eitaa logo
" مدیـون‌الحســــین‌ "
407 دنبال‌کننده
315 عکس
68 ویدیو
1 فایل
- بر مدارِ ریپلای‌ - بر اساسِ‌ اشک - بر پایه حرفِ دل - بر مبنایِ بغض - بر محورِ دلتنگی ! - بر حسبِ عشق :) ‹لازمہ‌ۍ‌دانستن!› https://eitaa.com/madyonolhossin/28 +عکاس‌ِ‌حرم🌱 کپی ممنوع 🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
"قصه‌این‌است‌که‌مهمانِ‌جهان‌شد‌تنِ‌من" سن و سالت که بیشتر می شود می فهمی کسی را به بهانه ای خواستن ، بهانه ندارد . . که عشق اگر عشق است باید بی قید و شرط . . محضِ معشوق باشد و بس ! سن و سالت که بیشتر می‌شود می فهمی بعضی از کلماتت بعصی از احوال قلبی‌ات باید فقط مختصِ یک نفر باشد ! می فهمی دوری و نزدیکی فراق و وصال . . آن قدر هم مهم نیست همینکه جایی جز در خانه‌ی عشق نباشی عشق است . . ! حسین جان ! ما عمرمان به پای روضه های تو رفته . . از ما گذشته تو را ، به بهای بهانه بخواهیم . . عزیزم ! این کلمه راستش را بخواهی کنار اسم کسی جز تو نمی نشیند . . تو منی و من فقط برای تو بلند بلند گریه کردم فقط برای تو شب تا گرگ و میش سحر به سر و صورت زدم . . و صبح ها با خورشید به استقبال روضه‌ات رفتم حالا که شب تولدم‌ست و پا به ۲۰ سالگی می گذارم . . خودت بخواه تا لحظه لحظه‌های زندگیم در پناه پرچمت . . زیر خیمه‌ات . . در خانه‌ی تو به عشق . . به عاقبت بخیری نگاهت . . نفس بکشم آشنایِ تو . .
حالا ؛ شبیهِ همان بچه‌ای که دورهایش را زده و هیچ‌کس برایش نمی‌شود ! شبیه همان بچه‌ای که ؛ چندقدم مانده تا آغوشِ‌مادر این پا آن پا می‌کندُ ؛ زیر چشمی نگاهِ خجالت‌زده‌ش را دوخته به دست‌هایِ مادرش . . شبیهِ همان بچه‌ای که ؛ با مِن‌مِن . . معذرت می‌خواهدُ پناه می‌برد به مهربانیِ‌مادرش . . همان بچه‌ای که قلبش ؛ تُند می‌تپَد برایِ آغوشِ شما . . گوشه‌یِ چشمش اشك جمع شده محضِ غمِ شما . . باران می‌زندُ بچه‌های شما یکی‌یکی دارند از راه می‌رسند . . او اما مردد است خجالت می‌کشد . . با گردن‌ِ کج سر خم کردهُ ایستاده دمِ خیمه‌‌ای که عزایِ مادرانه‌ی شما به پاست و دلَش اذنِ ورود می‌خواهد . . می‌خواهد بگوید : - اجازه هست . . این شب‌ها در سایه‌یِ چادر شما بنشینمُ به قدّ غم‌هایم اشك بریزم . . اجازه هست ؟ از تهِ دلم بگویم که شما را دوست دارم . . ! قدّ همه‌ی دلتنگی‌هایم بغلم کنید . . اجازه هست ؟! میانِ آتشِ روضه‌ . . هم‌نوا با بچه‌های‌ غریب‌تان دم بگیرم «یومّاه» و شما را مـــادر صدا بزنم . . ؟!