eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
13.2هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
( ادامه داستان از زبان علی) دوتا بچه هارو برداشتم و به هیچکی اجازه نمیدادم بباد خونه فقط هر از گاهی مادرم میومد و زهرای ۴۰ روزه رو حمام میبرد. ۴۰ روز از رفتنت میگذره نرجس کجا رفتی ببین با رفتنت زندگیمون شده جهنم.کار شب تا روز امیرطاها شده بهونه گرفتنت زهراام که مادرشو می خواد کجایی ببینی زهرا شده کپی تو مگه نمیگفتی دوست دارم یه روز دختر دار بشم و مثل خودم بشه مگه نمی خواستی لباس های گل گلی کوتاه تنش کنی.... پس چیشد کجا رفتی یعنی من اینقدر بد بودم که انقدر زود رفتی.... تقه ای به در خورد فهمیدم مادره چندبار صدام کرد - علی علی مادر کجایی؟ این بچه غش کرد از گریه معلومه حواست کجاست؟! بلند شدم رفتم سمت حال مادر راست میگفت زهرا یه ریز گریه میکرد.امیر طاهاام که صبحی خالش با خودش بردش خونشون.... - مامان‌ - چه عجب بالاخره حرف زدی! جون مامان ساکمو انداختم جلوشو و گفتم : - دارم میرم - کجا مادر؟! - همون جایی که تاحالا بودم این خونه بدون نرجس واس من معنی نداره😢😢😢 -معلومه داری چی میگی؟ پس بچه هات چی؟ - امانت پیش شما باشن.... همه چیرو برداشته بودم واس آخرین بار آلبوم عروسیمونو برداشتن که متوجه نامه ای شدم نامه رو برداشتم .ساکمو رو دوش انداختم و گفتم من دارم میرم مادر جون تو این بچه هام بعد خدا به شما میسپارمشون. از خونه رفتم بیرون اول رفتم سر خاک نرجس اونجا نماه رو باز کردم و خوندم نوشته بود.: به نام کسی که دوری رو آفرید تا قدر باهم بودن رو بدونیم. سلام عزیزم.نمیدونم این حرفا آخرین حرفای من به تو هست یا نه ولی بزار بگم حرفامو. علی امروز سه روزه حتی صداتو ام نشنیدم.گفته بودمت بدون تو طاقت نمیارم علی گفته بودم اگه یه تار مو از سرت کم بشه من نابود میشم. امروز امیرطاها میگه : ماما بابام کو ؟ کی میاد؟ جوابی نداشتم قانعش کنم! تو که میدونستی پسرت خیلی وابستته چرا رفتی.علی دوست دارم دخترمون که دنیا اومد فقط تو راه بی بی فاطمه زهرا ( س) بزرگش کنم دوست دارم خانوم بارش بیارم. دخترم باید عاشق اقا اباعبداا... باشه. علی امروز یه لباس صورتی خشکل واسش گرفتم پس کجایی تو بیای لباس های بچتو ببینی علی؟ علی اگه من یه روزی نبودم مراقب بچه هامون باش هم واسشون مادر بود و هم پدر.علی جات خیلی خالیه تو خونه کاش بتونم یبار دیگه ببینم... یادت نره یه چیزیا!!! که من عاشقتم عاشق تو و زندگیم.ان شاالله سالم برگردی🌼 اشک چشمام نامه ملکه ام رو خیس کرده بود. کجایی ملکه من بیا ببین برگشتم بیا لباس های خشکل دخترت و تنش کن... دیگه بدون تو موندم فایده ندارد نرجسی منو ببخش ولی زندگیم بدون تو معنی نداره اومدم باهات خداحافظی کنم.دارم میرم سوریه نمی خوای مثل همیشه آب پشت سرم بریزی؟! بلند شو بزار یبار دیگه ببینمت من دارم میرم و دیگه بر نمیگردم.اخه به ذوق دیدن کی برگردم اگه تاحالا بر میگشتم به ذوق دیدن تو بوده. حالا که نیستی منم برنمی گردم منو ببخش می خوام برم و شهید بشم. طاقت دوری تو ندارم می خوام زودتر اون دنیا ببینمت.یه بوسه رو سنگ قبرش زدم و راه افتادم.... (بقیه داستان از زبان مادر علی) هیچ کدوم نتونستیم مانع رفتن علی بشیم.من مونده بودم و دوتا امانت های علی و نرجس. دو ماه بیشنر نگذشته بود. صبح با صدای تلفن از خواب - سلام - سلام خانم سلطانی؟! - بله بفرمایید! - شما مادر علی سلطانی هستید درسته؟ - بله خودمم چیزی شده؟! - من به شما تسلیت میگم دیشب پسر شما تو یه عملیات شهید شدن. - کوشی از دستم افتاد زمین.و بی حال نشستم رو زمین. محسن با دیدن من گفت چیشده: گوشی رو برداشت و اونم فهنید چه هاکی به سرمون شده.... علی ام رفت و این دوتا بچه یتیم شدن. امیر طاهای دو و نیم ساله که بیدار شده بود اومد پیشمو گفت: مامان جون بابا بود!؟ چی برام گفت! بغلش کردم و اشک میریختم.نگاهش کردمو گفتم: عزیزم بابات رفته پیش خدا پیش مامانیت - با بغض نگاهم کرد و گفت : یعنی بابا دیگه مثل مامانم نمیاد؟ حرفی نداشتم بزنم و فقط گریه میکردم. ....... دو هفته بعد لباس ها و وصیتش به دستمون رسید نوشته بود. سلام مامان بابای عزیزم.من دیگه نمیتونم اون روی زیباتون و ببیمم امیداورم منو حلال کرده باشید. ازتون خواهش میکنم هیچ وقت بچه های من و نرجس رو تنها نزارید.اخرین نامه ی نرجسم گذاشتم براتون.به خواست خودش دخترش رو مثل بی بی فاطمه زهرا تربیت کنید.امیدوارم من رو بخشیده باشید یا علی👋 .......... کتاب خاطرات مادرمو بستم و گذاشتم کنار مزار مامان .اشکام رو پاک کردم و گفتم بیست سال گذشته از اون ماجرا من امروز دانشگاه تو بهترین رتبه پزشکی قبول شدم مامانی ببین چقدر بزرگ شدم. پس چرا تو‌نیستی مامان چرا تو و بابا نیستید که واس قبولی من جشن بگیرید.مامان میدونی دو هفته دیگه عروسی امیرطاها هست داره با یسنا بچه خاله نازی ازدواج میکنه.تو این مدت داداشیم همه جوره پشتم بودن مامان لحظه های شیرینی
ام داشتیم تو زندگی خندبدیم ذپق کردیم ولی... همیشه یه حسرت تو دلمون مونده اونم بودن مامان بابا پیشمونه. مادر جون بعد شما هیچی واس ما کم نزاشت دو سالی میشع برگشتیم‌ خونه خودمون.بعد فوت مادر جون که یه سال بعد باباجون فوت کرد ماهم برگشتیم خونه خودمون.زندگیمون میگذشت با خوبیا و بدیاش داداش امیر طاها مثل یه مرد واقعی پشتم بود.مامان کاش بودی خیلی حسرات ها تو دل من و امیر طاها مونده کاش بودید... برای مامان بابا فاتحه خوندم و گفتم: خدا رحمتتون کنه.... 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @Shiva_f بامــــاهمـــراه باشــید🌹 😔 😔😔😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍کولاک دکتر «سارا فلاحی» نماینده‌ی استان ایلام در صحن علنی مجلس... 📌 کاسه ای زیر نیم کاسه است! 🔹کجا دشمن به ما گفته است که پراید بنجل ۸ میلیونی را ۱۳۰ میلیون به مردم بفروشیم و کک وجدان هیچ مسئولی نگزد! 🔹کجا دشمن خارجی گفته که بورس را به قتلگاه سرمایه های مردم بدل کنیم! 🔹امروز کاسه ای زیر نیم کاسه است که برخی خدمات این نظام و انقلاب را در پستوهای بی کفایتی خود به اسارت گرفته اند.! 👏👏👏👏👏👏 ✍ماشاالله به این شیرزن انقلابی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•یازده بار جهان گوشۀ.. و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا ، علما و همۀ درگذشتگان _ حاج حسن خلج •✾• یازده بار جهان گوشۀ زندان کم نیست کنجِ زندانِ بلا گریۀ باران کم نیست سامرایی شده ام ، راهِ گدایی بلدم لقمه نانی بده از دستِ شما نان کم نیست *این زمزمه یعنی آقا کارت دارم .. این ناله یعنی آقا دارم در میزنم .. این گریه ها یعنی حالا که سفرۀ این دو ماه رو شما داری جمع میکنی واسطه شو پیشِ مادرت این کم رو ازمون قبول کنن .. ای آقای جوان مرگم .. خیلی از معارف عمیق و بلند اهل بیت در فرمایشات و کلمات امام حسن عسکری ست .. امروز عرض کنم آقاجان مزد عزاداری این دو ماهه و چند روزۀ ما رو این قرار بده که قلب های ما به سمت معارف خودت سوق پیدا کنه .. ما یه یکم حداقل متوجه بشیم شما کی بودید و هستید.. یه سرِ سوزن از دریایِ معارفِ شما رو بشناسیم آقاجان .. * قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند به دلِ کعبه همین داغ فراوان کم نیست یازده بار به جایِ تو به مشهد رفتم بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست *آقا امروز ما دو تا عزاداریم .. اول و بزرگترین عزامون شهادتِ شماست .. عزایِ دوممون اینه که دیگه از امروز باید پیراهن سیاهامون رو در بیاریم .. اجازه بدید روضه بخوانم .. ظرف آب رو دادن خدمتِ امام عسکری .. انقده رعشه به این دست و بدن بود چندین بار این ظرف خورد به دندان هایِ مبارکِ آقا ..* زخم دندان تو و جام پر از خون آبه ماجرایی ست که در ایل تو چندان کم نیست بوسۀ جام به لب هایِ تو یعنی این بار خیزران نیست ولی روضۀ دندان کم نیست شاعر :سید حمیدرضا برقعی *شاید اینطور باشه همون لحظاتی که جام به لب ها و دندان هایِ آقا اصابت میکرد؛ آقا زیرِ لب هی میگفت «لایوم کیومک یا اباعبدالله ..» اینجا ضربه به لب ها و دندانِ آقا می خورد پسرِ کوچکش هم داشت میدید .. اومد ظرفُ گرفت آرام به لب هایِ بابا نزدیک کرد .. دیگه کسی تعدی نکرد .. کسی جسارت نکرد .. اما گوشۀ مجلس یزید دیدن نازدانه هی رو پنجۀ پا بلند میشه .. عمه صدا ، صدایِ بابامه .. بابام داره قرآن میخونه .. اما چرا دارن با چوب ... حسین ... غم امام حسین غالبه به همۀ غم ها .. کنارِ امام حسن بودن یه چند نفری مَهدی رو بغل گرفتن ، نوازش کردن .. اما تو مجلس یزید وقتی زینب دید نازدانه مضطرب شد ، بلند شد فریاد زد بی ادب نزن .. خودم دیدم این لب ها رو بابام می بوسید .. خودم دیدم این لب ها رو مادرم می بوسید .. خودم دیدم این لب ها رو جدم رسول الله می بوسید .. صدا زد آی تازیانه دارا این زن کیه داره با امیر اینجور صحبت میکنه ؟.. چرا ساکتش نمی کنید .. ریختن سرِ زینب ..* فرج امام زمان یا حسین ...
|⇦• و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا ، علما و همۀ درگذشتگان _ استاد حاج مهدی توکلی •✾• این امام ، امامی ست که جوان از دنیا رفته .. بیست و هشت سالش بود شهید شد ، مسمومش کردند .. میگن سم چنان به ایشان اثر کرد، آب که میخواست بنوشه دستانِ مبارکش میلرزید .. این کاسۀ آب هی میخورد به دندانِ حضرت .. جوانِ بیست و هشت ساله نمیتوانست آب رو بخوره .. اما در تاریخ دارد اینجا به همسرشون که نرجس خاتون باشد گفت بگید پسرم مهدی (روحی له الفدا) بیاد .. هر پدری آقا آرزوش اینه اون لحظۀ آخر پسرش بیاد .. سرشُ به دامن بگیرد .. صدا زدن حضرت مهدی تشریف آوردند ، کودک و بچه ی پنج ساله بود .. اومد این سرِ پدر رو گرفت به دامنش ؛ سر رو گذاشت رو پاهایِ حضرت مهدی (عجل الله) این جوشانده رو آرام آرام ریخت به کام حضرت عسکری علیه السلام .. پدر رو سیراب کرد و پدر در دامن پسر جان داد .. اما «لا یوم کیومک یا اباعبدالله» بازم روزِ حسین نشد .. امام حسینم آرزو داشت تو گودال پسرش بیاد .. امام حسین هم پسر داشت .. زین العابدین تو خیمه ها بود .. هرچی نگاه میکرد ببینه پسرش میاد سرشُ به دامن بگیره ، پدر در دامن پسر جان بده ( خیلی معذرت میخوام ، امام زمان ببخشید ..) یک وقت چشم هارو باز کرد دید شمر رو سینه ش نشسته .. پسرش نیومده، اما زینب اومده بالا گودال داره نگاه میکنه اشک میریزد .. هی میفرماید خواهرم برگرد این صحنه رو تو نمی تونی ببینی .. خواهرم «اِرجِعی الی الفُسطاط ..» زینب یه قدم میومد هی برمیگشت عقبُ نگاه میکرد .. نمیتونست دل بکند .. اما هنوز به خیمه نرسیده بود یه وقت دید زمینِ کربلا شروع به لرزیدن کرد .. طوفانِ سیاهی شروع به وزیدن گرفت .. بیاد بالای تل زینبه ببیند ، شمشیردار با شمشیر میزنه .. نیزه دار با نیزه میزند .. این دست ها رو گذاشت رو سرش .. هی صدا میزد وا محمدا .. وا علیا .
11111.mp3
1.3M
|⇦• و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا ، علما و همۀ درگذشتگان _ استاد حاج مهدی توکلی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ «نحن کهف لمن اِلتجا الینا» ما پناهگاهیم برای هرکس که به ما پناه آورد ..
babolharam_Khalaj.mp3
5.06M
|⇦•یازده بار جهان گوشۀ.. و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام _ حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ روزی را تصور کنید که از امتیازها و تبعیض‌های نژادی و شکاف‌های طبقاتی و اجتماعی خبری نیست! و اَحَدی جرأت ستم کردن به دیگری را پیدا نخواهد کرد... به امید آن روز و آن عصر و آن دولت کریمه؛ اَللّهُمَّ اِنّا نَرغَبُ اِلَیکَ فى دَولَةٍ کَریمَة، تُعِزُّ بِهَا الاِسلامَ وَاَهلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهلَه...
مداحی آنلاین - اول به نام عشق - سیدمجید بنی فاطمه.mp3
4.2M
🔳 (ع) 🌴اول به نام عشق به نامت به نام حُسن 🌴ما که تحیریم همه در مقام حُسن 🎤
مداحی آنلاین - هوای سامره دارد دل هوایی من - میثم مطیعی.mp3
7.71M
🔳 (ع) 🌴هوای سامره دارد دل هوایی من 🌴بده برات سفر جان مادرت زهرا 🎤
🥀🍂 امشب که صاحبِ عزایت زهراست چشم همه از غم تو دریا دریاست داغ تو شکست قامت عالم را تو رفتی و «سُرَّ مَن رَأی» بی معناست (ع)🍂 تسلیت باد🥀🏴
AUD-20201024-WA0000.mp3
3.55M
🏴 مناجات با امام زمان در شب شهادت امام حسن عسکری (علیهماالسلام) ◼️یا بقیة الله آجرک الله◼️ 🎤با نوای حاج مهدی سلحشور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چقدر دلنشین و آرام است حال و هوای این خانه، خانه‌ای که صاحب آن بهترین پشت و پناه دل‌های بی‌قرار است؛ اما امروز بار دیگر پرچم عزا بر بام این سرا نقش بسته تا در آستانه سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام، بدانیم صاحب‌عزای این شهر و دیار، امام مهربانی‌هاست ..
📷عکس داخل ضریح مطهر امام حسن عسکری (ع)در سامرا ▪️بلبل از دوری گل تا سحر امشب به نواست ▪️یا پسر بر سر بالین پدر نوحه گر است 🏴 (ع) بر رهپویان حضرتش تسلیت باد
🏴وقتی امام عصر ما امشب عزادار است 🏴برپایی این روضه هاواجب ترین کاراست 🏴پیراهن و شال عزا مولا به تن دارد 🏴امشب تمام عرش با آقا عزادار است 🖤السلام علیک یا امام حسن عسکری 🏴یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست 🏴کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست 🏴سامرائی شده ام، راه گدایی بلدم 🏴لقمه نانی بده ازدست شما نان کم نیست 🏴از همان دم پسر کوچکتان باران شد 🏴تاهمین لحظه که خون گریهٔ باران کم نیست 🏴در بقیع حرمت با دل خون می گفتم 🏴که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست ◾️شهادت امام حسن عسکری (ع) تسلیت باد◾️س
پدری‌در دم‌مرگ است وبه بالین پسرش پسری اشک فشان است به حال پدرش پدری جام شهادت به لبش بوسه زده پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش