eitaa logo
ماهاد
209 دنبال‌کننده
358 عکس
88 ویدیو
41 فایل
مرکز ارزشی هنری اندیشه ورزان دانشگاهی- پاسخگویی به شبهات و سوالات مذهبی در قالب‌های علمی، ادبی و هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 پرسش یا شبهه: مسلمانان معتقدند که روزی رسان تنها خداست و روزی هرکسی بر عهده اوست و می گویند: «هر آنکس که دندان دهد نان دهد». اگر این مطالب درست است پس چرا عده ای از فقر و گرسنگی می میرند؟ ✅ پاسخ: 🔸 اگر تصور درستی از رابطه جهان مادی و علل طبیعی با خالق هستی و نحوه اثر گذاری او در جهان داشته باشیم این قبیل پرسش ها از اساس رفع می شود. اما به طور خاص توجه به چند نکته در حل این مساله کمک می کند: 1️⃣ در جای خود ثابت شده است که مخلوقات، هیچ استقلالی نسبت به خدای متعال ندارند و عین فقر و وابستگی و ربط به او هستند(1) بنابراین، تنها خداست که می تواند روزی رسان مخلوقات باشد و هر نعمتی که به کسی میرسد مستقیم یا غیر مستقیم از ناحیه خداست. (توحید در رازقیت) 2️⃣ روزی رسانی خدا باطل کننده قوانین طبیعی نیست بلکه این قوانین، سنتهای الهی در طبیعت هستند و خدا کارهای خودش را از مجرای همین اسباب انجام می دهد (2) بدون اینکه این اسباب، برای خدا محدودیتی ایجاد کنند.(3) 3️⃣روزی رسانی خدا باطل کننده اختیار انسان ها نیست و اراده خدا ممکن است از مجرای اراده انسان تحقق یابد بدون اینکه اراده انسان باطل گردد(رابطه طولی- اختیار به شکل امر بین الامرین)(4) 4️⃣ این که روزی همه دست خدا و مقدّر است بدان معنا نیست که اعمال انسان نقشی در آن ندارد ، رعایت هیچ شرطی لازم نیست و دیگر هیچ فردی از گرسنگی نخواهد مرد. 👈 بهره‌‌مندی از رزق خدا مثل هر امر دیگری شرایط و موانعی دارد. 🔻نقش خود انسان، دیگر انسانها و سایر عوامل و موانع مادی و طبیعی را نباید نادیده گرفت. برای نمونه، کسانی ‌که تلاشی در به دست آوردن روزی نمی‌کنند، قطعاً شرط تحقق آن‌را اجرایی نکرده‌اند؛ درست آن است که«با توکل زانوی اُشتر ببند»و «از تو حرکت، از خدا برکت» . یا کسانی که در برابر نعمت‌های الهی، کفران می‌کنند، درهای گشایش روزی را به روی خود می‌بندند.(5) بلاهای خودساخته نیز در همین راستا قابل ارزیابی اند؛ مراعات بهداشت نمى کنیم، به بیمارى دچار مى شویم؛ مواظب بچّه خود نیستیم، غرق مى شود و ما داد و فریاد مى کنیم؛ جلو فساد را با نهى از منکر نمى گیریم، اشرار بر ما مسلّط مى شوند و دیگر دعا و فریاد ما هم بى اثر مى ماند؛ درس نخواندیم، مردود شدیم؛ تلاش نکردیم، پیشرفت نداشتیم؛ خواب آلود پشت فرمان نشستیم، تصادف کردیم و... . ⭕️ در همه این موارد جز خود ما چه کسی مقصر است؟! البته گاهی نیز تقصیر دیگران است. کارگری در کارخانه سهل انگاری می کند انفجاری رخ می دهد و صدها نفر کشته و مجروح میشوند؛ پزشک جراح کوتاهی می کند و موجب نقص عضو می شود؛ حفر چاههای بی رویه منجر به زلزله می شود و قطع بی رویه درختان باعث سیل می گردد و ... 5️⃣ با توجه به نکات پیش گفته می توان به خوبی دانست که روزی رسانی خدا به این معنا نیست که خدا با ابطال نقش انسان و یا نقض قوانین طبیعی، روزی افراد را درون دهان افراد بگذارد و آنها بدون سبب، به روزی دست یابند. بنابراین باید دید مقصود از روزی رسانی خدا چیست؟ 🔹 روزی رسانی خدا دو بعد حقیقی و حقوقی دارد: الف. بعد حقیقی(تکوینی): 1) خداوند برای هر موجود زنده ای در طبیعت چیزی را قرار داده که با آن بتواند نیازهای خود را تامین کند. 2) خداوند در هر موجود زنده ای غریزه ای برای پی جویی و یافتن نیازهای خود قرار داده است. ب. بعد حقوقی(تشریعی)(مخصوص موجودات مختار): 1)خداوند بر هر موجود مختاری سعی و تلاش برای روزی حلال را واجب کرده است.(6) 2) خداوند بر هر موجود مختاری کمک به نیازمندان را لازم شمرده است. خداوند در سوره الذاریات آیه19 می فرماید: «وَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ: در اموال آنها حقی است برای درخواست کننده و محروم»؛ و امیر مومنان (ع) در نهج البلاغه می فرمایند: «خداوند سبحان خوراک تهیدستان را در اموال توانگران قرار داده؛ هیچ فقیری گرسنه نمی ماند مگر به واسطه اینکه ثروتمندی از حق او بهره مند شده و خدای متعال در این باره از آنان بازخواست می کند.» (7) 3) خداوند بر هر موجود مختاری از بین بردن منابع طبیعی و انسانی را حرام کرده(وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ) (البقرة:205) و ظلم کردن، استعمار و استثمار را ممنوع شمرده و رفع محرومیت و ظلم و برقراری عدالت را لازم دانسته است. حال باید دید اگر موجودی در جهان گرسنه بماند ناشی از چیست؟ معمولا یکی از موارد زیر علت این امر است: الف. انسانهایی که منابع طبیعی را تخریب و نابود کرده و با این کار، سبب محرومیت حیوانها و انسانهای متعددی را فراهم آورده اند. ب. انسان هایی که با استثمار، استعمار و ظلم، اسباب محرومیت جامعه ای را فراهم آورده اند. ج. انسانهایی که وظیفه کمک به نیازمندان و محرومان(اعم از حیوان و انسان) راترک کرده اند. د. انسان های نیازمندی که وظیفه تلاش برای روزی را ترک کرده اند. ✨ ادامه دارد..
🔵 در تمامی این موارد روشن است که ظالم حقیقی، انسان ها هستند: «به درستی که خدا هیچ ظلمی به کسی نمی کند ولی مردم، خود، ظلم می کنند: إِنَّ اللَّهَ لاَ يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لٰكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» ﴿یونس: 44﴾ 6️⃣ خدای متعال پس از آنکه وظیفه طلب روزی را به عهده خود افراد، و کمک رسانی به نیازمندان را بر عهده توانگران گذاشته، و ظلم، فساد، تعدی و استعمار را ممنوع گردانیده، برای تضمین بیشتر، «وجدان شخصی»، و «نظارت عمومی در قالب امر به معروف و نهی از منکر» را قرار داده و «قیام در برابر طاغوتها و ظالمان به منظور رفع موانع ظلم و محرومیت» را واجب گردانیده است. 7️⃣ با وجود تمامی عوامل فوق، اگر افراد در انجام وظایف و تکالیف وجدانی، انسانی و الهی کوتاهی کنند، و بعضی افراد، مورد ظلم واقع شده و از حقوق مسلم خود محروم ماندند، خدای متعال به مقتضای عدالت و حکمتش، حق مظلوم را از ظالم ستانده و ظالم را به جزای خودش خواهد رساند. از آنجا که این دنیا دار عمل است و سرای آخرت، دار پاداش و مجازات، پس عمده این پاداش و جزا در آخرت خواهد بود و ظالمان نیز در دنیا دچار سنت اِمهال و استدراج می شوند و مهلت می یابند، اما در موارد محدودی، به اقتضای حکمت الهی، و در چهارچوب قوانین طبیعی، این پاداش و جزا در دنیا نیز تحقق می یابد تا مایه عبرت دیگران گردد 8️⃣ لزوم مرگ ، سختی و آزمایش در نظام احسن: ذکر این نکته لازم است که این عالم، نظام احسن است که برای آزمایش و زمینه سازی کمال، آفریده شده است. کسانی که فلسفه آفرینش را خوشگذرانی و لذت می دانند قطعا وجود ناملایمات و سختی ها را بد تلقی کرده و در مقابل آن لب به اعتراض می گشایند اما اگر بدانیم که این عالم برای آزمایش و تمهید کمال ساخته شده و لازمه این دو، اختیار و قدرت اثر گذاری از یک سو و حاکمیت نظام علت و معلول از سوی دیگر است، به خوبی درک خواهیم کرد که در چنین نظام احسنی، وجود مرگ و حیات، فقر و ثروت، و مرض و عافیت، و به طور کلی ناملایمات، امری ضروری است که بدون آن، نه آزمایشی ممکن است، نه زمینه رسیدن به کمال(که تنها در سایه گزینش آگاهانۀ خوبی بر بدی میسر است) فراهم است و نه نظمی نسبی برقرار می شود. در فرهنگ قرآنی نیز تمامی مصیبتها یا جزای طبیعی رفتار انسان ها (خود شخص یا دیگران) است (8)و یا معلول امتحان و آزمایش الهی(برای خود مصیبت دیده و اطرافیان آنها که آیا به وظایف خود عمل می کنند یا خیر) (9) 👈 در پایان مثالی را بیان می کنیم که اگرچه از همه جهات مشابه مساله روزی رسانی نیست اما برای تقریب به ذهن مناسب است. برای نمونه، فرض کنید دولت بگوید که قصد دارد به تمامی زلزله زدگان، برای ساخت خانه وام مسکن بدهد. برای این منظور بودجه مناسبی را در اختیار بانک معتبری قرار دهد و ناظران متعددی را نیز برای تحقق این هدف، بگمارد و برای متخلفان نیز مجازات قرار دهد. حال برخی زلزله زدگان به بانک مراجعه نکنند، یا مدارک لازم جهت دریافت وام را ارایه ندهند، یا برخی سرپرستان خانوار، وام را دریافت کنند اما خرج امور دیگری کنند، یا برخی مسئولان بانک که وظیفه داشتند این اعتبار را در اختیار زلزله زدگان قرار دهند آن را به امور دیگری اختصاص دهند، یا برخی ناظران به وظیفه خود عمل نکنند و این اعتبار خرج مصارف دیگری شود، در تمام این موارد برخی از زلزله زدگان، دسترسی به مسکن پیدا نکرده اند اما دولت در این زمینه مقصر نیست. ✨ ادامه دارد... ✨ @mahad313
🖇 پی نوشتها: 1) فقر ذاتی و وابسته بودن تمامی موجودات به خدای متعال بر اساس برهان های عقلی نظیر برهان صدیقین و آیاتی نظیر « أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» (شما نیازمند [وابسته] به خدایید و تنها اوست که بی نیاز [مستقل] و ستوده است) (فاطر:15) قابل اثبات است. 2) أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ: خدا ابا دارد از این که امور اشیاء را جاری سازد مگر با اسباب و عللی(كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق. ج1 ص183) 3) بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ: بلکه دو دست خدا باز است.(المائدة: 64) 4) برای مطالعه بیشتر در زمینه امر بین الامرین به کتابهای اعتقادی شیعه و کتابهایی که در زمینه جبر و اختیار نگاشته شده اند مراجعه کنید. برای نمونه ببینید: عابدی سرآسیا، علیرضا، مبانی اعتقادی اندیشه اسلامی، دفتر انتشارات اسلامی،قم:1394، ص188 5) در قرآن و روایات نیز به این مطلب اشاره شده است. برای نمونه، در سوره نحل،آیه 112 «خداوند مثالى زده است. منطقه آبادى که امن و آرام و مطمئن بود و همواره روزیش از هر جا می‌رسید، امّا به نعمت‌هاى خدا ناسپاسى کردند و خداوند به سبب اعمالى که انجام می‌دادند، لباس گرسنگى و ترس را بر اندامشان پوشاند». امام باقر(ع) نیز فرمودند: «همانا انسان گناه می‌کند، پس روزى از او دفع می‌شود: إِنَّ الرَّجُلَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ، فَیُدْرَأُ عَنْهُ الرِّزْقُ».( کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 3، ص 672، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1429ق.) 6) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص طَلَبُ الْحَلَالِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ وَ رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ ص الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَالِ( مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق. ج100 ص90) 7) [334] 328: وَ قَالَ ع إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى [جَدُّهُ] سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِك(شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص533) 8) و آن مصیبتهایی که به شما رسیده پس به خاطر آنچیزی است که دستان شما کسب کرده، و حال آنکه خدا از بسیاری ، گذشت نموده است: وَ مَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ ﴿الشوری: 30﴾ 9) مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لاَ فِي أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ * لِكَيْلاَ تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَ لاَ تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَ اللَّهُ لاَ يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ﴿الحدید: 22و23﴾ 🖇کلید واژه ها: @mahad313
خلاصه پرسش و پاسخ بالا تقدیم می شود ✨در ثواب نشر آن شریک باشید✨ 👇
🔹 پرسش یا شبهه اجمالی: اگر همه دست خداست پس چرا برخی، از می میرند؟ 🔸 پاسخ اجمالی: 👈 سر منشأ هر روزی و نعمتی خدای متعال است. 🔻اما روزی رسان بودن خدا به معنای عدم تاثیر انسان در روزی خود یا دیگران و یا بی تاثیری علل طبیعی نیست؛ بلکه روزی نیز مثل هر امر دیگری، و دارد. 👈 خداوند با قرار دادن روزی هر جانداری در طبیعت، و نهادن غریزه ای در وی برای یافتن نیازهای خود، روزی هر موجود زنده ای را مقدر کرده است. 👌 در مقابل، محرومیت بعضی، می تواند ناشی از آنان در تحصیل روزی، در کمک به نیازمندان، توسط ظالمان، یا ، استعمار و ظلم آنان باشد. 🔴 از طرفی نباید از وجود تضمین هایی نظیر «وجدان شخصی»، «نظارت عمومی در قالب وجوب امر به معروف و نهی از منکر» و «لزوم قیام در برابر طاغوتها و ظالمان به منظور رفع موانع ظلم و محرومیت» از یک سو و عدالت خدا در و ستاندن حق مظلوم از وی(که عموما در آخرت و بعضا در دنیاست) از دیگر سو، و نیز لزوم مرگ، سختی و در (که برای آزمایش و زمینه سازی کمال، آفریده شده؛ نه خوشگذرانی و لذت) غفلت نمود. پاسخ تفصیلی و مستندات در: www.mahad313.com
اگر روزی همه دست خداست، پس چرا بعضی افراد، از گرسنگی می میرند؟ 👌پاسخ تفصیلی و مستندات در: @Mahad313
همراهان گرامی! چندین دیالوگ و داستان توسط گروه نویسندگی ماهاد در خصوص شبهه مربوط به رزق و روزی نوشته شده که منتشر می‌گردد.
⚫️ اشکان : " لعنت به این زندگي! مردم زندگی دارن ماهم زندگی داریم!" 😑 🔵فرزاد: " باز که تو غر زدنت شروع شد دوباره. شد یکبار تو از این و اون ناراحت و شاکی نباشی ؟"😊 🔴شایان: " شاید حق داره بیچاره. بگو اشکان جان ببینم چی شده عزيزم!" ⚫️اشکان: "هیچی این از خدا بی خبر ها باز دوباره حق مارو خوردن!😒 بازهم نامردی، ای لعنت به این آدم ها!" 🔵فرزاد : "درست بگو ببینیم جریان چیه ؟" ⚫️اشکان: "رفته بودیم مسابقات المپیاد ریاضی، هیچی دیگه بازهم مثل پارسال مارو قبول نکردند" 😏 🔴شایان : " آهان پس موضوع اینه. خب چه ربطی به حق خوری داره ؟" 🔵فرزاد : " احتمالا آقا اشکان مثل پارسال معترض هستند که چرا ایشون رو اول نکردند و حتما حقشون اول شدن بوده!(😊)" ⚫️اشکان: " پس چی ؟😒 معلومه که حقم بوده! حقم رو ازم گرفتن! " 🔴شایان : " مطمئنی تلاش خودت رو کردی و کاملا جواب سؤالاتت رو درست دادي ؟" 😊 ⚫️اشکان : " معلومه " 🔵فرزاد : " برگه سوالات رو داری ؟" ⚫️اشکان : " بیا اینم برگه سوالات" 🔵فرزاد: " خب همین صفحه ی اول که سه تا سوال رو غلط جواب دادی عزیزم " 😊 🔴شایان : " اشکان جان روزی چند ساعت درس خوندي توی این سه ماه ؟ تا جایی که من یادمه سه چهار بار که سینما دیدمت، چهار پنج بار هم توی گروه تلگرامی اعلام آمادگی کردی بري فوتسال و اینجور برنامه ها" ⚫️اشکان : " بحث و عوض نکن حقم رو خوردن " 🔵فرزاد : " یادمه دیروز با یک راننده تاکسی بحثم شد، پول زور میخواست بگیره، گفتم چرا اضافه ميگيري ؟ گفت چون بدهی دارم! شما هم شدی مثل همون راننده تاکسی! جور کم کاری شمارو بقیه باید بکشن، نمیشه که پسر خوب ؛ رفتی تفریح میخوای اول هم بشی؟ 😊 چه فرقی بین شما با اون کسی هستش که شب تا صبح بیدار بوده ؟" ⚫️اشکان: "چرا یک نفر نیست به من حق بده؟"😐😐 🔵فرزاد : " آخه عزیزم داری حرف بی منطق میزنی از قدیم گفتن: " هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد" نگفتن که " هرکه طاووس خواهد برود توی سینما طاووس هم میاد اونجا" عزیز دلم حرف منطقي بگو تا بهت حق بدیم. 🔴شایان : " ببین اشکان جان، شما کم کاری کردی و باید قبول کنی! تلاشت رو بیشتر کن ان شاء الله سال دیگه ببینیم میتونیم یک سلفی با مدال طلای المپیاد ریاضیات بندازيم یا نه "😊 ⚫️اشکان : " من تلاش کردم، خدا چرا نتیجه تلاشم رو نداد؟😔 من هفته ی آخر هر شب بیدار بودم و نخوابیدم و درس خوندم. مگه مسخره بازيه که خدا نتیجه تلاش هامو نده؟" 🔴شایان : " نه عزیزم مسخره بازی نیست، قطعا کسانی بودند که از تو بيشتر درس خوندن! شب بیدار بودن دلیل بر تلاش و ... نیست. شما باید درست درس ميخوندي. از طرفی هم گاهی وقتها اون چیزی که ما فکر میکنیم باید بشه برامون خوب نیست. 🔵فرزاد : " مثلا اگر با این غلط هایی که مبداشتي المپیاد اول میشدی میدونی چه افتضاحی پیش میومد؟ کلا آبروی همه دانشجو ها و دانش آموزان میرفت، آخه اینم سواله تو غلط زدي ؟" 🔴شایان: " البته ناگفته نماند که خداوند بعضی هارو امتحان میکنه تا ببینه چقدر پایبند هستند به اون چیزی که میگن، مثل رئیس کارخونه ای که برای شريکش شرایطی رو فراهم میکنه تا ببینه چطور آدمیه، خدا هم برای اینکه به ما بفهمونه چقدر اطاعت میکنیم مارو آزمایش میکنه " ⚫️اشکان : " بعضی ها که فقیرن و از گشنگی ميميرن چی؟ اونم امتحان خداست ؟" 🔵فرزاد : "یادم میاد یک زمانی دو تا بچه فقیر اومده بودند درب خونه ی ما، ما بهشون غذا داديم و براشون مکان فراهم کردیم و بهشون لباس داديم و... یک روزی هم خودم توی خیابون گرسنه بودم و واقعا نه پول داشتم و نه کسی بود که ازش بخوام، باورت نمیشه از خدا خواستم هیچ وقت برای کسی این شرایط رو فراهم نکنه، یک نفر پیدا شد از اشناهامون بهم پیشنهاد داد بريم نهار منم باهاش رفتم، بعدش با خودم گفتم کاش از خدا چیز دیگه ای میخواستم"😊 🔴شایان : " آره واقعا، بعضی وقت ها خود این آدمها خودشون کم کاری میکنند مثل اون راننده تاکسی، گاهی هم اینها رو گذاشتن تا نعمت خدا رو شکر کنیم و برای اینکه نعمت خدا رو شکر گزار باشیم بهشون غذا بدیم و لباس براشون فراهم کنیم" ⚫️اشکان : " بچه ها ممنون ، راست میگید منم خیلی کم کاری کردم ، خدایا منو ببخش بابت این حرفهایی که زدم" 🔴شایان : " خب حالا که همه توبه کردن بريم یک فالوده بستنی بزنیم مهمون من. موافقید ؟" 🔵فرزاد : "نیکی و پرسش؟😂😂" ⚫️اشکان : "بريم" ✍ 🆔 @mahad313
دومین داستان در مورد شبهه رزق و روزی توسط گروه نویسندگان ماهاد منتشر شد. منتظر قسمتهای بعدی باشید
پونه کوچولو، کنار خیابون روی یک زیلوی کوچک نشسته بود و چند تا لیفی رو که خودش با دست خودش بافته بود جلوش گذاشته بود. آخرای شب بود، مادرش گفته بود نزدیک عیده، باید حداقل صد هزارتومن دیگه بفروشیم تا بتونیم یک کمی از اجاره عقب مونده رو بدیم وگرنه صاحب خونه ممکنه از این خونه بیرونمون کنه.😔 دوباره پولهاشو💵 نگاه کرد. از صبح تا حالا فقط سه تا لیف فروخته بود. انگشتاش از سرما نای بافتن نداشت. دستاشو بهم مالید و جلوی دهنش گرفت. با هوای دهنش کمی انگشتاش گرم شد. میل رو برداشت و شروع کرد تند و تند به بافتن. یه خانم و آقا وایستادن و نگاه به لیفای پونه کوچولو کردند. آقایه گفت: دخترم این لیفا دونه ای چنده؟ پونه گفت: دونه ای سه هزارتومنه آقا. آقا گفت: یکم ارزونتر بده تا یکیش رو بردارم. پونه گفت: نه آقا! مامانم دعوام می کنه آقا.😞خیلی گرون نیست آقا. تو رو خدا یکیش رو بخرید آقا. خانم به شوهرش گفت: این لیفا رو برای چی می خوای؟! بهداشتی نیست. ولش کن. آقایه یکم لیف رو این طرف و اون طرف کرد و اون رو گذاشت و رفت.🚶 پونه کوچولو رفت توی فکر... این اولین کسی نبود که... از صبح خیلی ها این کار رو کردند و رفتند تا بهترش رو بخرند. همینطور که فکر می کرد... بی اختیار میلای بافتنی رو فشار داد. یه دفعه میلای بافتنی رو انداخت زمین و هق هق کنان به تاولای دستش نگاه کرد که آب و خون ازش می زد بیرون. میل بافتنی فرو شده بود تو یکی از تاولای دستش. دیگه بغضش ترکید.😭 همین طور که با دستش نوک انگشتش رو فشار می داد، زیر لب یه چیزایی می گفت: می گفت خدایا! مامانی گفته روزی مون دست شماست ولی چرا روزی ما رو نمیدی؟ مگه ما چه گناهی کردیم؟😔 همۀ هم سن و سالای من الان توی خونه کنار بخاریِ گرم نشستن و دارن تلویزیون نگاه می کنند. لباسای نو خریدند و کفشای نو پاشون کردند. ببین کفشام چقدر پاره است؟ خونَمون بخاری نداریم. یعنی داریم ولی ... خیلی وقته که قبض گاز رو پرداخت نکردیم و گازمون قطع شده... خیلی حرف داشت که بزنه... کم کم پلکاش سنگین شد. وقتی چشماش رو باز کرد، دید توی یک خونۀ کوچکه. خونه «کاه گلی» بود ولی خیلی دلنشین و با صفا بود. آروم چشماشو مالید و گفت: خدایا من کجایم؟ خانمی که کنار خونه نشسته بود توجهش رو جلب کرد. جلوی دستش دوتا سنگِ گِرد و بزرگ روی هم گذاشته شده بودند. دونه های گندم رو از بالا می ریخت و سنگ بالایی رو به سختی می چرخوند. از پایین، آرد بیرون می ریخت. براش خیلی جالت بود. تاحالا ندیده بود آرد رو چطور درست می کنند. داشت با خودش فکر می کرد این خانم کیه؟ چقدر برام آشناست! خانم روش رو برگردوند و صدا زد: سلام «پونه سادات». بیدار شدی دخترم؟ پونه کوچولو برق از چشماش پرید. با تعجب گفت: س سلام. شُ شما اسم منو از کجا بلدی خانم؟😳 خانم گفت: مگه میشه یه مادر، اسم بچه شو بلد نباشه؟! اونم دختر خوشگلی مثل تو رو؟! پونه که بیشتر تعجب کرده بود گفت: مااااادر! آخه ما... خانم دوباره خندید و گفت: آره عزیزم، مادر. بیا، بیا این نون رو تازه خودم با دستای خودم پختم برای پونه سادات خوشگلم. پونه دستاشو دراز کرد و گرمی نون رو لمس کرد. @mahad313
(قسمت دوم) ... پونه دستاشو دراز کرد و گرمی نون رو لمس کرد. نون رو که گرفت، چشمش افتاد به تاولای کف دست خانم. گفت: خانم! دستای شما هم که تاول زده! شما دیگه چرا؟! خانم با لبخند گفت: خوب منم مثل شما کار می کنم دیگه! آخه من کارکردن رو خیلی دوست دارم. خدا آدمای بی کار و بی فایده رو دوست نداره. پونه گفت: آخه خانم شما چرا دعا نمی کنی؟! مامانم گفته روزی همه دست خداست. خوب شما دعا کنید خدا هم روزیتون رو میده. خانم گفت: مامانت درست گفته عزیزم. منم دعا می کنم. خیلی هم دعا می کنم؛ چون حرف زدن با خدا رو خیلی دوست دارم. ولی دعا کردن هم مثل هر کار دیگه ای شرایطی داره. یک شرطش اینه که در کنار دعا، برای رسیدن به خواستت تلاش کنی. اگه تو خونت نشستی و گفتی خدایا روزی منو برسون، این دعا از اون دعاهاییه که مستجاب نمی شه. خدا روزی رو در کار و تلاش قرار داده و دعا هم به ما کمک می کنه که در کار و تلاشمون موفق باشیم. پونه گفت: اما خانم! من و مامانم خیلی کار می کنیم. ولی... ولی مردم خیلی از ما چیزی نمی خرن. 😔 خانم –همین طور که پارچه تمیزی رو به زخم سر انگشت پونه می بست- گفت: راست می گی عزیزم. ولی ... ولی هر کاری یه راه و روشی داره که باید یاد بگیری. خیلی وقتها هم باید زمان زیادی بگذره تا به نتیجه برسی. نباید عجله کنی. باید صبر کنی و امیدت رو از دست ندی و هر روز سعی کنی کارت رو بهتر از قبل انجام بدی. البته یک عده ای هم مقصرند. -کیا خانم؟ - هییییییی. چی بگم عزیزم؟ خدای مهربون روزی فقیرا و افراد ناتوان رو توی دست ثروتمندا قرار داده و از اونها قول گرفته که به نیازمندا کمک کنند. اما خیلی از اونها.... خیلیاشون به وظیفشون عمل نمی کنن و خمس و زکات نمی دن و به فقرا کمک نمی کنن. انگار، مال دنیا چشم و گوششون رو بسته. ☝ولی خدا حواسش هست... و یه روزی ... حق مظلومها رو از اونها می گیره. -خانم می شه یه چیزی بپرسم؟ -بله عزیزم حتما - چرا شما زندگی تون این قدر ساده است؟ از زندگی ما هم ساده تره! نه پرده های رنگ و وارنگ، نه فرشای نو و گرون قیمت، نه لباسای پر زرق و برق و.... - خانم خنده ای کرد و گفت: منم لباسای قشنگ و نو داشتم. این رو که گفتی یاد لباس عروسیم افتادم. خیلی قشنگ و نو بود. -خوب خانم؟ چی شد؟ - موقعی که منو داشتن می بردن خونه شوهر، چشمم افتاد به یه خانمی که خیلی نیازمند بود. لباس عروسیمو بهش دادم تا ببره و برای خودش بفروشه. خیلی روز قشنگی بود. هر وقت یادم میاد، خدا رو شکر می کنم که بهم کمک کرد این کار رو بکنم. چون اون خانم خیلی خوشحال شد و مشکلش حل شد. - وااییی خانم چه کار کردی شما؟!!! پس خودتون چی؟!!😳😳 - یه چیزی بهت بگم دخترم، همیشه یادت باشه! «اگه این دنیا یه ذره برای خدا ارزش داشت، هیچ وقت به دشمنان خودش نمی داد». - یعنی چی خانم؟ - یعنی خدا برای آدمای خوب و دوستای خودش هدیه های بهتری رو در نظر گرفته. ولی جاش اینجا نیست. جاش توی بهشته. شرط رسیدن به اونجا هم اینه که در این چند روزِ کم دنیا، صبر کنیم، کارهای خوب بکنیم، و نذاریم دنیا ما رو آلوده کنه. چون توی بهشت فقط آدمای پاک رو راه می دن. آدمهایی مثل تو رو... . @mahad313
(قسمت سوم و آخر) ... یه دفعه پونه صدای آشنایی رو شنید. انگاری صدای ...؟ درسته، مامانش بود که باعصبانیت می گفت: پونه! باز خوابت برده!😠 صد بار نگفتم موقع کار نباید خوابت ببره! پونه که حسابی هول کرده بود، دست و پاشو جمع کرد و گفت: وای مامان ببخشید اصلا حواسم نبود. مامان با تعجب گفت: پس لیفات کو!؟ همشو فروختی؟! یا.... پونه با ترس دور و برش رو نگاه کرد و گفت: 😰 وای مامان همینجا بود! خودم یه عالم لیف بافته بودم. حتما یکی برداشتشون... داشت خودش رو جمع و جور می کرد که چشمش افتاد به یه دستمال سفید و پاکتی که روی اون بود. پاکت رو باز کرد توش یه نامه بود. نوشته بود: سلام دخترم. من همونی هستم که می خواستم ازت لیف بخرم. خانمم گفت لیفاش خوب نیست نخر. ولی بعد با خودم گفتم که کاش این لیفا رو از این دختر خوشگل می خریدم چون همش رو با دستای کوچولوی خودش بافته و خیلی براش زحمت کشیده. اومدم بخرم دیدم خوابت برده. حیفم اومد از خواب بیدارت کنم. با اجازت همه لیفاتو خریدم و پولش رو توی پاکت گذاشتم. پونه کوچولو که حسابی گیج شده بود، یه نگاهی به زیر نامه انداخت. دو تا تراول پنجاه هزار تومنی بود... ولی از اون مهمتر، قرص نونی بود که لای دستمال تمیز گذاشته شده بود. نون هنوز گرم بود. نون رو می شناخت.... در حالی که چشماشو می بست با نفس عمیقی نون رو بو کرد و بعد اون رو چسبوند به صورتش تا گونه های ظریفش که از سرما قرمز شده بودند گرمای نون رو حس کنه. همون طور که صورتش روی نون بود، به مامانش گفت: بیا مامان جون، این پولا رو بده به صاحب خونه مون. شام امشبمون هم که جور شده. منم از فردا سعی می کنم لیفهای بهتری درست کنم که مشتری ها بهتر پسند کنن. ☺️ مامان پول رو که گرفت چشمش به انگشت پونه کوچولو افتاد. همون طوری که پارچه رو باز می کرد گفت: حتما دوباره انگشتتو زخمی کردی! پونه که دفعه اولش نبود، خجالت می کشید جواب بده؛ ولی وقتی دید زیر پارچه سفید، هیچ اثری از زخم و خونریزی نیست، سرش رو بالا گرفت و با غرور گفت: چیزی نشده مامان! این پارچه یادم می یاره که باید صبر کنم و کارم رو درست انجام بدم و البته، دعا کردن رو هم فراموش نکنم. ✍ @mahad313