eitaa logo
محله شهیدمحلاتی
412 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.8هزار ویدیو
98 فایل
برای ارتباط برقرار کردن به آیدی زیر پیام بدهید : @STabatabai
مشاهده در ایتا
دانلود
43.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به همه بسیجیان گمنام و بی ادعا نام اثر : ۸۵ میلیون بسیجی خواننده : علیرضا میدانی همخوانی:گروه ساقی کوثر قم شاعر : داود رحیمی آهنگساز و تنظیم کننده : سید مصطفی القیس تدوین : سید محمد مهدی خدا پرستان تهیه کننده : محمد باقری کاری ازقرارگاه فرهنگی اجتماعی ۱۹ دی استان قم را به تک تک شما بسیجیان عزیز تبریک عرض میکند. برسد به دست تک تک بسیجیان استان قم و کل کشور @mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل هشتم : صفحه هشتم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل هشتم : صفحه نهم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... «من که چیزی‌م نیست؛ با پای خودم اومدم اینجا.» «برای ترکش کمرت شاید بشه کاری کرد، اما ترکشی که توی بازوت مونده کار ما نیست. باید بری اهواز.» «الان چه‌کار کنم؟» «منتظر باش اتوبوس بهداری که آماده شد، خبرت می‌کنم.» وقتی به بیمارستان اهواز رسیدم شب شده بود. خسته از اتفاقات و ناخوش از جراحتی که داشتم، همین‌که روی تخت دراز کشیدم خوابم برد و دیگر چیزی نفهمیدم. آن زمان و مکان این‌چنین برایم به پایان رسید. بعدها در همان جبهه، طی عملیات انصار، دوستان و عزیزان ارزشمندی را از دست دادم. فرمانده عزیزم حاج‌محسن امیدی، شیخ علی‌پناه شیراوند، شیخ طیب خرم‌آبادی و شیخ محمدحسین ترابی، همگی در جزیرۀ مجنون به‌شهادت رسیدند. شهادت شیخ محمدحسین مصداق شهادتی عالمانه بود. حرف حق را شنید، پذیرفت و جانانه به آن عمل کرد. وقتی با جوانان هم‌کلام می‌شوم و در اردوهای راهیان نور و محافل شهدا از شهادت عالمانه می‌گویم، بعضی سؤال می‌کنند مگر شهادت عالمانه هم داریم؟ می‌گویم: بله؛ شیخ محمدحسین می‌دانست و حدیثش را خوانده بود که شهید، با اولین قطرۀ خون، تمام گناهانش بخشیده می‌شود، مگر دِین و حق‌الناس. برای همین شهربه‌شهر رفت و پنج ریال بدهی‌اش را پرداخت کرد تا چیزی به گردنش نباشد. شهادت عالمانه یعنی انسان در اوج شهید شود و بعد از شهادت نیز در اوج بماند و در آن دنیا با دادن حسناتش به‌جای حق‌الناس، مقام خود را پایین نیاورد. به همین دلیل است که امام‌حسین(ع) در روز عاشورا فرمود: «کسی که دِین به گردن دارد همراه من نجنگد، زیرا از رسول‌الله شنیدم که فرمود: ‹کسی که بمیرد و دینی به گردن داشته باشد از حسناتش کم می‌شود.›» وقتی چشم باز کردم رویم ملحفه‌ای کشیده بودند و سِرمی ‌در دست داشتم. در بیمارستان شهید بقایی تازه دردها را لمس می‌کردم. هر روز پزشکان برای معاینه می‌آمدند و شرایطم را می‌سنجیدند. بالاخره به این نتیجه رسیدند برای بیرون آوردن ترکش به عمل جراحی نیاز است و این عمل باید در بیمارستان پیشرفته‌تری انجام بگیرد. گفتم: «کاری نداره؛ با چاقو بزنید زیرش درمی‌آد.» گفتند: «کاش به همین سادگی بود. ترکش بد به استخوان نشسته و ما نمی‌تونیم کاری کنیم. به‌زودی به اصفهان اعزام می‌شید و اونجا به‌خوبی تحت عمل جراحی قرار خواهید گرفت.» پس از دو-سه روز، ما را به فرودگاه اهواز بردند و سوار هواپیمای C130 کردند. هواپیما پر از مجروح بود. بعضی بدحال بودند و بعضی هم مثل من حال بهتری داشتند. بعضی زیارت عاشورا می‌خواندند و بعضی دعای کمیل. آن گوشه یکی صلوات چاق می‌کرد و این‌طرف یکی موجی شده بود و دادوهوار می‌کرد. هرکس در حال‌وهوایی بود و من هم حال‌وهوای خودم را داشتم. تمام ذهنم پیش امام‌رضا(ع) بود که چرا قبولمان نکرد؟ عیب کار کجا بود؟ اگر آنجا قبول نشدیم چرا در جادۀ جزیرۀ مجنون ما را نپذیرفت؟ مدام در دلم با حضرت نجوا می‌کردم و از او کمک می‌خواستم. پرواز بیش از حدِ معمول، طولانی شد. مجروحان پیوسته حالشان به‌هم می‌خورد. امدادگرها دوان‌دوان میانشان می‌گشتند و رسیدگی می‌کردند. من هم کم‌کم داشت حالم به‌هم می‌خورد. در همین لحظه، کمک‌خلبان از کابین خارج شد و به‌سوی ما آمد. به‌اعتراض گفتم: «جناب، چرا این پرواز این‌قدر طول کشید؟ مگه اصفهان تا اهواز چقد فاصله داره؟ حال این مجروحان خوب نیست.» کمک‌خلبان با لبخندی به من نگاه کرد و گفت: «بذار یه چیزی بگم. تو آرزویی نداری؟» «مگه می‌شه آدم آرزو نداشته باشه؟» «آرزوت چیه؟» «آخه الان چه وقت این حرف‌هاست» «حالا تو بگو آرزوت چیه!» آهی کشیدم و گفتم:«هیچی، می‌خواستم برم مشهد.» انگار منتظر شنیدن این جمله باشد لبخند شیرینی زد و گفت:«خب آرزوت برآورده شد. اتفاقاً الان داریم می‌ریم مشهد.» با تعجب گفتم: «واقعاً!؟ راست می‌گی؟» «بله، نزدیک اصفهان بودیم که گفتن بیمارستان‌های اصفهان پر شده و باید برید مشهد. الان هم تو راه مشهد هستیم.» با شنیدن این خبر حال‌وهوای مجروحان تغییر کرد. نمی‌دانید چه حالی شدیم. به امام‌رضا گفتم: «ممنون لطف و کرمتم. شرمنده‌ام. عذرخواهم. نمی‌دونستم این‌قدر هوای ما رو دارید. نمی‌دونستم این‌طور صدای ما رو می‌شنوید.» @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ 🎥دقت نظر ائمه اهل بیت علیهم‌السلام در 🔊 حجت‌الاسلام مهدی_طباخیان 💥ببینید و انتشار دهید @mahale114
4_6048477064271498811.mp3
5.91M
🎙 ضرورتِ مجازاتِ متناسبِ عواملِ جنایت، تخریب و تهدید از سوی قوّه‌ی قضائیّه @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سردار سلامی: دشمنان ما به دنبال تفرقه اندازی و برادرکشی در ایران هستند فرمانده سپاه پاسداران در زاهدان: 🔹بدانید آمریکا، اسرائیل، انگلیس و آل سعود میخواهند در ایران برادرکشی راه بیاندازند و جامعه را متفرق ببینند. @mahale114
محله شهیدمحلاتی
🎥سردار سلامی: دشمنان ما به دنبال تفرقه اندازی و برادرکشی در ایران هستند فرمانده سپاه پاسداران در زا
🔴شاهد فروپاشی رژیم صهیونیستی خواهیم بود فرمانده کل سپاه: 🔹همه آرایش سیاسی قوای کفر و شرک با مزدوران و سرشاخه‌های داخلی خود به جنگ انقلاب شکوهمند ملت آمده است 🔹دشمن تصور می‌کند نظام ساقط خواهد شد و در توهم رویاهای باطل خود به سر می‌برد 🔹هم شیعه و هم سنی و هم سیستانی و هم بلوچ نشانه امت واحده هستند و اینجا روح وحدت جاریست. 🔹دشمن خواب‌های آشفته زیادی می‌بیند، او در توهم به سر می‌برد، دشمن اولین کسی است که از رسانه‌های خود شکست می‌خورد؛ دشمن نمی‌داند این سرزمین و انقلاب مستحکم است. 🔹مطمئن باشید رژیم صهیونسیتی فرو خواهد پاشید اما این انقلاب آسیب نخواهد دید. توهمات دشمن به جایی نمی‌رسد. این نظام قدرتمند است. بسیجیان ما به رهبری امام خامنه‌ای تاکنون شکست‌های بزرگی را به دشمنان تحمیل کرده‌اند. @mahale114
برنامه سخنرانی استاد_انصاریان در مسجد اعظم قم: 🔸از شنبه ۵ آذر بمدت نه شب 🔸بعد از نماز مغرب و عشاء 🔸قم، مسجد اعظم شیخ_حسین_انصاریان @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قم المقدسه / سرای ایرانی نامقدس! در مورد وضعیت نامناسب در "سرای ایرانی" قم پیام‌های اعتراضی زیادی داشتیم و امروز هم که این فیلم... مامور حراست هم بجای تذکر به کاشفان حجاب به آمر به معروف اعتراض می کند! قابل توجه استاندار_قم جهت رسیدگی دوستان عزیز این رفتار و این بی‌حجابی ها را نگذارید در شهر مقدس قم تبدیل به یک فرهنگ غلط و در دید مردم عادی شود! هرکسی که میتواند برای برچیدن این بی فرهنگی و این بی غیرتی کاری انجام دهد،کم کاری نکند... ما نباید اجازه دهیم در شهر مقدس قم کنار حرم اهلبیت علیه السلام یک مشت غافل خون شهدا را پایمال کنند ✍️سیدنا @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 از خانم‌ها سؤال میشه اگر قرار بشه شما همکار خانم برای شوهرتون انتخاب کنید کدام را انتخاب می کنید؟ پ ن: 🔹فقط یک سوال؛ ▪️ خواهر گرامی جسارتا عرض میکنم، شما که اینقدر نظرتون نسبت به حجاب دیگران مثبت هست، ▪️پس چرا حجاب خودتون اینطوریه؟! ✍️سیدنا @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیشگویی رضا عطاران سال‌ها قبل از ادعاهای مزدک میرزایی در شبکه سعودی اینترنشنال😂😂 🔹 سال 1396 در فیلم کمدی "مصادره"، رضا عطاران در سکانسی از این فیلم به تحلیل مسابقه فوتبال ایران و آمریکا می‌پردازد و رقابت جانانه ملی پوشان ایران در جام جهانی 1998 فرانسه را از روی تهدید و ارعاب بازیکنان توسط حکومت می‌داند.😂😂 @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️یک سخن طلایی و تاریخی از اپوزیسیون که لازم است همه بدانند. ...................... خدایا پای این کلیپ چی بنویسم که مردم ببیند و کمی به خود بیایند❗️ 🔻فقط بگم این بابا نه آخوند نه پاسدار.ِ نه بسیجیه بلکه از مخالفان جمهوری اسلامیه حتما_حتما_ببینید❗ @mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل هشتم : صفحه نهم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل هشتم : صفحه دهم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... دیگر درد و جراحت فراموشمان شد. آن مجروحی که در حال تمام کردن بود با شنیدن نام مشهد جان دوباره‌ای گرفت. همه باهم دم گرفتیم و نوای یا امام‌رضا یا امام‌رضا در هواپیما طنین‌انداز شد. عده‌ای اشک می‌ریختند و عده‌ای به سینه می‌زدند. صحنۀ بسیار زیبایی بود و وقتی این صحنه زیباتر شد که خلبان از بلندگو اعلام کرد: «با سلام خدمت زائران علی بن موسی‌الرضا، هم‌اکنون بر فراز حرم مطهر امام هشتم هستیم و از پنجره‌ها می‌توانید گنبد زیبایش را تماشا کنید.» از فراقش سوزان بودم. چشمم که به گنبد طلایی امام‌رضا(ع) افتاد، انگار آبی بر آتش دلم ریختند. دست ادب بر سینه گذاشتم و سلام دادم. دقایقی بعد، هواپیما در فرودگاه مشهد به زمین نشست و صف طولانی آمبولانس‌ها برای بردن مجروحان شکل گرفت. امدادگر‌ها به‌ترتیبِ بدحالیِ مجروحان، آن‌ها را سوار بر آمبولانس کردند و به بیمارستان فرستادند. شش-هفت نفری که توانایی راه رفتن داشتیم پایین آمدیم و به سالن انتظار رفتیم تا نوبتمان شود. یکی از مسئولان بنیاد شهید که جابه‌جایی مجروحان را مدیریت می‌کرد نزد ما آمد و بعد از اظهار شرمندگی گفت: «متأسفانه ظرفیت بیمارستان‌های مشهد پر شده و شما رو باید به تهران اعزام کنیم.» اگر بدیهیات عالم را انکار می‌کرد، راحت‌تر قبول می‌کردم. «تا لب دریا بیاییم و تشنه برگردیم؟ مگه می‌شه کسی مشهد بیاد و زیارت‌نکرده بره تهران؟» «بهترین بیمارستان در تهران براتون آماده‌س و پرواز بدون معطلی همین الان می‌پره.» «اصلاً نقل بیمارستان نیست؛ من برای زیارت می‌گم. اینجا یه اتاق هم به ما بدید و دکتر بالای سرمون بیارید راضی هستیم.» هرچه اصرار کردیم مسئول گفت: «برای ما مسئولیت داره و نمی‌شه کاری کرد.» گفتم: «من یکی اختیار خودم رو دارم و هیچ‌جا نمی‌آم. هرکس خواست بره.» همراهان گفتند: «ما هم جایی نمی‌آیم.» بندگان خدا مسئولان بنیاد مثل اسپند روی آتش بالا و پایین می‌پریدند و سعی می‌کردند ما را قانع کنند، اما ما راضی نمی‌شدیم. دیگر بدحالی، خستگی راه و بحثِ بی‌فایده داشت اذیتم می‌کرد؛ ولی این بار دیگر شکی به دل راه ندادم و به عنایت امام‌رضا(ع) یقین داشتم. پس از یک ساعت و اندی، یکی از دست اندرکاران بنیاد از پای تلفن برگشت و خوشحال گفت: «خدا را شکر جور شد. یه بیمارستان قبول کرد براتون جا خالی کنه.» لبخند زدیم و خدا را شکر گفتیم. دو آمبولانس برای انتقال ما آمده بود.روی صندلی‌های عقب نشستیم و آمبولانس آژیرکشان به راه افتاد. پنجره‌ها بسته بود و نمی‌دانستیم کجا هستیم. با نگه داشتن آمبولانس و باز شدن در، خود را در محوطۀ بیمارستان دیدیم. همین‌که چشمم به تابلوی بیمارستان افتاد زدم زیر خنده. همراهان گفتند: «چرا می‌خندی؟» گفتم: «تابلو رو ببینید، نوشته زایشگاه شاهین‌فر.» مسئولان بیمارستان با بزرگواری، دو اتاق نزدیک در ورودی را برایمان خالی کرده بودند و به استقبالمان آمدند. دلم پیش دوستان زائرم بود. وقتی جاگیر شدیم به ایستگاه پرستاری رفتم و به پرستار گفتم: «بی‌زحمت شمارۀ حرم رو برام بگیر.» پشت تلفن خادمی ‌گوشی را برداشت و گفت: «امرتون رو بفرمایید.» گفتم: «بنده جانبازم و الان از بیمارستان خدمتتون مزاحم می‌شم. فرماندۀ ما برای زیارت اومده و خبر نداره من اینجا هستم. ممنون می‌شوم اسمش رو از بلندگو صدا بزنید و خبردارش کنید.» خادم وقتی فهمید جانبازم، فوری قبول کرد. نام خودم و علی‌آقا را پرسید. شمارۀ بیمارستان را هم گرفت و گفت: «وقتی اومد زنگ می‌زنم.» بعد از نیم ساعت تماس گرفت و گفت: «هرچه صدا زدم خبری نیست. یحتمل الان حرم نیستن. باز فردا صداش می‌زنم و نتیجه رو می‌گم.» دعایش کردم و برای استراحت به اتاق برگشتم. @mahale114
4_5766975712166678496.mp3
12.5M
۴۹ ✦ رفت و آمد در بهشت با انبیاء و ائمه اطهار علیهم‌السلام در گروی رفت و آمد در همین دنیاست. - چگونه می‌توان در این جهان با ائمه علیهم‌السلام در رفت و آمد بود؟ 🎤 @mahale114
امیرالمؤمنین عليه السلام میفرماید: 💠پيروزى، با دور انديشى و اراده پايدار به دست مى آيد الظَّفَرُ بالحَزْمِ و الجَزْمِ ميزان الحكمه جلد3 صفحه 54 @mahale114
✍ بی‌تفاوت‌بودن خصلت زیبایی نیست 🔹ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﮔﻮﺷﺖ ﮐﺎﺭ می‌کرد. 🔸ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﻪ‌تنهایی ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﮐﺸﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺘﻪ شد ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ. 🔹ﺁﺧﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ‌ﮐﺲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﮔﯿﺮﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺶ ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﺪ. 🔸ﺑﻌﺪ ﺍﺯ پنج ﺳﺎﻋﺖ، ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ نگهبان ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ. 🔹پس از بهبود حالش، ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﻄﻮﺭ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺳﺮ ﺯدی؟ 🔸ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻣﻦ ۳۵ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ که ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻌﺪﻭﺩ ﮐﺎﺭﮔﺮﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ورود با من ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻟﭙﺮﺳﯽ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ من خداحافظی ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ. 🔹ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﻫﺎ ﺑﺎ من ﻃﻮﺭﯼ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ نیستم. ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ روزهای ﻗﺒﻞ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﯼ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ‌ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻡ. ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ سری ﺑﺰﻧﻢ. 🔸ﻣﻦ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺣﻮﺍﻟﭙﺮسی ﻫﺮ ﺭﻭﺯﻩ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ چون ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ، ﻣﻦ ﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻡ. 🔹ﻣﺘﻮﺍضعانه‌تر و دوستانه‌تر وجود همدیگر را لمس کنیم. بی‌تفاوت‌بودن خصلت زیبایی نیست. @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبنامه 1040.mp3
12.95M
بسیار مهم / تحرکات داعش در جوانرود و برخود قاطع ایران با تکفیری‌هایی که بر جوانرود متمرکز شده‌اند شبنامه / در روزهای گذشته شاهد نا‌آرامی‌هایی در غرب کشور بودیم / نا آرامی‌های جوانرود نشان می‌دهد که آنجا بیشتر با حضور تکفیری‌ها طرف هستیم تا دیگر گروه ها / ایران به شکل ویژه‌ای در این منطقه، تکفیری‌هایی که آنجا را به عنوان اردوگاه انتخاب کرده‌اند را زیر ضربه برده است / اما این گروه چه کسانی هستند و چرا بر این منطقه متمرکز شده‌اند؟ / آیا ایران در پاسخ به این شرارت‌ها وارد خواهد شد؟ / @mahale114
سخنرانی-حجت-الاسلام-مومنی_فضیلت-زیارت-حضرت-معصومه-سلام-الله-علیها.mp3
4.44M
کوتاه سلام الله علیها استاد_مومنی ‼️موضوع👇 فضیلت زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها سلام الله علیها تاثیرگذار @mahale114
▪️آقای خیابانی.....! 🔹آقاجواد خیابانی گزارشگر محبوب و دوست‌داشتنی فوتبال گفتن اگر ایران در بازی پیش رو در جام جهانی مقابل آمریکا برنده بشه من از خوشحالی تمام موهای سر و صورت و سبیلم را از ته مقابل دوربینها میتراشم...😲😲😲😲 🔹حالا شما کچلی آقاجواد رو تو ذهنت مجسم کن، چقدر زیباترمیشه!...😂😂😂😂😂 کاهن اعظم آنخماهو! 🔹ان شاءالله تیم ملی بازم گل بکارند ویک دست بشن تا بتونند درست و منطقی جلوی تیم ملی آمریکا بازی کنند، ان شاءالله بازم مردم از برد تیم ملی مقابل آمریکا شاد بشن وشادی کنند.... 🔹همه باهم دعا میکنیم برای پیروزی تیم ملی ایران عزیز... @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانمی که از فرقه بهائیت فرارکرده وبه پارک پناه آورده در بهائیت تجاوز جنسی به محارم حلال است، عجب.! پ ن: 🔹قابل توجه شماعزیزان عرض میکنم از زمانهای قدیم(بیش از۵۰-۶۰سال پیش) بهائیهادرکشورعزیزمون ایران هم در دولت فعال بودند وهم دراقتصادو تجارت های کلان. در دولت بیشتر وزرابهائی بودندکه بعضاً بهائی بودن خودرا مخفی میکردند، هرچنداز فاش شدن آن درآن زمان هیچ ابائی نداشتند. در زمان شاه بیشترفسادهادرکشور توسط این فرقه برنامه ریزی،پشتیبانی و اجرا میشد.(البته همانطورکه عرض کردم،وقتی درکابینه یک دولت مثلا مسلمان و شیعه بیشترین وزرای آن کابینه را افرادی بهائی ویهود اشغال کند نبایدانتظار بهتری داشت)ضمن اینکه افراداصلی این فرقه همان اول انقلاب از کشورخارج شدند‌اما. 🔹اصل ماجرا این است که کسی پیدانشد تا عقبه این فرق را(بهائیت و یهود)در کشوردنبال کند که آیااگرمثلایک وزیر بهائی ازکشور گریخت تمام فامیل و دوست وآشنای خودراهم باخودبردیا نه؟ مادرزمان شاه خائن درشهرهای یزد،اصفهان، کرج وتهران وچندشهر دیگر یهودی،بهائی وحتی گبری زندگی میکردند. 🔹دوستان؛ تمام این صحبتها راکردم تا به این سوال برسم. آیا این وضع موجودی که درکشور داریم، مثل بی حجابی و بی بندوباری بعضی از خانواده هاوحتی ناراضی کردن مردم از طرف بعضی ازمدیران ادارات ویاحتی عملکردبعضی ازمدیران صداوسیما از نفوذ چندفرق به داخل نهادها ویا ادارات نیست؟اززمانیکه مابه یادداریم ناموس برای یک مسلمان ایرانی خط قرمزبوده است. اماحالا.! ▪️فکرنکن همه ازایران رفته باشند. ✍️سیدنا @mahale114
بنام خدا باعرض سلام وادب خدمت شما سروران گرامی به عرض میرسانم جهت رفاه حال خانواده های محترم نیازمند شناسایی شده در محل، چند شماره کارت حضورتان معرفی میشود جهت تفکیک کارهایی که انجام میدهیم، افتخارداریم سعی وتلاش میکنیم در راه خوشحال کردن اهالی محترم محل خصوصا خانواده های بی بضاعت ویا کم بضاعت قدمی برداریم، وبتوانیم دست آنهارا در سختی های روز مره با مهربانی بگیریم... لذا دست یاری بطرف شماسروران دراز میکنیم واز تمام دوستان وآشنایان وخیرین گرامی درخواست کمک داریم. شمامیتوانیدهمان خودرا به همین کار نیک اختصاص بدهید تادرهمین محل وبه افراد نیازمند آبرو دار شناسایی شده مصرف وهزینه گردد... بنده ازشما دعوت میکنم در صورت درخواست، خودشما برکارما نظارت داشته باشید. شماره کارت های اختصاصی ------------------------------- ۱_. کارت اختصاصی. بانک ملی 6037-9974-6911-6660 --------------------------------- ۲_ تهیه . کارت اختصاصی بانک کارآفرین 6274-8811-1779-4619 -------------------------------- ۳_ و تهیه اقلام کارت اختصاصی بانک صادرات 6034-691630351724 ------------------------------ عزیزان وسروران گرامی توجه داشته باشید هرمبلغی در هریک از این کارتها از طرف شما واریز بشود فقط در همین زمینه ای که توضیح داده شده است هزینه خواهدشد....لازم بذکراست. پول صدقاتی که شما واریزخواهیدکرد در خرید لوازم خانه، خرید ، کمک هزینه بیماران، پرداخت پول برق،گاز،آب،تلفن منازل ویا کرایه های عقب افتاده هزینه خواهدشد... تذکروتاکید! اینکه پوشش وکمک های ما فقط به افراد وخانواده هایی خواهدرسید،که هم پیش ما پرونده داشته باشندوهم در مورد انها تحقیقات به پایان رسیده باشد... توضیح: ممکنه است خانواده هایی پرونده داشته باشند اما درتحقیقات تکمیلی به این نتیجه رسیده باشیم که این خانواده نیازمند نیست، ویا در اولویت اول یا دوم گروه نیست. تمامی این کارتها بنام سید صادق طباطبایی میباشد ع @mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل هشتم : صفحه دهم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل هشتم : صفحه یازدهم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... چهار روز از جدایی ما و دوستان می‌گذشت و فکر می‌کردم آن‌ها به مشهد رسیده‌اند، حال آنکه من زودتر رسیده بودم و آنان هنوز در راه بودند. فردا از حرم زنگ زدند. همان خادم مهربان پشت خط بود. گفت: «الان آقای چیت‌سازیان اومد. پیام شما و آدرس بیمارستان رو بهش دادم و گفت همین الان به‌سمت شما می‌آد. راستی، گروهی از جوانان هم همراهش بودن.» اولین چیزی که با شنیدن «گروه همراه» به ذهنم خطور کرد این بود که بچه‌ها اگر اسم زایشگاه را ببینند آبرو و حیثیت برای ما نمی‌گذارند. همین هم شد. صدای خندۀ این گروه پرشروشور قبل از خودشان آمد. همین‌که در اتاق را باز کردند تبریک و کنایه‌ها شروع شد: «قدم نورسیده مبارک... چشمت روشن... ان‌شاءالله قدمش خیر باشه... حالا چندقلو زاییدی...؟ دختره یا پسر...؟ اسمش رو چی گذاشتی...؟ قربونش برم چقدر هم به ضرغام رفته.» خودم هم از حرف‌هایشان خنده‌ام گرفته بود. دستم را به گوشم گرفتم بلکه صدایشان را نشونم اما باز ول‌کن نبودند. چون ما ابتدای راهرو بودیم، هر پدری که با گل و شیرینی می‌آمد، اول سرکی به اتاق ما می‌کشید. با دیدن گردنِ کلفت و ریش و سبیل ما ابتدا جا می‌خورد. بعد خنده‌اش می‌گرفت و بعدتر وقتی می‌فهمید ما رزمنده هستیم شرمنده‌مان می‌کرد. گل و شیرینی را به ما می‌داد و برای همسرش دوباره می‌رفت می‌خرید. برای همین اتاق پر از گل و شیرینی بود. بچه‌ها می‌گفتند: «اگر بچه‌ای در کار نیست، پس این‌همه گل و شیرینی برای چیه؟» با دیدن علی‌آقا، سیدمجتبی، فرخی، بختیاری و دوستان دیگر روحیه پیدا کردم. روی ماه همه‌شان را بوسیدم و خوشامد گفتم. علی‌آقا پرسید: «کجا مجروح شدی؟ بعد از ما چه اتفاقی افتاد؟» از جریانات جزیرۀ مجنون خبر نداشت. موبه‌مو اتفاقات جزیره را برایش تعریف کردم و از شهادت حمید نظری خبر دادم. علی‌آقا چهره‌اش به ناراحتی جمع شد و گفت: «کاش بودم.» بعد پرسید: «چطور سر از مشهد درآوردی؟» گفتم: «اهواز بودم که گفتند برای عمل باید به اصفهان بریم. سوار هواپیما شدیم اما از روی اصفهان ما رو فرستادن مشهد و از دیروز در خدمت شما هستیم.» گفت: «الله اکبر! یعنی تو زودتر از ما رسیدی.» آقای بختیاری که مداح خوش‌صدای ما بود گفت: «باید روضه بخونم.» گفتم: «نکن، اینجا بیمارستانه، دوستان می‌خوان استراحت کنن.» گفت: «نه، اصلاً اینجا جای روضه‌س. تو زودتر از ما رسیدی.» از هم‌اتاقی‌ها اجازه گرفتیم و با صدای زیبای او اشکی ریختیم. در پایان گفتم: «چهارشنبه‌شب‌ها حرم رو ساعتی برای مجروحان قُرق می‌کنن و ان‌شاءالله امشب عازم حرم هستم.» سیدمجتبی گفت: «چه خوب! ما هم می‌آیم و یک دل سیر زیارت می‌کنیم.» گفتم: «نمی‌شه که؛ ما رو با آمبولانس می‌برن.» بچه‌ها گفتند: «ما جلوی در حرم منتظرتون می‌مونیم و از اونجا همراهتون می‌شیم.» جدی‌جدی بچه‌ها شب آمدند و به‌عنوان همراه، زیر بغل من و دیگر مجروحان را گرفتند. سیدمجتبی و اگر اشتباه نکنم، فرخی مرا گرفته بودند. گفتم: «من می‌تونم راه برم؛ چرا این‌قدر شلوغش می‌کنید؟» گفتند: «تو چه‌کار داری؟ بذار ما هم زیارت کنیم.» گذاشتم کارشان را بکنند. من ذهنم جای دیگر بود و در لحظۀ اذن دخول، در قدم زدن در صحن مبارک و وارد شدن در رواق، ذکر و توجهی داشتم. هرچه به ضریح نزدیک‌تر می‌شدم حالم منقلب‌تر بود. با رسیدن به روضۀ منوره و دیدن ضریح، سید و فرخی مرا رها کردند و خودشان به ضریح چسبیدند. در اینجا هم دست از شوخی برنمی‌داشتند. من ماندم و سیل نگاه مردم. مانده بودم گریه کنم یا بخندم. پایم را لنگ کردم و خودم را به ضریح رساندم. گفتم: «مؤمن‌ها، الان ملت فکر می‌کنن مجروحیت و جانبازی در جبهه دروغه.» گفتند: «خب خودت گفتی می‌تونی راه بری؛ چه کنیم؟» امان از دست آن‌ها. دقایق محدودی که فرصت داشتم را در کنار ضریح نورانی امام هشتم به دعا و مناجات گذراندم. ممنون این دعوت خاص شدم و از نگاه گرمی‌ که حضرت به همۀ زوار دارند سرشار شدم. فردایش نوبت جراحی‌ام بود و طی عملی موفق، از شر ترکشِ بازو خلاص شدم. دوستان یک بار دیگر بعد از عمل برای عیادت آمدند و پس از زیارتی سه‌روزه به استان همدان برگشتند. من اما یک هفته‌ای ماندم و دوران نقاهت را در همان بیمارستان سپری کردم. تا جایی که می‌شد، دوست نداشتم خانواده را مطلع یا نگران کنم. نمی‌دانم خودشان از کجا فهمیده بودند و دنبال من می‌گشتند. روزهای آخر بود. خودم به آن‌ها زنگ زدم و آن‌ها را از نگرانی درآوردم. @mahale114
محله شهیدمحلاتی
قم المقدسه / سرای ایرانی نامقدس! در مورد وضعیت نامناسب #حجاب در "سرای ایرانی" قم پیام‌های اعتراضی ز
🔴 کشف حجاب در سرای ایرانی ⛔️ 😡😡 سرای ایرانی جمعه شب ۴ آذر ماه و کشف حجاب یه مادر و دختر و تذکر خانم وآقا و برخورد نامناسب مسئولین و فروشنده ها عزیزان بسم الله یادتون نره زنگ بزنید به سرای ایرانی واعتراض کنید 0253102شماره تلفنش 110197زنگ برنیدنظارت همگانی ناجا به نماینده های مجلس قم زنگ بزنید آقای ذالنور 09122323215 امیرابادی 09122515521 ازشون بخواید که رسیدگی کنند لطفا همکاری کنید اگه امربه معروف و نهی از منکر نکنیم امربه منکرمون میکنن‼️ نذارید حداقل تو قم شهرخون قیام این ولنگاری وهنجارشکنی وقانون شکنی ها عادی بشه از آه خانواده های شهدا باید بترسیم😭😭😭 کوتاهی کنیم پس فردا شهدا یقه مون رو میگیرنا @mahale114