eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
12.5هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کباب لاپلو 😍😍😍 نشاط خانواده😍😍😍 1-نشاط:اعضای خانواده در کنار هم بخواهندزندگی خوبی بسازند،وقت بذارند و خاطره سازی کنند🌹 2-برای رسیدن به اهداف از خواب كم کنیم،رسیدن به هدف=انرژی مضاعف🌹 3-نشاط هر خانه در دست خودشه 🌹 4-مرور گذشته=کاهش نشاط=کاهش ارتباط گیری زوجین(خانم پرتواعلم)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سعادت یا شقاوت تعبیر شنیدنی و زیبا از حقیقت خودکشی
صدایِ کربلا ۱۴.mp3
11.34M
۱۴ ( ) ▪️عزاداری‌ها که تمام می‌شوند؛ تازه قیمت‌یافتگان در مکتب امام علیه‌السلام، مشخص می‌شوند! - آیا شما در عزاداری‌ها، بدنبال قیمت و قدرت گرفتن بوده‌اید؟ - آیا هرساله هدفتان از شرکت در این عزاداری‌ها، تنظیم شدنِ جهت‌گیری‌هایتان با امام، بوده است؟ 💥همه در مکتب امام، تربیت نمی شوند!
🍹نوشیدنی شیر شیک بیسکویتی 🥜دستورالعمل این نوشیدنی ساده بوده و از شیر، بستنی و بیسکویت تهیه می شود و برای تهیه این نوشیدنی از هر مدل بیسکویت با هر طعم بستنی می توان استفاده کرد. مواد لازم :🍿 ● بستنی وانیلی : 1 فنجان ● شیر : 1 فنجان ● بیسکویت : 10 عدد ● سس شکلاتی : 1 قاشق غذاخوری 🍭طرز تهیه :🍭 1- شیر، بستنی وانیلی، ۸ عدد بیسکویت و سس شکلاتی را با هم مخلوط کنید 2- نوشیدنی شیر شیک بیسکویتی را داخل لیوان بریزید 3- برای تزئین ۲ عدد بیسکویت باقی مانده را له کرده و روی این نوشیدنی بریزید و سرو نمایید
❖ "" ادب "" فقط 🍃🌻 احترام گذاشتن به غریبه ها و مردم کوچه و بازار نیست مؤدب کسی است که به آدم های تکراری دور و برش لبخند بزنه و احترام بذاره..🍃🌻 💕💛💕💛
‍ * 🔻با هر توسلى به حضرت سيد الشهداء (علیه السلام) ، ذرّه ‏اى نگين وجودی انسان طلائى مى ‏شود و ذره ‏اى انسان به كمال مى‏ رسد. اگر انسان بتواند اين ذره طلائی شده را با مراقبه نگه دارد، بعد از مدتى کل وجودش طلائى، طلائى مى‏ شود و به کمال نهایی می رسد. ‌ حاج شیخ جعفر ناصری🌱 💕💖💕💖
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ 💟 ❀✿ فنجان قهوه را روے میز میگذارم و از پنجره ے سرتاسرے ڪافہ بہ خیابان خیره مے شوم. زمین را برف پوشانده، مثل اینڪہ خیال ندارد ڪم ڪم جایش را بابهار عوض ڪند! نیمہ اسفندماه و پیش بہ سوے سالے ڪہ بادیدگاه جدید من شروع مے شود. یڪ دستم رازیرچانه ام میگذارم و بادست دیگر خیسے مژه هاے بلندم را میگیرم. اخم ظریفے ڪہ بین ابروهایم انداختہ ام تداعے همان روز وحشتناڪ است! محمدمهدے... هنوز باورش سخت است...مردے ڪہ متانت و برخورد خاصش بادخترها زبان زد همہ بود! ریش و یقہ ے بستہ و....ظاهر موقرش! فنجان رابالا مے آورم و لبہ اش را روے لبم میگذارم. زندگے تلخ من روے این قهوه راهم ڪم میڪند! صداے خنده ے مردے نظرم راجلب میڪند. اڪیپ چهارنفره ڪہ همگے بسیجے بنظر مے رسند! حالت تهوع میگیرم! زمانے ازچادر فرار مے ڪردم... امروز از دین! از ڪسانے ڪہ تسبیح بہ دست هرغلطے میڪنند و آخرسر باوضو بہ خیال خودشان ڪثافت ڪاریشان پاڪ میشود! باتنفر و خشم بہ چهره شان خیره میشوم. پشت میز میشینندو سفارش شڪلات داغ میدهند...صدایشان را واضح مے شنوم. دوست دارم بپرم و ریش تڪ تڪشان را از بیخ بزنم! همہ شان ازیڪ قماشند! ظاهرنما و پست! موهایم راچنگ میزنم و شالم راڪمے جلو میڪشم... اگر این دین است؛ ترجیح میدهم ببوسمش و ڪنارش بگذارم! مثل اینڪہ دین دارها بویے از انسانیت نبرده اند... فنجانم را پایین مے آورم و ڪنارش انعام میگذارم. ازجا بلند مے شوم ڪہ نگاه یڪے از آنها بہ صورتم مے افتد! سریع پایین رانگاه میڪند. پوزخندمیزنم و بہ سرعت از ڪنارشان عبور میڪنم. پالتوے قرمزم را بہ تن میڪنم و غرق در خیال بہ خیابان پناه مے برم. چادر ڪہ هیچ... دیگر از نمازهم بیزارم! دورعاشقے راخط ڪشیده ام... یڪ خط پررنگ بہ عمق زخمے ڪہ بہ دلم مانده! اشتباه من اعتماد بہ او بود! پس دیگر این اشتباه را نمیڪنم... بہ پشت سر نگاه میڪنم رد پایم برف را تیره ڪرد... ڪاش مےشد گذشته راپاڪ ڪرد.امانھ! گذشتھ ی من درس بزرگے بود ڪھ تمام وجودم خوب ازبرش ڪرد. ❀✿ ڪلاسهای محمدمهدی جهنم بھ تمام معنا بود.گاها از ڪلاسش بیرون مے زدم و تااخر زنگ در حیاط میماندم.اوهم خیلے سخت نمیگرفت. رفت و آمدهایم بھ موقع شده بود و این خانواده ام را خوشحال می کرد!! دیگر دلم برای کسی تنگ نمیشد.ڪمرم رامحڪم بھ درس بستھ بودم. حرفهای میترا حسابے رویم اثرگذاشتھ بود.من باید ڪنڪور راخوب پشت سر میگذاشتم و برای ادامھ تحصیل بھ دانشگاه تهران راه پیدا میڪردم.شبها تادیروقت صرف تست زنے مےشد. حتے برای خرید عید همراه بامادرم برای گشت زنے بھ بازار نرفتم. پدرم حسابے بھ خودش میبالید ڪھ من اینقدر سربه راه شده ام. خبرنداشت ڪھ ازعالم و عقاید او به ڪلی بیزار شده ام و میخوام فرار ڪنم. عیدهم ازراه رسید و تنها دغدغه ی ذهنے من ڪنڪور بود. درراه دید و بازدیدهم یڪ ڪتاب دستم میگرفتم و میخواندم.بھ قولے شورش را دراورده بودم.قراربود درایام تعطیلات سری هم بھ تهران بزنیم اما برای پدرڪارمهمے پیش آمد و خودش بھ تنهایے برای معاملھ ای بزرگ بھ شیراز رفت. عیدباتمام شلوغے وهیجان اش برایم خستھ ڪننده بود. برای امتحان بزرگ زندگے ام روز شماری میڪردم. تلفن همراهم رامدام درحالت پرواز میگذاشتم تا حواسم جمع درسم باشد.مادرم دورسرم اسپند میگرداندو صلوات میفرستاد. ذڪر میگفت و برایم دعامیڪرد ❀✿ 💟 نویسنــــــده: ❀✿ 💟 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ 💟 ❀✿ .دیگراعتقادی بھ رفتارو ڪارهایش نداشتم. مرور زمان ڪورسوی ایمان را دردلم خاموش و سرد ڪرد.من تمام شدم! ❀✿ عصبے و تلخ بغضم راقورت مے دهم و دندان قروچھ میڪنم.باڪف دست روی میزمیڪوبم و ازآشپزخانھ بیرون میروم.نگاه تیزم رابھ مادرم میدوزم و میپرسم: ینے میخوای همینجوری ساڪت بشینے؟ اره؟ مستاسل نگاهم میڪند و سرش رازیر میندازد. بھ سمت پدرم مےچرخم و بلند میگویم: ببین بابا! صبح تاشب جون نڪندم ڪھ الان بگے حق نداری بری دانشگاه! ابروهای پهن و پرپشتش درهم میرود و باقاطعیت جواب میدهد: دیدم جون ڪندنتو!ولی دل و دینم اجازه نمیده دستے دستی دخترمو بسپارم بھ یھ شهردیگھ. دستهایم رابالا مے اورم و باغیض میگویم: عی بابا! بیخیال دیگھ!همھ آرزوشونه برن دانشگاه تهران! خونواده های دوستام میلیونے خرج ڪردن تا بچھ های خنگشون رتبھ قابل قبول بیارن ولے نیاووردن!الان من ...بعد اون همھ زحمت...راه برام آسفالت شده!چھ گیریھ اخھ!؟ دستهای گره شده اش را زیر چانھ میگذارد و یڪ نھ محڪم میگوید. باحرص برای بار آخر بھ مادرم نگاه میڪنم چشمانش همان خواستھ ی من را فریاد میزند.اما بقول خودش دهانش بھ احترام پدر بستھ شده اما من اعتقاد دارم ڪھ او میترسد!! ازدواج محمولھ ی عجیبے است .اخرش باید همینجور توسری خور باشے!! بغضم میترڪد و جیغ میڪشم: من باید درسمو ادامه بدم.جایےڪھ دوست دارم.!رشتھ ای ڪھ دوست دارم . اگر توذهنتونھ ڪھ جلومو بگیرید و سرسال یھ آقابالاسر برام بیارید باید بگم اشتباه ڪردی باباجون! اشتباه!! بھ طرف راه پله مے دوم تا بھ اتاقم بروم ڪھ صدای بلندش مراسرجامیخڪوب میڪند _ وایسا! ازغلدر بازی بدم میاد! میدونے !؟ نفس های تند و ڪوتاهم را درسینھ حبس میڪنم _ فڪ نڪن بخاطر جیغ و دادات راضے شدم.ازقبل خانوم باهام حرف زد.گفت ڪھ سربه راه شدی...فقط فڪر و ذڪرت شده درس.من نمیخوام جلوتو بگیرم ڪھ...فقط تواین مدت میخواستم فڪر خوابگاه و اینجورجاهارو ازمغزت برونے!.... اگر اجازه میدم بھ یھ دلیل و یھ شرطھ....اگر قبول میڪنے بگم! مبهوت و بادهان باز صدای ضعیفم را ازاد میڪنم. _ قبول _ دلیل این بود ڪھ ترسیدم دوصباح دیگھ یقھ ام رو بگیرن و بگن تو حق این بچرو خوردی.نزاشتے پیشرفت ڪنھ...زحمتشو حروم ڪردی... اماشرطم... میزارم بری تهران ولے باید بری پیش جواد بمونے...خوشم نمیاد شب سرتو رو بالشت جایے بزاری ڪھ من ازش بے خبرم! خوابگاه تعطیل! ❀✿ 💟 نویسنــــــده: ❀✿ 💟 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ 💟 ❀✿ سریع نگاهم را روی لبهایش میڪشم _ عموجواد؟؟ _ بلھ. _ ولے بابا.. _ همین ڪھ گفتم...یااونجا یاهیچے. زیر لب واقعا ڪھ ای میگویم و ازپلھ ها بالا مے روم... ❀✿ نمیدانستم باید ازخوشحالے پرواز ڪنم یا ازناراحتے بمیرم. اینڪھ بعد از دوهفتھ جنجال پدرم رضایت بھ خواسته ام داد جای شڪر داشت . ولے...هضم مسئلھ ی عموجواد برایم سخت و غیر ممڪن بود . نقشھ ڪشیدم تا تهران خانھ ی آزادی ام شود.نمیخواستم از چالھ بھ چاه بپرم . عمو برادر بزرگ تر پدرم ؛ مردی متعصب و بیش ازحد مذهبے بود . قضاوت خوانده و بھ قول خودش گرد جبهھ محاسنش را سفید ڪرده .زن عمو ....صحبتش را نڪنم بهتراست . آنقدر ڪیپ رو میگیرد که میترسم بلاخره یڪ روز راه نفسش بستھ شود و خدایے نڪرده بمیرد ! سھ دخترو یڪ پسرشان هم حسابی دین را سفت چسبیده و حلوا و حلوایش میڪنند . همان شب باخودم عهد ڪردم ڪھ هیچ گاه شرط پدرم راقبول نمیڪنم ولے ... ❀✿ آدامس بین دوردیف دندانم میترڪد و صدایش منجر بھ اخم ظریف پدرم مے شود. چمدانم را ڪنارم میڪشم و میگویم: اوڪے ممنون ڪھ زحمت ڪشیدید . مادرم اشڪش را باگوشھ ی چادر پاڪ میڪند و صورتم رامحڪم و گرم مےبوسد... _ مادر مراقب خودت باش....اسه برو...آسه بیا! _ باشھ صدبار گفتے! پدرم جلو مے اید و شالم راڪامل روی موهایم میڪشد _ محیا حفظ ابرو ڪن اونجا!..یوقت جلوی جواب خجالت زده نشم بابا. حرصم میگیرد _چیڪاڪردم مگھ!؟ _ هیچے...فقط همین قدر ڪھ اونا الان منتظر یھ دخترچادری ان...اما.. عصبے قدمی به عقب بر میدارم و جواب میدهم: شروع نڪن پدرمن! نمیشھ طبق علایق اونا زندگے ڪنیم ڪھ... چادر داشتن یانداشتن من یھ سودی بحال زن عمو و عمو داره . _ چقد تو حاضرجوابے!!..فقط خواستم گوشزد ڪنم... _ بلھ صورتش را مے بوسم و چندقدمے عقب مے روم... _ محیا بابا!...همین یھ جملھ رو یادت نره.. درستھ جواد استقبال کرد و گفت مثل دخترخودش ازدیدنت خوشحال میشه و باعث افتخاره مدت تحصیلتو ڪنارش باشے... ولے باهمه اینا تو مهمونے. سری تڪان میدهم و چشم ڪش داری میگویم.مادرم بغضش راقورت میدهد و میگوید: بزرگ شدی دیگه دختر...حواست به همه چیز باشھ بلاخره بعداز نصیحت و دور ازجان وصیت یقھ ام را ول ڪردن تامن بھ پروازم برسم.دم آخری هم برایشان دست تڪان دادم و بوس فرستادم. بلھ...خلاف تصوراتم من حاضر بھ پذیرفتن زندان جواد جون شدم . گرچھ خودم راهنوز هم نزدیڪ بھ آزادی میبینم. قراراست تنها ڪنارشان بخوابم و غذامیل ڪنم.مابقے چیزها به صغرا وڪبری خانوم مربوط نمیشود . صحبتهای پدرم جای خود...ولے بقول مادر من دیگر بزرگ شده ام . گلیمم مگر چندمتراست ڪھ درگل گیر ڪند؟ تصمیم دارم گربھ راهمین دم اولے حلق آویز ڪنم تا دست همھ بیاید ڪھ یڪ من ماست چقدر ڪره میده. لبخند مرموزی میزنم و سواربرهواپیما دردل آسمان و ابرها محو میشوم. ❀✿ 💟 نویسنــــــده: ❀✿ بامــــاهمـــراه باشــید🌹
✨﷽✨ ✍ آن‌که تو را هشدار داد چون کسى است، که مژده داد. (نهج‌البلاغه - حکمت 56) برخی از ما «مژده» را فقط خبر خوب می‌دانیم. کسی بگوید: برای تو فلان مبلغ، عیدی خواهند داد، فقط این را یک مژده می‌دانیم در حالی‌که اگر فردی خطری را به ما نشان دهد و از عواقب آن خطر ما را بترساند تا آن خطر از ما دور شود، آن شخص سود عظیمی بر ما رسانده است و مستحقِ دریافت انعام و مژدگانی است. مثال: در جاده‌ای با ماشین رانندگی می‌کنیم؛ کسی ما را خبر می‌دهد که، در جلو هوا خراب است و رانندگان زیادی تصادف کرده‌ و آسیب دیده‌اند و ما را می‌ترساند تا از ادامه‌ی راه منصرف شویم، چنین شخصی به ما مژده داده است. ولی اکثر ما این حالت را مژده نمی‌دانیم. در مسائل دین هم، همین‌طور است؛ اگر کسی از بهشت خبری به ما دهد، شاد شده و به او مژدگانی می‌دهیم، اما اگر کسی ما را از جهنم بترساند، هیچ مژدگانی به او نداده و حتی خبر او را، خبر بدی تلقی کرده و از او فرار می‌کنیم؛ در حالی‌که اگر کسی ضرر و زیانی را با خبری از ما دور کند کمتر از کسی که خیری را با خبری به ما می‌رساند، به ما خدمت نکرده و شایسته تقدیر و قدردانی است. 💕❤️💕❤️
🌙💛 پیامبر اکرم(ص) میفرمایند : ✨ «هنگامی که قیامت بر پا شود، نماز شب به صورت سایه ای در بالای سر نماز شب خوان قرار می گیرد و تاج روی سر او و لباسی برای بدنش می باشد. ✨(نمازشب)نوری است در پیش پای او،و پرده و حایلی است بین او و آتش، حجت و دلیلی است برای مؤمن در پیشگاه خداوند ، مایه سنگینی اعمال او در میزان اعمال است جواز عبور نماز شب خوان از پل صراط است کلیدی برای باز کردن درب بهشت است و...». 📚{ارشاد القلوب، ص 316} 💕💜💕💜
"چه مدت است که در ... فضای مجازی  ؟! " ✅حتما دوستانی دارید که نه تصویری از آنها دیده اید و نه صدایی از آنها شنیده اید ! ولی... بهشان علاقه مندید حواستان به آنها هست... آنقدر دلتنگ می شوید که نمی شود حتی روزی با او ، صحبت نکرد. اگر با او صحبت نکنید انگار چیزی گم کرده اید ... دوست ندیده... حتی صدایش را نشنیده...  ...! خودم که اینگونه هستم ... دوستان زیادی دارم که ندیده ام آنها را و نه شنیده ام صدایی از آنها ... و چقـدر زود بــه زود  برایشان می شود ... بعضی از دوستان مجــازی ، چقــدر خوبن ... ... خواستم بگویم بیایید امام زمان (عج) را هم در حد یک دوست مجازی ...! او را هم ندیده و نشنیده خریدار باشیم با او آن هم از نوع واقعی ... چقدر رفاقت با امام زمان خوب است اگر هر روز با یاد او چشمانت را باز کنی و شب ، چشمانت را با یاد او ، ببندی ...💙 برای فرج دل هایمان ... 💕💝💕💝
زینب خدای عشق و جان عالمین است ذکر طپشهای دل زینب حسین است چون طینت او از ازل شد نینوایی روحش حسینی است و قلبش کربلایی 🌟شبتون زینبی🌟
✍ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ( ﺹ ): ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻫﺎے ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻪ ﻫﻢ، ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﯾﻜﺪﯾﮕﺮ ﻭ ﯾﺎ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓظے ﺻﺪﻗﻪ ﺍﺳﺖ و ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﻧﻔﺎﻕ فے ﺳﺒﯿﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺭﺩ ... 📚ﻛﺎفے ﺝ 5 ﺹ 569 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: مردمی بودن جلوه هایی دارد. یکی همین رفتن میان مردم و شنیدن بی واسطه از مردم.
✴️ سه شنبه👈 25 مرداد / اسد 1401 👈18 محرم 1444👈16 اوت 2022 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🕊 فرستادن هدهد به سوی ملکه سبا توسط حضرت سلیمان علیه السلام . 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️امروز روز خوش یُمن و شایسته ای است و برای امور زیر خوب است: ✅امور ازدواجی. ✅فروش اجناس. ✅خرید رفتن. ✅مسافرت. ✅شراکت و امور شراکتی ✅تجارت و داد و ستد. ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅خرید خانه و ملک خوب است. 🚘مسافرت: سفر خوب است. 👶زایمان :نوزاد هیچ فقری نبیند و با توبه بمیرد. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🔭 احکام نجوم. 🌓امروز قمر در برج حمل است و برای امور زیر نیک است: ✳️صید و شکار و دام گذاری. ✳️دیدار با روسا و مسئولین. ✳️ختنه کودک. ✳️خرید لوازم منزل. ✳️ارسال کالاهای تجاری. ✳️آغاز درمان و شغل. ✳️ و نشان گذاری حیوان خوب است. 👩‍❤️‍👨مباشرت:امشب (شب چهارشنبه ) ،مباشرت برای صحت و سلامتی جسم مفید است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ،باعث غم و اندوه می شود. 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا در این روز از ماه قمری ، موجب قوت بدن می شود. ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد. 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌸زندگیتون مهدوی با این دعا روز خود را شروع کنید👇👇 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 ✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً* *وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ*✨
🌹در آخرین سه شنبه مرداد ماه 🍀دهنمان را خوشبو میکنیم 🌹روز مان را پر برکت میکنیم 🍀با ذکر شریف صلوات بر 🌹حضرت محمد و خاندان 🍀پاک و خاندان پاک و مطهرش 🌹اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🍀مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌹وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم 🌸🍃
🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚‍♀️کاری کنید که به بهشت خدا بروید☘ ♻️اگر ما از ترس جهنم نماز بخوانیم، خیلی چنگی به دل نمی زند، اما اگر گفتند: "نماز صبح هم نخوانی به جهنم نمی روی" و در این صورت نماز صبح خواندی، این خوب است.♻️ ♻️اگر عبادت برای بزرگی خدا باشد، إن شاء الله این خیلی قیمتی است و این فرد در روز قیامت هم به بهشت خدا می رود. «فَادخُلی في عِبادی وَادخُلی جَنّتی»♻️ ♻️خداوند می فرماید: "برای من عبادت کن،من تو را در بهشت خودم می برم" لذا بعضی ها را ما در بهشت نمی بینیم، به خدا عرض می کنیم که "رفیقان چرا در بهشت نیست؟" خطاب می رسد: «فی مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلیک مُقتَدِرٍ»♻️ ♻️آنها به حضور رسیده اند. آنهایی که عبادت برای خدا می کنند و نه از ترس جهنم، آنها به بهشت خدا می روند. آنجا خیلی عالی است، دعا کنیم که به آنجا برویم. اگر عبادتمان برای خدا باشد، إن شاءالله به آنجا می رویم.♻️ 👤از بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) 💕❤️💕💕
🌸 هرگاه از کسی دلگیر شدید کافی است یاد آورید، که اگر گذشته او، گذشته تو! 🌸 درد او، درد تو! و سطح آگاهی او، سطح آگاهی تو بود،"درست" مانند او فکر و رفتار می کردی! 🌸هر انسانی را با خودمان مقایسه نکنیم.هر شخصی را با عزیزانمان مقایسه نکنیم ... 🌸 ما فقط حق داریم دیگران را بپذیریم و زندگی کنیم یا رها کنیم و بگذریم ... 🌸 ‌زندگیتون سرشار از عشق و آرامش 🌸 💕💙💕💙
🌷قالَ(علیه السلام): ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِن: كَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَ اغْتِیابِهِمْ، وَ إشْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاِخِرَتِهِ وَ دُنْیاهُ، وَ طُولُ الْبُكاءِ عَلى خَطیئَتِهِ. 🌷امام سجاد ع فرمود: سه چیز موجب نجات مومن خواهد بود: حفظ زبان از بدگوئى و غیبت مردم انجام كارهای مفید وزیادگریستن برای گناهان بحار الأنوار ج‏75، ص: ۱۴۱ 💕💜💕💜