#جمعه_مهدویت
💢چه چیزی از #دعا برای فرج امام زمان مهمتر است؟!
#آیتالله_بهجت:
✅مهمتر از #دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای #بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او میباشد؛ زیرا مردن، تنها قطع حیاتِ دنیای چند روزه فانی است، اما بیرون رفتن از عقیده صحیح، موجب #هلاکت ابدی از حیات جاوید آخرت و خلود در جهنم است؛ لذا حضرت امیر(ع) در لیلةُالمَبیت از رسول اکرم(ع) میپرسد: «أَفِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی؟؛ آیا #دین من سالم خواهد بود؟».
یعنی از #استقامت در دین و ثبات ایمان و عقیده تا مرز شهادت را ـ که از خود شهادت بالاتر است ـ از آن حضرت سؤال میکند.
✅این دعا خیلی عالی است که دستور داده شده است در زمان #غیبت خوانده شود، که: «یا أَللهُ یا رَحْمانُ یا رَحِیمُ! یا مُقَلبَ الْقُلُوبِ، ثَبتْ قَلْبِی عَلی دِینِک؛ ای خدا، ای رحمتگستر، ای مهربان، ای گرداننده دلها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار بدار».
📚در محضر بهجت، ج۲، ص۱۰۱
#فقیر_فرستاده_خداست
#بخوانید_عمل_کنید
💢 روز جمعه، دست فقیری را بگیرید!
امام علی(ع):
#نیازمندى كه به تو روى آورده فرستاده خداست، كسى كه از یارى او دریغ كند، از خدا دریغ كرده، و آن كس كه به او بخشش كند، به خدا #بخشیده است.
📚 نهج البلاغه، حکمت 304
✅دوستان عزیز عضو در کانال مباهله قرن ۲۱ در روز جمعه به نیت سلامتی امام زمان(عج) به یک یا چند #نیازمند در هر حد ممکن کمک کنید.
در این #ثواب جمعی شریک باشید.
✅از کمک مادی تا کوچکترین کمک غیر مادی، اگر #موفق به این کار شدید حتما شرح حال کمکتان را برای ما ارسال کنید.
#به_نیت_امام_عصر
💢قماربازی خانمها...
✅ تمجید استاد مطهری از چگونگی حل یک #معضل_اجتماعی در آمریکا
در یکی از شهرهای کوچک ایالت فیلادلفیای #آمریکا در خانوادهها قمار آنقدر رایج شده بود که #زنها به آن عادت کرده بودند و در خانهها به صورت یک بیماری رواج یافته بود، و #شکایت همه این بود که زنها دیگر کاری غیر از قمار ندارند.
✅اول این را به #عهده واعظها گذاشتند که آنها این بیماری را از سر مردم بیرون ببرند. واعظها شروع کردند به موعظه درباره زیانهای قمار و آثار اخروی آن؛ ولی اثر نداشت. آخر، بیماری علت دارد؛ تا علتش از میان نرود که بیماری از بین نمیرود.
✅یک #شهردار پیدا شد و گفت که من این بیماری را #معالجه میکنم. آمد کارهای دستی از قبیل بافتنی را تشویق کرد و برای زنها مسابقههای خوب گذاشت و جایزههای خوب تعیین کرد. طولی نکشید که زنها دست از #قمار کشیده و به این کارها پرداختند.
✅او علت را #تشخیص داده و فهمیده بود که علت پرداختن زنها به قمار، بیکاری و احتیاج آنها به سرگرمی است. کار دیگری برایشان به وجود آورد تا توانست قمار را از میان ببرد. یعنی در واقع یک خلأ روحی در میان آنها وجود داشت و آن خلأ منشأ این گناه بود. آن آدم فهمید که این خلأ را باید پر کرد تا بشود #قمار را از بین برد، و تا آن خلأ به وسیله دیگری پر نشود نمیتوان آن را از میان برداشت.
📚تعلیم و تربیت در اسلام، ص ۲۸۱
هدایت شده از منتظران ظهور
#با_کاروان_اسرا
💢آیا مردم شام و اهل ذمّه در بازار شام به تماشای #اسیران کربلا آمده و بر روی آنان آب #دهان میانداختند! آیا این ماجرا مستند است؟
✅در کتاب التعازى و العزاء، از نوشتههاى ابو محمّد عبد الله بن محمّد بللورى: حسین(ع)، به هنگام شهادت، درخواستِ آب کرد؛ امّا از او دریغ داشتند و او، تشنه شهید شد و نزد خدا وارد شد تا از نوشیدنى بهشت، سیرابش گردانْد.
او را سر بُریدند و #خانوادهاش را به اسارت بردند، در حالىکه سرهایشان باز بود و با مَرکبهاى بدون جهاز و پالان، حرکتشان دادند، تا وارد دمشق شدند، این در حالى بود که سرِ حسین(ع)، در میانشان بر بالاى نیزه بود. هرگاه یکى از آنان با دیدن سر میگریست، نگهبانان، او را با تازیانه میزدند.
اهل ذمّه، در بازار دمشق براى تماشاى آنان، صف کشیده بودند و به صورتشان، آب #دهان میانداختند تا اینکه بر درِ کاخ یزید، متوقّف شدند.
#یزید، دستور داد تا سر حسین(ع) را بر در بیاویزند، در حالىکه خانواده امام(ع) در اطرافش بودند. همچنین، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد که هرگاه یکى از آنان گریست، او را بزنید.
✅آنان، همچنان ماندند، و سر حسین(ع) در میان آنها به مدّت نُه ساعت، در روز آویزان بود. امّ کلثوم، سرش را بلند کرد و سرِ حسین(ع) را دید و گریست و گفت: "اى پدر بزرگ (منظورش پیامبر خدا(ص) بود)! این، سرِ حبیب تو حسین است که آویزان شده است".
سپس گریست. یکى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت امّ کلثوم زد که به تمامى صورت او آسیب زد. در دَم، دست نگهبان، از کار افتاد.
درباره درستی یا نادرستی این نقل باید گفت؛ به هر حال؛ این یکی از نقلهای کهن درباره عاشورا است که مطلب دور از ذهن و غریبی دیده نمیشود؛ از اینرو میتوان این نقل را پذیرفت.
📚بستان الواعظین ، ص 263 – 264
💢اخلاق اهل بیت وقتی کسی در مقابل آنها از #جلسه_خصوصی با دیگران سخن میگفت...
✅حقِ مجلس
مردی نزد امام سجاد(ع)آمد و گفت:
الان از #مجلس "فلان" شخص می آیم . او درباره شما می گفت که "علی بن الحسین" شخصی گمراه و بدعت گذار است!
امام سجاد(ع)در پاسخ فرمودند:
حرف هایی که در #مجلس_خصوصی زده می شوند ، امانت هستند و تو رعایت "حقّ مجلس" آن مرد را نکردی.
و حقّ مرا نیز مراعات نکردی زیرا از "برادرم" مطلبی را به من رساندی که از آن خبر نداشتم!
📚الاحتجاج طبرسی، ج 2 ، ص 138
💢سوء استفاده از خون حسین
✅عباسیان، با ادعای خونخواهی امام حسین(ع) و با شعارهایی مثل "یالثارات الحسین"، بر علیه حکومت اُمویان قیام کردند.
عباسیان لباسهای مشکی میپوشیدند و میگفتند:
این لباس سیاه ، در عزای خاندان رسولالله و شهیدان کربلا است
سرانجام زمانی که سَرِ #آخرین خلیفه اموی را مقابل نخستین خلیفه عباسی قرار دادند، "ابوالعباس" سجدهای طولانی کرد و گفت:
دیگر مرا از مرگ #باکی نیست چون در برابر خون حسین، دویست نفر از بنیامیه را کشتم.
اما بعد از به دست گرفتن خلافت، #عباسیان در قتل عام #شیعیان و سختگیری به فرزندان امام حسین علیهالسلام، گوی سبقت را از امویان هم ربودند.
کار #عباسیان به جایی رسید که یک بار در زمان منصور دوانیقی(سال۱۴۶ه.ق) یک بار در زمان هارون الرشید(سال ۱۹۳ه.ق) و چهار بار در زمان متوکل عباسی(بین سالهای ۲۳۳ تا۲۴۷ه.ق)؛ بارگاه مطهر امام حسین(ع) را تخریب و با خاک یکسان کردند!
آنها بارگاه کسی را خراب کردند که مدعی #خون او بودند!
📚مروج الذهب جلد ۳ ، صفحه ۲۵۷
#حتما_بخوانید
💢ارزش اشک برای امام حسین(ع)
✅ حضرت آیتالله بهجت می فرمودند:
در نزدیكی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانۀ فرات و دجله، آبادیای است به نام «مصیب»، كه مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیرالمؤمنین از آنجا عبور میكرد. مردی كه در سر راه مرد شیعه خانه داشت، چون میدانست او همواره به زیارت حضرت علی (ع) میرود، او را مسخره میكرد. حتی یکبار به امیرالمؤمنین #جسارت كرد و همچنین گفت: به او (امام علی ع) بگو من را از بین ببرد، وگرنه در بازگشت، تو را خواهم کشت! مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون به زیارت مشرف شد، بسیار بیتابی كرد و عرض کرد: شما که میدانی این مخالف چه میكند؛ چرا پاسخش را نمیدهید؟! آن شب آن حضرت را در خواب دید و به ایشان #شكایت كرد. حضرت امیر علیهالسلام فرمودند: او بر ما حقی دارد كه نمیتوانیم در دنیا او را كیفر دهیم.
مرد شیعه میگوید: آری، لابد بهخاطر آن جسارتهایی كه او میكند، بر شما حق پیدا كرده است؟! حضرت فرمودند: روزی او در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه میكرد، ناگهان ماجرای كربلا و منع سیدالشهدا علیهالسلام از نوشیدن آب، به #خاطرش آمد و پیش خود گفت: عمربنسعد كار خوبی نكرد كه اینها را تشنه كشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت؛ از این جهت بر ما حقی پیدا كرد كه نمیتوانیم او را در این دنیا مجازات کنیم.
آن مر
💢آیا حضرت فاطمه (س) بعد از ظهور امام زمان (عج) #رجعت خواهند کرد؟
#پاسخ:
✅حدیثی در منابع روایی وجود دارد که حکایت از #رجعت حضرت زهرا (س) بعد از ظهور امام زمان (عج) دارد. داستان رجعت آن حضرت در ضمن روایتی طولانی که در پرسش مفضل از امام صادق (ع) مطرح شده، آمده است:
مفضل می گوید از امام صادق (ع) پرسیدم: آقا، آیا پیامبر (ص) و على (ع) با قائم (عج) خواهند بود؟
فرمود: آرى، و الله پیامبر و على (ع) ناگزیر می باید قدم روى زمین بگذارند.... اى مفضل! گویا مى بینم که ما ائمه آن موقع جلوی پیامبر جمع شده و به آن حضرت #شکایت مى کنیم که امت بعد از وى چه به روز ما آوردند، و مى گوییم امت، ما را تکذیب کردند؛ بى اعتنایى، نفرین، لعنت و تهدید به #قتل نمودند، حاکمان ستمگر آنها ما را از وطن بیرون آورده به پایتخت خود بردند و جمعى از ما را با سم و حبس کشتند. در این وقت پیغمبر سخت #گریه می کند و می فرماید اى فرزندان من! هر چه به شما رسید بیشتر به #جد شما رسید.
آن گاه فاطمۀ زهرا (س) مى آید و از ظلم هایی که در حق او همسرش شده و غصب فدک، #ملک خود توسط آنها، و رفتن به میان مهاجرین و انصار و ایراد خطبه اش در خصوص غصب فدک، شکایت می کند. سپس نقل می کند که چگونه جمعى امیر المؤمنین (ع) را از خانه خود براى #بیعت گرفتن در سقیفه بنى ساعده بردند،... .
بنابر این، طبق این روایت که مفضل از امام صادق (ع) نقل می کند، حضرت فاطمه (س) نیز جزو #رجعت کنندگان خواهند بود.
📚بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷
#بسیار_زیبا👌
روزی #لقمان با #کشتی #سفر میکرد، #تاجر ی و غلامش نیز در آن کشتی بودند.
#غلام بسیار بیتابی و زاری میکرد و از #دریا میترسید. مسافران خیلی سعی کردند او را #آرام کنند اما #توضیح و #منطق راه به جایی نمیبرد. ناچار از لقمان کمک خواستند و لقمان گفت که غلام را با طنابی ببندند و به دریا بیندازند! آنان این کار را کردند و غلام مدتی دستوپا زد و آب دریا خورد تا اینکه او را بالا کشیدند. آنگاه او روی عرشه کشتی نشست، عرشه را بوسید و آرام گرفت
این #حکایت بسیاری از انسانها است... بسیاری قدر هیچکدام از #نعمت هایشان را نمیدانند و فقط #شکایت میکنند... و تنها وقتی با #مشکل ی #واقعی روبرو میشوند یادشان میافتد چقدر #خوشبخت بودند...
#بسیار_زیبا👌
روزی #لقمان با #کشتی #سفر میکرد، #تاجر ی و غلامش نیز در آن کشتی بودند.
#غلام بسیار بیتابی و زاری میکرد و از #دریا میترسید. مسافران خیلی سعی کردند او را #آرام کنند اما #توضیح و #منطق راه به جایی نمیبرد. ناچار از لقمان کمک خواستند و لقمان گفت که غلام را با طنابی ببندند و به دریا بیندازند! آنان این کار را کردند و غلام مدتی دستوپا زد و آب دریا خورد تا اینکه او را بالا کشیدند. آنگاه او روی عرشه کشتی نشست، عرشه را بوسید و آرام گرفت
این #حکایت بسیاری از انسانها است... بسیاری قدر هیچکدام از #نعمت هایشان را نمیدانند و فقط #شکایت میکنند... و تنها وقتی با #مشکل ی #واقعی روبرو میشوند یادشان میافتد چقدر #خوشبخت بودند...
💕💕💕