6.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در دوران وطن فروش ها
تو یه باغیرت مثل نیما نکیسا باش 👌👏
.
#غیرت #وطن #نیما_نکیسا #وطن_پرست #وطن_فروش #علی_کریمی #مهسا_امینی #مهساامینی #علی_دایی
#سلبریتی_دوزاری
#سلبریتی_واقعی
#سلبریتی_های_بیسواد
@mahale114
4_5947460481441598325.mp3
14.75M
صلیالله علیک یا اباعبدالله 🖤
🔰 در عصر جمعهٔ دلگیر برای منتظران ظهور حضرت یار،
توسلی زدیم به ارباب بیکفنمان آقا اباعبدالله واهلبیت علیهالسلام،
هیئتی مجازی فراهم کردیم برای بهرهمندی عزیزانی که امکان حضورِ فیزیکی در هیئت را ندارند
▪️باشد که این اشکها و توسلها مرهمی باشد بر قلب داغدیده حضرت حجت... عج 😔
#شما_هم_دعوتید
#نیایش
#فقط_خدا
#سلام_فرمانده
#من_غلام_اهلبیتم
@mahale114
9.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای قائم عدالتگستر! طاقتمان طاق شده، بیا…
«به کی شکایت ببرم؟» با نوای حاجمهدی رسولی تقدیم نگاهتان
التماس دعا
◽ #امام_زمان
#نیایش
#فقط_خدا
#سلام_فرمانده
#من_غلام_اهلبیتم
@mahale114
4_5783021211768324477.mp3
7.1M
#شکر_در_سختی_ها 28
نوع نگاهِ تو به دنیا
تعیین کننده ی
نحوه واکنش تو رو در برابر مشکلاته!
اگه نمیتونی؛
خودتو در هجوم مشکلات کنترل کنی؛
اول باید
پایه های نگاهت رو درست بچینی.
#استاد_شجاعی 🎤
#مبارزه_با_نفس
#من_شاکرم
#من_شکرگذارم
#من_ناسپاس_نیستم
@mahale114
#حدیث_روز
امام صادق عليه السلام به شيعيانش می فرمود:
🔹بادِرُوا أَحْدَاثَكُمْ بِالْحَدِيثِ قَبْلَ أَنْ تَسْبِقَكُمْ إِلَيْهِمُ اَلْمُرْجِئَةُ
🔸نوجوانان را دريابيد و به آنان حديث و دين بيامـوزيد پيش از آن كه مرجـئه
(گروهى منحرف در آن زمان)
بـر شما پيشدستى كرده و آنها را بربايند
📗وسائل الشيعة ج ۱۷ ص ۳۳۱
@mahale114
#سلام_همسایه
#پندانه
✍️ آنچه باعث رشد انسان میشود تواضع است نه تکبر
🔹روزی حضرت عیسی علیهالسلام به حواریون خود گفت:
مرا به شما حاجتی است.
🔸گفتند:
چه کنیم؟!
🔹عیسی برخاست و پاهای حواریون را شستوشو داد.
🔸عرض کردند:
ای روح خدا! ما به این کار سزاوارتریم که پای شما را بشوییم.
🔹حضرت فرمود:
سزاوارترین مردم به خدمت کردن، یک عالِم است.
🔸این کار را کردم که تواضع کرده باشم و شما آن را از من فرابگیرید و بین مردم فروتنی کنید آن طور که من انجام دادم.
🔹بدانید به تواضع حکمت روید و رشد کند، نه با تکبر. چنانچه در زمین نرم گیاه میروید، نه از زمین سخت و کوهستانی!
#کرامت_خانواده
@mahale114
39.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خبر
خیلی مهم / ایران برای پس گرفتن سرزمینهای سابق خود آماده میشود؟ / عبور از ارس انجام شد...
شبنامه / ایران میخواهد یک بازی جدید را علیه دشمنان وطن امتحان کند / هر کس به #تجزیه_طلبها امان بدهد یا به دنبال تغییر در جغرافیای منطقه باشد به زودی خواهد فهمید که تنبیهش، باز گشت ایران به مرزهای سابق خواهد بود... / ایران عبور از رودخانه ارس را با موفقیت تمرین کرده است / این شبنامه را به دقت ببینید / #آقای_تحلیلگر
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
ایثارگران برزول نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام) نیروی رزمی-
فصل پنجم : صفحه دوم :
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
....................
بعداً که حساب کردم، دیدم این ملاقات دقیقاً پانزده روز بعد از ملاقات اول رخ داده است. ایشان بعد از سلام و احوالپرسی گرمی، برای ورود به حوزۀ قم فرمود: «انشاءالله برات جور میشه. بنده هم پیگیری میکنم. بمون تا کارت درست بشه.»
دیگر من با شیخ محمدرضا به اصفهان برنگشتم. حاجآقا با لطفی که داشتند رو زدند و مدرسۀ آیتالله لنگرودی را هماهنگ کردند. آنجا خوابگاه بود و درسها را بهطور آزاد، با اساتید انتخابی خودم باید شرکت میکردم. بعد گفتند: «مهم همین حجره است. بقیۀ چیزها هم انشاءالله درست میشه.»
بالاخره به مراد دلم رسیدم و با حضرت معصومه(س) همجوار شدم. طلبگی در قم برای من با آرامشی عجیب همراه بود که در درس خواندن کمکم میکرد. دلم نیامد این آرامش را با حسن معظمی شریک نشوم. بعد از اینکه با مدیر مدرسه صحبت کردم به حسن زنگ زدم و پیشنهاد دادم به قم بیاید. حسن هم استقبال کرد و با آقای بابایی به قم آمدند. پس از شروع طلبگی در نهاوند، این بار این گروه سهنفره در قم شکل گرفت و باهم شروع به درس خواندن کردیم.
یک روز جمعه، در ایام سرد زمستانی قم، به نمازجمعه رفتم و بهصورت اتفاقی، سیدمجتبی حسینی عزیز و شالباف از فرماندهان گردان حضرت حر را آنجا دیدم. در حال سلاموعلیک بودیم که بقیۀ دوستان هم پیدایشان شد. همۀ کادر گردان و در رأس آنها خود آقامحسن آنجا بود. آقامحسن به زیارت حضرت معصومه(س) مقید بود و اگر فرصتی پیش میآمد بچهها را برمیداشت و برای زیارت به قم میآمد.
از دیدن دوستان و مخصوصاً آقامحسن خیلی خوشحال شدم. آقامحسن گفت: «شیخ، عملیات نزدیکه. اگه میخوای شرکت کنی بسمالله!»
از خدا چه میخواستم؟ همین خبر خوش را. بدون تعلل پرسیدم: «میتونم همراه شما به منطقه بیام؟»
ایشان با کمال میل پذیرفتند و زمان و مکان حرکت را وعده کردیم. ساعت 4 عصرِ همان روز با مینیبوس سپاه راه افتادیم. بچهها با گپوگفت و شوخی و خنده، مینیبوس را روی سرشان گذاشته بودند. آنها ترکی حرف میزدند و من چیز زیادی نمیفهمیدم. برادر سیدمجتبی حسینی جلو نشسته بود، برادر قویدست پشتسر ما بود و با جلوییها بگوبخند داشت و برادر مصطفوی که از فرماندهان دسته بود در کنارم جا داشت. مصطفوی برای اینکه از خندهها جا نمانم تمام حرفها و شوخیها را ترجمه میکرد.
او را قبلاً با قویدست دیده بودم. باهم دوست بودند و اخلاق خوبش به چشمم آمده بود. اگر قرار بود کسی از جمع ما شهید شود قویدست، مصطفوی و سیدمجتبی حسینی حتماً لایق آن بودند. بهشوق شفاعت و دستگیری آنان، تصمیم گرفتم با این عزیزان عقد اخوت ببندم. از آن جمع برادرانه، فعلاً دو نفر به عهد و پیمان الهی وفا کردند و دو نفر دیگر انتظار میکشند. برادر قویدست و مصطفوی با وعدۀ شفاعت به شهادت رسیدند و من و سیدمجتبی ماندیم.
شب به ملایر رسیدیم و پس از نماز و صرف شام، بهسمت پادگان ابوذر حرکت کردیم که مقرّ تیپ انصارالحسین(ع) بود. آنجا با دیدن رضا احمدوند، از دلتنگی درآمدم. اگرچه حسین خویشوند را نداشتیم و جایش خالی بود و بسیاری از لرها از گردان رفته بودند، اما مهمان تازهواردی به جمعمان اضافه شده بود که از جنس خودمان بود.
اردشیر احمدوند را برای اولین بار همینجا دیدم. او دوست رضا بود و همراه او به گردان آمده بود. با صفا و صمیمیتی که داشت، خیلی زود دلبری کرد و به عضوی جدید از گروه ما بدل شد. جدای از جمع دوستانه، حالوهوای اردوگاه نیز دیدنی بود. طنین صدای بلندگوهای تبلیغات را هنوز در گوشم حس میکنم. مناجاتهای سحر، قرآنهای قبل از اذان ظهر و مداحیهای دم غروب به احساسات پاک بچهها دامن میزد و فضایی معنوی را حاکم کرده بود.
یک ماهی در این پادگان اردو زدیم و روزها را به تمرینات و مانورهای مختلف سپری کردیم. یک روز برای مانوری همهجانبه بههمراه گردانهای دیگر به گیلانغرب رفتیم و در منطقهای بسیار مشابه با منطقۀ عملیات رزمایش انجام دادیم.
شباهت تپهها و عوارض طبیعی با عملیات پیشِرو بهحدی زیاد بود که شب عملیات به خود میگفتیم انگار ما قبلاً اینجا بودهایم. در همان مانور، در حال جابهجایی سنگی برای ساخت سنگر، سنگ بزرگی روی دستم افتاد و ناخن شَستم را غلفتی از جا کند. پارچهای را دور آن بستم و به کارم ادامه دادم. شاید اگر احتمال میدادم برگشتی در کار است و از جنگ، جان سالم بهدر میبرم به آن زخم و امثال آن توجه بیشتری میکردم. اما حتی تصور اینکه جنگ تمام شود و من محکوم به زندگی باشم را نداشتم.
ادامه دارد...
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهم! لطفا تا انتها بخوانید.
آقایان خواص تحویل بگیرید!
اینها فکر کردند واقعا در ایران انقلاب شده و جنبش فواحش روی کار آمده!
⛔️ الناز رکابی نماینده رسمی جمهوری اسلامی ایران در مسابقات سنگنوردی آسیایی بدون رعایت #حجاب اسلامی در مسابقات شرکت کرد
🔸این زنیکه نتوانست به مقامی بهتر از چهارمی دست یابد در حالیکه برعکس مسابقات قبلی نیز نمیتواند حجاب را باعث عدم موفقیتش بداند
🔹مسئولان مربوطه باید توبیخ و خود این زنیکه نیز به دلیل اهانت بی سابقه به قانون اسلامی کشور، باید شدیدا مجازات شود.
پ ن: این خبر برای هفته قبله.
من به چند دلیل دوست نداشتم این خبر در کانال محله کاربشه.
اما انگار این کشف حجاب برای بعضی ها نان و آب خوبی را فراهم کرده. و واقعا فکر کردند کار نظام وانقلاب تمام شده وخواستند ماهی خود را ازاب گل آلود گرفته باشند،زهی خیال باطل...
سرکار خانم رکابی اوایل گفتند حواسم نبود سهوا حجاب از سرم افتاده. که این حرف هیچ وجه قابل قبول نیست.
حالا چند پست و مطلب را در همین رابط باهم نگاه میکنیم قضاوت با شما...
#نفوذ
#بهائیت
#حجاب
#تغییراولویتها
#حجاب_خط_مقدم_است
#لبیک_یا_خامنه_ای
#دولت_انقلابی
#حجامت_نظام
@mahale114