eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.8هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🎬: ماه اسفند بود و موسم جشن بزرگ شکرگزاری در اسفندار، جشنی که در آن خود ابلیس به دیدار مردم می آمد . خیمه ای بسیار عظیم دور تا دور صنوبر بزرگ که به آن شاه درخت می گفتند بر پا کردند، خیمه ای که ده ها برابر بزرگتر از خیمه دور دیگر درختان صنوبر بود، این خیمه دوازده در داشت که مختص و به نام دوازده شهر اصحاب الراس بود که مردم هر شهری می بایست از درب مخصوص خود وارد این مکان شوند. پارچه های خیمه، پارچه های الوان بسیار ضخیم و مقاوم که با مواد رنگی که از اختراعات خود ایرانیان بود نقش های گل و گیاه بر آن می زدند و در جای جای خیمه، سنگ های گرانقیمت و تزیینی وصل بود که منظره ای بسیار زیبا را به چشم بیننده می کشید و خبر از تمدنی نوین در پارچه بافی داشت. در اینجا هم آتش بزرگی برپا شده بود و بعد از آمدن تمام مدعوین، قربانی های نگون بخت به داخل آتش پرتاب می شدند. دود غلیظی داخل خیمه برپا می شد به طوریکه چشم چشم را نمی دید و این دود از سوراخ انتهایی خیمه که سر شاه درخت از ان گذشته بود، بیرون می رفت و زمانی که دود اوج می گرفت،وقت آمدن ابلیس بود. اینبار نه شیطانک ها بلکه خود ابلیس دست به کار می شد چرا که مجموع تمام مردم ایران آنجا جمع بودند. ابلیس بر فراز درخت صنوبر می ایستاد و شاخ و برگ درخت را به شدت تکان می داد و سپس از درون درخت صدای انسان بزرگسالی ساطع می شد که می گفت: ای بندگان من! بدانید که من، خدای خدایان، قربانی های شما را پذیرفتم و شکرگزاری شما را قبول کردم و به شما نعمت های فراوان عطا می نمایم و این سرزمین همچنان غرق نعمت و فراوانی خواهد بود، اینک به پاس اینهمه رحمتی که بر شما ارزانی می دارم در مقابل من به سجده بیافتید و سپس چندین روز جشن و پایکوبی بر پا نمایید و بخورید و بیاشامید و خوش باشید. در این هنگام، مردم کافر غفلت زده در مقابل درخت صنوبر که چیزی جز ابلیس نبود به سجده می افتادند و قهقهٔ مستانه ابلیس به آسمان بلند می شد که : هان ای خداوند ببین که من به آدم ابوالبشر سجده نکردم و تو مرا به عقوبت این کار از درگاهت راندی اما اینک فرزندان همان آدم بر من، ابلیس بزرگ سجده می کنند. حضرت جاماسب این جهالت و کفر را می دید و خون دل می خورد، هر روز و هر روز برای این مردم با دلیل و منطق و عقل از خدای یکتا می گفت و آنها را از راه خطایی که می رفتند بر حذر می داشت، ایشان برای اقامه دین خدا هر کاری می کرد و حتی صحیفه های بسیاری نوشت تا مردم بخوانند و گمراه نمانند، اما این قوم هم مانند دیگر اقوام، فریب ابلیس را خورده بودند و حضرت جاماسب را به سخره می گرفتند و گاهی او را تهدید می نمودند تا اینکه... ادامه دارد... 📝به قلم:طاهره سادات حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨