eitaa logo
مَدرَس/ ۸
1.7هزار دنبال‌کننده
215 عکس
99 ویدیو
11 فایل
﷽ 💠پایگاه تخصصی ادبیات [استاد مسعود یوسف پور] 👈 رسانه رواج: @ravaaj 👈 صفحه اشعار: @yosefpoor_ir 🔷 بالاترین هنرجو و درصد رضایت💯 🔷 سفر ما از #صفر_شاعری شروع میشه! 🔻 پشتیبانی: @Admine8 🔻 کانال اعتماد ما: @variz_madras8
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مروری بر یازده دوره مدرس هشت: • نردبان [کارگاه شعر و شاعری] • معادن [کارگاه مضمون‌یابی] • امکان [کارگاه شعر آئینی] • بی نفخ صور [تحلیل و تطبیق شعر محتشم کاشانی] • عبارت [تحلیل آثار سید اسماعیل حمیری] • گوشۀ انزوا [دربارۀ فرم و نقد ادبی] • ساحت فصاحت [کارگاه تکنیک] • اقلیم مردگان [پلی به زبان هنری] • راهبرد [شعر و شاعری در نگاه رهبری] • حواصیل [رویداد وزن و عروض] • ارباب معانی [رویداد مضمونی] • راهنمای دوره ها • ثبت و دریافت: @Admine8
جهانا همانا فسونی و بازی که بر کس نپایی و با کس نسازی • دقیقی توسی / مدرس هشت
💠 | چطوری بنویسیم • جان گریشام نویسندۀ مطرح انگلیسی می‌گوید: « نویسندگان هنگام نوشتن از کلمات زیادی استفاده می‌کنند! چرا که نه؟ کاغذ زیادی در دسترس ماست و محدودیتی نداریم اما بهتر است هر جمله را سه بار بخوانید و کلمات اضافی را حذف کنید.» • ابن خلدون در مقدمۀ شاعری از آن به «تنقیح» یاد کرده است. • مرحوم سیّدحامد حسینی (راوش) روزی در منزلش غزلی برایم خواند. گفت این ویرایش هفتم غزل است! می‌گفت همین ردیف و قافیه را هفت بار نوشتم و خط زدم و هربار به درک بهتری رسیدم. [ اینجا هم از تنقیح گفتیم ] «تنقیح» لازمۀ هر اثر است | مدرس هشت
• قطعا تیم مدرس هشت رضایت ندارد که بدون نام‌بردن از منبع، مطالب در کانالی منتشر بشود! بارها هم گفتیم...
هدایت شده از مَدرَس/ ۸
47.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 یازده قانون ابن خلدون | قسمت سوم دوره 🔥 حتما مشاهده کنید! 👈 این یک قسمت از دوره کامل امکان هست برای عزیزانی که مایل بودند بیشتر در باب دوره بدونن 🎁 این دوره رو با تخفیف ویژه می تونید تهیه کنید! از کجا؟ 👈 از این لینک | مدرس هشت
💠 تخفیف | پیش‌ترها در باب تخفیف در شعر سعدی و حافظ مطلبی گفته بودم. یکی از آن موارد در شعر سعدی، غزلی‌ست با مطلع زیر: ماه فروماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد در این بیت، شاعر دست به تخفیف زده‌است: و آن همه پیرایه بسته جنت فردوس  بو که قبولش کند بلال محمّد شاید هرکسی جز سعدی بود، جویای تناسب جنت و بلال و تخفیف بود که (قید) نمی‌شدیم. اما زیبایی تناسب معنای بلال که آب است با جنت و نیز معنای بوک که چاه غله است را نمی‌توان نادیده گرفت. تخفیف از محذوریت تا صنعت | مدرس هشت
• سیوطی در خصوص نسبت شعر به پیامبر می‌نویسد: سئل عن الشعر، فقال إن هزل اضحک و ان جد کذب؛ فالشاعر بین کذب و اضحاک: شعر اگر مزاح کند، بخنداند و چون جدی باشد، دروغ گوید! پس شاعر بین مزاح و دروغ است. فقد نزه الله نبیه عن هاتین الخصلتین پس خدا پیامبرش را از این دو خصلت مبرا کرد. 📚 جایگاه شعر نزد پیامبر | مدرس هشت
💠 | رفتار گزاره • نشست کنارم. از روبه‌رو آمده بود. چادرش را جمع کرد و سلام گفت. جابه‌جا که شدم احوال پرسید. سبک شده بودم. خوب بودم و سینه‌ام لبالب بود از هوا. شکوه لبخند به لب داشت. لبخند زدم؛ حس شگفتی داشتم. یکباره غرق لذت شده بودم از آمدنش. ناتوان از.... 📚 آواز بلند، علی اصغر عزتی پاک، شهرستان ادب، صفحه ۵۳ 📝 وقتی می‌گویند رمان، ناخواه ذهن ما سمت ساختار گزاره‌ای می‌رود و آن را ناگزیر می‌یابد. اما بیش از این گزاره‌ها، مسئلۀ رفتار گزاره‌ای مهم است (تعبیر از من است و سرجایش آن را بیشتر شرح می‌دهم.) در رفتار گزاره، گریزهایی مثل هیئت اضافی و وصفی داریم که باشد به وقتش. وقتی ابتدای جمله، فعل می‌آید یعنی اهمیت گزاره. «نشست کنارم» می‌توانست «کنارم نشست» باشد اما گویا نشستن اهم است حال آنکه در داستان ما، این وجهِ اهم نیامده! در رفتار گزاره، رفتن از زمان حال به ماضی نیز خیلی با دقت صورت می‌پذیرد. «از روبه‌رو آمده بود» بعد از این جمله، در واقع در پی همان تاکید نشستن است که بی‌دلیل است. چرا «چادرش را جمع کرد» و «سلام گفت» باید پس از گزاره ماضی آمدن و گزاره حال نشستن بیاید؟ قیدها و سایر مسائل بماند. (من با کثرت فعل، وقتی در فرم نگنجد مخالفم اما:) حالا با چینش دیگری به همان گزاره‌ها بنگرید: از روبه‌رو می‌آمد. سینه‌ام لب به لب بود از هوا. سلام گفت. شکوه لبخند به لب داشت. حس شگفتی داشتم. چادرش را جمع کرد و نشست کنارم. مسعود یوسف پور | مدرس هشت
💠 | ادب • امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: الادب صورةُ العقل ادب، صورت عقل است! 📚غرر الحکم | باب الادب [ ز جان عزیزترند اهل علم و اهل ادب ] فرخی سیستانی • به روایتِ | مدرس هشت
هدایت شده از yosefpoor.ir
چه بر تو رفته که پشت لغات می‌لرزد قلم قرار ندارد، دوات می‌لرزد چگونه از تو بگویم که بیت بیت غزل چو خانه ای که ندارد ثبات می‌لرزد حکایت من و تو چون دو جسم و یک روح است به لرزه آمده مشهد، هرات می‌لرزد گرفته است گریبان آسمان ها را تو آه می کشی و کائنات می‌لرزد به جستجوی که ای زیر اینهمه آوار؟ صداش میزنی اما صدات می‌لرزد نماز آیاتم شد نماز لیله‌ی دفن دریغ و درد، تن محکمات می‌لرزد مسعود یوسف پور زلزله هرات https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd