خیلی دلم تنگه
خیلی دلم تنگ شده واست بابا
دلتنگتم با همه وجودم
چطور دلت میاد پیشم نمیای؟
من که برات دختر خوبی بودم
دلم گرفته بابا از زمونه
دلم گرفته بابا از روزگار
دل ربابم مث من گرفته
داری میای داداش علی رم بیار
اگه بیای حال منم خوب میشه
اگه بیای پائیزمون بهاره
قول بده اومدی برام بخندی
قول میدم اینجا کسی چوب نداره
بابامی با همین سر بریده
منم هنوز دخترتم مگه نه؟
یادته دوس داشتی که زود بزرگ شم
ببین ، مث مادرتم مگه نه؟
سکینه هم دلش برات تنگ شده
عکستو رو خاک می کشید بابایی
عمه میگه شبیه زهرا شدم
اونم شبا درد می کشید بابایی ؟
عروسکم گم شده توی صحرا
هیشکی دیگه ازش خبر نداره
بد نمیشه حالا که مو سفیدم
برام عروسک بخرن دوباره؟
خرابه فهمید که چرا بیدارم
چیکار کنم دلم بابامو می خواد
به عمه گفتم اگه امشب نیاد
برای تشییع جنازم میاد
صدای پا میاد میترسم بابا
صدای پا میاد میلرزه تنم
سربازا رفتن پا میشم دوباره
خودم رو از ترسه به خواب میزنم
مجید رضایی
#شعر_خرابه_شام #شعر_شهادت_بنت_الحسین
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
وقت اش نشد
وقت اش نشد دیگر تو را راحت ببینم
اندازه ی قدری فقط صحبت ببینم
من کار واجب با تو دارم،وقت تنگ است
باید تو را دیگر به هر قیمت ببینم
رفتی به روی نیزه های این و آن که
روی تو را از دور با حسرت ببینم
مهمان نوازی های این مردم عجیب است
من که نشد خیری از این دعوت ببینم
حتی نگاه زجر ملعون داده زجرم
تا کی بمانم زجر با وحشت ببینم
دیر آمدی،شد چشم هایم تار و کم سو
باید تو را با سختی و زحمت ببینم
دیدم سرت این روزها خیلی شلوغ است
یک جا نشد دور تو را خلوت ببینم
ای کاش می مردم پدرجان قبل از این که
راس تو را در تشت،در غربت ببینم...
محسن صرامی
#شعر_خرابه_شام #شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
جای سلسله
#شعر_شهادت_حضرت_رقيه_(س)
سلام کرد و نشان داد جای سلسله را
چه بی مقدمه آغاز می کند گله را
نه از سنان و نه از شمر گفت نه خولی
بهانه کرد فقط طعنه های حرمله را
نگاش چونکه به رگ های نامرتب خورد
نکرد شکوه و پوشاند زخم آبله را
ز استلام لب و خیزران شکایت داشت
از اینکه چوب، رعایت نکرد فاصله را
کشید زجر، هم از دست زجر هم پایش
شبی که گم شد و گم کرده بود قافله را
سبب چه بود که هنگامه ورود به شام
نمی شنید صدای بلند هلهله را
و در ازای دو تا بوسه داد جانش را
ندیده چشم کسی اینچنین معامله را
محمدعلی بیابانی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا #شهادت_حضرت_رقیه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
ابتا یا حسین(ع)
#شعر_شهادت_حضرت_رقيه_(س)
وقتی که آمدی به برم نو ر دیده ام
گفتم که بازهم نکند خواب دیده ام
بابا منم شکوفه سیب سه ساله ات
حالا ببین چه سرخ و سیاه و رسیده ام
خیلی میان راه اذیت شدم ولی
رنج سفر به شوق وصالت کشیده ام
اینرا بدان که بین تو و تازیانه ها
عشق تو را به قیمت جانم خریده ام
در بین این مسیر پر از غصه بارها
از آسمان ناقه چو باران چکیده ام
پایم سرم تمام تنم درد می کند
از بس که زجر در دل صحرا کشیده ام
کم سو شده دو چشم من از ضربه های او
حتی به زور صوت رسا را شنیده ام
چادر ز عمه قرض گرفتم که زیر آن
پنهان کنم ز روی تو گوش دریده ام
بشنو تمام خواهش این پیر کودکت
من را ببر که جان تو دیگر بریده ام
محمدعلی بیابانی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا #شهادت_حضرت_رقیه #محمدعلي_بياباني
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
دختر زهرايم
#شعر_شهادت_حضرت_رقيه_(س)
بیقراری هایت از چشمان تارم دور نیست
چشم های اهل معنا در حقیقت کور نیست
سعی در کتمان اسرار جراحاتت مکن
حنجرت را هم بپوشانی لبت مستور نیست
دختر زهرایم و پای تو سیلی می خورم
مرد میدانم حریفم دست های زور نیست
یوسفم! افتادی از نیزه ولی با سنگ نه
هیچ چشمی مثل چشم سنگزنها شور نیست
نامسلمان حال ما را دید و خوشحالی نکرد
در غم ما جز مسلمانان کسی مسرور نیست
تا نگاه مرد رومی خواهرم را آب کرد
گفتم عمه این نگاه شوم بی منظور نیست
خانه ام خاکی لباسم پاره مویم سوخته
عذر میخواهم بساط میزبانت جور نیست
محمدعلی بیابانی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا #شهادت_حضرت_رقیه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
یه باغچه گُل
#شعر_شهادت_حضرت_رقيه_(س)
یه باغچه گُل با ساقه ی شکسته
خرابه و مخدرات خسته
بعد تو ما یه روز خوش ندیدیم
قسم به هر نافله ی نشسته
نیستی شده کُنج خرابه خونهم
دخترا میزنن زخم زبونم
بذار بگن
بابات تو رو نمیخواد” دوسِت دارم، دوسم داری، میدونم چقد صدا زدمبابا کجایی؟” سخته توو صحرا گم شدن خدایی من که اصن شمرو حلال نکردم زجرو حلال نکن تو هم بابایی... قصّه ی غصّه هام نداره آخر حق بده تاره چشم دائماً تر اما بابا سوی چشامو کم کرد ضربه ی بی هوای سیلی بیشتر سیلی زدن به صورت منی که توو شهرمون بهم میگن ملیکه خیلی برای عمه جون دعا کن توو درد تک تکه ماها شریکه برمیدارم فاصلمونو تا تو باید ببینی حال خواهراتو آوردنت تا پیش عمه با من بردن من از این خرابه با تو محاسنت رو کی به خون کشونده؟ خاک یتیمی رو سرم نشونده؟ عیبی نداره دستاتو نداری مویی واسه شونه شدن نمونده بریم یه جایی که گِله نباشه بین من و تو فاصله نباشه هرجایی پیشم باشی خوبه اما بریم یه جا که حرمله نباشه... مرضیه نعیم امینی #شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا #شهادت_حضرت_رقیه ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بابای من
#شعر_شهادت_حضرت_رقيه_(س)
ماهِ بعد از چارده یک روزه اش هم کامل است
گاه طفلی در زمان کودکی اش عاقل است
می رسد وقتی که تا ترقوه جان،بین عرب؛
گفتن یک یا رقیه راه حل مشکل است
درعرب با اینکه نامت شد رقیه،آخرش
پیش بابایت نشان دادی که جان ناقابل است
گاه می میرد کسی در لفظ از دوری یار
گاه مانند تو هم می گوید و هم عامل است
ذکر تو زیر زبانم هست و تربت در کَفم
آب وقتی هست درواقع تیمم باطل است
هم که بابا را به یک لبخند جان تازه ای
هم برایش بوسه ی از راه دورت قاتل است
بعد از آنی که سر زینب به یک ضربه شکست
تربت کرببلا در اصل چوب محمل است
تا بگیرد بوسه خم شد نیزه سوی گونه ات
قبله از آن روز نزد اهل معنا مایل است
شد دخیل دامنت دستم که کشتی نجات؛
هرکجایی که توقف کرد آن جا ساحل است
گوش پاره جای خود،اما دلیل گریه ام؛
ازشنیدن های الفاظی شبیه سائل است
مهدی رحیمی زمستان
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا #شهادت_حضرت_رقیه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
فراتر ز زمان
#شعر_شهادت_حضرت_رقيه_(س)
وقتی که فراتر ز زمان است رقیه
از مَنظر من جان جهان است رقیه
مفهوم عزیزی و غریبی و شجاعت
در جزء نه در سطح کلان است رقیه
مانند علی اکبر و مانند اباالفضل
در کرببلا یک جریان است رقیه
زینب به حسینش همه ی عمر چگونه ست؛
نسبت به اباالفضل همان است رقیه
وقتی شده مهمان خرابه به قدم هاش
من معتقدم گنج نهان است رقیه
مانند حسین بن علی بر تن آدم
جسم است اگر سوریه جان است رقیه
آنجا که عمو آمده با مشک لب رود
عکس وسط آب روان است رقیه
من باورم این است که از خلقت عالم
مقصود حسین است و بهانه ست رقیه
رفته ست علی اکبر و تا لحظه ی آخر
ای وای که گوشش به اذان است رقیه
در مجلس تنهایی جسم علی اکبر
با روضه ی سر مرثیه خوان است رقیه
مهدی رحیمی زمستان
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا #شهادت_حضرت_رقیه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
با سر افتادم زمین
#شعر_شهادت_حضرت_رقيه_(س)
با سر افتادم زمین!
آنقدر رم کرد ناقه آخر افتادم زمین
دستهایم بسته بود
سعی کردم تا نیفتم بدتر افتادم زمین!
درد من اینها نبود
درد من این بود که بی معجر افتادم زمین
پهلویم آتش گرفت
راستی بابا شبیه مادر افتادم زمین
بشکند دستش پدر
یک اشاره کرد سمت خواهر افتادم زمین
چند دندانت شکست
تا که چشمم خورد بر چوب تر افتادم زمین
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
جسم خسته
#شعر_شهادت_حضرت_رقيه_(س)
نمانده ذره ای حتی به جسم خسته جان اصلأ
نه ماند از شدت لکنت مرا شرح بیان اصلأ
بیا عمه کمک کن راس بابا را بده دستم
نمانده در تن رنجور و بیمارم توان اصلأ
شباهت های بسیاری میان ما دوتا باشد
نباشد در شمردن های این غم ها زمان اصلأ
شکسته مثل بازویم پدرجان بین ابرویت
ندارد هیچ درمانی گمانم این و آن اصلأ
الهی بشکند دستش نه لب مانده نه دندانی
برای مردم کافر دگر قرآن نخوان اصلأ
بمیرم من بمیرم من بمیرم من چه حلقومی
تن ات که جای خود راس ت نبوده در امان اصلأ
بغل می گیرمت محکم تو را ای بهتر از جانم
تو را هرگز نخواهم داد دست دیگران اصلأ
محسن صرامی
_شام #شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
از یتیمی خسته ام
#شعر_شهادت_حضرت_رقيه_(س)
من که بعد از تو به کوه دردها برخورده ام!
از یتیمی خسته ام ،از زندگی سرخورده ام!
دخترت وقت وداعت از عطش بیهوش بود
زهر دوری تو را با دیده تر خورده ام
دست سنگین یک طرف انگشترش هم یک طرف!
از تمام خواهرانم مشت بدتر خورده ام
صحبت از مسمار اینجا نیست اما چکمه هست
با همین پهلو چنان زهرای بر در خورده ام!
زیر چشمم را ببین خیلی ورم کرده پدر
بی هوا سیلی محکم مثل مادر خورده ام
حرفهای عمه خیلی سخت بر من میرسد
گوش من سنگین شده از بس مکرر خورده ام!
هرطرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت
گاه ازینور خورده ام گاهی ازآنور خورده ام
ساربان لج کرد با من هی مرا میزد زمین
گردنم آسیب دیده بس که با سر خورده ام
بیشتر که گریه کردم بیشتر سنگم زدند
ایستادم هرکجا تا سنگ آخر خورده ام
آه بابا دخترت را هیچکس بازی نداد
زخم ها از خنده ی این چند دختر خورده ام
سید پوریا هاشمی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
به یادم مونده
#شعر_شهادت_حضرت_رقيه_(س)
به یادم مونده روزایی، که توو آغوش تو بودم
به رویِ زانوی عمّه، یا رویِ دوش ِ تو بودم
موهام و شونه میکردی، بهم میگفتی دردونه م
نبینم توو خودت باشی، چراغ کوچیکِ خونه م
همین می اومدی خونه، فقط میگشتی دنبالم
برام یه چادر مشکی، خریدی! کردی خوشحالم
میگفتی ای گلِ یاسم، منو می بوسیدی آروم
میدیدی تا که خوابیدم، عبات و میکشیدی روم
ولی حالا با دلتنگی، نشستم زیر نور ماه
کجارفتی بابایی جون؟! ببین قدّم شده کوتاه
ببین افتاده دندونم، رو لبهام ردّی از خونه
به جای رویِ زانوهات، نشستم کنجِ ویرونه
نبودی دستام و بستن، کبوده خیلی میسوزه
یهو سرگیجه میگیرم، چشام تاره یه چن روزه
دیگه میترسم از اَسبا، نمیخوابم دیگه راحت
یه شب از ناقه افتادم، نه با پاهام! که با صورت
برا تفریح و سرگرمی، هُلم میداد با دعوا
من و هی رابرا میزد، بیا زجر(لع) و بزن بابا
کف ِ پاهام زده تاول، ببین دستام چقد سرده
ازش بسکه لگد خوردم، ببین پهلوم ورم کرده
شدم شرمندۂ عمّه، واسم شد بهتر از مادر
بذار واست بگم حالا، که پیشم اومدی با «سر»
نمونده واسه من مویی، ببین که سوخته گیسو
از انگشتر نمی پرسم، نپرسی گوشوارم کو!
مرضیه عاطفی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا #شهادت_حضرت_رقیه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
غارت گوشواره
بعد تو میون شعله ها و دود
گُلای خیمه شدن یاس کبود
میدونی بابا من از چی دلخورم
ما بودیم، حرمله بود، عمو نبود
دیگه از غارت گوشواره نگم
دیگه از درد گوش پاره نگم
حال و روز رباب و خودت ببین
دیگه از غارت گهواره نگم
شمع عمرم داره سو سو میزنه
منو هی دشمن بدخو میزنه
حرمله خبر داره که سیدم
لگداشو سمت پهلو میزنه
صد دفه جونم رسیده به لبم
بعد تو پایین نیومده تبم
دس به دیوار میگیرم تا پا بشم
همینم مدیون عمه زینبم
شبا ضربِ سیلی افطار منه
شاهدم این چشای تار منه
گوشِ اون دختری که زد منو رفت
ببین از رو نیزه، گوشوار منه؟
هی بهم میگن: آخه تو دختری
کو بابات که اینطوری در به دری؟
قربون سرت برم، غصه نخور
رو نی اَم از همه باباها سری
اگه دشمنت به ما خارجی گفت
اگه از سیلی رو گونه گُل شکفت
اگه پای نیزه ما رو میزنن
فدای سرت، تو از نیزه نیوفت
زندگی بی تو دیگه درد سره
این روزای من روزای آخره
جون نمیدم بابا تا نبوسمت
خرابه منتظرم، یادت نره
مرضیه نعیم امینی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا #شهادت_حضرت_رقیه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
شیشهی عمر من
#شعر_شهادت_حضرت_رقيه_(س)
ترک خوردی ای شیشهی عمر من !
ای آیینهی قدّیِ مادرم !
اگر چه کمی تاره اما بشین
خودت رو ببین توی چشم ترم
میدونم که نایی نمونده برات
نگو که بریدی و خسته شدی
شب گیسوی تو سپیده زده
بمیرم که اینقد شکسته شدی
بشین تا یه کم از قدیما بگم
میشِستی روی زانوهام یادته ؟
میگفتم «عزیزم فدای چشات»
تا زُل میزدی تو چشام؛ یادته ؟
همون روز که بازار، رفتیم با هم
عروسک خریدم برات؛ یادته ؟
یه گل چیدی از باغچه و اون گل و
گذاشتم میون موهات؛ یادته ؟
النگو و گوشوارههات یادته ؟
همونا که سوغات آوردم برات
چقد ذوق، کردی و بعدش با شوق
پریدی تو آغوشِ بازِ بابات
چقد ناز، میکردی؛ تا آخرش ...
بشینی رو زانوم و بوسِت کنم
تا نازت میکردم؛ میگفتم گلم
الهی با دستام عروست کنم
چه روزای خوبی بود اما گذشت
کجا بودیم و حالا جامون کجاس
عوض کرده جاهامون و روزگار
حالا روی زانوت، جای باباس
سئوال از من اما جوابش با تو
چی شد گوشوارهت؛ النگوت کجاس ؟
دوتا دستِ شونه زنم کربلاس
بگو مخملِ تار گیسوت کجاس ؟
به کوری چشم حسودای شهر
میمُردی برام و میمُردم برات
برای رسیدن به من کشتنت
رو نیزه چقد غصه خوردم برات
دعا میکنم دستشون بشکنه
همونا که با هم تو رو میزدن
جا انگشتاشون مونده رو صورتت
بمیرم چه محکم تو رو میزدن
چشای من و دور دیدن؛ آخه
تو رو توی بازار، بردن بابا
به خاکِ لباسای تو خندیدن
یتیم و غریب گیر آوردن بابا
نه دیگه تو اون دختر سابقی
نه بابای تو بابای اون روزاس
بیا با هم از این خرابه بریم
بریم اونجایی که جای ما دوتاس
رضا قاسمی
#رضا_قاسمی #شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا #شهادت_حضرت_رقیه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام ای سر
#شعر_شهادت_حضرت_رقيه_(س)
سلام ای سر که با پیشانی خون بار می آیی
به عشق دخترت تا اخرین دیدار می آیی
گواهی می دهد زخم عمیق روی ابرویت
تو هم مانند ما از کوچه و بازار می آیی
به خود گفتم ز نیزه گر چه راحت در نمی آیی
به دیدارم ولی حتی شده یک بار می آیی
من از تحقیر دختر بچه های شام می آیم
تو هم از بار عام مجلس اغیار می آیی
شباهت می دهد گیسوی من با گیسویت بابا
نمی خواهی بفهمم از تنور انگار می آیی
حجاب آستین پاره ام را خوب می فهمی
تو که دل خون تر از من داری از انظار می آیی
تو ای مجروح زیبای من ای آشفته گیسویم
چه رفته بر سرت که اینچین تب دار می آیی
حسن کردی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا #شهادت_حضرت_رقیه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
ابتا یا حسین(ع)
#شعر_شهادت_حضرت_رقيه_(س)
یه باغچه گُل با ساقه ی شکسته
خرابه و مخدرات خسته
بعد تو ما یه روز خوش ندیدیم
قسم به هر نافله ی نشسته
نیستی شده کُنج خرابه خونهم
دخترا میزنن زخم زبونم
بذار بگن
بابات تو رو نمیخواد” دوسِت دارم، دوسم داری، میدونم چقد صدا زدمبابا کجایی؟” سخته توو صحرا گم شدن خدایی من که اصن شمرو حلال نکردم زجرو حلال نکن تو هم بابایی... قصّهی غصّه هام نداره آخر حق بده تارِ چشم دائماً تر اما بابا سوی چشامو کم کرد ضربه ی بی هوای سیلی بیشتر سیلی زدن به صورت منی که توو شهرمون بهم میگن ملیکه خیلی برای عمه جون دعا کن توو درد تک تکه ماها شریکه برمیدارم فاصلمونو تا تو باید ببینی حال خواهراتو آوردنت تا پیش عمه با من بردن من از این خرابه با تو محاسنت رو کی به خون کشونده؟ خاک یتیمی رو سرم نشونده؟ عیبی نداره دستاتو نداری مویی واسه شونه شدن نمونده بریم یه جایی که گِله نباشه بین من و تو فاصله نباشه هرجایی پیشم باشی خوبه اما بریم یه جا که حرمله نباشه... مرضیه نعیم امینی #شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا #شهادت_حضرت_رقیه ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
غارت گوشواره
بعد تو میون شعله ها و دود
گُلای خیمه شدن یاس کبود
میدونی بابا من از چی دلخورم
ما بودیم، حرمله بود، عمو نبود
دیگه از غارت گوشواره نگم
دیگه از درد گوش پاره نگم
حال و روز رباب و خودت ببین
دیگه از غارت گهواره نگم
شمع عمرم داره سو سو میزنه
منو هی دشمن بدخو میزنه
حرمله خبر داره که سیدم
لگداشو سمت پهلو میزنه
صد دفه جونم رسیده به لبم
بعد تو پایین نیومده تبم
دس به دیوار میگیرم تا پا بشم
همینم مدیون عمه زینبم
شبا ضربِ سیلی افطار منه
شاهدم این چشای تار منه
گوشِ اون دختری که زد منو رفت
ببین از رو نیزه، گوشوار منه؟
هی بهم میگن: آخه تو دختری
کو بابات که اینطوری در به دری؟
قربون سرت برم، غصه نخور
رو نی اَم از همه باباها سری
اگه دشمنت به ما خارجی گفت
اگه از سیلی رو گونه گُل شکفت
اگه پای نیزه ما رو میزنن
فدای سرت، تو از نیزه نیوفت
زندگی بی تو دیگه درد سره
این روزای من روزای آخره
جون نمیدم بابا تا نبوسمت
خرابه منتظرم، یادت نره
مرضیه نعیم امینی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بابا برایم دعا کن
دیگر شکستن ندارد ،بال وپر کوچک من
میترسم از هم بپاشد،این پیکر کوچک من
آه ای سر روی زانو،ای ماه آشفته گیسو
دیشب خودت روضه خواندی ،بر منبر کوچک من
این درد درمان ندارد،میدانم امکان ندارد
زخم سرت را ببندی،با معجر کوچک من
غارت گران دل نکندند،از گوش واز گوشواره
انگشت وانگشتر تو،انگشتر کوچک من
آتش به جان جهان زد،دستی که با خیزران زد
یا بر لب خونی تو یا بر سر کوچک من
بابا برایم دعا کن،شام مرا کربلا کن
یکبار دیگر صدا کن:ای دختر کوچک من!
احمد علوی
#احمد_علوی #شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بابا کجایی
بابا کجایی گل تو
شوق بیابان ندارد
گلبرگ کوچک توان
خار مغیلان ندارد
با خیمه می سوزد این دل
از طعنه های اراذل
تا تو کنارم نیایی
این درد درمان ندارد
دیده النگوی من را
هی می کشد موی من را
بابا چرا مرد شامی
بی رحم ایمان ندارد
هر مجلس و محفلی تا
آوردم اسم علی را
سیلی جانانه خوردم
اینجا مسلمان ندارد
از چه برایت بگویم؟
مرگم شده آرزویم
تو روی نی... من خرابه...
این هرگز امکان ندارد
یک تکه نان هم نخوردم
بی تو چگونه نمردم
گیرم که نانی بیاید
طفل تو دندان ندارد
امشب که در التهابم
شاید بیایی به خوابم
ای سر نیا این خرابه
سودای مهمان ندارد
اینجا فقط گرد و خاک است
از تشنگی دل هلاک است
نفرین بر این آسمان و
ابری که باران ندارد
از کینه آباد هستند
با گریه ام شاد هستند
اینجا کسی از غم ما
سر در گریبان ندارد
شامم شده گریه و غم
از بی کسی غصه خوردم
جز روشنی نگاهت
این شام پایان ندارد
مهدی کبیری
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بر زجر لعنت
گفتند بین ما گله انداخت فاصله
وقتی مرا ز حوصله انداخت فاصله
یک نیزه با تو فاصله ام بیشتر نبود
بین من و تو آبله انداخت فاصله
شلاقِ زجر و حرمله از جسم خسته ام
تا شام چند مرحله انداخت فاصله
از آیه آیه ی لبِ تو روی رحلِ نی
تا گوش هام هلهله انداخت فاصله
با کوله بار آبله پیشت می آمدم
افسوس دست سلسله انداخت فاصله
بین منو تو و علیِاصغر و عمو
آخر کمان حرمله انداخت فاصله
یک نیزه بود فاصله ی ما ولی تنور
حتی میان فاصله انداخت فاصله
محمد رضا رضائی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
یا بنت الحسین
گرچه از داغ توام هر دم لبالب بیشتر
با تو شادم از تمام عمر، امشب بیشتر
از ادب دور است من اینگونه پیشت آمدم
سوخته مویم، نخواهد شد مرتب بیشتر
جان من از مادرت زهرا بپرس این را پدر
درد پهلو میشود آخر چرا شب بیشتر؟
ضرب دست زجر بیش از دیگران دارد اثر
روی این صورت ولیکن چند مضرب بیشتر
دور دست شمر مویت پیچ میخورد ای پدر
سوختم از تاب گیسوی تو در تب بیشتر
تو اگر از روی نیزه بارها خوردی زمین
من ولی افتاده ام از روی مرکب بیشتر
هرچه کمتر آب خورده دخترت در این سفر
تازیانه خورده اما عمه زینب بیشتر
قاریان را با طلای زرد هدیه میدهند
پس چرا داری طلای سرخ بر لب بیشتر؟
محمد رضا نادعلیان
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
خرابه نشین شدم
حالا که اومدی موهامو ببین
خرابه نشین شدم جامو ببین
کاش میشد به دختر یزید بگم
حالا دیگه بیا بابامو ببین
اومدی آروم جونم مگه نه؟
قراره پیشت بمونم مگه نه؟
یه ذره فقط زبونم میگیره
هنوزم شیرین زبونم مگه نه؟
گریه جوهر صدامو میگرفت
زنجیرا جلوی پامو میگرفت
هرجا حرف بد به ماها میزدن
دستای عمه گوشامو میگرفت
راستی چشمامو دیدی کبود شده؟
صورتم رو شنیدی کبود شده؟
هرجاتو که بوسیدم نیزه زدن
هر جامو که بوسیدی کبود شده
هر جا میرم یکی دنبال منه
خواهرت دلواپس حال منه
چرا شمرو روی سینت جا دادی؟
بغلت آخه فقط مال منه
موقع دوری رسید دلم شکست
هیشکی حالمو ندید دلم شکست
خیزران دیدم لباتو میبوسه
توی مجلس یزید دلم شکست
دیگه روزای خوشایند نمیاد
رو لبام بعد تو لبخند نمیاد
یه جوری گوشواره هامو دزدیدن
که هنوز خون گوشم بند نمیاد
آرش براری
#شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بابای خوبم
چه آشفته گیسو شدی نازنینم
چشای قشنگت رو زخمی نبینم
چقدر این روزا کم شده گیسوانت
خبر دارم افتاده آتیش به جانت
خبر دارم اشک تو در آورده
یکی از ما که هر دفه سیلی خورده
تو رفتی و گوشواره ی دخترا رفت
تو رفتی و امنیت معجرا رفت
همون لحظه که بردن انگشترت رو
یکی داشت می زد خلخال دخترت رو
همونکه سرت رو جدا کرده از تن
رد پنجه ش افتاده رو صورت من
همونکه به باد کتک من رو بسته
می دونم تو گودال رو سینه ت نشسته
حسن کردی
#حسن_کرد #شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
یادش بخیر
لب های او جز ناله آوایی ندارد
دیگر برایش خنده معنایی ندارد
اکنون که اینجا آمدی باید بگوید
جز این خرابه دخترت جایی ندارد
باید بگوید از غم تنهایی خود
چون هم نشینی غیر تنهایی ندارد
یادش بخیر آن بوسه های گرم بابا
حالا لبش سرد است و گرمایی ندارد
در کوچه های شام هم با گریه می گفت
یک کاروان نیزه تماشایی ندارد!
تفسیری از ایثار و غیرت می شود چون
از نسل زهرا است و همتایی ندارد
هر چه مصیبت بود از آنجا شروع شد
وقتی که فهمیدند بابایی ندارد...
محسن زعفرانیه
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بابای من
وقتی محرم میرسه تو روضه
سینه زنا رو میخره رقیه
اسمتو وقتی میگم اشکم میاد
اسمِ تو گریه آوره رقیه
پر از گناهه دل من ولی باز
منو تو جمع نوکرات میزاری
همیشه حاجتامو میدی بهم
قد امام حسن کرامت داری
من که به جز تو کسیو ندارم
دلم خوشه به اینکه هستم گدات
نوکریتو به سلطنت نمیدم
سرم بلنده چون میفتم به پات
با دستای کوچیکتون همیشه
به ما میدی برات کرب و بلا
مثل همیشه شب سوم بازم
روضه میخونم از زبونِ شما
خرابه سرده کف پام میسوزه
زندگی تو ویرونه خیلی بده
ببین چه نامرتبه وضع من
ببین که بی تو چی سرم اومده
دیگه منو ببر کنار خودت
زندگی واسه من عذابه بابا
این چیزایی که دورِ دسته منه
النگو نیس جای طنابه بابا
دختر تو شبیهِ باباش داره
زخمای بی عدد روی صورتش
زجر کشید دخترِ تو وقتیکه
زجر کشیده زد روی صورتش
یه دختر شامی همیشه اینجا
با طعنه هاش سر به سرم میزاره
خم میکنه قدش رو آخه میخاد
ادای دخترت رو در بیاره
خبر داری که بعد رفتن تو
سه ساله غم کشیده قد صد سال
یه لحظه عم از یاد من نمیره
روزی که افتاده بودی تو گودال
محمد حسین ذاکری
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
پای غرق آبله ام
هرگز نمیروم پی دلدار دیگری
خار است در کنار تو هر یار دیگری
چون مصطفی که بر سر زانو تو را نشاند
بر زانویت مرا بنشان بار دیگری
خاری کشیدم از کف پا و دوباره رفت
در پای غرق آبله ام خار دیگری
از کوچه ها که میگذرم باز میرسم
با اضطراب و گریه به بازار دیگری
شلاق و ضرب سیلی و....از حال من مپرس
آزار دیده ام پس از آزار دیگری
تنها به زخم گوشه ی چشمم نظر نکن
دارم کنار زخم سر آثار دیگری
حاشا نمیشود اگر این چشمهای تار
مانده به زیر معجرم اسرار دیگری
از نیزه دیده ای چه گذشته است بر سرم
بی فایده است نزد تو انکار دیگری
بعد از کشیده ضربه ی بسیار میخورم
تا میخورم دوباره به دیوار دیگری
خوب است این که آمده ای کم نمیشود
از گیسوی رقیه ی تو تار دیگری
زخم سرم شمرده شد از زخمهای پا
رو میکنم برای تو طومار دیگری
زجر است مثل قنفذ و خولی مغیره است
هر خار خشک نائب مسمار دیگری
حالا که دیر آمده ای بیشتر بمان
یعنی زمان به من بده مقدار دیگری
همراه خود مرا ببر از این خرابه شهر
امشب حواله ام نده دیدار دیگری
جز آیه ی صلابت و توحید و صبر نیست
در چشم کوثر تو نوشتار دیگری
یک شهر یک طرف من غمدیده یک طرف
جز سیلی ام نبودطرفدار دیگری
وقتی که مانده از تو دو زخم لب.... ازلبم
جز بوسه بر لبت نرسد کار دیگری
محمدعلی بقایی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
اشک روان
بغض مرا آه نهان گرفته
چشم مرا اشک روان گرفته
از بس زمین خوردم رمق ندارم
حتی دلم از آسمان گرفته
عمه سپر شد لیک تازیانه
بر پیکرم یک در میان گرفته
سخت است دشوار است گریه دار است
شیرین زبان لکنت زبان گرفته
عطر سرت خیلی گرسنه ام کرد
ویرانه ام را بوی نان گرفته
قطعاً مرا دیگر نمی شناسی
از بسکه باغم را خزان گرفته
درد سرم درد سر بزرگی است
آن قدر که از من امان گرفته
خیلی به من گفتند که یتیمم
خیلی دلم از این و آن گرفته
با بوسه فارغ از جراحتم کن
جانم بگیر از درد راحتم کن
خوب است ساز گریه ساز کردن
یک گوشه ای راز و نیاز کردن
ای قبله ام زیباست در خرابه
رو بر سرت خونین نماز کردن
چیزی نمانده شام فتح گردد
وقتش شده فتح حجاز کردن
بی روسری هم بی حجاب بودن
یعنی سرت را سرفراز کردن
اصلاً همان بهتر که من بمیرم
سختاست وقتی چشم باز کردن
شانه بزن موی مرا که امشب
باید عَلم در احتزاز کردن
ابرو شکسته گونه نیلگون است
محتاج ابزار است ناز کردن
با بوسه فارغ از جراحتم کن
جانم بگیر از درد راحتم کن
اصلاً نگفت این خسته پا ندارد
این زخمی مجروح نا...ندارد
از پشت سر موی مرا کشیدند
این زجر انگاری خدا ندارد
ترسیدم و تبخال زد لب من
حالا لبم میل غذا ندارد
دوری زتو درد آور است اما
اینجا سخن از درد جا ندارد
سیلی محکم خوردم و پس از أن
گوشم دگر زنگ صدا ندارد
پیش خودم باشی برات امن است
سر...طاقت سرنیزه را ندارد
از ناقه افتادن اگرچه سخت است
از عزت افتادن دوا ندارد
با بوسه فارغ از جراحتم کن
جانم بگیر از درد راحتم کن
سعید توفیقی
#شعر_خرابه_شام #شعر_روضه #شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ابتا یا حسین(ع)
بر روی نیزه نشستی پا به پایت آمدم
دخترت را می زدند و در هوایت آمدم
گاه از پیشِ دو چشمانم چرا گم می شدی؟
گاه در بازارها پشتِ صدایت آمدم
صوتِ قرآنت نجاتم داده در شهرِ شلوغ
گم شده بودم با شوقِ نوایت آمدم
خاطراتِ کوفه و شامِ بلا پشتم شکست
جان به لب بودم وَلیکن پابه پایت آمدم
با تهِ نیزه کتک خوردم بریدم ای پدر..
مرهمی...که در پی درد و دوایت آمدم
از همان بالای نیزه یک نگاهی کن به من
هیچ می دانی به عشقِ چشمهایت آمدم
زلف هایت را پریشان کرده است بادِ صبا
موپریشانم که باباجان فدایت آمدم
نامِ تو بردن عجب جرمی ست ای نورِ دو عین
نامِ تو گفتم کبود و بینوایت آمدم
محسن راحت حق
#شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
کاش بمانی
دیر به دادم رسیدی ای سر زخمی
کاش بمانی کنار دختر زخمی
باز بسوزان مرا به سوز صدایت
باز صدایم بزن زحنجر زخمی
نذر تو کردم تمام بال و پرم را
حال ببین حال این کبوتر زخمی
چیز زیادی نمانده از من خسته
نیمه ی جانی میان پیکر زخمی
طاقت برخاستن ز خاک نمانده
نای پریدن نمانده با پر زخمی
پرپر و پژمرده ام خودم ولی امشب
مست تو ام ای گل معطر زخمی
نور تو در کنج آن تنور چه می کرد
ای سر خاکستری شده ، سر زخمی
ای به فدای سرت بیا که ببندم
زخم جبین تو را به معجر زخمی
هادی ملک پور
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
نازنین من
ای دختر سه ساله ی من،نازنین من
ای یادگار سوخته ی سرزمین من
دستی نبود تا که نوازش کنم تو را
وقتی که در خرابه شدی هم نشین من
دیدی چگونه لشکر دشمن نشسته بود
یا در کمین گوش تو یا در کمین من
دیدی سرم جدا شده و پیکرم رهاست
دور از هم است فاصله (حاء) و (سین) من
عمه هنوز پشت سرت ایستاده است
این خواهر شکسته ی مرد آفرین من
ای کهکشان شیری چشم تو دلنواز
خورشید من ستاره ی من مه جبین من
جبریل هم ملازم پا در رکاب توست
ای بر رکاب سرخ شهادت نگین من
احمد علوی
#احمد_علوی #شعر_خرابه_شام #شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*