#سیره_شهدا
به حلال و حرام خدا خیلی اهمیت میداد. در استفاده از اموال بیت المال بشدت مراقبت داشت. اهل امر به معروف و نهی از منکر بود.
روزی که جنازهاش را آوردند خانه و به داخل اتاقش بردند، دوستان جوانش دور جنازه جمع شده بودند، گریه میکردند و میگفتند دیگر رسول نیست به ما بگوید غیبت نکن، تهمت نزن!
حتی یادم هست آخرین باری که خواست به سوریه برود، آمد ۱٠٠ هزار تومان به من داد. گفت بابا این خمس من است. برایم رد کن. من دیگر فرصت نمیکنم.
در مراقبت چشم از حرام، در رعایت حق الناس، به ریزترین مسائل توجه داشت. شبهای جمعه به بهشت زهرا میرفت و پس از نماز جماعت مغرب و زیارت مزار شهدا، میرفت آن قبرهای شهدای گمنام را که رنگ نوشتههایش رفته بود، با قلم بازنویسی میکرد. قلمهایش را هنوز نگه داشتیم. بعد از آن به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام میرفت و در مراسم احیای حاج منصور ارضی شرکت میکرد و تا صبح آنجا بود. این برنامه ثابت شبهای جمعهاش بود. صبح میآمد خانه، استراحت مختصری میکرد و دوباره بلند میشد و میرفت بیرون.
هیچ وقت بیکار نبود.
وقتی که شهید شده بود، سر مزارش مداح میگفت تا حالا هیچ وقت استراحت نکردی. الآن وقت استراحت است!
شب و روز در تلاش و کوشش بود، برای اینکه پایههای ایمان و تقوایش را محکم کند.....
پدر مدافع حرم
#شهیدرسول_خلیلی
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ « محفل عشق »
🇮🇷 eitaa.com/joinchat/644087811C0093ab0c88
#وصیت_شهید
این دنیا با تمامی زیبایی ها و انسانهای خوب و نیکو محل گذر است نه وقوف و ماندن ،
و تمامی ما باید برویم و راه این است.
دیر یا زود فرقی نمیکند
اما چه بهتر که زیبا برویم....
#شهیدرسول_خلیلی
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ « محفل عشق »
🇮🇷 eitaa.com/joinchat/644087811C0093ab0c88
#خاطرات_شهدا
روزهای آخر اسفند بود که به سمت مناطق عملیاتی حرکت کردیم.
آن موقع هنوز برنامه راهیان نور به شکل امروزی نبود ، ما به همراه خانواده و نزدیکان با یک اتوبوس رفته بودیم ، به فکه که رسیدیم ، کمی جلوتر از آن ، مقر تخریب ما بود که اسم آنجا را الوارثین گذاشته بودیم ، رسول کم سن و سال بود ، به رسول میگفتم:
نگاه کن پسرم ، ببین بچهها این قبرها را زمان جنگ کنده بودند ؛ میآمدند داخل این قبرها ، نماز می خواندند ، نماز شب می خواندند ، مناجات میکردند ، ولی حالا این قبرها غریب ماندهاند ، دیگر از آن حال و هوا خبری نیست!
بعد از نماز ظهر ، یک دفعه متوجه شدم رسول نیست ، با مادرش دنبالش گشتیم که دیدیم رفته داخل یکی از این قبرها ، به سجده افتاده و چفیه روی سرش کشیده ، گریه میکند.
بنده حقیقتاً همان جا گریه ام گرفت....
راوی: پدر مدافع حرم
#شهیدرسول_خلیلی
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ محفل عشق ، زندگی به سبک شهدا
🇮🇷 eitaa.com/joinchat/644087811C0093ab0c88
🎥 #استوری_شهدا
🧔🏻 #شهیدرسول_خلیلی
🚩 #مزارش_دعاگوییم 🙏
•┄┅══••🕊••══┅┄•
🚩 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅محفل عشق زندگی به سبک شهدا
🇮🇷eitaa.com/joinchat/644087811C0093ab0c88
•┄┅══••🕊••══┅┄•
وصل جانان حاصل اندیشه و اهدافتان
حرف حق باشد میان لعل خندان شما
باعث فخر و مباهات است بر آزادگان
مکتب والای انسان ساز قرآن شما
#روزگارتون_منور_به_نگاه_شهدا
#شهیدرسول_خلیلی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅محفل عشق زندگی به سبک شهدا
🇮🇷eitaa.com/joinchat/644087811C0093ab0c88
#سیره_شهدا
به حلال و حرام خدا خیلی اهمیت میداد. در استفاده از اموال بیت المال بشدت مراقبت داشت. اهل امر به معروف و نهی از منکر بود.
روزی که جنازهاش را آوردند خانه و به داخل اتاقش بردند ، دوستان جوانش دور جنازه جمع شده بودند ، گریه میکردند و میگفتند دیگر رسول نیست به ما بگوید غیبت نکن ، تهمت نزن!
حتی یادم هست آخرین باری که خواست به سوریه برود ، آمد ۱٠٠ هزار تومان به من داد و گفت ، بابا این خمس من است. برایم رد کن من دیگر فرصت نمیکنم.
در مراقبت چشم از حرام ، در رعایت حق الناس ، به ریزترین مسائل توجه داشت. شبهای جمعه به بهشت زهرا میرفت و پس از نماز جماعت مغرب و زیارت مزار شهدا ، میرفت آن قبرهای شهدای گمنام را که رنگ نوشتههایش رفته بود ، با قلم بازنویسی میکرد. قلمهایش را هنوز نگه داشتیم. بعد از آن به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام میرفت و در مراسم احیای حاج منصور ارضی شرکت میکرد و تا صبح آنجا بود. این برنامه ثابت شبهای جمعهاش بود. صبح میآمد خانه ، استراحت مختصری میکرد و دوباره بلند میشد و میرفت بیرون.
هیچ وقت بیکار نبود.
وقتی که شهید شده بود ، سر مزارش مداح میگفت تا حالا هیچ وقت استراحت نکردی ، الآن وقت استراحت است!
شب و روز در تلاش و کوشش بود ، برای اینکه پایههای ایمان و تقوایش را محکم کند.....
مدافع حرم
#شهیدرسول_خلیلی
📕 مدافعین حرم
#لبیک_یا_خامنه_ای
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
~~~~~~~~~~~~~~
🇮🇷 @mafeleshg
#زندگینامه_شهدا
رسول ۲۰ آذر ۱۳۶۵ مصادف با ولادت امام حسن عسگری علیه السلام در تهران به دنیا آمد به همین علت نامش را محمد حسن گذاشتند اما در خانه رسول صدایش می کردند .
فرزند دوم خانواده بود و شخصیت آرام و ساکتی داشت و خیلی اهل شیطنت نبود .
تا تمام شدن جنگ تحمیلی همراه خانواده در تهران زندگی می کرد اما پس از اتمام جنگ به کرج رفتند ولی در سن هجده سالگی بار دیگر به تهران بازگشت.
در مقطع کارشناسی رشته مدیریت را ادامه داد. سپس عضو سپاه پاسداران شد و علاوه بر خدمت در سپاه پاسداران ، دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته ادبیات بود .
رسول چهار مرتبه به سوریه اعزام شد و هر بار حدود دو ماه در منطقه عملیاتی بود . از آنجایی که به دوره های سخت نظامی علاقه بسیاری داشت و با توجه به تخصص های مختلفی که در امور نظامی داشت ولی علاقه اش تخریب چی بود
سرانجام در ۲۷ آبان ماه سال ۹۲ در منطقه حلب به شهادت رسید.....
مدافع حرم
#شهیدرسول_خلیلی
📕 سایت هادیون
#طوفان_الاقصی
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
🇮🇷 @mafeleshg
•﷽•
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#وصیت_شهید
خوش ندارم که این شادمانی را با لباس های سیاه و غمگین ببینم، غم اگر هست برای بیبی جان حضرت زینب(ع) باید باشد، اشک و آه و ناله اگر هست برای اربابمان ابا عبدالله الحسین(ع) باید باشد و اگر دلتان گرفته روضه ایشان را بخوانید که منم دلم برای روضه ارباب و خانم جان تنگ است.....
#شهیدرسول_خلیلی
#میلاد_حضرت_معصومه
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
🇮🇷 @mafeleshg