو جمله برای تو ساختم با، با.
معادلات زمانه چقدر مجهولند
سفر برای چه رفتی؟ شده معما، با...
تمام قدرت خود را که...نه، نشد که نشد
نشد حریر گره خورده سرم وا، با...
مقدمه چقَدَر؟! اصل مطلبم این است
تمام پیکر من درد می کند بابا.
رضا دین پرور
#شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
خوش آمدی پدرم
تو هم چو صبحی و من شمع خلوت سحرم
چه خوش رسیده ای و من هنوز در سفرم
رسیده است گل اینبار محضر بلبل
چه حیف دست قدر چیده است برگ و برم
حلال کن اگر اسباب میزبانی نیست
به میهمانی ام امشب خوش آمدی پدرم
به احترام سرت باید از زمین برخاست
بلند اگر نشدم درد می کند کمرم
بگو برای چه خاکستری شده مویت
بدون من به کجا رفته ای که بی خبرم ؟!
پدر کجاست لبانت که بوسه می خواهم
ببخش، چند صباحی است سخت می نگرم
زِ شاخه بر گلم را چه بد جدا کردند
هنوز عصر دهم زنده است در نظرم
تو را صدا زدنم پاسخش فقط سیلی است
اگر صدا زدمت بوده عمه جان سپرم
عمو که نیست کنارم عجیب می ترسم
توان ندارم و حس می کنم که در خطرم
ملال نیست اگر چهره ام خزان زده است !
بهاری است همیشه هوای چشم ترم
اگرچه غربت عمه دل مرا سوزاند
رباب بیشتر آتش زده است بر جگرم
بیا به هجر مبدل نکن وصالت را
به هر طریق که شد زود با خودت ببرم
عرفان ابوالحسنی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
بابای خوبم
میکشم روی زمین پای پر از آبله را
تا میان من و تو کم کنم این فاصله را
سرِ نیزه ، وسط تشت طلا ، کنج تنور
فرصتی نیست بگیرم سر پر مشغله را
کاش دست تو کمی موی مرا شانه کند
بلکه آرام کنی دختر بی حوصله را
علت لکنت من را که خودت می بینی
ورم صورت و زخم لب و خون لثه را
جان من فکر نکن قافیه را باخته ام
خواستم پیش تو راحت بنویسم گله را
بین بازار به اشکم همه میخندیدند
دوست دارند چرا گریه ی در هلهله را
کاش بودی و مرا باز بغل می کردی
کاش بودی که بگیری یقه ی حرمله را
عمه در هلهله ها گفت کجایی عباس؟
غیرت الله بیا ختم کن این غائله را
عمه کوهیست که ما تکیه به او میکردیم
مادری کرد ، که آرام کند قافله را
خطبه ای خواند که بند دلشان را لرزاند
شام حس کرد دم صحبت او زلزله را
راستی واژهی `یابن طلقا” یعنی چه؟
عمه آتش زده این سلسله ی باطله را
او عقیله ست، صبور است، خدا حفظ کند
دختر فاطمه ی عالمه ی فاضله را
حسم این است که من دردسر قافله ام
کاش با خود ببری دردسر قافله را
می کشم منت اگر ناز مرا هم بکشی
می کشم روی زمین پای پر از آبله را
احمد ایرانی نسب
#شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
عزیز دل حسین
آنکه در شام سر از کار تو در می آورد
داشت از حال پدر با تو خبر می آورد
آن شبی را که تو از ناقه زمین افتادی
عمه ای کاش برای تو سپر می آورد
جای خون لخته به روی سرت ای سوخته مو
قاصدک داشت برایت گل سر می آورد
باز هم کاش خدا خیر به این تشت دهد
که در این شهر برای تو پدر می آورد
کسی از زمره ی دلسوختگانت میگفت
اشک ما را غم این قافله در می آورد
`”زن غساله چه میدید که با خود میگفت
مادرت کاش به جای تو پسر می آورد””
علی رضوانی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
عزیزم
رفتی و سهم من شده درد و بلا حالا
بالاست از هجران تو دست دعا حالا
قرآنِ زینب ، از تو یک بوسه طلبکارم
پایین بیا از روی رحل نیزه ها حالا
گفتی زن همسایه هم او را ندیده بود
عمه شده با شمر و خولی آشنا حالا
افتاده ردّ پنچه اش بر گونه های من
آیا به گوش َت خورده اسم زجر تا حالا؟؟
هربار اسمت را صدا کردم کتک خوردم
انداخته با مشت ، دندانِ مرا حالا
بابا از آن مجلس شرابش قسمتِ ما شد
گریه کند قسمت ، به سرنوشت ما حالا
چشم عمو را دور دیدند و میان ما
دنبال کلفت بود آن یک لاقبا حالا
بازار نه .... دربار نه ... برده فروشان نه....
اصلا خودت خوبی ، عزیز مصطفی ، حالا!؟
تو آمدی جانم به قربانت چرا با سر ؟
تو امدی جانم به قربانت چرا حالا ؟
پیش خدا بودی ، دوباره آمدی پیشم؟
اینبار من را هم ببر پیش خدا حالا
محمد کیخسروی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانال مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
نیستی، کنج خرابه رغبت اعجاز نیست
بال اگر باشد شکسته لذت پرواز نیست
حرف ها دارم فقط یک شب در آغوش منی
دیده ات را باز کن که وقت خواب ناز نیست
روی خاک افتاده بودی بوریایی داشتی
دامن من هست اگر در شام، زیر انداز نیست
نا مرتب ، نامرتب بودن من را ببخش
موقعی برگشته ای که دست و بالم باز نیست
چشم های خیره سر ما خاندان عفتیم
شرم کن رقاصه امشب، ناله هایم ساز نیست
دلبری دُر گرانی بود، شام از من گرفت
گیسوان سوخته قابل برای ناز نیست
ناصر دودانگه
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
عشق بابا
دارد این ضربالمثل را کُلِّ دنیا می زند
قلب دختر ها فقط با عشق بابا می زند
گرچه کم وزن است امّا جان ندارد دست من
پرده ی روی طبق را عمه بالا می زند
چهرهی برگشته را تشخیص دادن مشکل است
این سرِ سرنیزه خورده به پدرها می زند
ارث خود را زود از مادربزرگم بُرده ام
این چنین خَمراهرفتنها به زهرا می زند
حسرت یک استراحت در دل من مانده است
می روم قدری بخوابم..،شمر با پا می زند
بانی سرگرمی هر روزهی زجرم..،پدر
بی حیا یا می کِشد موی مرا یا می زند
این اواخر دخترت دارد طبابت می کند
بازوی دررفتهی خود را خودش جا می زند
شرط بندی کردن این نیزه داران را ببین...
می بَرَد آن کس که با سنگش علی را می زند
هدیه دارد میبرد آنرا برای دخترش
روسری دخترت را یک نفر تا می زند
گوشوارم را که غارت رفته پس خواهم گرفت
دختر تو عاقبت دل را به دریا می زند
بی اراده یاد چوبِ خیزران افتاده ام
هر زمان هرکس که حرفی از معما می زند
آنقَدَر شکل کبودی تنم رعبآور است
آن زن غساله وقت غسل من جا می زند
بردیا محمدی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ماه من
روشنیِ شب سیاه دلم
با توام ای رفیق هر شب من
چِقَدَر خوب شد که تو هستی
پیش من مثل عمه زینب من
دلخوشم با تو حرف می زنم و
درد دل می کنم من از حالم
عمه می گفت،گفته بابایم
قصد دارد بیاد دنبالم
فکر کن از سفر بیاید او
میروم پیش دختران شهر
که ببینید..من پدرم دارم
پدرم را دهم نشان شهر
راستش با تمام دلتنگیم
دلهره دارم و دل آشوبم
یعنی بابام می رسد آخر؟
بگذریم..بگذریم..من خوبم....
ماه من..تو از آسمان دیدی
به روی خاک عکس بابا را؟
من کشیدم،نسیم پاکش کرد
دیدی ای ماه!کار دنیا را؟
راستی زخم های پایم را
چه کنم؟درد می کند خیلی
آنقدر که گرسنه خوابیدم
به طعامی نمانده است میلی
ماه من!از تو خواهشی دارم
به شبِ یار من همیشه بتاب
صبر کن تا بخوابد او اول
بعد اگر خواستی خود تو بخواب
راستی بگو ببینم،ماه
عمو عباس را که تو دیدی؟
دوست داشتی توهم شبیه من
هی از او نیز بوسه می چیدی؟
عمو عباس من به من می گفت
که عمویت فدای تو عشقم
هرچه میخواستم بهم می گفت
باشد این هم برای تو عشقم
مینشستم و زلف های مرا
شانه میزد عموی من ای ماه
حتم دارم اگر عمویم بود
که نمیسوخت موی من ای ماه
هرچه آمد سرم،همه به کنار
بیشتر دل زده از این شهرم
از همه بچه ها و دختر ها
دلخورم،دلشکسته ام..قهرم
آرمان صائمی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
تنها دلخوشی دختر
گوشوارم را بگیر انگشترش را پس بده
آه ، تنها دلخوشی دخترش را پس بده
موی بابا را رها کن ، گیسوی من را بکش
هر چه میخواهی بزن اما سرش را پس بده
چشمهایش پر ز خاکستر شده ، نشناختم
لطف کن مژگان چشمان ترش را پس بده
معجرم آتش گرفت و گیسوانم سوخته
جای آن ، کهنه لباس مادرش را پس بده
لااقل قبل از رسیدن تا سر بازار شام
تکه ای از روسری خواهرش را پس بده
عاقبت جان میدهد از این پریشانی رباب
جای این طعنه زدن ها اصغرش را پس بده
کودکی از بام سنگی را به سویم پرت کرد
داد زد خلخال پای لاغرش را پس (نده)
روضه خوان مبهوت مانده در ردیف روضه ها
گوشوارش را نگیر ، انگشترش را پس بده
احمد ایرانی نسب
#شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
توان نمانده
توان نمانده بگیرم تو را در آغوشم
هنوز درد بد نیزه مانده بر دوشم
سر تو خوب شلوغ است،من خبر دارم
ولی نگو که مرا کرده ای فراموشم
پس از تو ای پدر تشنه لب،لبم شاهد
به غیر زخم زبان شربتی نمی نوشم
هنوز در اثر مشت های نامحرم
تمام روز کنار خرابه مدهوشم
چرا شبیه گذشته دگر نمی شنوم؟
صدای عمه ضعیف است یا که من گوشم...؟
از آن شبی که مرا زجر بی حیا ترساند
به هر صدای بلندی ز ترس می جوشم
خراش پنجه ی آن گرگ هار را بابا
ز چشم زخمی تو با دو دست می پوشم
حسن کردی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
خم شد کمرم ، پیر شدم ، بار گرفتم
بعد از تو فقط دست به دیوار گرفتم
مجبور شدم یاد بگیرم بنویسم
مجبور شدم...! لکنت گفتار گرفتم
بوسه نزدی روی مرا چند صباحی است
حق دارم اگر حسّ طلبکار گرفتم
هم شد سپر صورت و هم معجر من شد
از دست شکسته چقدر کار گرفتم
این موی سپیدی که سرم هست هدیه
از مشتریان سر بازار گرفتم
با عمه کجا ها که نرفتیم !.نبودی
آمار سرت را دم دربار گرفتم
کردمچقدر سعی ببینم که میآیی
از آمدن تو خبر اینار گرفتم
آنقدر هلم داد سنان با نوک نیزه
انگار که زخم از نوک مسمار گرفتم
داری خبر از مجلس مهمانی در شام
شد حرف و حدیثی ، غم بسیار گرفتم
در مجلس می مردک هیزی که رسید و
دست کمک از چشم علمدار گرفتم
آنقدر کتک خوردم و آنقدر نمردم
تا آخر سر فرصت دیدار گرفتم
محمد کیخسروی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*