eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.6هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
「🖤🖇•••」 پسر اول‌ گفتـــــ: مادر،ا جازه‌ هستـــــ برم‌ جبہہ؟ گفتـــــ: برو عزیزم... رفتـــــ و؛ والفجـر مقدماتے شہید شد': ⟦ پسر دوم‌ گفتـــــ: مادر، داداش‌ ڪہ‌ رفتـــــ من‌ هم‌ برم!؟ گفت‌: برو عزیزم... رفتـــــ و عملیاتـــــ خیبر شہید‌ شد': ⟦ همسرش‌ گفتـــــ: حاج‌ خانوم‌ بچہ‌ها رفتند، ما هم‌ بریم‌ تفنگـــــ بچہ‌ها روے زمین‌ نمونہ . . رفتـــــ و عملیاتـــــ والفجر ۸ شہید شد': ⟦ مادر بہ‌ خـــــدا گفتـــــ: همہ‌ دنیام‌ رو قبول‌ ڪردے، خودم‌ رو هم‌ قبول‌ ڪن... رفت‌ و در حج‌ خونین‌ شہید‌ شد: ⟦ ڪبرےتلخابے🌱🕊 💕💚💕
به نام خدا . ❤قسمت اول❤ . وقتی رسیدیم ایوب هم رسیده بود مادر صفورا دستش را گذاشت روی شانه م و گفت :خوش امدی برو بالا،الان حاجی را هم میفرستم بنشینید سنگ هایتان را از هم وا کنید دلم شور میزد نگرانی ک توی چشم های و زهرا می دیدم  دلشوره ام را بیشتر میکرد به مادر گفته بودم با خواهرهایم میرویم و حالا امده بودیم،خانه دوستم صفورا تقصیر خود مامان بود وقتی گفتم دوست دارم با جانباز کنم یک هفته مریض شد! کلی اه و ناله راه انداخت که تو میخواهی خودت را بدبخت کنی دختر اول بودم و اولین نوه ی هر دو خانواده همه بزرگتر های فامیل روم تعصب داشتند م از تصمیمم باخبر شد،کارش ب قرص و دوا و دکتر اعصاب کشید وقتی برای دیدنش رفتم با یک ترکه مرا زد و گفت : اگر خیلی دلت میخواهد کمک کنی ،برو درس بخوان و دکتر بشو به ده بیست نفر از اینها خدمت کن اما خودت را اسیر یکیشان نکن ک معلوم نیست چقدر زنده است! چطوری زنده است! فردا با چهار تا بچه نگذاردت! صفورا در بیمارستان مدرس کمک پرستار شده بود همانجا ایوب را دیده بود اورا از برای برای مداوا به ان بیمارستان منتقل کرده بودند صفورا انقدر از خلق و خوی ایوب برای .وپدر و مادرش تعریف کرده بود ک انها هم برای ملاقاتش رفتند بیمارستان ارتباط ایوب با خانواده صفورا حتی بعد از مرگ پدر صفورا هم ادامه داشت این رفت و امد ها باعث شده بود صفورا ایوب را بشناسد و ما را ب هم معرفی کند.. .