⊰━━━⊰ ≼ِ✺ #تقویم_روز ✺≽ ⊱━━━⊱
🗓 #شنبه ۲۹ دی | جدی ۱۴۰۳
🗓 ۱۷ رجب ۱۴۴۶
🗓 18 ژانویه 2025
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹مرگ مامون لعنة الله علیه، 218ه-ق
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
▪️9 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
🌸10 روز تا مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم
🌸15 روز تا ولادت امام حسین علیه السلام
🌸16 روز تا ولادت حضرت عباس علیه السلام
❇️ #ذکر روز #شنبه ۱۰۰ مرتبه : یا رَبِّ الْعالَمِین "ای پروردگار جهانیان"
❇️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد .
❇️ این #ذکر که مربوط به روز #شنبه است به نام رسول خدا صل الله و علیه و آله و سلم میباشد، روایت شده است که هر کس این ذکر را بخواند #بی_نیاز می شود و در این روز #زیارت حضرت رسول الله (صل الله و علیه و آله و سلم) خوانده شود.
✅ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی است.
✅ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی است.
⛔️ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی نیست.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
✅ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی است.
⛔️ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی نیست.
✅ امشب برای #مباشرت خوب است.
⛔️ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی نیست.
🔰زمان #استخاره: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
🔸امروز روز خوبی است.
🔸امروز برای شروع کارهای مهم و سرنوشت ساز، روز خوبی است.
🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز بیمار شود به زودی بهبودی خود را به دست میآورد.
🔹کسی که امروز گم شود، دیرتر پیدا میشود.
🔹قرض دادن و قرض گرفتن نیکوست.
🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔹خرید و فروش و تجارت بلامانع است.
🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز متولد شود،نیاز به مراقبت و توجه بیشتری دارد.
🔸رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔸صدقه دادن خوب است.
🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « رگهای دل » است.👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
🔹مسیر رجال الغیب امروز میان غـرب و جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت):بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
🌹 #دعا_برای_برای_ادای_قرض
🌹 ادعیة السِّر برای پرداخت قرض : ای محمد هر که از امتت از قرض و دِین ملول گشته ٬ از من رفع آن را بخواهد و بگوید : یَا مُبْتَلِیَ الْفَرِیقَیْنِ أَهْلِ الْفَقْرِ وَ أَهْلِ الْغِنَى وَ جَازِیَهُمْ بِالصَّبْرِ فِی الَّذِی ابْتَلَیْتَهُمْ بِهِ وَ یَا مُزَیِّنَ حُبِّ الْمَالِ عِنْدَ عِبَادِهِ وَ مُلْهِمَ الْأَنْفُسِ الشُّحَّ وَ السَّخَاءَ وَ یَا فَاطِرَ الْخَلْقِ عَلَى الْفَظَاظَةِ وَ اللِّینِ غَمَّنِی دَیْنُ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ وَ فَضَحَنِی بِمَنِّهِ عَلَیَّ بِهِ و أَعْیَانِی بَابُ طَلِبَتِهِ إِلَّا مِنْکَ یَا خَیْرَ مَطْلُوبٍ إِلَیْهِ الْحَوَائِجُ یَا مُفَرِّجَ الْأَهَاوِیلِ فَرِّجْ هَمِّی وَ أَهَاوِیلِی فِی الَّذِی لَزِمَنِی مِنْ دَیْنِ فُلَانٍ بِتَیْسِیرِکَهُ لِی مِنْ رِزْقِکَ فَاقْضِهِ یَا قَدِیرُ وَ لَا تُهِنِّی بِتَأَخُّرِ أَدَائِهِ وَ لَا بِتَضْیِیقِهِ عَلَیَّ وَ یَسِّرْ لِی أَدَاءَهُ فَإِنِّی بِهِ مُسْتَرَقٌّ فَافْکُکْ رِقِّی مِنْ سَعَتِکَ الَّتِی لَا تَبِیدُ وَ لَا تَغِیضُ أَبَداً هر گاه این دعا را خواند قرض او را اداء کنم.
☜ #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
☜ #اذان صبح05:45 طلوع آفتاب07:13
☜ #اذان ظهر12:15 اذان عصر14:58
☜ #غروب آفتاب17:17 اذان مغرب17:37
☜ #اذان عشاء18:26 نیمهشب شرعی23:31
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #شنبه است.
⏰ ذات الکرسی #عمود ۳:۱۶ صبح
🤲 #دعا خواندن در زمان #ذات_الکرسی #مستجاب میشود.
انتخاب درست در زندگی ۵.mp3
20.28M
#انتخاب درست در زندگی (۵)
✅ خود حقیقی ما دنبال الله ست
#حاجیهخانمرستمیفر (اسدیان )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣هیچوقت عزت مرد رو جلوی بقیه نشکونید...
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه کسانی بیشترین تاثیر را در تربیت فرزندان دارند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره خنده دار حاج آقا از خرید بستنی قیفی و پژو مشکی
55.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره طنز گیر کردن سر یک روحانی لای نرده! / سید رضا موسوی واعظ
مدح و متن اهل بیت
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_پنجاه_هفتم🎬: یکی از ویژگیهای اساسی اولیا خدا صبر آن ها است
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_دویست_پنجاه_هشتم 🎬:
با آمدن زلیخا، پازل زنان مصری که در به زندان انداختن یوسف نبی نقش داشتند کامل شد.
جمعشان جمع بود که فرعون جوان وارد مجلس شد و بر تخت زرین نشست، نگاهی از زیر چشم به زنان پیش رویش کرد و گفت:
حتما از خود می پرسید که این چه مجلسی ست؟! و چرا فرمانروای مصر، زنان شاخص مصر را بدون همسرانشان به این مجلس دعوت کرده، بدانید که این مجلس به درخواست جوانی دانا و فرهیخته که اینک در زندان به سر می برد برپا شده، این جوان بسیار دانشمند است از تمام علما و معبرین مصر برتر است ما خواستیم که او را از زندان آزاد کنیم تا به نزد ما آید اما ایشان قبول نکرد و برای من شرطی گذاشت و گفت که از ماجرای زنان و بریده شدن دست هایشان پرس و جو کنم.
در این هنگام تمام جمع حاضر سرشان را پایین انداختند، سکوت بر مجلس حکمفرما شده بود، گویی آنها از شرم، حتی توان سخن گفتن در خود نمی دیدند
فرعون که وضع را اینچنین دید، فریاد زد: چرا مهر سکوت بر لب زده اید؟! چرا پرده از کاری که کردید بر نمی دارید؟!
در این زمان، زلیخا قدمی پیش گذاشت و گفت: جناب فرمانروا! گناه اصلی را من مرتکب شدم، یوسف جوانی زیبا و برازنده بود، او برده من بود و از کودکی در قصر من قد کشید، من کم کم و ذره ذره در وجود او محو شدم و زمانی به خود آمدم که واله و شیدای او شده بودم، یوسف به جوانی زیبا تبدیل شده بود و من به علشقی شیدا، دیگر طاقت از کف دادم و روزی یوسف را بخود خواندم و از خواستم از من تمکین کند، اما او دست رد به سینه ام زد و این ماجرا در شهر پیچید، شنیدم همین زنانی که اینک در اینجا جمع شده اند مرا شماتت می کنند، پس تصمیم گرفتم آنها نیز یوسف را ببینند چون اطمینان داشتم آنها هم چون من عاشق او خواهند شد.
یک روز مجلس بزمی به راه انداختم نارنج و کارد به دست این زنان دادم و به یوسف امر کردم لحظه ی خود را به اینان نشان دهد، او نیز چنین کرد و این زنان آنقدر از خود بیخود شده بودند که نادانسته به جای پوست ترنج نازک، دستام خود بریدند و پس از آن هر یک از این زنان در پی جلب توجه یوسف برآمپ، هر کدام میخواست این گوهر را از آن خود کند، اما یوسف جوانی پاکدامن بود که هیچ کدام از زنان را توجه نکرد و اینجا بود که ما با هم همداستان شدیم تا یوسف را تنبیه کنیم، پس تهمتی دروغ و ناروا به او زدیم و او را به زندان افکندیم.
در این هنگام صدای زنها یکی یکی بلند شد که می گفتند: زلیخا راست می گوید، یوسف جوان پاکی ست و بی جهت به زندان افتاده، او گناهی ندارد و گناهکار اصلی ما هستیم.
زلیخا گلویی صاف کرد و گفت: اینک من در محضر فرمانروای مصر اعتراف می کنم که خطا از من بوده و یوسف از هر گناهی مبرّاست و بی شک همین اعتراف زلیخا تاثیری بسیار در آینده او داشت تا راه رسیدن به خدا را زودتر طی کند.
فرعون سری به نشانه تاسف تکان داد و گفت: وای برشما که چندین سال از عمر جوانی دانا و فرهیخته را در زندان به هدر دادید، همانا شما مستحق مجازاتید و مجازات شما را یوسف باید تعیین کند.
خبر این اعتراف در شهر پیچید و همه مناظر بودند تا یوسف از زندان بیرون آید و زنان مصر را به عقوبت خطایشان برساند.
جمعی از دربار با عزت و احترام به نزد یوسف رفتند و شرح ماجرا را دادند، یوسف از زندان بیرون آمد و وارد جلسه شد.
چشم ها همه خیره به جوانی بود که چونان خورشید می درخشید.
فرعون از یوسف خواست تا خود حکمی برای زنان صادر کند و یوسف رو به فرمانروا فرمود: از آنها گذشتم! قصد من این بود لکه ی این تهمت از دامانم پاک شود و همگان بفهمند که یوسف خطایی نکرده...
ادامه دارد...
📝به قلم:طاهره سادات حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_دویست_پنجاه_نهم🎬:
حالا همه می دانستند که یوسف بی گناه بوده و این نتیجه صبر یوسف بود که اینچنین به بار نشست.
فرعون که شاهد تمام این مکالمات پ گفتگوها بود و از مقامات یوسف مطلع شد، او را نزد خود خواند و به او اعلام کرد که تو اکنون امین ما هستی و از او خواست تا عهده دار مسئولیت مهمی در حکومت شود.
فرعون مردی زیرک بود و می دانست حکومت بر مصر آنهم در شرایطی که قرار است خشکسالی شود،بسیار سخت خواهد بود و نیازمند فردی دانا و مقتدر است که مصر را از این بحران به سلامت عبور دهد و کسی را فهیم تر از یوسف نمی دانست پس به او اصرار کرد تا در دربار مصر هر مقامی را که مد نظر یوسف است به او اعطا کند
یوسف نبی هم در این زمان خواستار سرپرستی خزانه شد تا آمادگی های لازم برای عبور از قحطی را فراهم کند.
و گویا کم کم وعده خداوند که قبلا هم در جریان بود اینک نمود بیشتری پیدا می کرد.
یوسف از زندان به بالاترین مقام سیاسی مصر ارتقا پیدا کرد.
همان طور که خداوند میفرمایند کسی که احسان کند و در مسیر صدق حرکت کند اجرش ضایع نخواهد شد.
و این بود نتیجه سالها صبر جمیل و بندگی و اطاعت از خداوند.
بعد از وزارت یوسف و اعطای این مقام بزرگ به او، یوسف و تیم تشکیلاتی او در هفت سال پر بار و هفت سالی که از زمین و آسمان نعمت می بارید و مردم را یارای جمع کردن اینهمه نعمت و کشت و کار را نداشتند یوسف و تیمش، تیمی که در زندان سامان دهی شده بود و همه یکتا پرست و معتقد و معتمد بود با برنامه و تلاش و تاسیس تکنولوژیهایی برای حفظ و نگهداری گندم توانست مصر را برای قحطی آماده کند.
با این تدابیر مردم متوجه شدند که یوسف نه تنها معبر بلکه دارای تواناییهای فراوانی است و جامعیت شخصیت دارد و در هر زمینه ای و هر جایی صاحب نظر است و در هر موضوعی داناست و این جامعیت و شناخت برای اعلام پیامبری او امری ضروری بود.
در این زمان تنها هدف یوسف مبارزه با قحطی نبود بلکه در حال آموزش اعضای تشکیلات خود برای امور حکومتی به منظور تحول تمدنی نیز بود.
ادامه دارد...
📝به قلم:طاهره سادات حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_دویست_شصت🎬:
هفت سال بارندگی و فراوانی نعمت به سر رسید، در این هفت سال مردم گندم می کشاتند، برخی خود آن را ذخیره می کردند و برخی هم به دولت تحویل می دادند تا در سوله هایی که با نقشه و نظارت یوسف ساخته شده بود انبار شوند و قانون این بود آنهایی که مازاد گندم هایشان را به سیلو تحویل می دادند در هفت سال خشکسالی گندم رایگان تحویل می گرفتند و بقیه مردم باید با خرید گندم روزگار می گذراندند البته به فقرا هم گندم رایگان می دادند.
لازم به ذکر است که کاهنان معبد آمون هم برای خود گندم انبار می کردند اما یوسف گندم را طبق قوانینی که خداوند به او تعلیم داده بود انبار می کرد تا خراب نشوند اما کاهنان معبد که از این علم بی اطلاع بودند، دانه های گندم را انبار می کردند، دانه هایی که بی شک بعد از گذشت یکی دوسال از انبار کردن، آفت می زدند و خراب می شدند
شبی از شبها، نیمه های شب فرعون از خواب بیدار شد، گرسنگی عجیبی بر او چیره شده بود، روی تخت نشست و با خود گفت: خیلی عجیب است، من شامم را مثل همیشه کامل خوردم، پس این گرسنگی شدید و بی موقع از چیست؟!
در این هنگام زنگ کنار تخت را تکان داد و این نشانه ای بود که ندیمان و فرمانبرانش داخل خوابگاه شوند تا فرعون امر خود را به آنها بگوید.
زنگ به صدا درآمد و بعد از دقایقی فرعون در کمال تعجب غلامانی را دید که سینی هایی از غذا در دست داشتند و وارد خوابگاه فرعون شدند
فرعون خنده بلندی کرد و گفت: شما از کجا دانستید که من اینک غذا می خواهم؟!
در این هنگام یوسف که اینک عزیز مصر شده بود از پشت سر آنها بیرون آمد و گفت: من به آنها دستور دادم که غذا فراهم کنند چون میدانستم امشب شما گرسنه خواهید شد.
فرعون لبخندی زد و گفت: در اینکه شما مردی عالم و دانا هستید حرفی نیست اما فی الواقع از کجا متوجه این موضوع شدید؟!
یوسف نبی قدمی جلو نهاد و فرمود: امشب آغاز هفت سال خشکسالی و قحطی ست و اولین نشانه اش هم گرسنگی ناگهانی فرمانروا در نیمه شب است.
بدین ترتیب هفت سال خشکسالی آغاز شد.
و این خشکسالی مختص مصر نبود، بلکه تمام ولایات اطراف را در برگرفته بود و بخش وسیعی از زمین دچار آن شده بود.
این خشکسالی به کنعان هم رسیده بود و مردم این مکان هم که زندگیشان را از طریق کشاورزی و دامداری میگذراندند در مضیقه قرار گرفتند.
یعقوب و پسرانش در پی راهی بودند تا آذوقه خانواده را تامین کنند و در این هنگام بود که قافله های تجاری که از کنعان می گذشتند به آنها خبردادند که مردی عادل و عالم وزارت مصر را بر عهده دارد و ایشان به مردم مصر و حتی ولایات اطراف طبق قانون خاصی گندم می دهد و این شد که یعقوب به پسرانش امر کرد تا راهی سفر مصر شوند و گندم برای خانواده هایشان تهیه نمایند
ادامه دارد...
📝به قلم: طاهره سادات حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
سفر پر ماجرا 29.mp3
6.55M
سفر_پرماجرا ۲۹
✴️از آدمای دور و بَرِت،
از نعمتهای زندگیت،
و از سرمایه هایی که داری؛
تا می تونی لذّت ببر و استفاده کن!
❌اما اونقدر مشغولشون نشو
که از آماده شدن برای تولدت،
جابمونی
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 یک حاجت مستجاب از امام زمان عجل الله
#امام_زمان
#استاد_رفیعی
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
🍃🌸🍃🌻🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی کوتاه
خطری برای افراد مؤمن
حجت الاسلام دکتر #عالی