#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
در کوچه وقتی سنگها بر صورتم خورد
خیلی برای خواهر تو گریه کردم
درازدحام کوچه های کوفه ، یادِ
اهل وعیالِ مضطر تو گریه کردم
تا مادران را در بر اطفال دیدم
یاد رباب و اصغر تو گریه کردم
وقت اذان ظهر دلتنگ تو بودم
یاد اذان اکبر تو گریه کردم
گفتم به طوعه که نرو در پشت آن در
با روضه های مادر تو گریه کردم
تا کاخ آن ملعون مرا با زجر بردند
مردانه پای دختر تو گریه کردم
در زیر لب گفتم به قربان سر تو
از بام اینجا بر سرِ تو گریه کردم
اینجا میا که آب هم فکر لبت نیست
لب تشنه یاد حنجر تو گریه کردم
شاعر: #محمدجواد_مطیع_ها
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
بگو حسین کجایی؟بگو چه کار کنم؟
برای اینکه نیایی ؛بگو چکار کنم؟
به هر دری زدم اما نشد پیام دهم
به دستِ بسته از اینجا به تو سلام دهم
تمام شب سر بازار راه رفتم من
غریب و بی کس و بی یار راه رفتم من
اگر که نامه نوشتم« بیا» حلالم کن
نشد پیام رسانم ؛نیا... حلالم کن
قسم به حولهٔ احرام تو امیرِ حرم
تمام شهر به یکباره ریختند سرم
دعا کنم که نگاه از دیارشان بٍبُری
خدا نیاورد آن لحظه را زمین بخوری
همینکه زانوی من زیر ِ ضربه خورد زمین
تمام ِ کوفه سرم ریخت از یسار و یمین
به دور بازوی من ریسمان که پیچیدند
شبیه شهر مدینه بلند خندیدند
خدا رو شکر که طوعه میان ِ خانه نشست
ولی غرور عمویم میان کوچه شکست
بگو به خواهر خود کوفه با مدینه یکیست
اگر اسیر شوی چادر توهم خاکیست
بگو که نیزهٔ کوفی شبیه مسمار است
مسیر قافله آخر به سوی بازار است
ز چشم ِ بی ادب ِ کوفیان خبرداری؟
خداکند که تو چادر اضافه برداری
مسیر قافله را از عراق برگردان
خداکند نشوی بین کوفه سرگردان
سرم شکسته فدای سرت فقط برگرد
قسم به بی کسی مادرت فقط برگرد
خداکند که صدایم به کاروان برسد
وگرنه زیور زنها به ساربان برسد
خبر رسید اگر مسلمت زدنیا رفت
حمیده را بغلش کن بگو که بابا رفت
بجای من پدری کن برای دخترمن
خداکند که نبیند به نیزه ها سرمن
شاعر: #قاسم_نعمتی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_مسلم
#شب_اول_محرم
ای کاش کسی روی لبش آه نباشد
با نامه او قافله در راه نباشد
ای کاش که مردی غم بسیار نبیند
از بی کسی اش کوچه به کوچه ننشیند
دیدی که چه آمد به سرم این دوسه روزه
خالی شده بد دور و برم این دوسه روزه
هردر که زدم در برویم وا نشد اصلا
یک مرد پی یاری من پا نشد اصلا
این تن برود زیر لگد پیکر تو نه
صدبار سرم بشکند اما سر تو نه
هرچند که پاره شده لبهام غمی نیست
در پیش شریح اند پسرهام غمی نیست
این زخم لب من بفدای لبت آقا
هردوپسرم نذر سر زینبت آقا
خاکی شده ام خاک نبیند بدن تو
منسوخته ام تا نرسد سوختن تو
در کوفه به جز بغض علی هیچ ندیدم
از مردم کوفه چقدر فحش شنیدم
دلها اگر از کینه لبالب بشود چه؟
در شهر علی دختر او سب بشود چه؟
گویا سخن ازحرمله نامی شده آقا
گفتند کماندار چون او نیست در اینجا
راهی نشو این سمت که بیراهه زیاد است
در بین زنانش زن جراحه زیاد است
میترسم ازآن روز که هی داغ ببینی
بر کهنه عبا یک تن پاشیده ببینی
اینمردم عیاش همه اهل قمارند
بر پیرهنساده ی تو رحم ندارند
سید پوریا هاشمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#اشعار_محرم
#شب_اول_محرم
#غزل
بر سر بام گرفتار به صد شیون و آه
میفرستم چه سلامی به اباعبدلله
دست بر سینه شدم رو به بیابانم من
تو کجای سفری حیف نمیدانم من
این لب پاره فقط ذکر تو گفته ست زیاد
من گرفتار توام !کور شود ابن زیاد!
کوفه شهر پدرت بود ولی حالا نیست
غیر بغض علی از چهره شان پیدا نیست
کوفیان روی مسافر همه در میبندند
رسم دارند که خنجر به کمر میبندند
غم نبینی! دوسه روز است فقط غم دیدم
ظهر در دور و برم حرمله را هم دیدم
کاش که جای تو با مسلم تو بد بشوند
اسبها جای تو از روی تنم رد بشوند
کاش تا گودی گودال به زورم ببرند
سر من را ببرند و به تنورم ببرند
کاش پیراهن من غارت دشمن باشد
خیزران جای لبت روی لب من باشد
دور تا دور من زار غریبه مانده
از محبین تو یک ام حبیبه مانده
نیست جای گذر از کوچه و معبر اصلا
زن و بچه طرف کوفه نیاور اصلا
کاش در کوفه حمیده بشود قربانی
تا کند از حرمت زود بلاگردانی..
#سید_پوریا_هاشمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غارت گوشواره
بعد تو میون شعله ها و دود
گُلای خیمه شدن یاس کبود
میدونی بابا من از چی دلخورم
ما بودیم، حرمله بود، عمو نبود
دیگه از غارت گوشواره نگم
دیگه از درد گوش پاره نگم
حال و روز رباب و خودت ببین
دیگه از غارت گهواره نگم
شمع عمرم داره سو سو میزنه
منو هی دشمن بدخو میزنه
حرمله خبر داره که سیدم
لگداشو سمت پهلو میزنه
صد دفه جونم رسیده به لبم
بعد تو پایین نیومده تبم
دس به دیوار میگیرم تا پا بشم
همینم مدیون عمه زینبم
شبا ضربِ سیلی افطار منه
شاهدم این چشای تار منه
گوشِ اون دختری که زد منو رفت
ببین از رو نیزه، گوشوار منه؟
هی بهم میگن: آخه تو دختری
کو بابات که اینطوری در به دری؟
قربون سرت برم، غصه نخور
رو نی اَم از همه باباها سری
اگه دشمنت به ما خارجی گفت
اگه از سیلی رو گونه گُل شکفت
اگه پای نیزه ما رو میزنن
فدای سرت، تو از نیزه نیوفت
زندگی بی تو دیگه درد سره
این روزای من روزای آخره
جون نمیدم بابا تا نبوسمت
خرابه منتظرم، یادت نره
مرضیه نعیم امینی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بابا برایم دعا کن
دیگر شکستن ندارد ،بال وپر کوچک من
میترسم از هم بپاشد،این پیکر کوچک من
آه ای سر روی زانو،ای ماه آشفته گیسو
دیشب خودت روضه خواندی ،بر منبر کوچک من
این درد درمان ندارد،میدانم امکان ندارد
زخم سرت را ببندی،با معجر کوچک من
غارت گران دل نکندند،از گوش واز گوشواره
انگشت وانگشتر تو،انگشتر کوچک من
آتش به جان جهان زد،دستی که با خیزران زد
یا بر لب خونی تو یا بر سر کوچک من
بابا برایم دعا کن،شام مرا کربلا کن
یکبار دیگر صدا کن:ای دختر کوچک من!
احمد علوی
#احمد_علوی #شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بابا کجایی
بابا کجایی گل تو
شوق بیابان ندارد
گلبرگ کوچک توان
خار مغیلان ندارد
با خیمه می سوزد این دل
از طعنه های اراذل
تا تو کنارم نیایی
این درد درمان ندارد
دیده النگوی من را
هی می کشد موی من را
بابا چرا مرد شامی
بی رحم ایمان ندارد
هر مجلس و محفلی تا
آوردم اسم علی را
سیلی جانانه خوردم
اینجا مسلمان ندارد
از چه برایت بگویم؟
مرگم شده آرزویم
تو روی نی... من خرابه...
این هرگز امکان ندارد
یک تکه نان هم نخوردم
بی تو چگونه نمردم
گیرم که نانی بیاید
طفل تو دندان ندارد
امشب که در التهابم
شاید بیایی به خوابم
ای سر نیا این خرابه
سودای مهمان ندارد
اینجا فقط گرد و خاک است
از تشنگی دل هلاک است
نفرین بر این آسمان و
ابری که باران ندارد
از کینه آباد هستند
با گریه ام شاد هستند
اینجا کسی از غم ما
سر در گریبان ندارد
شامم شده گریه و غم
از بی کسی غصه خوردم
جز روشنی نگاهت
این شام پایان ندارد
مهدی کبیری
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بر زجر لعنت
گفتند بین ما گله انداخت فاصله
وقتی مرا ز حوصله انداخت فاصله
یک نیزه با تو فاصله ام بیشتر نبود
بین من و تو آبله انداخت فاصله
شلاقِ زجر و حرمله از جسم خسته ام
تا شام چند مرحله انداخت فاصله
از آیه آیه ی لبِ تو روی رحلِ نی
تا گوش هام هلهله انداخت فاصله
با کوله بار آبله پیشت می آمدم
افسوس دست سلسله انداخت فاصله
بین منو تو و علیِاصغر و عمو
آخر کمان حرمله انداخت فاصله
یک نیزه بود فاصله ی ما ولی تنور
حتی میان فاصله انداخت فاصله
محمد رضا رضائی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
یا بنت الحسین
گرچه از داغ توام هر دم لبالب بیشتر
با تو شادم از تمام عمر، امشب بیشتر
از ادب دور است من اینگونه پیشت آمدم
سوخته مویم، نخواهد شد مرتب بیشتر
جان من از مادرت زهرا بپرس این را پدر
درد پهلو میشود آخر چرا شب بیشتر؟
ضرب دست زجر بیش از دیگران دارد اثر
روی این صورت ولیکن چند مضرب بیشتر
دور دست شمر مویت پیچ میخورد ای پدر
سوختم از تاب گیسوی تو در تب بیشتر
تو اگر از روی نیزه بارها خوردی زمین
من ولی افتاده ام از روی مرکب بیشتر
هرچه کمتر آب خورده دخترت در این سفر
تازیانه خورده اما عمه زینب بیشتر
قاریان را با طلای زرد هدیه میدهند
پس چرا داری طلای سرخ بر لب بیشتر؟
محمد رضا نادعلیان
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
خرابه نشین شدم
حالا که اومدی موهامو ببین
خرابه نشین شدم جامو ببین
کاش میشد به دختر یزید بگم
حالا دیگه بیا بابامو ببین
اومدی آروم جونم مگه نه؟
قراره پیشت بمونم مگه نه؟
یه ذره فقط زبونم میگیره
هنوزم شیرین زبونم مگه نه؟
گریه جوهر صدامو میگرفت
زنجیرا جلوی پامو میگرفت
هرجا حرف بد به ماها میزدن
دستای عمه گوشامو میگرفت
راستی چشمامو دیدی کبود شده؟
صورتم رو شنیدی کبود شده؟
هرجاتو که بوسیدم نیزه زدن
هر جامو که بوسیدی کبود شده
هر جا میرم یکی دنبال منه
خواهرت دلواپس حال منه
چرا شمرو روی سینت جا دادی؟
بغلت آخه فقط مال منه
موقع دوری رسید دلم شکست
هیشکی حالمو ندید دلم شکست
خیزران دیدم لباتو میبوسه
توی مجلس یزید دلم شکست
دیگه روزای خوشایند نمیاد
رو لبام بعد تو لبخند نمیاد
یه جوری گوشواره هامو دزدیدن
که هنوز خون گوشم بند نمیاد
آرش براری
#شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بابای خوبم
چه آشفته گیسو شدی نازنینم
چشای قشنگت رو زخمی نبینم
چقدر این روزا کم شده گیسوانت
خبر دارم افتاده آتیش به جانت
خبر دارم اشک تو در آورده
یکی از ما که هر دفه سیلی خورده
تو رفتی و گوشواره ی دخترا رفت
تو رفتی و امنیت معجرا رفت
همون لحظه که بردن انگشترت رو
یکی داشت می زد خلخال دخترت رو
همونکه سرت رو جدا کرده از تن
رد پنجه ش افتاده رو صورت من
همونکه به باد کتک من رو بسته
می دونم تو گودال رو سینه ت نشسته
حسن کردی
#حسن_کرد #شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
یادش بخیر
لب های او جز ناله آوایی ندارد
دیگر برایش خنده معنایی ندارد
اکنون که اینجا آمدی باید بگوید
جز این خرابه دخترت جایی ندارد
باید بگوید از غم تنهایی خود
چون هم نشینی غیر تنهایی ندارد
یادش بخیر آن بوسه های گرم بابا
حالا لبش سرد است و گرمایی ندارد
در کوچه های شام هم با گریه می گفت
یک کاروان نیزه تماشایی ندارد!
تفسیری از ایثار و غیرت می شود چون
از نسل زهرا است و همتایی ندارد
هر چه مصیبت بود از آنجا شروع شد
وقتی که فهمیدند بابایی ندارد...
محسن زعفرانیه
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بابای من
وقتی محرم میرسه تو روضه
سینه زنا رو میخره رقیه
اسمتو وقتی میگم اشکم میاد
اسمِ تو گریه آوره رقیه
پر از گناهه دل من ولی باز
منو تو جمع نوکرات میزاری
همیشه حاجتامو میدی بهم
قد امام حسن کرامت داری
من که به جز تو کسیو ندارم
دلم خوشه به اینکه هستم گدات
نوکریتو به سلطنت نمیدم
سرم بلنده چون میفتم به پات
با دستای کوچیکتون همیشه
به ما میدی برات کرب و بلا
مثل همیشه شب سوم بازم
روضه میخونم از زبونِ شما
خرابه سرده کف پام میسوزه
زندگی تو ویرونه خیلی بده
ببین چه نامرتبه وضع من
ببین که بی تو چی سرم اومده
دیگه منو ببر کنار خودت
زندگی واسه من عذابه بابا
این چیزایی که دورِ دسته منه
النگو نیس جای طنابه بابا
دختر تو شبیهِ باباش داره
زخمای بی عدد روی صورتش
زجر کشید دخترِ تو وقتیکه
زجر کشیده زد روی صورتش
یه دختر شامی همیشه اینجا
با طعنه هاش سر به سرم میزاره
خم میکنه قدش رو آخه میخاد
ادای دخترت رو در بیاره
خبر داری که بعد رفتن تو
سه ساله غم کشیده قد صد سال
یه لحظه عم از یاد من نمیره
روزی که افتاده بودی تو گودال
محمد حسین ذاکری
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#غزل
سنگ خارا شد دگر آن بستری که داشتم
یک زمان می بافتم موی سری که داشتم
روی نی رفتی و رفتم با سپاه شامیان
بی علمدار و علم ؛ بی لشکری که داشتم
بند بندم سوخته این سوخته تقدیم تو
باد برده کربلا خاکستری که داشتم
با اشاره با تو صحبت میکنم شرمنده ام
سوخت بین شعله تار حنجری که داشتم
گفت اسمت چیست گفتم فاطمه! یکدفعه زد
دردسرها داشت اسم مادری که داشتم
دستهایم را گره کردم به روی صورتم
خرد شد زیر لگدها سنگری که داشتم
گوشوارم را خودم میدادم اما بد کشید
گوش من را پاره کرد ان زیوری که داشتم
گونه سرخ مرا با مشت نیلی کرده است
حیف شد افتاد سیب نوبری که داشتم
یا نمیبینی مرا تا بوسه بارانم کنی
یا نمیبیند تورا چشم تری که داشتم
راستی داری خبر از گیسویم که سوخته
راستی داری خبر از معجری که داشتم
راستی دیدی چگونه خواهرانم را زدند؟
لاله کاری شد همه دور و بری که داشتم
من نمیپرسم چه شد انگشتری که داشتی
تو نپرس از من چه شد انگشتری که داشتم
کاشکی پا میشدی از تشت و می گفتی پدر:
پس تویی شیرین زبانم دختری که داشتم
با کنیزی در میان کوچه ها حرفم شده
خرد شد شآن و شئون برتری که داشتم
بین بزم می همینکه حرف خدمتکار شد
بیشتر شد لکنت دردآوری که داشتم
#رضا_دین_پرور
#سید_پوریا_هاشمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#اشعار_محرم
#غزل
وقت عبور حس خطر داشتن بد است
در ازدحام درد کمر داشتن بد است
یکجور میزنند مرا پای نیزه ات..
انگار بین شام پدر داشتن بد است
وقتی زنان شهر به من حمله میکنند..
باور کن ای پدر گل سر داشتن بد است
بابا برای ما که بزرگ مدینه ایم..
با یک لباس پاره گذر داشتن بد است
دیگر به جز مدینه به شهری نمیروم
اصلا به شام و کوفه سفر داشتن بد است
با گریه فتح کرده ام این شهر شام را
اصلا که گفته دیده ی تر داشتن بد است؟
#سید_پوریا_هاشمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
پای غرق آبله ام
هرگز نمیروم پی دلدار دیگری
خار است در کنار تو هر یار دیگری
چون مصطفی که بر سر زانو تو را نشاند
بر زانویت مرا بنشان بار دیگری
خاری کشیدم از کف پا و دوباره رفت
در پای غرق آبله ام خار دیگری
از کوچه ها که میگذرم باز میرسم
با اضطراب و گریه به بازار دیگری
شلاق و ضرب سیلی و....از حال من مپرس
آزار دیده ام پس از آزار دیگری
تنها به زخم گوشه ی چشمم نظر نکن
دارم کنار زخم سر آثار دیگری
حاشا نمیشود اگر این چشمهای تار
مانده به زیر معجرم اسرار دیگری
از نیزه دیده ای چه گذشته است بر سرم
بی فایده است نزد تو انکار دیگری
بعد از کشیده ضربه ی بسیار میخورم
تا میخورم دوباره به دیوار دیگری
خوب است این که آمده ای کم نمیشود
از گیسوی رقیه ی تو تار دیگری
زخم سرم شمرده شد از زخمهای پا
رو میکنم برای تو طومار دیگری
زجر است مثل قنفذ و خولی مغیره است
هر خار خشک نائب مسمار دیگری
حالا که دیر آمده ای بیشتر بمان
یعنی زمان به من بده مقدار دیگری
همراه خود مرا ببر از این خرابه شهر
امشب حواله ام نده دیدار دیگری
جز آیه ی صلابت و توحید و صبر نیست
در چشم کوثر تو نوشتار دیگری
یک شهر یک طرف من غمدیده یک طرف
جز سیلی ام نبودطرفدار دیگری
وقتی که مانده از تو دو زخم لب.... ازلبم
جز بوسه بر لبت نرسد کار دیگری
محمدعلی بقایی
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
ویراننشین شدم که تماشا کنی مرا
مثل قدیم در بغلت جا کنی مرا
گفتم میآیی و به سرم دست میکشی
اصلاً بنا نبود ز سر وا کنی مرا
آن شب که گم شدم وسط نیزهدارها
میخواستم فقط که تو پیدا کنی مرا
از آن لبی که دور و برش خیزرانی است
یک بوسهام بده که سر و پا کنی مرا
با حال و روز صورت تغییر کردهات
هیچ انتظار نیست مداوا کنی مرا
معجر نمانده است ببندم سر تو را
پیراهنت کجاست که بینا کنی مرا
وقتی که ناز دخترکت را نمیخری
بهتر اسیر زخم زبانها کنی مرا
حالا که آمدی تو؛ به یاد قدیمها
باید زبان بگیری و لالا کنی مرا
عمّه ببخش دردسر کاروان شدم
امشب کمک بده که مهیّا کنی مرا
احسان محسنی فر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
خانه زادیم در این خانه که بیت النّور است
قبله گاه مَلَک و جنّ و پری و حور است
گریه کردیم و به ما اذن زیارت دادند
اشک ما را به حرم بُرد، حرم کِی دور است؟
اشک ارثی است به هر بی سر و پایی ندهند
طعم شیرینی محض است اگر چه شور است
مجلس روضه بساطی است که بر خادمی اش
از فرشته چِقَدَر دور و بَرش مأمور است
شب سوم که رسیدیم تأمّل کردیم
بین عُشّاق شب قدر شبی مشهور است
دست هر کَس که به دامان رقیّه نرسد
نوهء فاطمه چون مادر خود مستور است
چقَدَر بهر دفاع از حرمش جان دادند
هر که شد مُنکر آن بُقعه یقینا کور است
هر کسی خوب نداند که رقیّه چه کشید
روضه چیز دگری با نفس منصور* است
گفته منصور که مو شعله بگیرد سخت است
گره اش وا نشود سوختگی ناجور است
مجتبی صمدی شهاب
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل اول جلسه ای شب سوم محرم
خانه زادیم در این خانه که بیت النّور است
قبله گاه مَلَک و جنّ و پری و حور است
گریه کردیم و به ما اذن زیارت دادند
اشک ما را به حرم بُرد، حرم کِی دور است؟
اشک ارثی است به هر بی سر و پایی ندهند
طعم شیرینی محض است اگر چه شور است
مجلس روضه بساطی است که بر خادمی اش
از فرشته چِقَدَر دور و بَرش مأمور است
شب سوم که رسیدیم تأمّل کردیم
بین عُشّاق شب قدر شبی مشهور است
دست هر کَس که به دامان رقیّه نرسد
نوهء فاطمه چون مادر خود مستور است
چقَدَر بهر دفاع از حرمش جان دادند
هر که شد مُنکر آن بُقعه یقینا کور است
هر کسی خوب نداند که رقیّه چه کشید
روضه چیز دگری با نفس منصور* است
گفته منصور که مو شعله بگیرد سخت است
گره اش وا نشود سوختگی ناجور است
*حاج منصور ارضی(حفظه الله)
مجتبی صمدی شهاب محرم
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
تو نیستی و لشگری مرا عذاب میدهند
عذاب لقمه نانی و عذاب آب میدهند
سوال میکنم ز نیزه دارها سرت کجاست؟
ولی به حرف های بد به من جواب میدهند!
برای آنکه بیشتر بترسم از حرامیان
به تازیانه ها چقدر پیچ و تاب میدهند
خودت بگو که جرم یک یتیم بی گناه چیست؟
که اینقدر به قلب زارم اضطراب میدهند
همینکه میخورم ز ناقه بر زمین مرا پدر...
به مو بلند میکنند و به رباب میدهند!
تمام پیکرم ز فرط درد تیر میکشد
به ناقه هرقدر که بیشتر شتاب میدهند!
کجاست تا عموی من ببیند این کوفیان
به آستین پاره ای به ما حجاب میدهد..
اگر که رنگ صورتم عوض شده دلیل داشت
به ما همیشه جا به زیر آفتاب میدهند
دوباره خواب دیده ام که زجر میرسد به من
چه زجرها که هی میان خواب میدهند
کسی دلش بحال گریه های دخترت نسوخت
و پای هیچ کس شبیه پای دخترت نسوخت
سید پوریا هاشمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
حق خواسته که دست عطا داشته باشی
بالا بنشینی و گدا داشته باشی
والله که حق است که در جمع بزرگان
بالای سر عمّه تو جا داشته باشی
رزّاقی و روزی خور این سفره دوعالم
ای کاش برایم تو غذا داشته باشی
تو جمع صفاتی تو خودت جلوه ذاتی
باید حرمی نزد خدا داشته باشی
از آن همه شهزاده ی ارباب تو باید
مخصوص خودت صحن و سرا داشته باشی
صد مریم و حوا به درت سجده نمایند
گر قصد کنی که خاک پا داشته باشی
گر قصد کنی نیل شکافی به نگاهی
محتاج نباشی که عصا داشته باشی
تو فاتح شامی سزد آن کس که مقامت
فرمانده ی کل قوا داشته باشی
بد نیست که در اریکه سلطنت خود
تو چند غلام رو سیه داشته باشی
پیغمبر عشاق حسینی و عجب نیست
صد تازه مسلمان همه جا داشته باشی
ای کاش که در رهگذر عرش؛ توقف...
....در بین حسینیه ما داشته باشی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
اگر چه زخمی و خاموش و بی صدا آورد
تو را برای من از عرش ِ نی خدا آورد
تو را درون طبق رویِ دست های بلند
برای گرمی این بزم ِ بی نوا آورد
قدم گذار به چشمي كه ريخت مژگانش
سرت به گوشه ي ويرانه ام صفا آورد
نه دست مانده برایم نه پا، ولی عمه
مرا برای تو از زیر دست و پا آورد
عدو شده سبب خير تا تورا بوسم
ولي نپرس عزيزم سرم چها آورد
دلم براي عمو سوخت پيش ِ نامردي
كه قرص ِ نان تصدق براي ما آورد
به قصد كشت سراغم گرفت با سيلي
و باز نيت خود را ادا به جا آورد
به پاره معجر ِ من هم طمع نمود آنكه
مرا به حلقه ي چشمان بي حيا آورد
مرا تو كُشتي و زينب براي تدفينم
اگرچه شام كفن داشت بوريا آورد
حسن لطفی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
در علقمه از لحظه ای که آن قمر افتاد
امنیت طفلی سه ساله در خطر افتاد
مشغول گریه بود و با احوال غمبارش
در کنج خیمه ناگهان یاد پدر افتاد
رو سوی مقتل کرد ، قدری آب هم برداشت
دنبال یار تشنه اش با چشم تر افتاد
تا دید بابا را به زیر نیزه ها غش کرد
تا گفت: " ای عمه بیا من را ببر " افتاد
لکنت زبان گاهی دلیلش خشکی لبهاست
از تشنگی طفلک زبانش از اثر افتاد
با سر به خاک کربلا آنقدر زد آن طفل
از گیسوانش عاقبت سنجاق سر افتاد
جعفر ابوالفتحی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
نیست کوچک او بزرگ عالم است
کی سه ساله ؟ پیر بازار غم است
وای اگر می ماند ، اگر قد میکشید
دلبر عالم در این عمر کم است
مُحرم حج حسین بن علیست
در حریم کبریایی مَحرم است
کسب فیض از دامن عباس کرد
پس یقین مانند او صاحب دم است
در مسیر جذب عشاق حسین
بر سر دوش رقیه پرچم است
روز محشر دستگیر ما همه است
دست او در دستهای فاطمه است
سیدحسین میرعمادی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
اشک روان
بغض مرا آه نهان گرفته
چشم مرا اشک روان گرفته
از بس زمین خوردم رمق ندارم
حتی دلم از آسمان گرفته
عمه سپر شد لیک تازیانه
بر پیکرم یک در میان گرفته
سخت است دشوار است گریه دار است
شیرین زبان لکنت زبان گرفته
عطر سرت خیلی گرسنه ام کرد
ویرانه ام را بوی نان گرفته
قطعاً مرا دیگر نمی شناسی
از بسکه باغم را خزان گرفته
درد سرم درد سر بزرگی است
آن قدر که از من امان گرفته
خیلی به من گفتند که یتیمم
خیلی دلم از این و آن گرفته
با بوسه فارغ از جراحتم کن
جانم بگیر از درد راحتم کن
خوب است ساز گریه ساز کردن
یک گوشه ای راز و نیاز کردن
ای قبله ام زیباست در خرابه
رو بر سرت خونین نماز کردن
چیزی نمانده شام فتح گردد
وقتش شده فتح حجاز کردن
بی روسری هم بی حجاب بودن
یعنی سرت را سرفراز کردن
اصلاً همان بهتر که من بمیرم
سختاست وقتی چشم باز کردن
شانه بزن موی مرا که امشب
باید عَلم در احتزاز کردن
ابرو شکسته گونه نیلگون است
محتاج ابزار است ناز کردن
با بوسه فارغ از جراحتم کن
جانم بگیر از درد راحتم کن
اصلاً نگفت این خسته پا ندارد
این زخمی مجروح نا...ندارد
از پشت سر موی مرا کشیدند
این زجر انگاری خدا ندارد
ترسیدم و تبخال زد لب من
حالا لبم میل غذا ندارد
دوری زتو درد آور است اما
اینجا سخن از درد جا ندارد
سیلی محکم خوردم و پس از أن
گوشم دگر زنگ صدا ندارد
پیش خودم باشی برات امن است
سر...طاقت سرنیزه را ندارد
از ناقه افتادن اگرچه سخت است
از عزت افتادن دوا ندارد
با بوسه فارغ از جراحتم کن
جانم بگیر از درد راحتم کن
سعید توفیقی
#شعر_خرابه_شام #شعر_روضه #شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل اول جلسه ای شب سوم محرم
خانه زادیم در این خانه که بیت النّور است
قبله گاه مَلَک و جنّ و پری و حور است
گریه کردیم و به ما اذن زیارت دادند
اشک ما را به حرم بُرد، حرم کِی دور است؟
اشک ارثی است به هر بی سر و پایی ندهند
طعم شیرینی محض است اگر چه شور است
مجلس روضه بساطی است که بر خادمی اش
از فرشته چِقَدَر دور و بَرش مأمور است
شب سوم که رسیدیم تأمّل کردیم
بین عُشّاق شب قدر شبی مشهور است
دست هر کَس که به دامان رقیّه نرسد
نوهء فاطمه چون مادر خود مستور است
چقَدَر بهر دفاع از حرمش جان دادند
هر که شد مُنکر آن بُقعه یقینا کور است
هر کسی خوب نداند که رقیّه چه کشید
روضه چیز دگری با نفس منصور* است
گفته منصور که مو شعله بگیرد سخت است
گره اش وا نشود سوختگی ناجور است
*حاج منصور ارضی(حفظه الله)
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل مصیبت حضرت رقیّه سلام الله علیها
بی تو بابا رَمق بال و پرم را بردند
شادی زندگی مختصرم را بردند
تا که خاموش شوم رأس تو را آوردند
سود کردم تو رسیدی ضررم را بردند
عوض اینکه بخوانند برایم قصّه
بسکه فریاد کشیدند سَرَم را بردند
بی تو هر صبح لگد بود که بیدارم کرد
خوشیِ اوّل صبح و سحرم را بردند
تار صوتی من از ناله زدن بسته شده
غصّه ها جوهر و نای جگرم را بردند
پای پُر آبله نگذاشت به نیزه برسم
قدرت آمدنِ تا گُذرم را بردند
نوک انگشت شناساند به من روی تو را
مُشت ها سوی دو چشمان تَرم را بردند
ساعد دست نحیفم وسط کوچه شکست
سنگ ها رنگ سفید سِپَرم را بردند
گَردنم بسکه چپ و راست شده با سیلی
حالت خیره شدن از نظرم را بردند
مانده مویم به زیر ناخُن زجر ای بابا
گیسوی بافته تا به کمرم را بردند
بین این قافله همبازی من اصغر بود
نیزه ای دُزد شد و همسفرم را بردند
هیچ کس مثل من از فاطمه ارثیه نبُرد
روضه خوان های پریشان خبرم را بردند
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ابتا یا حسین(ع)
بر روی نیزه نشستی پا به پایت آمدم
دخترت را می زدند و در هوایت آمدم
گاه از پیشِ دو چشمانم چرا گم می شدی؟
گاه در بازارها پشتِ صدایت آمدم
صوتِ قرآنت نجاتم داده در شهرِ شلوغ
گم شده بودم با شوقِ نوایت آمدم
خاطراتِ کوفه و شامِ بلا پشتم شکست
جان به لب بودم وَلیکن پابه پایت آمدم
با تهِ نیزه کتک خوردم بریدم ای پدر..
مرهمی...که در پی درد و دوایت آمدم
از همان بالای نیزه یک نگاهی کن به من
هیچ می دانی به عشقِ چشمهایت آمدم
زلف هایت را پریشان کرده است بادِ صبا
موپریشانم که باباجان فدایت آمدم
نامِ تو بردن عجب جرمی ست ای نورِ دو عین
نامِ تو گفتم کبود و بینوایت آمدم
محسن راحت حق
#شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
کاش بمانی
دیر به دادم رسیدی ای سر زخمی
کاش بمانی کنار دختر زخمی
باز بسوزان مرا به سوز صدایت
باز صدایم بزن زحنجر زخمی
نذر تو کردم تمام بال و پرم را
حال ببین حال این کبوتر زخمی
چیز زیادی نمانده از من خسته
نیمه ی جانی میان پیکر زخمی
طاقت برخاستن ز خاک نمانده
نای پریدن نمانده با پر زخمی
پرپر و پژمرده ام خودم ولی امشب
مست تو ام ای گل معطر زخمی
نور تو در کنج آن تنور چه می کرد
ای سر خاکستری شده ، سر زخمی
ای به فدای سرت بیا که ببندم
زخم جبین تو را به معجر زخمی
هادی ملک پور
#شعر_شهادت_بنت_الحسین #شعر_شهادت_سه_ساله_کربلا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
نازنین من
ای دختر سه ساله ی من،نازنین من
ای یادگار سوخته ی سرزمین من
دستی نبود تا که نوازش کنم تو را
وقتی که در خرابه شدی هم نشین من
دیدی چگونه لشکر دشمن نشسته بود
یا در کمین گوش تو یا در کمین من
دیدی سرم جدا شده و پیکرم رهاست
دور از هم است فاصله (حاء) و (سین) من
عمه هنوز پشت سرت ایستاده است
این خواهر شکسته ی مرد آفرین من
ای کهکشان شیری چشم تو دلنواز
خورشید من ستاره ی من مه جبین من
جبریل هم ملازم پا در رکاب توست
ای بر رکاب سرخ شهادت نگین من
احمد علوی
#احمد_علوی #شعر_خرابه_شام #شعر_شهادت_بنت_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*