#ورود_کاروان_به_کربلا
#غزال
با نام کربلا
مستی شروع میشود از جام کربلا
حیّ علیالحرم
پیچیده در حسینیه پیغام کربلا
پیراهن حسین
در اهتزاز آمده بر بام کربلا
مُحرم شدند تا
بر تن کنند جامهی احرام کربلا
زینب به گریه گفت؛
ختم بهخیر باد سرانجام کربلا
طوفان نهفته است...
در این مسیر ظاهراً آرام کربلا
خیمه بنا کنید
یکروضه در حسینیهی دل بهپا کنید
ای اهلبیت من
حالا عمل به وعدهی "قالو بلی" کنید
اینجا بهشت ماست
خود را به آستان خدا پاگشا کنید
با صبر بر بلا
از خود خدای عزّوجل را رضا کنید
بر قد و قامت
عباس و قاسم و علیاکبر دعا کنید
هرکس شهید شد
بر جسم او بهجای کفن بوریا کنید...
نوحوا علیالحسین
تنها دلیل گریهی ما از ازل حسین
مُردن سعادت است
وقتی که مرگ را بکند چون عسل حسین
نام تو ذکر ماست
از وقت شیر خوردنمان تا اجل حسین
با گریه کردنم
مانند حر گرفته مرا در بغل حسین
در بین مشکلات
بوده همیشه و همهجا راهحل حسین
الشِّمرُ جالِسٌ...
زینب صداش میزند از روی تل؛ حسین...
زانو رکاب شد
تا پردهدار اهلحرم آفتاب شد
لشکر اضافه کرد
پس رفتهرفته خانهی هستی خراب شد
نُه روز بعد از آن
با خون سر محاسن آقا خضاب شد
نُه روز بعد از آن
سقا کنار علقمه از غصّه آب شد
نُه روز بعد از آن
تازه شروع روضهی "بسکنرباب" شد
نُه روز بعد از آن
دست مخدرات حرم در طناب شد...
شعر از گروه ادبی #یاقوت_سرخ
انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد
🔻مقدمتان را به این کانال 11 هزار نفری
✅ خوب
✅ پرمحتوا
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حضرت_زینب_س_شام
#غزال
رسید باباجان
همانکه موی تو را میکشید باباجان
چقدر محکم زد
بگو به عمه که خوابم پَرید باباجان
بُرید امانم را
همانکه رأس تو را میبُرید باباجان
تو بین گودالی
به سوی خیمه چرا میدوید باباجان
چقدر مثل همیم
تو رو سفیدی و من مو سفید باباجان
**
تمام شد عمه
همینکه وارد بزم حرام شد عمه
یزید میخندید
ببین که با چهکسی همکلام شد عمه
امان امان از شام
چقدر دور و برش ازدحام شد عمه
نپرس باباجان
میان کوچه چطور احترام شد عمه
ولی سر بازار
اسیر زخم زبانِ عوام شد عمه
✍ #محمود_یوسفی
🔻مقدمتان را به این کانال 12 هزار نفری
✅ خوب
✅ پرمحتوا
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#غزال
عمه مرا رها کن
من میروم به میدان، تنها مرا دعا کن
من از تبار شیرم
گاهی مرا علی و، گاهی حسن صدا کن
من در طواف یارم
حاجی کربلا را، قربانی منا کن
عمه خدانگهدار
در دل به یاد داغم، بزم عزا بهپا کن
با یاد اصغر و من
بر سینهی عمویم، ششگوشهای بنا کن
از غصه آب میشد
وقتی که دید ارباب، تنها خطاب میشد
وقتش رسیده حالا
باید که بعد قاسم، او انتخاب میشد
میماند اگر به خیمه
حتما که شرمگین از، روی رباب میشد
خوشحال بود از اینکه
جزءِ فداییانِ، مولا حساب میشد
از غصه کم میآورد
از جانب عمویش، وقتی جواب میشد
میدید بین گودال
رو به غروب رفته، خورشید بین گودال
از شدت جراحت
خون عمو حسیناش، پاشید بین گودال
کار عمو تمام است
باران سنگ و نیزه، بارید بین گودال
بغضش تَرکتَرک شد
وقتی که خنجر شمر، خندید بین گودال
کمکم امید میباخت
شد ناامید آنروز، امّید بین گودال
آمد بهکار، دستش
مثل عموش عباس، در کارزار دستش
از دست عمه پر زد
مثل کبوتری تا، آغوش یار دستش
مثل عقیق سرخی
شد بر رکاب سینه، حالا سوار دستش
آنقدر زخم برداشت
تا که میان گودال، شد لالهزار دستش
سر روی نیزه رفتو
تن روی خاک ماند و بین غبار دستش...
شعر از گروه ادبی #یاقوت_سرخ
انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد
🔻مقدمتان را به این کانال 12 هزار نفری
✅ خوب
✅ پرمحتوا
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#غزال
تیغ دودم، قاسم
در کربلا ارث از پدر برده جنم قاسم
مثل عمو عباس
حالا شده دلگرمی اهل حرم قاسم
شوق شهادت داشت
وقتی که پای مکتبش خورده قسم قاسم
پیروز میدان است
در معرکه وقتی که بردارد علم قاسم
تومار ازرق را
میپیچد و راضی نخواهد شد بهکم قاسم
جانش بهلب آمد
ابرو گره کردهست یعنی باغضب آمد
آن نوجوانی که
از شاه ملک "لافتی" دارد نسب آمد
با نامهای در دست
در محضر شاه دوعالم با ادب آمد
"هل من مبارز؟" خواند
طوری که حتی کربلا هم در عجب آمد
آهنگ شمشیرش
از بس که موزون است میدان در طرب آمد
آورد طوفان را
با گوشه ی چشمش رصد می کرد میدان را
مثل علیاکبر
بر خاک میافکند پشت پهلوانان را
شمشیر لازم نیست
وقتی که آوردهست با خود تیر مژگان را
دشمن حریف او
وقتی نشد، از سنگ پر کردند دامان را
زیر سم مرکب...
قد میکشید و هی صدا میزد عموجان را
هم دستوپا میزد
هم زیر دستوپا عمویش را صدا میزد
جاماندهی کوچه
میآمد و در پهلوی او نیزه جا میزد
اهل جمل آنجا
او را به قصد انتقام از مجتبی میزد
تنها نه قاسم را
شمشیر را بر سینهی آلعبا میزد
هی سنگ پشت سنگ
میآمد و داماد را در کربلا میزد
سروده گروه ادبی #یاقوت_سرخ
دفتر شعر و ادب آیینی شهرستان بروجرد
🔻مقدمتان را به این کانال 12 هزار نفری
✅ خوب
✅ پرمحتوا
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#غزال
کوثر علیاصغر
امشب به مستان میدهد ساغر علیاصغر
غوغا به پا کرده
آیینهی کوچکتر حیدر علیاصغر
ارباب میخندد
بر سینهاش تا میگذارد سر علیاصغر
با سنوسال کم
در جنگ برپا میکند محشر علیاصغر
"هل من معین" آمد
طاقت ندارد در حرم دیگر علیاصغر
تیر سهپر خورده
پس شد علیاصغر، علیاصغر، علیاصغر
هم اکبر آورده
هم روی دستانش علیِ اصغر آورده
از باغ خود انگار
زیر عبا سیب گلاب نوبر آورده
در کربلا ارباب
یکساقی و هفتاد و اندی ساغر آورده
بر روی دستانش
انگار حیدر را به روی منبر آورده
تیر سهشعبه، آه!
اشک مرا این جمله هردفعه در آورده
پیش عمو بر نی
ششماهه حالا بین سرها سر درآورده
هربار جان میداد
تا روی نیزه اصغر خود را نشان میداد
تا دق کند مادر
هی حرمله گهوارهی او را تکان میداد
مثل علیاکبر
جنگاوری میشد اگر دنیا امان میداد
مثل عمو میشد
تیر سهشعبه چندسالی گر زمان میداد
آن وقت مادر هم
داماد خود را هی نشان این و آن میداد
باید رباب امروز
ششماه درس عاشقی را امتحان میداد
دنیای ششماهه
شد تیره تا خشکیده شد لبهای ششماهه
رو زد برای آب
" مُنّوا عَلَیَّ " بر لب بابای ششماهه
اُف بر تو ای دنیا
خالیست در آغوش مادر جای ششماهه
حالا رباب است و
لالایی و گهواره و رویای ششماهه
تنها امید ماست
کوچکترین بابالمراد، آقای ششماهه
هرکس حسینی شد
پای براتش میخورد امضای ششماهه
✍شعر از گروه ادبی #یاقوت_سرخ
دفتر شعر و ادب آیینی شهرستان بروجرد
🔻مقدمتان را به این کانال 12 هزار نفری
✅ خوب
✅ پرمحتوا
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#امام_حسین_ع_شهادت
#غزال
میخوانم از مقتل
این روضهها گر بازتر گردد خطر دارد
سخت است و میخوانم
اینک تمام خیمه، قلبی شعلهور دارد
یک مرد میباید
این روضههای داغ را از خاک بردارد
از اوّلِ این راه
انگشترت را ساربان زیر نظر دارد
گرمای این صحرا
خیلی برای طفل شش ماهه ضرر دارد
ذکر مصیبت شد
دارد لهوفت نالهها سر میدهد، من هم
آنجا که میگویند
افتاد روی خاک، عباس تو با پرچم
آنجا که میگویند
در علقمه شد قدت از بار مصیبت خم
آنجا که میگویند
مرگا به من، باید بمیرم پای این ماتم
مرگا به من وقتی
هی زینب تو معجرش را میکند محکم
حتما خبرهاییست
اینجای مقتلها زبان شعر هم لال است
ای ذوالجناح آرام!
باید بگویی خونِ که بر روی این یال است
حتماً خبرهاییست
زینب میان خیمه خیلی ناخوش احوال است
بیرون زد از خیمه
اینجای روضه شمر دیگر بین گودال است
دردش مرا هم کشت
آنکس که انگشتر ربوده فکر خلخال است
دارد خبر را اسب
با نعل خونی میبرد کوفه…چه خوشحال است!
✍ #مسعود_یوسف_پور
🔻مقدمتان را به این کانال 13 هزار نفری
✅ خوب
✅ پرمحتوا
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#غزال
خنجر نمیبُرَد!
هر چه دوباره میزند آخر نمیبُرَد!
این بار سوم است
سر را به روی زانوی مادر نمیبرد؟!
انگار چشم تیغ
افتاده در نگاه پیمبر نمیبرد!
از شرم مجتبیست؟
یا این که پیش دیدهی حیدر نمی برد؟!
حتماً به حرمتِ
آن بوسههای آخر خواهر نمیبرد
آبش نمیدهید؟
شاید برای خشکی حنجر نمیبرد!
والشّمسُ کُوِّرَت
خنجر در این هیاهوی محشر نمیبرد
شاید که تیز نیست!
این خنجر شکسته از این ور نمیبرد؟
شد ضربهی دهم
هر چه تلاش میکند آخر نمیبرد
قبله کدام سوست؟
این گونه از شکار کسی سر نمیبرد
این بار آخر است
این آخرین تلاشِ لبِ کُندِ خنجر است
ضربه دمادم است
«سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است»
این بار آخر است
از بین قتلگاه نگاهش به خواهر است
ضربه دمادم است
سر پنجههای شمر در این زلفِ درهم است
این بار آخر است
این آخرین صدای لب خشک خنجر است
ضربه دمادم است
پیوسته و مداوم و پشت سر هم است
اصرار میکند
هی میزند به حنجر و تکرار میکند
از دورتر سنان
یک نیزه را سریع فرو کرد در دهان
این بار میبُرد
این خنجر شکسته به اصرار میبُرد
از پشت میبُرد
با تیغ کُندِ خود نه که با ..... میبُرد
این شمر لعنتی
مشغول کشتن تو شده چند ساعتی
تیغ از قفا برید
مشغول ذکر بودی و او بی هوا برید
مادر نداشتی
«ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی»
بر طبل میزدند
بر پای اسبها همگی نعل میزدند
خولی ز راه دور
هی فکر میکند به سر و سرخی تنور
پیچید در جهان
فریاد واحسین حسینا حسین جان....
✍ #رضا_جوان_بخت
🔻مقدمتان را به این کانال 13 هزار نفری
✅ خوب
✅ پرمحتوا
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#غزال
می خوانم از مقتل
این روضه ها گر بازتر گردد خطر دارد
سخت است و می خوانم
اینک تمام خیمه، قلبی شعله ور دارد
یک مرد می باید
این روضه های داغ را از خاک بردارد
از اوّل این راه
انگشترت را ساربان زیر نظر دارد
گرمای این صحرا
خیلی برای طفل شش ماهه ضرر دارد
ذکر مصیبت شد
دارد لهوفت ناله ها سر می دهد، من هم
آنجا که می گویند
افتاد روی خاک، عباس تو با پرچم
آنجا که میگویند
در علقمه شد قدت از بار مصیبت خم
آنجا که میگویند
مرگا به من، باید بمیرم پای این ماتم
مرگا به من وقتی
هی زینب تو معجرش را میکند محکم
حتما خبرهایی ست
اینجای مقتل ها زبان شعر هم لال است
ای ذوالجناح آرام!
باید بگویی خونِ که بر روی این یال است
حتماً خبرهایی ست
زینب میان خیمه خیلی ناخوش احوال است
بیرون زد از خیمه
اینجای روضه شمر دیگر بین گودال است
دردش مرا هم کشت
آنکس که انگشتر ربوده فکر خلخال است
دارد خبر را اسب
با نعل خونی میبرد کوفه…چه خوشحال است!
#مسعود_یوسف_پور
🔻مقدمتان را به این کانال 13 هزار نفری
✅ خوب
✅ پرمحتوا
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
دو لقمه اشک و نان و بغض خورد از سهم افطارش
نمکدان ریخت بر زخم دلِ از زخم سرشارش
تبسمهای بغضآلود، از درد دلش میگفت
نگاهش روضه بود؛ اما لبش میکرد انکارش
دو چشمش ابر شد وقتی نگاهش را به بالا دوخت
تمام آسمان شد خیس، از آیات رگبارش
سکوتش را شکست «انا الیه الراجعون»هایش
نمیدانم چرا بوی سفر میداد اذکارش
قدومش خسته بود از ماندن و رؤیای رفتن داشت
همان مردی که در دل، دردهای مردافکن داشت
پدر از کوچههای نوحهی «بابا بمان» میرفت
زمین، همراهِ جانش آسمان تا آسمان میرفت
به زخم شانهاش فرمود: امشب استراحت کن
به وقت هر شبش، این بار بیانبان نان میرفت
کلون در دخیلش را گره میزد به دامانش
و بابا از میان روضهی در، روضهخوان میرفت
تمام شهر، خوش بودند در خوابِ زمستانی
امیرالمؤمنین از دستِ سرد کوفیان میرفت
شهادت داد بر مظلومیاش همراه گلدسته
مراد «اشهدُ انّ علی» سمت اذان میرفت
قدوم قبلهی سیار، مسجد را مزیّن کرد
چراغ روضهی خود را به دست خویش روشن کرد
به وقت سجده، مسجد اتفاقی را خبر میداد
سجودِ آخر مولا به ذکرش بال و پر میداد
به دستی مست، میرقصید تیغِ کهنهی کینه
چه شمشیری که زهرش بوی خونِ میخ در میداد
خدای روضه از آوار ارکانُالهدیٰ میگفت
نمازِ غرق خون «فزتُ و ربّ الکعبه» سر میداد
تَرک در تارک خورشیدِ نخلستانیِ کوفه
خبر از آیهی مکشوفهی «شقالقمر» میداد
شب قدری که قرآن جای قرآن، تیغ بر سر داشت
درخت آرزوی دیدن زهرا ثمر میداد
محاسن را خضاب و دست خود را شُست از دنیا
به جای "یا علی" هنگام رفتن گفت: "یا زهرا"
✍ #رضا_قاسمی
🔻مقدمتان را به این کانال 18 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#غزال
ﻋﻠﯽ از ﭘﺎ اﻓﺘﺎد
ﺧﺒﺮ زﺧﻢ ﺳﺮش ورد زﺑﺎنﻫﺎ اﻓﺘﺎد
آﺳﻤﺎنﻫﺎ ﻟﺮزﯾﺪ
ﻧﺎﮔﻬﺎن وﻟﻮﻟﻪ در ﻋﺮش ﻣﻌﻠﯽ اﻓﺘﺎد
روﺿﻪای ﺑﺮﭘﺎ ﺷﺪ
مصطفی در وسط ﺻﺤﻦ ﻣﺼﻠﯽ اﻓﺘﺎد
ﺗﺎ زﻣﯿﻦ ﺧﻮرد ﻋﻠﯽ
ﮐﻨﺞ ﻣﺤﺮاب دﮔﺮ ﺣﻀﺮت زﻫﺮا اﻓﺘﺎد
ﯾﺎدی از فاطمه ﮐﺮد
غرق خون ﺑﺮ روی ﺳﺠﺎده ﺳﺮش ﺗﺎ اﻓﺘﺎد
ﺑﻪ در ﺧﺎﻧﻪ رﺳﯿﺪ
ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻤﺎنِ ﺗﺮ زﯾﻨﺐ ﮐﺒﺮی اﻓﺘﺎد
ﺑﺎز ﻫﻢ زﺧﻢ زﺑﺎن
ﺑﺎر دﯾﮕﺮ ﺷﺮری در دل آﻗﺎ اﻓﺘﺎد
ﻫﻤﮕﯽ دﻟﮕﯿﺮﻧﺪ
ﻣﺤﻨﯽ در دل ﻣﺮﻏﺎﺑﯽ درﯾﺎ اﻓﺘﺎد
ﺑﺴﺘﺮی ﭘﻬﻦ ﮐﻪ ﺷﺪ
ﯾﺎد ﺑﺎغ ﮔﻞ انسیهی حورا اﻓﺘﺎد
ﻧﻪ ﻓﻘﻂ در ﮐﻮﻓﻪ
ﮐﺮﺑﻼ ﻫﻢ ﻋﻠﯽ دﯾﮕﺮی از ﭘﺎ اﻓﺘﺎد
::
إﺑﻦ ﻣﻠﺠﻢ آﻣﺪ
ﺣﯿﺪری در دل دشمن تک و تنها اﻓﺘﺎد
ﺑﺎز ﻫﻢ ﺿﺮب ﻋﻤﻮد
ارﺑﺎً ارﺑﺎ ﭘﺴﺮی در دل ﺻﺤﺮا اﻓﺘﺎد
ﺑﺎز ﻫﻢ ﻓﺮق دو ﻧﯿﻢ
از سر زﯾﻦ ﺑﻪ زﻣﯿﻦ، اﮐﺒﺮ ﻟﯿﻼ اﻓﺘﺎد
پدر از راه رسید
ﺗﺎ ﺑﻪ زاﻧﻮ ﺑﮕﺬارد ﺳﺮش اﻣﺎ افتاد
ساعتی بعد از آن
سر طفلی به روی شانهی بابا افتاد
روضه در لفافهست
سیب سرخی بغل حضرت مولا افتاد
ﻋﺎﺷﻘﯽ دردﺳﺮ اﺳﺖ
ﻫﺮ ﮐﻪ ﻫﻢ ﻧﺎم ﻋﻠﯽ ﺷﺪ، ﺑﻪ ﺧﻄﺮﻫﺎ اﻓﺘﺎد
✍ #علیرضا_خاکساری
🔻مقدمتان را به این کانال 18 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#امام_باقر_علیه_السلام
#شهادت
#غزال
جاني به تن نيست
از تشنگي ديگر توان پا شدن نيست
مسموم زهرم
مظلومم اما پيكرم دور از وطن نيست
روضه همين است
لشگر براي غارتم اطراف من نيست
ديد عمه جانم
بر پیکر آن شاه ، كهنه پيرهن نيست
ميگفت با خود
آيا در اين عالم براي او كفن نيست
جنجال ديدم
جسم شريفت را ته گودال ديدم
خون گريه كردم
وقتي تو را از تشنگي بي حال ديدم
اين غم مرا كشت
خون خدا را بر زمين پامال ديدم
اي غيرت الله
رفتي ولي من غارت خلخال ديدم...
🔻مقدمتان را به این کانال 20 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#غزال
عمه مرا رها کن
من میروم به میدان، تنها مرا دعا کن
من از تبار شیرم
گاهی مرا علی و، گاهی حسن صدا کن
من در طواف یارم
حاجی کربلا را، قربانی منا کن
عمه خدانگهدار
در دل به یاد داغم، بزم عزا بهپا کن
با یاد اصغر و من
بر سینهی عمویم، ششگوشهای بنا کن
از غصه آب میشد
وقتی که دید ارباب، تنها خطاب میشد
وقتش رسیده حالا
باید که بعد قاسم، او انتخاب میشد
میماند اگر به خیمه
حتما که شرمگین از، روی رباب میشد
خوشحال بود از اینکه
جزءِ فداییانِ، مولا حساب میشد
از غصه کم میآورد
از جانب عمویش، وقتی جواب میشد
میدید بین گودال
رو به غروب رفته، خورشید بین گودال
از شدت جراحت
خون عمو حسیناش، پاشید بین گودال
کار عمو تمام است
باران سنگ و نیزه، بارید بین گودال
بغضش تَرکتَرک شد
وقتی که خنجر شمر، خندید بین گودال
کمکم امید میباخت
شد ناامید آنروز، امّید بین گودال
آمد بهکار، دستش
مثل عموش عباس، در کارزار دستش
از دست عمه پر زد
مثل کبوتری تا، آغوش یار دستش
مثل عقیق سرخی
شد بر رکاب سینه، حالا سوار دستش
آنقدر زخم برداشت
تا که میان گودال، شد لالهزار دستش
سر روی نیزه رفتو
تن روی خاک ماند و بین غبار دستش...
شعر از گروه ادبی #یاقوت_سرخ
انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد
🔻مقدمتان را به این کانال 23 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
.👆
#غزال مرثیه شهادت #رسول_الله (ص)
#بیست_و_هشت_صفر
دريا بگریید
جن و ملک در ماتم طاها بگریید
هم باغ و بستان
هم آسمان و هم دل صحرا بگریید
هم طور سینا
هم کعبه و هم مسجد الاقصی بگریید
در عرش اعلی
ایوان و صحن و پرده این غم را بگریید
از این مصیبت
نوح و خلیل و یوسف و موسی بگریید
همراه آدرم
اولاد او هم ناله با حوا بگریید
همراه مریم
در این عزا، فرزند او عیسی بگریید
با این همه غم
باید به آه و ضجه و نجوا بگریید
سخت است و جانکاه..
..داغ فراقش ، ای همه شب ها بگریید
در بین بستر
بر پیکر بی حال او حالا بگریید
رنگش پریده
بر رنگ و موی آن رُخ زیبا بگریید
باید بگریید
تا در مدینه حضرت زهرا بگریید
از گریه ی او
پُشت علی لرزید و هم مولا بگریید
اما نبی گفت:
ای اُمت من در غم فردا بگریید
فردای تلخی
چون می زند آن را رقم دنیا بگریید
دنیا فریب است
بَهرِ غریبیِ من از عقبی بگریید
مزد رسالت
بر من شود کوهی پر از غم، تا بگریید
در بین کوچه
سیلی خورد یاس کبود ما، بگریید
در بین خانه
نقش زمین گردد زنی تنها بگریید
چون درب خانه
می سوخته، وا می شود با پا بگریید
زهرا و محسن
یک یک فدایی می شوند آنجا بگریید
اما ای اُمت
بَهر غمی عظما و بی همتا بگریید
همراه زهرا
بَهر شهید ِروز عاشورا بگریید
همراه زینب
از کربلا تا کوفه را یکجا بگریید
از خیمه گاهش
تا قتلگاهش با سر و تن ها بگریید
یک یا حسینی
گویید و جای بوسه ی طاها بگریید
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#مرثیه_حضرت_محمد
#رحلت_رسول_اکرم
.
🔻مقدمتان را به این کانال 26 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯