#خاطرات_شهدا
آخر میوه فروش های بازار یه پیرمرد نحیف میوه می فروخت. بساط کوچک و میوه های لک دارش معلوم بود که خریداری ندارند.
اما پیرمرد یک مشتری ثابت داشت و او رجایی بود.
رجایی می گفت ، میوه هایش برکت خدا هستند ، خوردنش لطفی دارد که نگو و نپرس...
به دوستاش هم می گفت ، این پیرمرد چند سر عائله دارد ، از او خرید کنید....
#شهیدمحمدعلی_رجائی
📕 خدا که هست
#ماه_رجب
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
~~~~~~~~~~~~~~
🇮🇷 @mafeleshg