eitaa logo
کانون آموزش مداحان
33هزار دنبال‌کننده
25.5هزار عکس
27.8هزار ویدیو
286 فایل
[[ ما برآنیم که این ذکر جهانی بشود ]] کانون آموزش مداحان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی نخبگان مداحی اهلبیت ( استانی ، ملی و فرا ملی ) خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
به کوفه مرا سفیر فرستاده ای تو، اما حیف به کوفه نیست کسی همرهِ تو آقا حیف به کوفه نیست کسی منتظر که بازآیی حذر کنند ز تو یادگار مولا حیف از آن زمان که تو رفتی مدینه، می گویند که هست زندگیِ بی شما گوارا حیف! تمام نامه نویسان در انتظار توأند که خود کنند سرت را به نِی تماشا حیف هزار وعدۀ خود را به یک دِرَم بدهند عجیب عاشق سیم و زَرند اینجا حیف اگر به کوفه میایی، میار زینب را که میکِشند به بازار عترتت را حیف چه زود دین بفروشند بهرِ یک خلخال برای غارتِ زیور کنند دعوا حیف برای جامه ربودن ز اهلِ قافله ای به فتنه قائله ای را کنند بر پا حیف چه گرگهای درنده! که از تنِ یوسف بَرند پیرهنِ پاره هم به یغما حیف به کسبِ نیزه فروشان کساد بی معناست برای کشتنِ مظلوم نیست پروا حیف به حرصِ بردنِ انگشتری بُرند انگشت امام را بفروشند بهر دنیا حیف به کامِ تشنه سرِ میهمانِ خود بِبُرند به قتلِ صبر بگیرند جان ز آنها حیف به دست شمر سپارند ذبحِ اعظم را شوند بهر تهاجم همه مهیا حیف اسیر را به محل یهود بسپارند به سنگ و فحش و تمسخر بَرند آنجا حیف کنیز می طلبند از حرم، زبانم لال حریمِ عصمتِ زهرا و چشم اعدا حیف محمود ژولیده ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
رونقی دارد عجب بازارشان این روزها... بر منِ تنها رسد آزارشان این روزها... کوفیان دنبال شمشیرند و پُر کینه شدند فرق کرده یاحسین ابزارشان این روزها.. عهدها بستند امّا جا زدند این طایفه.. بی وفایی شد گمانم کارشان این روزها.. آخرت را دادند و دنیا پرستی می کنند درهم و دینار شد غمخوارشان این روزها نامه هایی که نوشتند محضرت باشد دروغ الامان از گفته و رفتارشان این روزها.. اهل بیتت را نیاور ..غیرت اللّهِ زمان ترس دارم از دو چشمِ تارشان این روزها می خرد تیرِِ سه شعبه یک نفر با اشتیاق! حرمله باشد گلِ گلزارشان ای روزها... قول دادند تا که سوغاتی بیارند از سفر منزجر هستم از این افکارشان این روزها مُسلمت ای کاش می مرد و نمی شد این چنین رونقی دارد عجب بازارشان این روزها  محسن راحت حق ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
اي كاش ای کاش نامه ام را از یار می نوشتم در لحظه فراق از دیدار می نوشتم حالا که با رقیه در راه این دیاری ای کاش از خرابه از خار می نوشتم رونق گرفته کار نیزه فروش کوفه باید برایت از این بازار می نوشتم افتاده پیکر من بر زیر پای طفلان می شد ، برایت از این آزار می نوشتم آتش درست کردند روی سرت بریزند ای کاش از در و از دیوار می نوشتم کوفه مرا به یاد شهر مدینه انداخت جای قناره باید مسمار می نوشتم  یاسین قاسمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
دست بر سینه شدم‌ بر سر بام گرفتار به صد شیون و آه میفرستم چه سلامی به اباعبدلله دست بر سینه شدم‌ رو به بیابانم من تو کجای سفری حیف نمیدانم من این لب پاره فقط ذکر تو گفته ست زیاد من گرفتار توام !کور شود ابن زیاد! کوفه شهر پدرت بود ولی حالا نیست غیر بغض علی از چهره شان پیدا نیست کوفیان روی مسافر همه در میبندند رسم دارند که خنجر به کمر میبندند غم نبینی! دوسه روز است فقط غم دیدم ظهر در دور و برم حرمله را هم دیدم کاش که جای تو با مسلم‌ تو بد بشوند اسبها جای تو از روی تنم رد بشوند کاش تا گودی گودال به زورم ببرند سر من را ببرند و به تنورم ببرند کاش پیراهن من غارت دشمن باشد خیزران جای لبت روی لب من باشد دور تا دور من زار غریبه مانده از محبین تو یک ام حبیبه مانده نیست جای گذر از کوچه و معبر اصلا زن و بچه طرف کوفه نیاور اصلا کاش در کوفه حمیده بشود قربانی تا کند از حرمت زود بلاگردانی.. *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
شرمنده‌ام دارم وصیت می‌کنم شاید نیایی با باد صحبت می‌کنم شاید نیایی دارد مسیرت را نشانم می‌دهد باد از روی دروازه تکانم می‌دهد باد با داغ بی اندازه می‌گِریم که برگرد از بِین این دروازه می‌گِریم که برگرد با سر میان کوفیان مهمانم آقا تا لحظه‌ای که میرسی می‌مانم آقا روزی که می‌آیی مرا بشناس وقتی از روی این دروازه آویزانم آقا هر روز سنگم می‌زنند از دور و نزدیک بازیچه‌ی تمرین این طفلانم آقا هر روز یک دندان من کم می‌شود تا قربان دندانت شود دندانم آقا شرمنده‌ام اینجایم و بال و پَرم ریخت دیدی که کوفه خاکِ عالم را سرم ریخت من با چه رو گویم نیا رویی نمانده قلبم پُر از درد است و دارویی نمانده دستی که بیعت داد دستم را شکسته از بس مرا زد زخم بازویی نمانده طفلان من از گوشه‌ای دیدند من را از زخم‌های کوفه اَبرویی نمانده نزدیک نه از دور کوفی دوره‌ام کرد آنقدر زد تا دید پهلویی نمانده تا دق نکرده زینب از بیراهه برگرد گهوراه تا نشکسته با ششماهه برگرد هرچیز کم باشد در اینجا غم زیاد است در کوفه می بینی که نامحرم زیاد است از خیزران و تازیانه حرف کم نیست از خار و سنگ و کعب نِی مرحم زیاداست ششماهه نه حتی برای مردها نیز.. یک تیغه از تیر سه شعبه هم زیاد است دست نوازش با یتیمی نیست اما پنجه برای گیسوی درهم زیاد است آبی برای تشنگان اینجا ندارند در شهر گویا طفلِ بی بابا ندارند تنها شدم تا سر به زیری را بفهمم شد بسته دستم دستگیری را بفهمم هی سنگ خوردم زخم خوردم فحش خوردم تا رنج بازار و اسیری را بفهمم من را به زنجیرش میان کوچه گرداند تا زخم‌پاهای کویری را بفهمم دندان من خون شد به یادِ دختر تو تا درد دندانهایِ شیری را بفهمم دلها در اینجا سنگ دیوار است برگرد وقتِ حراجی‌های بازار است برگرد حسن لطفی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
کوفه میا حسین جان نمی‌دانم کجایی ای که از بی‌راهه می‌آیی همین اندازه می‌دانم که با شش‌ماهه می‌آیی همین اندازه می‌دانم جدا از چاره‌ات کردم چرا از خانه‌ی زهرا چنین آواره‌ات کردم سرِ دارالاماره جان تو جانی ندارم که تماشایی شدم حالا که دندانی ندارم که بگو تا کوفه‌ی مولا کُشِ ناخوش نمی‌آیی به سوی مردمِ نامردِ مِهمان‌کُش نمی‌آیی اگرچه کوچه کوچه گریه‌ها بر خواهرت کردم ولی امروز چندین بار یادِ مادرت کردم همینکه ریختند از در به راه شعله‌ور رفتم اگرچه طوعه بود اما خودم در پشتِ در رفتم نه شعله خاک هم بر چادرش دیگر نخورد آقا خدا را شُکر در کوفه به رویش در نخورد آقا خبر داری به سنگِ کوچه‌های تنگ می‌خوردم کشیده می‌شدم هربار و بر هر سنگ می‌خوردم سرِ زنجیر در پایم طنابی هم به دستانم غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را نوازش‌های یک چکمه شکسته استخوانم را من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم توان از بازویم بُرد و به صورت بر زمین خوردم از آن گودالِ خون تا این بلندی راه بسیار است کشیدن‌های زخمی روی صدها پله دشواراست نه فکرِ دختران خود که فکر دخترت بودم همین امروز چندیدن بار یادِ مادرت بودم... حسن لطفی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
کوفه اصلاً امن نیست کوفه اصلاً امن نیست کوچه‌هایش با وجودِ دامِ دشمن امن نیست با دلِ تاریکِ این- مردمِ نامرد حتی روزِ روشن امن نیست کوفه‌ در این روزها بس که تیر و نیزه و خنجر خریدن امن نیست نقطه‌ای از شهرشان بعد از آنکه طرحِ قتلت را کشیدن امن نیست لااقل تنها بیا شهرشان دیگر برایِ کودک و زن امن نیست کاش برگردی حسین کاش برگردی چرا که کوفه اصلاً امن نیست زیرِ تیغِ آفتاب سنگ‌ها خورده لب خشکیده‌ی‌ من جایِ آب مثلِ میخِ تیزِ در پیکرم را تیر بر دیوارِ کوچه کرده قاب یادِ حیدر بوده‌ام تا که دستم بسته شد مابینِ کوفه با طناب در غمِ تنهایی‌ام فکرِ تنهاییِ تو داده‌ست مُسلم را عذاب از گلِ شش ماهه‌ات حرمله با تیرهایِ تیز می گیرد گلاب حنجرت را میدرد نیزه‌ای را که سنانِ مست کرده انتخاب آه ... راه انداختند با حضورِ شمر و خولی و سنان بزمِ شراب  محمد حسن بهرامی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
رو دوشم غم تموم عالمه واسه این غم بمیرم بازم کمه حالا من چطور به روت نگا کنم بردن ابرومو پیش فاطمه کوچه هاش برو بیایی نداره اینجا تنها شلوغی توبازاره همه خنجراشونو تیز می کنن الا شمری که تیغ کندی داره اینجا فکر همگی سیم و زره بحثشون همه رو قیمت سره الهی که نشنوه اینو رباب سرشیرخوار از همه گرونتره اگه حالا توی زنجیر افتادم توی کوچه ها زمین گیر افتادم مثل مادر تو بی پناه شدم توی تنگی کوچه گیر افتادم الهی که غم تورو پیر نکنه تورو غصه ها زمین گیر نکنه الهی علی اکبرت حسین توی تنگی کوچه گیر نکنه اینجا غم از در و دیوار می‌باره کوچه بنی هاشم زیاد داره مادرت یه کوچه دید ای وای اگه زینبت تو کوچه هاش پا بزاره الهی که من فدای دخترات دور نکن سقارواز مخدرات حرف گوشواره و خلخال شنیدم فکر سوغاتن تموم دشمنات موسی علیمرادی 🔻مقدمتان را به این کانال 10هزانفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
غریبانه قدم میزد غریبانه قدم میزد میان کوچه ها تنها سفیر افتاد بین کوفیان بی وفا تنها نماز خویش را خواند و نگاهی پشت سر انداخت نمیشد باورش خوانده ست تعقیبات را تنها به جز آن زن که مردانه رسید و میزبانش شد رها کردند مسلم را غریبه آشنا تنها دلش می‌خواست بهر دلبرش پیغام بفرستد میا کوفه اگرهم آمدی تنها بیا تنها میا اینها به فکر انتقام حیدر اند از تو که کینه از علی دارند ای خون خدا تنها بمیرم ای عزیز فاطمه در گودی گودال تو ماندی و سنان و زجر و شمر بی حیا تنها سر پیراهنت دعوا شد اما راس پاکت را سرفرصت رسید و ذبح کردَش از قفا تنها یکی تیر و یکی تیغ و یکی سنگ و یکی نیزه شنیدم پیرمردی گفت من دارم عصا تنها چه سرهایی که روی نیزه ها سر برد طاقت را چه تن هایی که جا ماندند زیر دست و پا تنها بمیرم آنکه آدم آن که عالم زیر دینش بود از این دنیا نصیبش شد فقط یک بوریا تنها محمود یوسفی 🔻مقدمتان را به این کانال 10هزانفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
نیا کوفه نیا کوفه با شعله های جان‌گداز فتنه و نیرنگ سوزانده در این کوچه ها بالِ مرا کوفه نامه نوشتم..،بشکند دست سفیر تو کج کن مسیرت را نیا کوفه نیا کوفه
بغضً لِحِیدر”..،بُغض بابای تو دارند 

در سینه هاشان انتقامی کُهنه می جوشد 

من هر کسی را دیدم اینجا..،در خیال خویش 

دارد عبایت را دمِ گودال می پوشد 

این گریه ها را پای ترس از جان خود مَگذار 

هرشب برای ماتمت باریده ام آقا 

دندان من قربان دندان های زیبایت... 

دست سنانِ مست نیزه دیده‌ام آقا 

میخانه ها از لات های کوفه پُر گَشته است 

این لااُبالی ها بلای جانِ من هستند 

بی حُرمتی مبنای دورِهَم‌نشینی‌هاست... 

این مست های پست خیلی بد دهن هستند 

حرف و حدیثِ مردهای جنگیِ این شهر 

اَسرار خونینی برایَم برملا کرده 

جانم به قربان سرت..،امروز از بازار 

این خولیِ نامرد خورجین دست و پا کرده 

سرنیزه ی شمشیرسازانِ سربازار 

از قامت رعنای عبّاست خبر دارد 

تیغی که کُنج حجره اش آهنگری می ساخت 

دست علمدار تو را زیر نظر دارد 

با دقّتی که تیر تیراندازشان دارد 

آبی میان مشک لبریزی نمی ماند 

با آن سه شعبه که به دست حرمله دیدم... 

از حنجرِ شش‌ماهه ات چیزی نمی ماند 

چشمانِ شوری دارد این پس‌کوچه های نحس 

لطفاً بپوشان صورت زهرا‌خِصالت را 

حرف از کنیزی می زنند این قومِ لامذهب 

آقا..،نیاوَر با خودت اهل و عیالت را 

مِقراض دست بانوان شهر میبینم 

دلواپسیِ اکبرت کُشته است مسلم را 

این‌ها خیال حمله بر اهل حرم دارند 

دربه‌دری دخترت کُشته است مسلم را 

بی چشم و رو تر از همه 
زجر” است آقاجان سربه‌سرِ طفل سه‌ساله می گذارد..،آه وقت غنیمت بُردنِ از خیمه های تو حتّی به معجر‌پاره هم رحمی ندارد..،آه پیران شهرِ کوفه هم آماده ی رزم اند در دست‌..،جای نیزه و خنجر..،عصا دارند این ها برای ذِبح تو برنامه ها چیدند این ها خیال کندنِ گودال را دارند بردیا محمدی 🔻مقدمتان را به این کانال 10هزانفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠