eitaa logo
دو فصلنامه《الانوار الهادیه》
284 دنبال‌کننده
449 عکس
86 ویدیو
271 فایل
مقام معظم رهبري: «فقه خیلی اهمّیّت دارد؛ یک عدّه‌ای خیال میکنند فقه، چون اسمش فروع دین است یعنی کارهای فرعی؛ نخیر، فقه استخوان‌بندی و در واقع ستون فقرات زندگی اجتماعی است؛ فقه این است.» ●《الانوار الهادیه》مجله علمی مدرسه علمیه امام هادی علیه السلام-اهواز
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 پس از این‌که در بحث عمومی آیت‌الله (رحمه‌الله‌تعالی) فیض دریافت نور حضورشان دست داد، یک روز مطلبی را از علامه نقل کردند. کتاب علامه حلی (قدس‌سره) را داشتم. به نظرم رسید قدری تفاوت دارد. آن را نوشتم، ولی جرأت پیش رفتن نداشتم، آن را به حضور آیت الله حاج علی آقا (رحمه‌الله‌تعالی) دادم که ایشان به آقا عرض کنند، ولی ایشان که بنده را می‌شناخت و افتخار شاگردی‌اش را هم داشتم، معترضانه فرمود: چرا ضعف داری؟ برو پای منبر و نوشته‌ات را خودت تقدیم کن، بنده هم جرأت یافتم و اشکال را تقدیم کردم، آیت الله بروجردی نوشته را از بنده گرفتند و به آن ترتیب اثر دادند. حاج علی آقا صافی فرمودند: نگفتم ضعف نفس را کنار بگذار. این‌گونه برخوردها، در روح ها آثار سازنده داشت. بیشتر تأثیر می‌گذارد تا و استاد!. ☑️ خاطره مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی 🌐@seyedololama •┈••✾••┈• ♨️موسسه امام هادي(عليه السلام): https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi
@Yusufi_Gharawi1_456710232.mp3
زمان: حجم: 41.78M
❖ بیان مستندات تاریخی حرکت امام حسین(علیه السلام) و واقعه عاشورا در منابع متقدم تاریخی در پاسخ به سؤالهای مطرح شده از سوی انجمن مسلمانان شیعه دانشگاه نورث‌وسترن شیکاگو 🎙آیت الله یوسف غروی (١٦ محرم ١٤٤٢، ١٥ شهریور ۱٣۹۹) 🌐@Yusufi_Gharawi •┈••✾••┈• ♨️موسسه امام هادي(عليه السلام): https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi
1⃣یکی از خصوصیات حضرت امام این بود که شاگردان خود را وادار به مطالعه می‌کرد. دلیل آن هم این بود که حضرت امام در خلال درس از کلمات بزرگانی، چون آقایان نایینی، آقا ضیاء عراقی و آقای کمپانی استفاده می‌کردند و لازم بود شاگردان ایشان به منابع و مأخذ مربوطه رجوع، و خود، عین عبارت بزرگان یادشده را ملاحظه کنند. 2⃣از دیگر خصوصیات امام این بود که شاگردان را وادار به اظهارنظر می‌کرد و معتقد بود هر یک از آقایان در موردی از موارد که دیدگاهی دارد، باید زمینه را برای اظهار آن مهیا ببیند. یک بار هم جمله‌ای را از استادشان مرحوم حاج شیخ نقل می‌کردند که شاگرد همیشه باید اهل نق زدن باشد. از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم نیز نقل می‌کردند که یک بار فرمود: من به محضر درس مرحوم فشارکی حاضر می‌شدم که به سید استاد معروف بود. مباحثی را که ایشان در درس مطرح می‌کردند، روی کاغذ می‌آوردم و به دقت می‌نوشتم. یک بار که دفترم را به ایشان نشان دادم، فرمود: «شما این مطالب را که می‌نویسید، چرا در مورد آنها اظهار نظر و به قول طلبه‌ها «إن قلت» نمی‌کنید؟ بهتر است در ذیل هر بحث نظر خودتان را هم قید کنید. نظر من این است که شاگرد درس خارج باید ضمن اینکه به ثبت دیدگاه‌های استاد اهتمام ورزد، در جاهای لازم زیر نظر استاد خط بکشد و إن قلتی بزند و اگر چیزی به نظرش نمی‌رسد، دست‌کم چیزی به استاد بگوید!» بعد مرحوم حاج شیخ در ادامه فرموده بودند: «از آن به بعد دیگر روش درس خواندن ما عوض شد و سعی می‌کردیم روح نقادی و اجتهادی را در خودمان تقویت کنیم و پرورش دهیم». 🎙مصاحبه با علی اکبر مسعودی خمینی. 🌐 https://b2n.ir/354704
👓 پدر در تخت بیمارستان هم مطالعه و کارهای علمی خود را ترک نمی کنند. علی رغم ابتلای حاج آقا به بیماری سرطان و مشکلات ناشی از آن ، ایشان حتی در تخت بیمارستان هم برنامه علمی و مطالعاتی خود را تعطیل نکردند و مدتی که در بیمارستان بستری بودند ، کتابهایی را سفارش میکردند تا از منزل برای ایشان ببرم. بارها در آخر شب و هنگام استراحت حاج آقا دیده ام درحالی که کتاب در دستشان است، به خواب رفته اند. 🔹حدود ۲۰ سال است یکی از برادرانم دچار یکی از سخت‌ترین بیماری هاست، بیماری مادر نیز مدتی است شدت گرفته و وضعیت بيماري پدر نیز مشخص است. یک شب خدمت حاج آقا عرض کردم چرا دچار چنین وضعیتی شدیم ؟ با شنيدن اين سوال رنگ صورت پدر برافروخته شد و فرموند: ‼️ غرق در نعمتیم! شرمنده خدا هستیم و هیچ طلبی هم نداریم. ✍سیدحسین فاطمی نیا 🌐@HozeTwit •┈••✾••┈• ♨️موسسه امام هادي(عليه السلام): https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi
🌷🌷روی عن ابی عبدالله الصادق علیه السلام قال: مَنِ ازْدَادَ فِي اللَّهِ عِلْماً وَ ازْدَادَ لِلدُّنیا حُبّاً ازْدَادَ مِنَ اللَّهِ بُعْداً وَ ازْدَادَ اللَّهُ عَلَيْهِ غَضَبا 📚الاختصاص،۲۴۳ •┈••✾••┈• ♨️موسسه امام هادي(عليه السلام): https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi
مرحوم سیّد تمام مدّت تحصیل اجاره نشین بوده حتى پس از مرجعیت هم مدتى اجاره نشین بوده و بعد خانه ملکى خریده است. درباره دشواریها و گرفتاریهاى اجاره نشینى خود مى فرمود: (منزلى را در آخر بازار سلطانى اجاره کرده بودیم مدتى گذشت نتوانستیم اجاره آن را بپردازیم. چند بار صاحب خانه به ما اخطار کرد تا این که یک روز با صراحت گفت: اگر تا امروز ظهر اجاره را ندادید اثاثیه تان را کنار خیابان مى ریزم. این را گفت و رفت. متحیّر شدم چه کنم؟ به منزل رفتم و جریان را به همسرم گفتم. ایشان گفت: من هنوز یک قطعه دیگر طلا دارم ببرید بفروشید و مشکل را حل کنید. با شرمندگى به ایشان گفتم: من همه طلاهاى شما را فروختم و خرج امرار معاش کردم این یکى باشد مال خودتان. گفت: آقا آبروى شما از همه چیز بالاتر است. خلاصه با اصرار همسرم طلا را گرفتم و با عجله وارد بازار شدم و موفق شدم در آخرین مغازه اى که هنوز نبسته بود طلا را بفروشم که او هم بى انصافى کرد و کم تر از معمول خرید و من هم آن مبلغ را به صاحب خانه دادم و قضیّه حل شد.) این قضیه را براى ما نقل مى کرد تا آن گذشته ها را به یاد بیاوریم. ❇️مصاحبه با حضرت آیت اللّه مروّج/مجله حوزه سال 1379 شماره 98 📸آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني(قدسره) •┈••✾••┈• ♨️موسسه امام هادي(عليه السلام): https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi
📚النجم الثاقب فی وجوب صلاة الجمعة العيني+منبع الحياة و حجية قول المجتهدين من الأموات 📝تأليف:سيد نعمة الله جزايري رحمه الله •┈••✾••┈• ♨️موسسه امام هادي(عليه السلام): https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi
منبع الحياة.pdf
حجم: 7.72M
•┈••✾••┈• ♨️موسسه امام هادي(عليه السلام): https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi
✨✨✨✨معرفي کتاب✨✨✨✨ کتاب بارگزاري شده مشتمل بر دو کتاب می باشد: 1-کتابي در وجوب عيني نماز جمعه می باشد که تاليف ملا محسن فيض کاشاني رحمه الله می باشد در مقدمه آن می نويسد: «وجوب نماز جمعه - في الجمله - روشن‌تر از خورشيد نيم روز است و از جمله احكامى است كه علماى اسلام، در جميع اعصار و همه بلاد اسلامى بر آن اتفاق دارند؛ چنانكه تعداد قابل توجهى از خوبان علما به اين مطلب تصريح كرده‌اند؛ همچنين آنان بر اين باورند كه پيامبر(ص) در حيات مقدس خويش، با استمرار در اقامه نماز جمعه، وجوب عينى آن را فهماندند و اين در حالى است كه پس از رحلت آن حضرت نسخى واقع نمى‌شود.» 2-کتابي در بررسي جواز بقاء بر مجتهد ميت وتقليد ابتدايي از وی می باشد که تاليف سيد نعمة الله جزايري می باشد. کتاب، مشتمل بر یک مقدمه و سه عنوان کلی «ادله النافین لحجیه قول المجتهد من الاموات»، «ادله المثبتین لحجیه قول المجتهد من الاموات» و «فی تقلید الجاهل للمجتهد المیت و انه معذور فی الاحکام‌ام لا». کتاب مذکور از جهت جامعيت در بررسي آراء واقوال از جمله بهترين مصنفات موجود در بحث تقليد از ميت می باشد که مطالعه آن خالي از لطف نمی باشد. •┈••✾••┈• ♨️موسسه امام هادي(عليه السلام): https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi
1_459998700.pdf
حجم: 5.62M
✅ مقاله فی المدرسة الفقهیة الامامیة 🔹نگارش: استاد و سید محمدحسن حکیم 🔹در این مقاله که به زبان عربی به نگارش درآمده است، به بررسی جمعی از فقیهان گذشته و معاصر پرداخته شده است. 🌐 (روشنا) •┈••✾••┈• ♨️موسسه امام هادي(عليه السلام): https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi
▪️ حمله وهابى‌‏ها به كربلا و ماجرای برداشتن تربت توسط صاحب ریاض ❖ از بیانات آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی: 📝... در سال 1216ق وهابى‌‏ها به كربلا حمله مى‏‌كنند و مردم آنجا را قتل عام مى‏‌كنند. به نجف هم حمله مى‌‏كنند، ولى چون قبلاً خبردار مى‏‌شوند، آمادگى پيدا مى‌‏كنند و آنها نمى‌‏توانند كارى بكنند، اما كربلايى‌‏ها غافل‏گير مى‌‏شوند. از جمله به منزل صاحب رياض مى‏‌ريزند تا او را بكشند. در آن موقع، رئيس روحانیت كربلا، مرحوم صاحب رياض بود. خانواده‏‌اش با عجله از آنجا خارج مى‌‏شوند، ولى خود صاحب رياض با طفل شیرخواری زير يك سبد مى‌‏مانند و نمى‌‏توانند خارج بشوند. آنها داخل خانه صاحب رياض مى‌‏ريزند كه صاحب رياض را بكشند ولى او را پيدا نمى‌‏كنند. عجيب اين است كه در تمام آن مدتی که مشغولِ گشتنِ خانه بودند آن طفل شيرخواره هيچ گريه نمى‌‏كند و اين معجزه بود. وهابى‌‏ها يك روز در كربلا قتل عام مى‌‏كنند و بعد هم به قصد نجف از شهر خارج مى‌‏شوند. ❖ــــــــــــــ❖ يكى از بيوتى كه در زنجان رياست داشتند، بيت آميرزا ابوالقاسم بود. آميرزا ابوالقاسم مؤسّس ميرزايى‌‏هاى زنجان است. پدرش (آقا سيد كاظم) شاگردِ صاحب رياض و ساکن نجف بود. وقتى مطلع مى‌‏شود كه وهابى‌‏ها به منزل صاحب رياض حمله كرده‏‌اند، مى‏‌گويد زودتر برويم استادمان را نجات بدهيم. به منزل صاحب رياض مى‏‌روند و ايشان را با آن طفل شيرخواره از زير سبد نجات مى‏‌دهند. نفس‏هاى آخرشان بوده و اگر دير مى‏‌آمدند، تلف مى‌‏شدند. بعد مى‏‌گويند برويم حرم را زيارت كنيم. غسل مى‌‏كنند و به حرم مى‌‏روند. وقتى به حرم مى‏‌روند، مى‏‌بينند كه وهابى‏‌ها ضريح مطهر را برداشته‏‌اند و سوزانده‏‌اند و با آن قهوه درست كرده‏‌اند! با آنكه قهوه را حرام مى‏‌دانستند. مى‏‌بينند كه گوشه‏‌اى از قبر شكاف برداشته است. آسيد كاظم نگاه مى‏‌كند و مى‏‌گويد: من قطعه‏‌اى از بدن شریف را حس مى‏‌كنم. صاحب رياض هم نگاه مى‌‏كند و مى‌‏گويد: نظر من هم همين است. (البته الآن ترديد دارم كدام تقدّم داشت) سپس آسيد كاظم مى‏‌گويد: الآن وقت تربت برداشتن است. ايشان دستمال سفيدى داشت. با دست مقدارى از تربت را برداشت و در دستمال گذاشت. دستمال قرمز شد. مقدارى از آن تربت را خودش برداشت و مقدارى هم به صاحب رياض داد. وقتى آسيد كاظم از دنيا رفت، برادرش ميركريم كه فرد ساده‌‏اى بود، آن تربت را برداشت و تبديل به مهر كرد و بين اين و آن تقسيم نمود. آميرزا ابوالقاسم كه در آن وقت سيزده ـ چهارده ساله بود، وقتى از جريان مطّلع مى‌‏شود، خيلى به اين طرف و آن طرف مى‌‏زند و بالأخره يكى از آن مهرها را بدست مى‌‏آورد و اين مهر پيوسته در بيت آميرزا ابوالقاسم بود. وی به پسرانش سفارش مى‏‌كند كه قدر اين تربت را بدانيد كه چنين ويژگيهايى دارد. 📚جرعه ای از دریا، ج2، ص333 (ع) 👉@zanjani_net
‼️تلنگر‼️ والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد..