📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و پنجاه و سوم
و چون نگاه نوریه به سمتش چرخید، صورش را غرق چین و چروک کرد و با حالتی کلافه توضیح داد: «از بس که گداست! برای چندرغاز که رفت رو اجاره خونه، ببین چی کار میکنه!» بهانه پدر گرچه به ظاهر نوریه را متقاعد کرد و صورتش را به نیشخندی به روی من گشود، ولی دلم را در هم شکست که مجید از روی اعتقادی قلبی و عشقی آسمانی چنین کرد و پدر برای خوشایند نوریه، دنیای مجید را بهانه کرد که من هم نتوانستم سر جایم دوام بیاورم و با عذرخواهی کوتاهی، اتاق را ترک کردم. در تاریکی راهرو، با حالی آشفته و قلبی شکسته پلهها را بالا میرفتم که از خانه پدر وهابیام بیرون زده و میترسیدم در خانه شوهر شیعهام هم دیگر جایی نداشته باشم. اگر مجید هم مثل من از اهل سنت بود، رفتار امشب پدر و نوریه اینهمه برایش گران تمام نمیشد و اگر شیعیان با این همه هیاهو، بساط عزاداری بر پا نمیکردند، این وهابیون افراطی مجال طعنه و توهین پیدا نمیکردند و حال من اینقدر پریشان نبود که به خوبی میدانستم این حجم از غصه و اضطراب تا چه اندازه کودک عزیزم را آزار میدهد. با نفسی که بخاطر بالا آمدن از همین چند پله به شماره افتاده بود، در اتاق را باز کردم و قدم به خانه گذاشتم. از باد خنکی که از سمت اتاق پذیرایی میوزید، متوجه حضور مجید در بالکن شدم و به سمتش رفتم. کف بالکن نشسته بود و همانطور که پشتش را به دیوار سرد و سیمانی بالکن تکیه داده بود، نگاهش به سیاهی شب بود و گوشش به نوای حزینی که هنوز از دور شنیده میشد. حضورم را حس کرد، سرش را به سمتم چرخاند و مثل اینکه نداند چه بگوید، تنها نگاهم کرد و چه نگاه سنگینی که نتوانستم سنگینیاش را بر روی چشمانم تحمل کنم که چشم از چشمش برداشتم و همانجا کنارش روی زمین نشستم. برای چند لحظه تنها نغمه نفسهای غمگینش به گوشم میرسید و باز هم دلش نیامد بیش از این منتظرم بگذارد که با حس غریبی صدایم زد: «الهه...» سرم را بالا آوردم و او پیش از اینکه چیزی بگوید، با نگاه عاشقش به پای چشمان غمزدهام افتاد و بعد با لحنی که زیر بار شرمندگی قد خم کرده بود، شروع کرد: «الهه جان من امشب قبول کردم بیام پایین، چون نمیخواستم آب تو دلت تکون بخوره. قبول کردم لباس مشکیام رو دربیارم، چون نمیخواستم همین امام رضا (علیهالسلام) بازخواستم کنه که چرا تن زن باردارم رو لرزوندم، ولی دیگه نمیتونم بشینم و ببینم با شیعهها بدتر از هر کافر و مشرکی رفتار میکنن!» و بعد سری تکان داد و با حسرتی که روی سینهاش سنگینی میکرد، ادامه داد: «ولی بازم نمیخواستم اینجوری شه، میخواستم تحمل کنم و هیچی نگم، میخواستم به خاطر تو و این بچه هم که شده، دم نزنم. ولی نشد... نتونستم...» و من منتظر شنیدن همین اعتراف صادقانه بودم که به چشمان شکستهاش خیره شدم و با قاطعیتی که از اعماق اعتقاداتم قوت میگرفت، پاسخ کلمات پُر از احساس و جملات دریاییاش را دادم: «نتونستی سکوت کنی، چون اعتقاد داری این عزاداریها باید انجام بشه! نتونستی هیچی نگی، چون نمیخوای قبول کنی که این گریه و سینه زنی هیچ فایدهای نداره!» و چقدر قلبم به درد آمد وقتی دیدم مات منطق سرد و ، فقط نگاهم میکند و باورش نمیشود در این منتهای تنهایی، برایش کلاس درس برگزار کردهام که چند پله از منبر موعظه پایین آمدم و با لحنی نرمتر ادامه دادم: «مجید! منم وقتی اون حرفا رو از بابا و نوریه شنیدم، خیلی ناراحت شدم. چون اعتقاد دارم که نباید یه گروه از مسلمونا رو به خاطر اعتقادات مذهبی شون، لعن کرد.» و هدایتش به مذهب اهل تسنن برایم به قدری عزیز بود که از همین فرصت حساس استفاده کرده و پیش چشمانش که از شراب عقاید عاشقانهاش به خماری افتاده بود، فتوای عقلم را قاطعانه اعلام کنم: «ولی اعتقاد دارم که باید در برابر عقاید غلط وایساد تا همه مسلمونا به راه صحیح هدایت بشن!» و تازه باورش شده بود که میخواهم امشب بار دیگر بختم را برای کشاندنش به مذهب اهل تسنن بیازمایم که از اوج آسمان احساسش به زیر آمد و با صدایی گرفته پرسید: «عزاداری برای کسی که دوستش داری و حالا از دستت رفته، غلطه؟!!! گریه برای کسی که بهترین آدم روی زمین بوده و مظلومانه کشته شده، بَده؟!!!» و حالا چه فرصت خوبی به دست آمده بود تا گرههای اعتقادیاش را بگشایم که دیگر نمیخواست به بهانه محبتی که بین دلهایمان جریان دارد، بحث را خاتمه دهد و من در میدان عقاید منطقیام چه قاطعانه رژه میرفتم که پاسخ دادم: «نه، این کارا بد نیس، ولی فایدهای هم نداره! این گریه و سینهزنی، نه به حال تو سودی داره، نه برای اون امام ارزشی داره. اگه واقعاً امام رضا (علیهالسلام) رو دوست داری، باید از رفتارش الگو بگیری و ازش پیروی کنی! فقط همین!»
نویسنده : ولی نژاد
با ما همراه باشید🌹
رمان های عاشقانه مذهبی
آدمهایی را که زیاد دوستت دارند، بیشتر دوست داشته باش
و آنهایی را که زود ترکت میکنند، زودتر فراموش کن
زندگی همین است
تعادل میان عشق و نفرت
تعادل میان بودن ها و نبودن ها
تعادل میان آمدن ها و رفتن ها
زندگی مرزی ست که میگذاری تا کسی هستیِ تو را نیست نکند
مرزی برای آنهایی که میگویند "دوستت دارم" و "همیشه با تو خواهم ماند
♥️
💕💚💕
#رفتار_باكلاس
شخصيت يكديگر را زيرسؤال نبريد يكي از مسائلي كه بايد براي پيشگيري از قهر طرف مقابل درنظر داشت، اين است كه دقت كنيم به همديگر و خانوادههايمان توهين نكنيم؛
مثلا :اگر با يكديگر قرار داريد و يكي ديرتر ميرسد يا نتوانسته چيزي را كه قول داده تهيه كند،
سعي نكنيد به شخصيت او توهين كنيد و بگوييد:
«اصلا شما خانوادگي مسئوليتپذير نيستيد. تو هميشه بدقول و دروغگويي. هيچ وقت هم درست نميشي و…».
💕💚💕
#باکلاس_ها_بیشتر_میدانند
تاثیر خانواده در رابطه...
بارها شده که وقتی دو نفر تصمیم به ازدواج میگیرن و اختلاف خانوادگی و فرهنگی دارن،
با مخالفت خانواده ها مواجه میشن.
و در جواب میگن :
مگه میخوام با خانواده اش ازدواج کنم!!!!
💕💙💕
⚠️ #تـــݪنگـــر
تیغ تیزه، اما نمیتونه درخت رو قطع کنه!
تبر قویه ولی نمیتونه مو رو کوتاه کنه!
هر فردی استعداد و ارزش خاص خودش رو داره و هر کسی برای کار خاصی ساخته شده پس هیچ وقت آدمهارو باهم مقایسه نکنیم...
💕❤️💕
✴️ دوشنبه 👈 29 شهریور/ سنبله 1400
👈 13 صفر 1443👈 20 سپتامبر 2021
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی .
📛 تقارن نحسین و صدقه صبحگاهی رفع نحوست است .
📛 امروز برای امور زیر مناسب نیست :
📛 دعوا و منازعه.
📛 دیدار روسا و مسئولین.
📛 اصلاح و روغن زدن به سر .
📛 و طلب حوائج خوب نیست .
👶 زایمان خوب نیست .
🤕 مریض امروز ازارش زیاد است.(منظوری مریضی است که امروز مریض شود)
✈️ مسافرت : مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام و اختیارات نجومی .
🌓 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ امور زراعی و کشاورزی .
✳️ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن .
✳️ ختنه و نام گذاری نوزاد .
✳️ پیمان گرفتن از طرف مقابل .
✳️ و کندن چاه و کانال نیک است .
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت امشب :"شب سه شنبه " ، فرزند امشب دهانی خوشبو و دستانی سخاوتمند داشته و بسیار مهربان و نرم دل خواهد شد .
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب نیست .
اگه
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، موجب ملال میشود .
🔵 دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد .
👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود .
✴️️ وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد .
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی🌸
🏴سفر غیر قانونی به کربلا
🔷س 5638: با توجه به موقعیت فعلی آیا سفر به كربلای معلّا جهت زیارت مرقد مطهّر سیّد الشهداء (علیهالسلام) به صورت غیرقانونی توسط مرزنشینان با پرداخت مبلغی به آنان چه حكمی دارد؟
✅ج: خروج از كشور بدون اجازه دولت جمهوری اسلامی جايز نيست.
📕منبع: leader.ir
•♥️🌱•
رفیقش مۍگفت
:
درخوابمحسنرادیدمکهمۍگفت:
هرآیهقرآنۍکهشمابراۍشهدامۍخوانید
دراینجاثوابیكختمقرآنرابهاومۍدهند📖''
ونورۍهمبرایخوانندهآیاتقرآن
فرستادهمۍشود..✨''
-شهیدمحسنحججی🍃
‼️دانشجوی مامور به تحصیل
🔷س 5637: دانشجوی مامور به تحصیل (بورسیه) هستم؛ هر هفته چهارشنبه بعد از ظهر به شهر خود باز می گردم و شنبه صبح یا جمعه بعد از ظهر به دانشگاه برمی گردم، حکم نماز و روزه ام چگونه است؟
✅ج: با توجه به اینکه با شروع تحصیل جزء شاغلین محسوب می شوید، سفرهای تحصیلی شما سفر شغلی است و در محل تحصیل و بین راه، نماز تمام و روزه صحیح است، مگر آنکه ده روز در یک محل توقف داشته باشید و هیچ سفری انجام ندهید، که در این صورت در اولین سفر پس از توقف، حکم مسافر دارید و از سفر دوم به بعد، در سفرهای مربوط به شغل نمازتان تمام است.
📕منبع: khamenei.ir
دعاهفتمصحیفهسجادیه۩مهدیرسولی.mp3
2.41M
🤲 دعای هفتم صحیفه سجادیه
🎙 با نوای حاج مهدی رسولی
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح
🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد
اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عجوبابالحوائج🌼
🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃
🍃🌺السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
#زیارتنامه_شهدا
بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزّمعکم
•┈••✾••┈•
مداحی_آنلاین_خمارم_از_روی_آن_طره_ی_گیسوی_جواد_مقدم.mp3
7.66M
⏯ #شور احساسی
🍃خمارم از روی آن طره ی گیسوی
🍃آن طلعت مه روی جانانه ی حیدر
🎤 #جواد_مقدم
زیارتجامعهصغیره۩قربانی.mp3
1.14M
📖 زیارت جامعه صغیره
🎙 با صدای حاج علی قربانی
❣️روزی ڪہ بہ ما وِلای حیدر دادند،
🔸یڪ جرعہ زِ چشمہسارِ #ڪوثر دادند
❣️مرغ دل سرگشتۂ ما را آن روز،
🔸با بالِ ولایتِ #علے پر دادند
#علے_ولے_اللہ❤️
#دلواپسیم_آقا...😔💔
امسال حتی در خیابان روضه می خوانیم
ما قشر نوکر، پای این ارباب می مانیم
این حرف یک احساس نه، یک اعتقاد است:
بی #اربعین ما زندگی را مرگ می دانیم
دعایعهد۩سماواتی.mp3
4.86M
📜 دعای عهد امام زمان (عج)
💠 امام صادق (علیهالسلام) :
هر كس چهل روز صبح اين دعای عهد را بخواند، از يـاوران قائم ما باشد و اگـر قبل از ظهور آن حـضـرت از دنــيا برود خدا او را از قــبـر بيرون آورده و جزو #رجعتکنندگان در خدمت آن حضرت قرار میدهد
🎙 با نوای حاج مهدی رسولی
درسهایی از حضرت زهرا(سلام الله علیها)
5⃣1⃣ قسمت پانزدهمــــــــم💎
علی بن ابی طالب علیه السلام دستش از مال ثروت دنیا کوتاه بود و از معیارهای عصر جاهلی چیزی نداشت، اما وجودش از فرق تا قدم مملو از ایمان و ارزش های اصیل اسلامی بود.
هنگامی که تحقیق کردند، معلوم شد رهنمون پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در این ازدواج مبارک تاریخی، وحی آسمانی بوده است، زیرا خودش فرمود: فرشته ای از سوی خدا آمد و به من گفت: خداوند بر تو سلام می فرستد و می گوید من دخترت فاطمه سلام الله علیها را در آسمانها به همسری علی بن ابی طالب درآوردم، تو نیز در زمین او را به ازدواج علی درآور.
هنگامی که امیرمؤمنان علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه سلام الله علیها آمد، چهره مبارکش از شرم گلگون شده بود.
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با مشاهده او شاد و خندان فرمود: برای چه نزد من آمدی؟ امیرمؤمنان علی علیه السلام به خاطر ابهت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نتوانست خواسته خود را مطرح کند، و لذا سکوت کرد.
ادامه دارد...
🌷باوجود ۳ چیز،هیچ چیزی به انسان ضرر نمیزند
🌷امام صادق ع فرمودند :
🌷ثلاث لایضرمعهن شئ
🌷۱. الدعاء عندالکرب
🌷۲. والاستغفارعندالذنب
🌷۳. والشکرعندالنعمه
کافی ج۲ ص ۹۵
🌷باوجود ۳ چیز،هیچ چیزبه ماضررنمیزند
🌷۱. دعا برای حل مشکلات
🌷۲. استغفاربرای گناهان
🌷۳. شکرنعمتها
💕💚💕
💕خود را درگیر طوفان هایی که
دیگران برایت میسازند،
نکن
تو آنقدر وقت نداری
تا به هرکس که
به سویت سنگ پرتاب میکند،
واکنش نشان دهی ...
💕❤️💕
مرد فقیر و بقال
مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آن را به یکى از بقالى های شهر مى فروخت.
آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت.
مرد آن را به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.
روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند.
هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت:
دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن۹۰۰ گرم است.
مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:
ما وزنه ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم.
💕🧡💕
حکمت ۳۴۶ نهج البلاغه - مشکلات در خواست کردن :🌿
آبروی تو چون یخی جامد است که درخواست،آن را قطره قطره آب میکند،پس بنگر آن را نزد چه کسی فرو می ریزی؟
💕💚💕
چه خوب میشد ..
افتخار آدما به ایننباشه که
هیچکس حریف زبون من نمیشه
کاش به این افتخار می کردن که
هیچکس حریف شخصیت من نمیشه...
الهی_قمشه_ایی
💕💜💕