☆عروسی☆.mp3
11.27M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🔹ماجرای جذاب و شنیدنی، عروسی امام علی و حضرت فاطمه(س)😍
🔸تا حالا شنیدین کسی لباس عروسی اش رو شب عروسی به فقرا هدیه بده😳
#قسمت_ششم
#حضرت_فاطمه_زهرا
🔹قصه قهرمان ها🔸
@mah_mehr_com
«قصه کودکانه اعتماد کردن به حس درونی»
روزی روزگاری در شهری کوچک خواهر و برادری بنام تارا و آراز زندگی می کردند، از آنجا که آنها عاشق ماجراجویی و کشف چیزهای جدید بودند مادر مدام به آنها میگفت که همیشه به حسی که نسبت به شخص یا انجام کاری دارند دقت کرده و به آن اعتماد کنند ، به این صورت که اگر متوجه شدند نسبت به شخصی حس خوبی ندارند فورا از او دور شوند و همینطور اگر حس کردند توان انجام کاری را دارند حتما آن را انجام دهند. یکروز تارا و آراز همراه پدر مادرشان به پارک جدیدی رفتند . آنها از والدینشان اجازه گرفتند تا با هم به گردش بروند و کمی دورتر از پدر مادرشان بازی کنند. مادر توصیه ی همیشگی را به آنها یادآوری کرد. در گوشه ای از پارک ، آنجا که تارا و آراز مشغول بازی بودند ، مرد غریبه ای به آنها نزدیک شد و ازشون خواست که به او کمک کنند تا توپ گمشده اش را پیدا کنند. بچه ها به هم نگاه کردند ، هر دو در نگاه هم حس ترس و نگرانی را می دیدند . در همین موقع صدای مادر در گوش آراز پیچید که :
به حس درونی ات اعتماد کن و اگر نسبت به فردی حس خوبی نداشتی فورا از او دور شو . بنابراین آراز مودبانه گفت که نمیتوانند به او کمک کنند و فورا دست همدیگر را گرفتند و به سمت پدر مادرشان برگشتند . چند روز بعد مسابقه ی دو در مدرسه برگزار شد. تا را دوست داشت در مسابقه شرکت کند اما دوستانش به او گفتند که بهتر است شرکت نکند چون ممکن است برنده نشود . تا را دچار شک و دو دلی شده بود که یاد حرفهای مادرش افتاد :
به حس درونی ات اعتماد کن و اگر حس کردی توان انجام کاری را داری ، حتما انجامش بده . تا را از ته قلبش دوست داشت که در این مسابقه شرکت کند و آن را تجربه کند حتی اگر برنده نشود از طرفی با تمام وجودش حس میکرد که میتواند این کار را انجام بدهد . تارا با تمام توان در مسابقه دوید و یکی از بهترین نتایج را بدست آورد . تارا و آراز از اینکه به راهنمایی حس درونی شان اعتماد کرده بودند و نتیجه ی خوبی هم گرفته بودند به خودشان افتخار میکردند . آنها کم کم یاد گرفتند که می توانند به کمک این راهنمای درونی که همیشه همراهشون هست ، تصمیمات بهتری بگیرند و موفق باشند .
پایان...
#قصه_آموزشی
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*لوازم تحریر دهه شصتی کیا یادشونه؟
#نوستالژی
@mah_mehr_com
💢 #حدیث_نگاشت | جداسازى بستر کودکان
🍁 پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله:
💐 «إذا بَلَغَ أولادُكُم سَبعَ سِنينَ فَفَرِّقُوا بَينَ فُرُشِهم...»؛
✍🏻 «هرگاه كودكانتان به هفت سالگى رسيدند، بسترهايشان را از هم جدا كنيد».
📚 کنزالعمال، ج16، ص441.
@mah_mehr_com
شهادت سید ابراهیم رئیسی.mp3
14.6M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🟣 ماجرای سقوط بالگرد🚁 آقای رئیسی و به شهادت رسیدن ایشون
🟡 صبح روز تولد امام هشتم ما شیعیان بود که یک خبر توی کل کشور پیچید...
خادمِ امام رضا به آغوش امام رضا(ع) رفت 😭😭😭
#شهید_جمهور_رئیسی
#قسمت_چهاردهم
🔹قصه قهرمان ها🔸
@mah_mehr_com
#حکایت
🌼ﺣﺘﻤﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭی ﭘﺎﺩﺷﺎهی بود که ﻭﺯﻳﺮی داشت که همیشه ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ حادثه و ﺍﺗﻔﺎﻕ خیر ﻳﺎ ﺷﺮی ﻛﻪ ﺑﺮﺍﯼ شاه می افتاد،ﺑﻪ پادشاه میگفت : "ﺣﺘﻤﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ!" ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ چاقو ﺑﺮﻳﺪ ﻭ ﻭﺯﻳﺮ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﮔﻔﺖ: «ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺩﺳﺘﺖ ﺣﻜﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ! »
شاه ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ بسیار ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ به شدت ﺑﺎ ﻭﺯﻳﺮ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ که ﺑﻪ ﺣﻜﻤﺖ ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ معتقد نبود، ﻭﺯﻳﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁن رﻭﺯ ﻃﺒﻖ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﺷﻜﺎﺭگاه ﺭﻓﺖ، ﻭﻟﯽ این بار ﺑﺪﻭﻥ ﻭﺯﻳﺮ ﺑﻮﺩ. پادشاه ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﻜﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻋﺪﻩ ﺍی از ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﻮﻣﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ خواستند ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﻛﻨﻨﺪ. ﻭﻟﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ کردن، ﻣﺘﻮﺟﻪ شدند ﺩﺳﺖ پادشاه ﺯﺧﻤﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻧﻘﺺ می خواستند. ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﻴﻦ پادشاه ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ کردند. ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﻗﺼﺮ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ پیش ﻭﺯﻳﺮ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻀﻴﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:« ﺣﻜﻤﺖ ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻭﻟﯽ ﺣﻜﻤﺖ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ!»
ﻭﺯﻳﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:« ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺣﺘﻤﺎً ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺷﻜﺎﺭ ﻣﯽﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺣﺘﻤﺎً قربانی می شدم.»
🌸🌸🌸🌸
@mah_mehr_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️کلیپ سرود بیعت
اگه بیای
دنیا رو به پات میریزم
اگه بیای
دیگه تموم میشه پاییزم
اگه بیای؛ اگه بیای
یه روز میای
سامون میدی این دنیا رو
یه روز میای
کاش ببینم اون روزا رو
یه روز میای؛ یه روز میای
بیعت میکنم همین ساعت
همین لحظه
دنیای بدون تون اصلا نه
نمیارزه
بیعت میکنم همین ساعت
همین لحظه
دنیای بدون تو اصلا نه
نمیارزه
سربازات آمادن
بیا ببین که پای عهدشون وایسادن
ایران کشور امام زمانه
این مردم ساکن عشق آبادن
السلام علی المهدی
دلت میاد
وقتی منو عاشق کردی
یه جمعه ای
من نباشم و برگردی
دلت میاد
آخه دلت میاد
دلت میاد
این منتظرت پیر بشه
دلت میاد
من نباشم و دیر بشه
دلت میاد
آخه دلت میاد
بیعت میکنیم من و بابا
من و مادر
ما با خانوادمون هستیم
برات لشکر
سربازات آمادن
بیا ببین که پای عهدشون وایسادن
ایران کشور امام زمانه
این مردم ساکن عشق آبادن
السلام علی المهدی
#کلیپ_مهدوی
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓آیا فرزندآوری سختِ؟🧐
❗️بله سختِ...😐
❓پس چرا فرزند بیاوریم؟🤔
❗️چون به دست آوردن هر کمال انسانی سختِ، مگر اینکه متوقف شوی و به دنبال کمال نری...😇
#فرزندآوری
@mah_mehr_com
May 11
38.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
#سینمایی_ایموجی
#پارت_۲
""#هر روز با یه سینمایی جدید . . .
#مــــاه_مــــــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#مــــــاهـ_مـــــــــهـر
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با دور ریزها(درب بطری) و خمیر بازی این تابلو زمستونی زیبا رو درست کنیم❄️☃️❄️
#فوروارد_یادت_نره
#کاردستی
@mah_mehr_com
کدوم کارتونو دوست داشتی یکیشو انتخاب کن!❤️😍
#نوستالژی
@mah_mehr_com
تولد امام حسن.mp3
7.34M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🔹ماجرای جالب انتخاب کردن اسم امام حسن(ع) توسط پیامبر
🔸قابل توجه دختر خانم ها: یکم از کارهای حضرت زهرا (س) توی خونه🏡 بشنوین😁
#قسمت_هفتم
#حضرت_فاطمه_زهرا
🔹قصه قهرمان ها🔸
@mah_mehr_com
راه شهید رئیسی....mp3
13.57M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🟣 ماجرای تشییع جنازه چند میلیونی شهید رئیسی در ایران🇮🇷
🟡 رهبرمون چند روز بعد از شهادت سید ابراهیم در مورد ظلم هایی که در حق ایشون میشد فرمودن: دلم برای رئیسی سوخت...😓🥺
#شهید_جمهور_رئیسی
#قسمت_پانزدهم
🔹قصه قهرمان ها🔸
@mah_mehr_com