eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.2هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 جاے زهرا ، بعد زهرا ، مثل زهرا مادرے هر چہ مادر هست ، قربان چنین نامادرے (س)🥀
مداحی آنلاین - روضه حضرت ام البنین - حاج منصور ارضی.mp3
6.42M
🔳 (س) 🌴روضه حضرت ام البنین(س) 🌴السلام ای جناب اُمِّ ادب 🎤حاج
آفرین بر تو که هنگام ورودت گفتی آمدی خادمه خانه کوثر باشی قسمت این بود که در بین تمامی‌زنان تو فقط صاحب یک ماه و سه اختر باشی قمرت یک نفره لشکر انصار خداست پس عجب نیست که تو مادر لشکر باشی
مداحی آنلاین - باور ندارم - مهدی رسولی.mp3
10.35M
🔳 (س) 🍃آه مِن بعد با غصه همنشینم 🍃آه من ام البنین بی بنینم 🎤
ڪسے ڪه چهار پسر داشٺ نور چشم ترَش بدونِ ماه چہ شبها ڪه صبح شد سحرش اگر چہ صورٺ او را ڪسے ڪبود ندید بہ وقٺ دادنِ جان یڪ نفر نمانده برَش (س)🥀 🥀
مداحی آنلاین - هرچه مادر هست قربان چنین نامادری - استاد عالی.mp3
6.52M
🏴 (س) ♨️هر چه مادر هست قربان چنین نامادری 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام
مداحی آنلاین - خبر آوردن برام - امیر برومند.mp3
9.71M
🔳 (س) 🌴خبر آوردن برام از کربلا تا شام 🌴خبر آوردن برام از پسرام 🎤
مداحی آنلاین - دریای احساسی - میرداماد.mp3
6.91M
🔳 (س) 🌴گریه نکن هر چند دریای احساسی 🌴حق داری زینب رو دیگه نمیشناسی 🎤
🍂🌹 مادرِ عباسم و عشقم حسینِ فاطمه است خوش به حالم نامِ من ام البنینِ خادمه است قطره ای بودم ولیکن وصلِ دریا گشته ام زوجه ی شاه و کنیزِ بیتِ زهرا گشته ام 🥀 (س)🥀 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹روضه‌خوانی تکان‌دهنده‌ و قدیمی رهبر انقلاب در مصیبت حضرت ام‌البنین (س) 🏴 انتشار به‌مناسبت سالروز وفات حضرت ام‌البنین 🗓 ۱۳۵۲/۱۱/۱۲
تو مادرِ دومِ حسینی در معرفتت گمِ حسینی احسنت به انتخابِ مولا مثلِ تو نشانده جای زهرا ای صاحبِ روحِ با کرامت عباسِ تو یک جهان سخاوت 🥀 (س)🥀 🥀
|⇦•سقایِ تشنه لبم.. و توسل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام _کربلایی نریمان پناهی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● سقایِ تشنه لبم، تکیه گاه زینبم بعد از تو جون به لبم، پشت و پناه من پاشو از جا قمرم، ای تنها برادرم تا شد از غم کمرم، پشت و پناه من لبریز زخمه روی تن تو ای علمدارم شد خواهر تو سینه زنِ تو ای علمدارم از بس که تیر به پیکر پاکت زدن این لشکر چیزی نمونده از بدن تو ای علمدارم یاور و یارم، علمدارم .. بمون کنارم، علمدارم .. ــــــــــــــ وای من پرت شکست، قلب خواهرت شکست تا ابرو سرت شکست، پشت و پناه من خیلی کوچیکه تنت، غارت رفته بدنت دیدم بدجور زدنت، پشت و پناه من ای وای که رو تنت پُره تنت ای علمدارم داداش حسین برا تو بمیره ای علمدارم بازو نزن رو خاک زمین ای هستی زینب قلبم به دام غصه اسیره ای علمدارم یاور و یارم، علمدارم .. بمون کنارم، علمدارم .. ــــــــــــــ وای از خیمه های من میلرزه صدای من کاری کن برای من، پشت و پناه من کاری کن برادرم، کاری کن که مضطرم کاری کن برا حرم، پشت و پناه من کاش فرق من به جای تو میشکست، ای علمدارم پیش چشای من میری از دست ای علمدارم خوشحالن این اراذل و اوباش از نبود تو دشمن به فکر غارتِ خیمه است ای علمدارم یاور و یارم، علمدارم .. بمون کنارم، علمدارم ..
باب الحرم _ نریمان پناهی.mp3
3.27M
|⇦•سقایِ تشنه لبم.. و توسل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام _کربلایی نریمان پناهی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● "فرمانده مدافعان حرم" است
بانو سلام میکنم، اینجا خوش آمدی از خاک، سمت عالم بالا خوش آمدی ای تشنه بهشت، به دریا خوش آمدی من زینبم به خانه مولا خوش آمدی پیداست در نگات که با نیت آمدی مانند آسمان به در رحمت آمدی باغ بهشت باغچه ای در سرای ماست جای گلیم عرش خدا زیر پای ماست رزق تمام شهر فقط از دعای ماست خلق تمام عالم و آدرم برای ماست این خانه بهشتی زهرا و حیدر است اینجا محل وحی شدن بر پیمبر است این خانه را به غیر صفا پر نمی کند دل را به غیر عشق خدا پر نمی کند سجاده را به غیر دعا پر نمی کند هر کس که جای فاطمه را پر نمی کند از بعد مادرم پدر خاک، بو تراب کرده تو را به همسری خویش انتخاب گفته پدر که روی به سوی خدا کنیم ما مثل مادر، اهل زمین را دعا کنیم با اسم فاطمه همه رفع بلا کنیم زین پس تو را به واژه مادر صدا کنیم تو آمدی که فاطمه را یاوری کنی در حق ما شکسته دلان مادری کنی قطعا" شنیده ای که پر مادر شکست شاخه به شاخه برگ و بر مادر شکست در کنده شد ز جا و سر مادرم شکست از ظلم و کینه ها کمر مادرم شکست از آن به بعد بود پرش درد می گرفت می خواست پا شود کمرش درد می گرفت اما نترس شعله به این در نمی زنند دیگر به خانه، بی ادبان سر نمی زنند سیلی به روی فاطمه دیگر نمی زنند هرگز تو را مقابل حیدر نمی زنند اینجا به فکر تشنگی نور عین باش فکر ما را نکن، تو به فکر حسین باش اینجا هنوز هم پر از عطر کوثر است چشم حسن، برادر من خیره بر در است اشک حسین روز و شب و از داغ مادر است این حرف آخری از بقیه مهم تر است پیش حسین دست به پهلوی خود مگیر یا که به حق فاطمه بازوی خود مگیر در آن شبی که بار سفر بست مادرم من را صدا زد از جگرش گفت، دخترم جان تو و حسین، گل سرخ بی سرم من مانده بودم و غم و درد و برادرم از ان به بعد مادر این سر جدا شدم کم کم فراهمِ سفر کربلا شدم حرف از کسی شد آنکه به ما یار می شود در این مسیر مونس و غمخوار می شود در کربلا هر آیینه کرار می شود می آید و به لشگر، علمدار می شود تو آمدی که ماه شب تار ما شوی مادر، برای میر و علمدار شوی حتما" به او بگو غم این نور عین را از داغ مادرم همه درم شور و شین را غم های مانده بر جگر عالمین را اسرار عشق و واژه ذُخر الحسین را حتما" به او بگو که امید برادر است مشکی به او بده و بگو آب آور است حتما" بگو قضیه آن مشک پاره را حتما" بگو قضیه آن شیر خواره را اُفتادنِ بدونِ پَر ان سواره را سیلی زدن به صورت ماه و ستاره را حتما" بگو که علقمه چشم انتظار اوست حتما" بگو که مادرم آنجا کنار اوست
از همان روزهای کودکی ام بوده ام آشنای ام بنین کام من را گرفته مادر ، با نمک سفره های ام بنین رزق من باشد از اعانه ی او از عنایات مادرانه ی او آمده پشت درب خانه ی او سائل بینوای ام بنین کی شود عشق را رقم بزنم ؟ گوشه ای از بقیع قدم بزنم دو سه تا مثنوی قلم بزنم تا سحر در رثای ام بنین اول و آخرم فدای حسین تن و جان و سرم فدای حسین پدر و مادرم فدای حسین بچه هایم فدای ام بنین خادم مستدام عباس است آشنا با مقام عباس است مورد احترام عباس است هر که باشد گدای ام بنین هم مُسمّی به نام فاطمه بود هم مرامش مرام فاطمه بود مقتدایش امام فاطمه بود من کجا و ثنای ام بنین ؟ نه فقط مادر چهار یل است در وفا بی نظیر و بی بدل است ادبش بین اهل دل مثل است شد ادب ؛ خاک پای ام بنین تا که آمد به بیت شیر خدا گفت او کودکان فاطمه را آمدم تا شوم کنیز شما من فدای وفای ام بنین در کنار چهار صورت قبر می نشست آن یگانه اسوه ی صبر اشک می ریخت از دو دیده چو ابر من بمیرم برای ام بنین پسر ارشدش پناه حسین کاشف الکرب و تکیه گاه حسین میر و آب آور سپاه حسین اوست صاحب عزای ام بنین به کنارم بیا برادر من کآمده مادر تو در بر من بنشسته کنار پیکر من مادری کرده جای ام بنین
آهی کشیدی و رخ آیینه مات شد اشک زلال چشم تو آب حیات شد خون دل تو خون دلم را به شیشه کرد تا از تو خواستم بنویسم دوات شد این شهر را ادامه دهی... آب می برد بانو بقیع از ابر دو چشمت فرات شد ای نوحه خوان ممتدِ از صبح تا به ظهر قدری نفس بگیر که وقت صلات شد وقت قنوت، اشک تو افتاد روی خاك فردا خبر رسید که آنجا قنات شد او ماند و دختران یتیم قبیله اش ام البنین بی پسر ام البنات شد آری پسر قمر به شب مؤمنین که شد مادر ستاره ی سحر مؤمنات شد
من کیم ام الادب ام الکمال ام الوفایم مادر والا مقام چهار مصباح الهدایم مادر خود خوانده زینب دختر شیر خدایم فاطمه ام الابالفضل شهید کربلایم همسر و همسنگر مولا امیرالمومنینم من عروس فاطمه بنت اسد ام البنینم چهار اختر داشتم یک روزه وقف ماه کردم از ولادت با حسین ابن علی همراه کردم در دل گهواره از ایثارشان آگاه کردم دور سر گرداندم و تقدیم ثارالله کردم شیرشان دادم اگر چه از ولادت شیر بودند شیر نوشیدند اما عاشق شمشیر بودند من به دست یوسف زهرا گل احساس دادم در گلستان وفا سه نسترن یک یاس دادم نیمروزی هستی خود را به خیر الناس دادم جعفر و عثمان و عون و حضرت عباس دادم کاش بودی باز فرزندم که می گردید یارش کاش می شد جان خود را نیز می کردم نثارش من نمی دانم به من گفتند عباست فدا شد دست و چشم و فرق او یک لحظه تقدیم خدا شد کاش می دیدم چگونه حق عباسم ادا شد کاش می دیدم چگونه دستش از پیکر جدا شد کاش می دیدم که بر فرقش عمود آهنین زد کاش می دیدم کدامین ضربه او را بر زمین زد کاش می شستم به اشک چشم خود زخم تنش را کاش می آورد بر من یک نفر پیراهنش را من نمی دانم که بیرون کرد از تن جوشنش را کاش وقت دادن جان می گرفتم دامنش را تا شود فردا به نزد حضرت زهرا شفیعم گاه گاهی روی آرد در بیابان بقیعم من که اشک خجلت آن آب آور را ندیدم من که با چشم تلذی های اصغر را ندیدم من که دیگر سینه ی بی شیر مادر را ندیدم من که در میدان زبان خشک اکبر را ندیدم من ندیدم اینکه عباسم چگونه دست و پا زد تیر دشمن بود در چشمش برادر را صدا زد من که دیگر مثل زینب جسم بی سر را ندیدم زیر سم اسب ها نعش برادر را ندیدم در کنار قتلگه زهرای اطهر را ندیدم من که اندام کبود چند دختر را ندیدم کاش در گودال جای دختران نازدانه پیکر ام البنین می شد کبود از تازیانه کاش زینب بوی عطر یاس می آورد بر من زان چه از گودال کرد احساس می آورد بر من حرفی از حلقوم خیر الناس می آورد بر من قطعه ای از پرچم عباس می آورد بر من تاری از زلف علی اکبر نیاوردند بر من یک نخ از قندافه ی اصغر نیاوردند بر من نازنین عباسم ای تا پای جان یار حسینم با سر و با دست سرباز فداکار حسینم من به خون چهار فرزندم خریدار حسینم تو فدایی گشتی اما من عزادار حسینم گرچه ای دست حسین از تن جدا شد دستهایت مادری داری که بعد از تو بگریداز برایت
ڪسے ڪه چهار پسر داشٺ نور چشم ترَش بدونِ ماه چہ شبها ڪه صبح شد سحرش اگر چہ صورٺ او را ڪسے ڪبود ندید بہ وقٺ دادنِ جان یڪ نفر نمانده برَش (س)🥀 🥀
زیبا ستاره و قمری داشتی چه شد بر مهر و ماه جلوه گری داشتی چه شد از نور ماه خانه تو بی نیاز بود از ماه ماه خوبتری داشتی چه شد ای شیرزن ز شیر خدا مرتضی علی آخر تو چار شیر نری داشتی چه شد گفتی مدینه ام بنینم دگر نخوان ای ام بی بنین پسری داشتی چه شد زینب رسیده از سفر از او سوال کن همراه خود تو همسفری داشتی چه شد زینب نگفت اگر زسکینه سوال کن آخر تو مهربان پدری داشتی چه شد تنها چرا رسیده ای ،مادر رقیه کو با خود تو خواهر دگری داشتی چه شد رویت کبود گشته ، عمویت مگر نبود با بودن عمو سپری داشتی چه شد مادر، بگو رباب چرا پس نیامده تو مادر نکو سیری داشتی چه شد ....... آه ای بشیر قافله اخبرنی عن حسین از نور عین من خبری داشتی؟ چه شد؟