eitaa logo
محله شهیدمحلاتی
412 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.8هزار ویدیو
98 فایل
برای ارتباط برقرار کردن به آیدی زیر پیام بدهید : @STabatabai
مشاهده در ایتا
دانلود
محله شهیدمحلاتی
فصل نهم : صفحه دوازدهم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل نهم : صفحه سیزدهم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... با کشیدن ماشه همزمان تانک منهدم شد و شانه‌ام به‌شدت سوخت. سوزش آن به‌حدی بود که ابتدا گمان کردم تیر خورده‌ام، ولی دیدم قسمت شیپوری‌شکل قبضه که روی شانه قرار می‌گیرد، از قبل تیر خورده و آتشی که قرار است از پشت پرتاب شود از این سوراخ، شانه‌ام را سوزانده است. خطر رفع شد، اما دیگر شانۀ زخمی‌ام تاب و تحمل به دوش کشیدن آر‌پی‌جی را برایم نگذاشت. پس از مجروحیت سراغ تیرباری رفتم که به غنیمت در کانال جا مانده بود. برای راه‌اندازی تیربار، یک جا برایش انتخاب کردم و خوب که پایه‌هایش محکم شد شروع کردم به شلیک کردن. با هر سری رگبار گرفتن، تیربار پایین‌تر می‌رفت و نمی‌فهمیدم چرا زیر آن نرم است. در همین اثنا، چیزی زیر تیربار ترکید و پقی صدا کرد. نگاه کردم دیدم سر جنازۀ بعثی بین دو پایۀ تیربار قرار داشته و در تاریکی شب آن را با کلوخ اشتباه گرفته‌ام. جای تیربار را تغییر دادم و بار دیگر مشغول تیراندازی شدم. پس از دفع اولین پاتک دشمن و آرام شدن نسبی شرایط، به میدان‌مین رفتم تا به حاج‌آقا سعادت رسیدگی کنم. حواسم نبود نیروها در جریان مجروحیت او نیستند. بلند گفتم: «بچه‌ها حواستون به خط باشه، من به حاج‌آقا سعادت سربزنم و بیام.» بعضی با تعجب گفتند: «مگر حاج‌آقا چیزی‌ش شده؟» لاپوشانی کردم: «نه؛ فقط ببینم کجاست... پیداش نیست.» وقتی به میدان‌مین آمدم دیدم حاج‌آقا نیست. بعدها برایم تعریف کرد که وقتی همه از میدان‌مین خارج می‌شوند او خود را سینه‌خیز به عقب می‌کشاند. در این بین، چند بار بیهوش می‌شود و به‌هوش می‌آید تا جایی که رهگذران به داد او می‌رسند و درنهایت نجات پیدا می‌کند. با عجله به کانال برگشتم و دیدم این بار یک آیفا پر از نیرو دارد به‌سمت کانال می‌آید. شروع کردم به دادوبیداد کردن. گفتم: «بچه‌ها بلند شید بزنید؛ رسیدن به کانال؛ چرا بیکار نشستید؟!» مظاهر قره‌داغی از رزمنده‌های اعجوبۀ اسدآباد بود. به او مظاهری می‌گفتیم. بااینکه پانزده سال بیشتر سن نداشت، ولی مثل یک آدم چهل‌ساله می‌فهمید و حرف می‌زد. گفت: «چیه، آقای شیراوند؟ خب آیفاست دیگه، مگر زدنش کاری داره؟ خودتون بلند شید بزنید.» مظاهر از سوختگی شانه‌ام خبر نداشت. به علی بخشی گفتم: «بلند شو بزن.» تا او بجنبند دیر شد. آیفا به چندمتری ما رسید و کار از آرپی‌جی گذشت. داد زدم: «نارنجک!» نمی‌دانم مظاهر این‌همه نارنجک از کجا پیدا کرد. دامن پر از نارنجک خود را جلوی من خالی کرد و گفت: «بفرمایید.» من بیش از پنج نارنجک را پشت‌سرهم، به‌سمت آیفا پرت کردم. تعدادی از آن‌ها عمل کرد و تکاوران بعثی را به درک فرستاد و بعضی از آن‌ها عمل نکرد. در نتیجه، ماشین منفجر نشد و همین‌طور روشن در چندمتری ما متوقف ماند. اصلانی با آتش بازی‌هایی که به‌راه انداختم، محور خود را رها کرد و به‌سمت ما آمد. گفت: «چه خبره؟ قیامت به‌پا کردید.» گفتم: «هرچی نارنجک توی این آیفا انداختم اثر نکرد و همین‌طور روشن مونده.» گفت: «چه‌کارش داری؟ بذار روشن باشه.» باز دلم آرام نگرفت و مبادا کسی زنده‌ در ماشین، باقی مانده باشد، احتیاطاً دو نارنجک دیگر انداختم. با این انفجارهای تکمیلی، دو نفر از آیفا درآمدند و خودشان را در کانال انداختند. اصلانی با دیدن آن دو نفر، دست‌خالی از کانال بیرون پرید و رفت بالای سرشان. از بیرون کانال، خودش را پرت کرد روی آن‌ها و گردنشان را گرفت. من یک‌دفعه دیدم اصلانی گردن آن دو را زیر بغل زده و کشان‌کشان دارد می‌آورد. با خنده گفتم: «چه‌کار می‌کنی؟» وقتی به ما رسید، دید با همان نارنجک مجروح شده‌اند. گفت: «اینا رو سالم نذاشتید که. دیگه کبریت بی‌خطرن. بذارید همین‌جا بمونن.» در همین هنگام، دومین آیفا به‌سمت ما حرکت کرد. این بار، دیگر معطل کسی نماندم. آرپی‌جی را برداشتم. به‌جای اینکه سلاح را روی شانه‌ام بگذارم، زیر بغل گرفتم. رو به آیفا ایستادم. بدون نشانه‌گیری، «وما رمیت اذ رمیت» خواندم و شلیک کردم. موشک دقیق رفت و به اتاقک راننده اصابت کرد. آتش عظیمی به‌سمت آسمان زبانه کشید و شب را مثل روز روشن کرد. آیفا فقط حامل نیرو نبود و با مهمات زیادی که داشت، مثل یک زاغۀ مهمات متحرک آتش گرفت. آن آتش اولیه خرج مهمات را روشن کرد و پس از آن پشت‌سرهم انفجار رخ می‌داد. این ماشین صد متری با ما فاصله داشت؛ بااین‌حال، نه ما و نه بعثی‌ها تا یک ساعت نمی‌توانستیم سرمان را بلند کنیم. دائم خرج گلوله مثل فشفشه می‌سوخت و همراه با انفجار‌های هولناک، صدای سوت گلوله و ترکشی که به این‌سو و آن‌سو می‌رفت شنیده می‌شد. گفت: «برای پاتک فردا چه دارید؟» گفتم: «همۀ این سلاح و مهمات غنیمتی هست،بردارید.» یک‌دفعه دیدم هرچه هست را دارندجارو می‌کنند و می‌برند، @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تو قمه بِکِش، آدم بُکش‌؛ ما قهرمانت می‌کنیم! ♨️ رسانه‌ای معاند و ضد انقلاب که تا دیروز به‌صورت عیان آدمکشی و جنایت را تبلیغ می‌کردند،حالا که نوبت مجازات این جانیان رسیده هیاهو به راه انداخته‌اند؛این نوع فضاسازی چیزی نیست جز تقلا برای تنفس مصنوعی. »»»»»»»««««««« پ ن: با مخالفین اعدام محاربین چه باید کرد؟ حمید رسایی: اگر جای قوه قضائیه بودم؛ تمام کسانی که با حکم اعدام قاتلین و محاربین (کسانی که با سلاح گرم و سرد، جو روانی جامعه را بهم ریخته‌اند و سبب رعب و وحشت آحاد جامعه شده‌اند) مخالفت می‌کنند را احضار و از آنها تعهد می‌گرفتم که حق هرگونه شکایت و پیگیری قضایی درباره هر کس که نسبت به رعب، وحشت، قتل و غارت آنها اقدام کند، را از خود سلب کنند. مطمئن باشید حتی یک نفرشان حاضر به پذیرش این شرط نیستند؛ مثل علی دایی و مهراب قاسمخانی که از سارقین اموالشان نگذشتند. @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فواد ایزدی، کارشناس مسائل بین‌الملل: اگر محسن شکاری در آمریکا به پلیس با چاقو حمله می‌کرد، کار به دادگاه نمی‌کشید چون در همان محل توسط پلیس کشته می‌شد. @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فواد ایزدی: حکم اعدام این فرد در یک دقیقه و ۲۰ ثانیه صادر و اجرا شد | جرم: عدم تمکین کامل به دستور نیروی انتظامی 🔸پلیس خودش رو معرفی می‌کنه و به راننده می‌گه دست‌هاش رو از پنجره ماشین بیرون ببره. 🔸راننده دست‌هاش رو بالا می‌بره و با گریه می‌گه نمی‌خواد درگیر بشه و به نظر می‌رسه مریضه. 🔸پلیس اول از تیزر (تفنگ برقی) و پلیس دوم از هفت‌تیر معمولی برای شلیک استفاده می‌کنه و جوان در محل کشته می‌شه. 🔸انتشار این نوع ویدئوها توسط پلیس جنبه آموزشی داره. مخاطب باید بدونه اگر به دستور پلیس دقيقا عمل نکنه، چه اتفاقی براش میفته. پ ن: در دادگاه های آمریکا کسی را به اعدام محکوم نمی کنند! چرا؟؟ چون کسی که با پلیس حتی بلند صحبت کند درجا اعدام میشود! یعنی این پلیس آمریکاست که در لحظه تصمیم میگیرد، حکم میدهد و خودش هم حکم را اجرا میکند.... قبلش نوک سلبریتی هاشو چیده بنابراین کسی جرآت نفس کشیدن نداره. ✍️سیدنا @mahale114
♨️ بی شرفان زمانه ات را بشناس! 🔸نه از سارق کیفشون می‌گذرند! 🔹نه از سارق گردنبندشون! 🔻 ولی با وقاحت برای قاتل وحشی بچه‌های مردم ، تعیین تکلیف میکنن و میگن: به همین راحتی همراهان خود را بازیچه قرار میدهند... 🔻اگر منافع خودش در خطر باشد تمام قانون را بدونه کم و زیاد میخواهند، اما وقتی پای دیگران در میان باشد نفعشان در نفهمیدن و رد قانون است. 🔹ما مطمئن هستیم اینها کاملا قانون را میشناسند وهم درک می‌کنند اما درک و فهم از قانون فقط برای حفظ منافع خودشان خوب و لازم‌الاجرا است، نه دیگران...، این را از نحوی برخورد این دو بزرگوار با سارقان نسبت به اموال شخصی میشود فهمید. ✍️سیدنا @mahale114
⭕️ اتهام‌پراکنی‌های غرب علیه ایران؛ از راه‌اندازی خط تولید مشترک پهپاد تا آموزش خلبانان ایرانی از سوی روس‌ها ♨️ مقامات ایالات متحده آمریکا و انگلیس در ادامه ادعاهای خود علیه جمهوری اسلامی ایران مدعی شدند که روسیه از این کشور قصد خرید تسلیحات مهمی مانند موشک را دارد. 🔻«باربارا وودوارد»، سفیر و نماینده انگلیس در شورای امنیت سازمان ملل جمعه‌شب اعلام کرد که فدراسیون روسیه در تلاش است تسلیحات بیشتری از جمله صدها موشک بالستیک از ایران در اختیار بگیرد. 🔴 کانال 12 عبری رژیم اسرائیل نیز به‌نقل از سازمان اطلاعات آمریکا مدعی شد که این سازمان معتقد است که ایران و روسیه در حال همکاری مشترک جهت ساخت پهپادهای انتحاری هستند. 💢 در همین راستا، «جان کربی»، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا با طرح ادعای نماینده انگلیس، مدعی شد که ایران و روسیه به‌دنبال تولید و همکاری مشترک در زمینه تولید تسلیحات هستند و گفت که واشنگتن تلاش می‌کند که مانع از این کار شود. ‼️سخنگوی شورای امنیت ملی ایالات متحده آمریکا مدعی شد که در راستای این کمک‌ها، روسیه در حال ارائه ابعاد «بی‌سابقه‌ای» از کمک‌های نظامی و فنی به ایران مقابل دریافت پهپادهای انتحاری برای استفاده در حمله به اوکراین است. ⭕️ این گونه ادعاها در حالی تکرار می‌شود که بنا به گفته وزارت امور خارجه ایران، اوکراین علی‌رغم درخواست تهران مبنی بر ارائه اسناد استفاده از تسلیحات ایرانی به‌کار گرفته‌شده در جنگ اوکراین (پهپادها)، هنوز سندی رو نکرده است. 🔴 جان کربی دیروز جمعه در جریان یک نشست مجازی از کاخ سفید این ادعاها را مطرح کرد و به خبرنگاران گفت فدراسیون روسیه در حال ارتقاء روابط خود با ایران به سطح یک «مشارکت دفاعی تمام‌عیار» است. 💢 سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا پا را فراتر گذاشت و مدعی شد که این مسئله حائز اهمیت است که روشن شود این مشارکت دفاعی بین تهران و مسکو نه‌فقط برای اوکراین، که برای همسایگان ایران در منطقه هم یک تهدید ارزیابی می‌شود. 🔻جان کربی افزود ایالات متحده این اطلاعات را در اختیار کشورهای منطقه خاورمیانه و شرکای خود در سرتاسر جهان قرار داده است. او همچنین مدعی شد روسیه و ایران در حال بررسی راه‌‌اندازی خط مونتاژ پهپاد در روسیه برای جنگ اوکراین هستند و این در حالی است که روسیه استفاده از جنگنده «سوخو‌ـ‌35» را به خلبان‌های ایرانی آموزش می‌دهند و احتمالاً ایران در سال جاری میلادی این جنگنده را دریافت خواهد کرد. 🔺سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا اضافه کرد: این جنگنده‌ها به‌طرز چشمگیری قدرت نیروی هوایی ایران را در مقایسه با همسایگان منطقه‌ای خود افزایش خواهد داد. ⭕️ از سوی دیگر، وزارت خارجه آمریکا در همین راستا، سه نهاد روسیه را به‌دلیل نقش آن‌ها در همکاری‌های نظامی فزاینده ایران و روسیه و انتقال پهپاد‌های ایرانی به روسیه برای استفاده در حملات گسترده علیه زیرساخت‌های نظامی اوکراین، تحریم کرد. @mahale114
⭕️ اندیشکده آمریکایی: واشنگتن بداند که تحریم‌ مشکل را حل نمی‌کند 💢 یک اندیشکده آمریکایی با تأکید بر ناکارآمدی سیاست‌های غرب، این سوال را مطرح کرد که «آمریکا چه زمانی می‌آموزد که تحریم‌ها به حل مشکلات کمکی نمی‌کند؟» 🔻اندیشکده آمریکایی «ریسپانسیبل استیتکرافت» با اشاره به سیاست تحریم‌های آمریکا علیه کشورهای دیگر از جمله جمهوری اسلامی ایران تصریح کرد که تحریم‌ها به حل مشکلات کمکی نمی‌کند. 🔴 این اندیشکده در گزارشی با عنوان «چه زمان ایالات متحده می‌آموزد که تحریم‌ها مشکلاتش را حل نخواهد کرد؟» نوشت که تحریم‌های اقتصادی شدید به ندرت رفتار کشوری که تحت تحریم قرار گرفته را تغییر می‌دهد یا هرگز تغییر نمی‌دهد، پس به چه دلیل واشنگتن از این سیاست استفاده می‌کند؟ ‼️در این گزارش آمده است که «اغلب اوقات جنون و دیوانگی این‌گونه معنی می‌شود که یک کار مشابه را بارها و بارها انجام می‌دهیم و انتظار یک نتیجه متفاوت داریم و این دقیقاً کاری است که ایالات متحده و دیگر سیاستگذاران غربی در وضع تحریم‌های اقتصادی گسترده علیه رقبا و رژیم‌هایی که برایشان مشکل‌ساز هستند، انجام می‌دهند». 💢 این رسانه با اشاره به این سیاست آمریکایی‌ها و مثبت نبودن نتایج کلی تحریم‌ها، مدعی شد تحریم‌ها «به جای آن‌که رهبران کشورهای تحت تحریم را وادار به تغییر رویه کند، موجب تقویت گرایشات ضددموکراتیک می‌شود و انگیزه‌ای برای اشاعه و سلاح‌های اتمی ایجاد می‌کند». 🔹به نوشته این گزارش، تحریم‌ها همچنین موجب تشدید رنج و فشار مردم عادی می‌شود. ⭕️ ریسپانسیبل استیتکرافت سپس به تحریم‌های غرب علیه کره شمالی اشاره کرد و نوشت: این تحریم‌ها موجب شده که پیونگ‌یانگ در سال جاری میلادی چند آزمایش موشکی انجام دهد و مجدداً رأکتور هسته‌ای خود را در یونگ‌بیون راه‌اندازی کند. 🔴 این اندیشکده آمریکایی در ادامه برای توصیف ناکارآمدی تحریم‌های غرب علیه جمهوری اسلامی ایران هم اشاره کرده و نوشت: «تحریم‌ها علیه ایران قبل از امضای برجام در سال ۲۰۱۵ گرچه در پیشبرد مذاکرات هسته‌ای موفقیت‌آمیز نقش داشته است اما با کناره‌گیری دولت دونالد ترامپ رئیس‌جمهور سابق آمریکا از این توافق چندجانبه علی‌رغم پایبندی جمهوری اسلامی به برجام، کارایی تحریم‌ها از بین رفت». 🔻در این گزارش ادعا شده که «پس از خروج یکجانبه واشنگتن از برجام و وضع تحریم‌های شدید علیه جمهوری اسلامی ایران، مقام‌های این کشور به جای آن که به ادامه مذاکرات با غرب ترغیب شوند، برنامه هسته‌ای خود را به اندازه‌ای توسعه دادند که می‌توانند چند روز مواد شکافت‌پذیر کافی برای ساخت یک سلاح هسته‌ای تولید کنند». 🔸طبق این گزارش، جمهوری اسلامی ایران علی‌رغم تحریم‌های غرب به ویژه آمریکا، موشک‌ها و پهپادهای بسیار پیشرفته‌ای را تولید کرده است. 💢 این اندیشکده آمریکایی در اشاره به رنجی که غرب با وضع تحریم‌ها به مردم ایران وارد کرده، نوشت: «با کاهش ارزش پول ایران، مردم این کشور فقیر شدند و تورم در این کشور افزایش یافت و تجارت و سرمایه گذاری در ایران تا حد زیادی کاهش یافت». 🔴 این اندیشکده در بخش دیگری از گزارش خود به ناکارآمدی تحریم‌های غرب علیه کشورهای دیگر جهان نیز اشاره کرد و نوشت که کشورهای دیگری چون کوبا، سوریه و ونزوئلا نیز تحت تحریم‌های گسترده بوده‌اند اما این سیاست تحریمی موجب تغییر رفتار آن‌ها نشده است. ❌ ریسپانسیبل استیتکرافت با اشاره به این موارد، ادامه داد که تحریم‌ها اغلب در پیشبرد هدف تغییر نظام در کشورهای تحت تحریم موفق نبوده‌ و حتی به طولانی‌تر شدن رژیم‌های تحت تحریم منتهی شده است. ⭕️ این گزارش در بخش پایانی خود با این سؤال نتیجه‌گیری کرد که «پس به چه دلیل تحریم‌ها همچنان ادامه دارد؟ به عنوان سیگنال فضیلت؟ به عنوان جایگزینی برای جنگ؟ برای آرام کردن حوزه‌های سیاسی یا همه موارد بالا؟». ♨️ طبق این گزارش، «دلایل زیادی برای وضع تحریم وجود دارد اما به نظر نمی‌رسد نتایج، ابزار را توجیه کند. آیا سیاستمداران هرگز وادار به تأیید حقایق و تغییر مسیر می‌شوند؟» @mahale114
@only_analysis2.mp3
7.21M
سلام علیکم: دوستان عزیز من در چند روز گذشته خیلی تلاش کردم تا صوت کامل این فایل رو پیدا کنم اما موفق نشدم. اما گوش دادن به این صوت هم خالی از لطف نیست، چون خیلی چیزها براتون روشن میشه و اطلاعات خوبی رو بهتون میده.. .......................... عقبه اطلاعاتی و عملیاتی اتفاقاتی که چند روز آینده در اقلیم کردستان عراق خواهد افتاد را در این گزارش بشنوید. شاهکار بچه های ایران در مواجهه با نخبگان نظامی اطلاعاتی چهارده کشور اول جهان. از دست ندهید. @mahale114
4_5805258709886046131.mp3
4.1M
🔊 📌 «عامل سقوط در فتنه‌ها» 👤 استاد ▪️ اصلا دلتون برای کسی که در فتنه‌ها سقوط کرده نسوزه... 🔅 غربال در مسئله‌ی بسیار روشنیه، ریزش‌ها و رویش‌ها وابسته به سوابق آدم‌هاست... ☑️@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل نهم : صفحه سیزدهم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل نهم : صفحه چهاردهم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... خنده‌ام گرفت، ولی صادقانه قبول داشتم، انصار و المهدی ندارد و همه در یک جبهه هستیم. کمی بعد، در یکی از مسائل مدیریتی ما دخالت شد. اینجا دیگر سفت‌وسخت ایستادم و گفتم: «مخلص همۀ شما هم هستم، اما اینجا مرز بین ما و شماست، کسی این‌طرف‌تر نیاد.» خودم همان سر ایستادم تا حد و حدود حفظ شود. همان لحظات، اذان صبح را گفتند و به نماز ایستادیم. تقبل‌اللهِ بعد نماز بود که صدای آیفای روشن‌مانده از دیشب کم‌وزیاد شد. ماشین گازی خورد و حرکت کرد. یکی از بعثی‌ها از دستم قسر دررفته بود و تمام شب را مترصد فرصتی مانده بود تا فرار کند. ماشین با سرعت دور زد و به‌سمت ساختمان «ابوشانک» رفت. هنوز بیست متری از ما فاصله نگرفته بود که ماشین مثل بمب منفجر شد. این آیفا هم مثل آیفای اول، پر از مهمات بود. نگو تمام نارنجک‌هایی که انداخته بودم مهمات را حساس کرده و فقط منتظر تکانی برای انفجار بوده است. دوباره از انفجار‌های پیاپی همه‌جا روشن شد و دوباره زمین‌گیر شدیم. با خودم گفتم اگر همان ابتدا این مهمات با نارنجک‌های من، بیخ گوشمان منفجر شده بود چیزی از ما باقی نمی‌ماند. این هم امداد غیبی خدا بود که یک بعثی زنده بماند و با دست خودش این ماشین را از ما دور کند تا با فاصلۀ مناسب از ما منفجر شود. با سپیدۀ صبحگاهی، دوربین کشیدم و دشمن را رصد کردم. جاده‌ای به‌موازات کانال بین ما و خاکریز بعثی‌ها وجود داشت که هرازگاهی از آن استفاده می‌شد. در نخلستان، نیرو زیاد بود و مثل موروملخ در حرکت بودند. داشتند برای اجرای پاتک آماده می‌شدند. در این میان، همۀ آمدوشدها به ساختمان ابوشانک ختم می‌شد. معلوم بود آنجا پایگاهشان است و جای مهمی ‌محسوب می‌شود. از چشمی ‌دوربین، سوراخ نسبتاً بزرگی روی دیوار دیدم که نقطه‌ضعف ساختمان بود. حیف که نمی‌توانستم مثل همیشه آرپی‌جی بزنم. به بچه‌ها گفتم: «ببینید می‌تونید از اون سوراخ، ابوشانک رو بزنید؟» چیزی نگذشت که آتش‌تهیۀ پاتک شروع شد. بسم‌اللهی گفتم و بچه‌ها را به‌خط کردم. علی‌آقا چیت‌سازیان در آن آتش خمپاره‌ای خودش را به ما رساند. غرق گردوخاک بود. نمی‌دانم شب قبل را در شناسایی کدام محور صبح کرده بود، ولی هرچه بود چشمانی عجیب خمار و خسته داشت. آمد در یکی از سنگر‌های کانال قرار گرفت و کالک و نقشه‌اش را پهن کرد. پس از آتش خمپاره‌ای شدید دشمن، که زمین را زیر پای ما می‌لرزاند، از سمت راست، هشت-نه تانک به‌سمتمان آمد. آن‌قدر مهمات زیاد بود که از همه‌طرف به‌سمت آن‌ها آرپی‌جی زده شد. من هم در صورت نیاز، با همان ترفند آرپی‌جی می‌زدم. بعضی بچه‌ها به‌سمت نفرات آرپی‌جی می‌زدند و با متلاشی کردن آن‌ها ترس به جان دشمن می‌انداختند. درگیری شدیدی بود و روی زمین پر بود از جنازه و تانک و نفربر سوخته. کم از آن‌ها کشته نگرفتیم، اما باز نیروی جدید از نخلستان سبز می‌شد. موج اول پاتک با موفقیت دفع شد و معرکه کمی روی آرامش به خود دید. در لحظه‌ای که انتظار هیچ واکنشی از جانب دشمن نداشتیم، یک ماشین جیپ از پایگاه ابوشانک بیرون زد و با سرعت به‌سمت ما آمد. سرعتش از سرعت آماده شدن من بیشتر بود. واقعاً هول کردم. تا آمدم آرپی‌جی را آماده کنم، «و ما رمیت» بگویم و بزنم، راننده نگه داشت و گفت: «نزنید نزنید، دارایی‌ هستم.» عجب غیرت و شهامتی داشت دارایی! او مسئول تبلیغات لشکر بود. خودش را تا بیخ گوش بعثی‌ها رسانده بود و جیپ فرماندهی را به غنیمت گرفته بود. با دیدن دارایی خشکم زد. آرپی‌جی در دستانم می‌لرزید و قلبم مثل گنجشک می‌زد. خدا را شکر کردم که دستم به خون برادرمان آغشته نشد. حملۀ پاتکی دوم ارتش بعث در حالی شروع شد که دشمن تمام استعدادات جنگی خود را به میدان آورده بود و با تمام توان، ما را به خمپاره و گلوله می‌بست. در این شرایط، مظاهر راست‌راست روی خاکریز کوتاه بالای کانال قدم برمی‌داشت و از هیچ گلوله‌ای پروا نمی‌کرد. تیر مثل فیلم‌های جنگی جای پایش می‌نشست و از خاکریز خاک بلند می‌شد، اما مظاهر عین خیالش نبود. از دستش کفری شدم. گفتم: «مگه آتیش رو نمی‌بینی؟ برای چی از بیرون کانال می‌ری؟ بیا داخل.» گفت: «آقای شیراوند، از شما بعیده. من یقین دارم تا روی این گلوله ننوشته باشند ‹مظاهر›، این گلوله به من نمی‌خوره.» گفتم: «این چه حرفیه می‌زنی؟» و با او شروع کردم به جرّوبحث کردن. در همین میان، علی‌آقا در سنگر، تکیه داده بود و با بی‌سیم حرف می‌زد. رگبار کالیبری که از روی تانک دشمن، زمین را شخم می‌زد به‌طرز عجیبی از خاک گذشت و در سنگر به پشت علی‌آقا خورد. جراحت علی‌آقا که عزیز ما بود، دوروبرمان را شلوغ کرد و بچه‌ها جمع شدند. مظاهر طوری که همه بشوند، گفت: «دیدی آقای شیراوند؟ @mahale114
2_1152921504607009357.mp3
7.49M
🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ✍خدا شيطان را آفرید، و به ما امر کرد، با او دشمنی کنید😳 آیا این آفرینش،و این دستور خدا، باهم تناقض ندارند؟ @mahale114
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: 💠 إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ، نَقَصَ الْكَلَامُ. ❇️ هنگامى كه عقل كامل گردد سخن كم مى شود. 📚 حکمت ۷۱ نهج البلاغه   @mahale114
✍ از امروز کارهایت را برای رضای خدا انجام بده تا فرق آن را بیابی نقل است که پادشاهی خواست تا مسجدی در شهر بنا کنند و دستور داد تا کسی در ساخت مسجد نه مالی و نه هر چیز دیگری هیچ کمکی نکند. چون می‌خواست مسجد تماما از دارایی خودش بنا شود. شبی از شب‌ها‌ پادشاه در خواب دید که فرشته‌ای از فرشتگان از آسمان فرود آمد و اسم پادشاه را از سر در مسجد عوض کرد و اسم زنی را به‌جای اسم پادشاه نوشت! وقتی پادشاه هراسان از خواب پرید، سربازانش را فرستاد تا ببینند آیا هنوز اسمش روی سر در مسجد هست یا نه؟! سربازان رفتند و چون برگشتند، گفتند: آری اسم شما همچنان بر سر در مسجد است. مقربان پادشاه به او گفتند که این خواب پریشان است. در شب دوم پادشاه دومرتبه همان خواب را دید. دید که فرشته‌ای از فرشتگان از آسمان فرود آمد و اسم پادشاه را از سر در مسجد عوض کرد و اسم زنی را به‌جای اسم پادشاه نوشت. صبح پادشاه از خواب بیدار شد و سربازانش را فرستاد که مطمئن شوند که هنوز اسمش روی مسجد هست. رفتند و بازگشتند و خبر دادند که هنوز اسمش بر سر در مسجد است. پادشاه تعجب کرد و خشمگین شد. تا اینکه شب سوم نیز دوباره همان خواب تکرار شد! پادشاه از خواب بیدار شد و اسم زنی که اسمش را بر سر در مسجد می‌نوشت را از بر کرد. دستور داد تا آن زن را نزدش بیاورند. پس آن زن که پیرزنی فرتوت بود، حاضر شد. پادشاه از وی پرسید: آیا در ساخت مسجد کمکی کردی؟ گفت: ای پادشاه، من زنی پیر و فقیر و کهن‌سالم و شنیدم که دیگران را از کمک در ساخت بنا نهی می‌کردی، من نافرمانی نکردم. پادشاه گفت: تو را به خدا قسم می‌دهم چه کاری برای ساخت بنا کردی؟ گفت: به‌ خدا سوگند که مطلقا کاری برای ساخت بنا نکردم جز... پادشاه گفت: بله! جز چه؟ پیرزن گفت: جز آن روزی که من از کنار مسجد می‌گذشتم، یکی از احشامی را که چوب و وسایل ساخت بنا را حمل می‌‌کرد، دیدم که با طنابی به زمین بسته شده بود. تشنگی به‌شدت بر حیوان چیره شده بود و به سبب طنابی که با آن بسته شده بود، هرچه سعی می‌کرد خود را به آب برساند، نمی‌توانست. برخاستم و سطل را نزدیک‌تر بردم تا آب بنوشد. به خدا سوگند که تنها همین یک کار را انجام دادم. پادشاه گفت: آری! تو این کار را برای رضای خدا انجام دادی و من مسجدی ساختم تا بگویند که مسجد پادشاه است و خداوند از من قبول نکرد! پس پادشاه دستور داد که اسم آن پیرزن را بر سر در مسجد بنویسند. @mahale114
شبنامه 1055.mp3
10.79M
کار ارتش اسرائیل تا سال 2025 تمام، و توان رزم خود را از دست می‌دهد / راه جایگزین اسرائیل علیه ایران شبنامه / گزارش رادیو اسرائیل از آنچه زیر پوست ارتش رژیم صهیونیستی در جریان است / نیروی هوایی به عنوان نقطه قوت ارتش رژیم تا سال 2025 چیزی در حدود 55 درصد از توان رزم خود را از دست خواهد داد / راه جایگزین رژیم صهیونیستی برای تقابل احتمالی با ایران/ @mahale114
4_5800787863679276639.mp3
11.81M
🔊 صوتی | تنظیم استودیویی              📝 بانوی مریم‌... 👤 کربلا‌یی‌ حسین_طاهری              @mahale114
4_5803221383559253600.mp3
4.99M
🔊 صوتی | زمینه              📝 آروم آروم از این زمونه... 👤 حاج‌میثم مطیعی                      @mahale114
4_5803221383559253594.mp3
17.08M
🔊 صوتی | شور              📝 از جون و جوونیشون گذشتن... 👤 کربلایی‌‌‌‌‌سیدرضا نریمانی                              @mahale114
پناه‌میبرم‌شبیه‌بچگیم‌به‌چادرمادرم چایی‌خانه‌شهدای‌مدافع‌امنیت 🏴 بمناسبت‌ایام‌شهادت‌حضرت‌زهرا(س) 📆 ازسه‌شنبه۲۲آذرماه‌به‌مدت‌۱۰شب،ساعت۱۸:۰۰ 📍بلوار ۱۵ خرداد،نبش خیابان شهید اسدپور هیئت‌نوجوانان‌زوارالزهرا(س) @Zovarozahra213 پایگاه‌بسیج‌شهیدجوینده @SHAHIDJOYANDEH10 @mahale114
48.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مباحث مهدوی 👈💢 شرح و تفسیر دعای ندبه و امام شناسی 👈 رائفی پور جلسه اول قسمت 4⃣( ادامه دارد...) ✅به یاری خدا و یاری امام زمان (عج) ادامه مباحث را روزانه تقدیم حضورتان خواهیم کرد. 👈 حداکثری لطفا به ترتیب شماره بندی، با یک صلوات به نیت ظهور منتشر بفرمایید 🌺 ‏ @mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل نهم : صفحه چهاردهم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل نهم : صفحه پانزدهم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... حرف من درست بود یا نه؟ علی‌آقا درون سنگر تیر می‌خوره، چون روی تیر نوشته ‹چیت‌ساز› و باید بخوره. من روی خاکریز تیر نمی‌خورم چون روش ننوشته ‹مظاهر›. حالا سنگر و خاکریز چه فرقی می‌کنه؟» شاهد از غیب برایش رسید و دیگر حرفی برایم نیامد. او آیۀ قرآن را بی‌آنکه بداند، عمل می‌کرد. آنجا که می‌فرماید: (قُلْ) به آنانی که از جنگ گریزان‌اند بگو: (لَنْ يُصِيبَنَا) چیزی به ما نمی‌رسد، (إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا) مگر آنچه خدا برایمان نوشته است. (هُوَ مَوْلَانَا) او مولای ماست، (وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ) پس مؤمنان باید به خدا تکیه کنند. مظاهر با سن کم خود، درس بزرگی به ما داد و نشان داد شهدای ما چشمه‌ای از نور در وجود خویش دارند که بر زبان آنان حکمت می‌شود و بر چهره‌شان رنگ خدا می‌نشاند. مظاهر در این مقام بود و سال بعد در ماووت به‌شهادت رسید. این بار با شهادت خونین خود از من اقرار گرفت و گفت: «دیدی آقای شیراوند؟ دیدی حرف ما شهدا درست بود؟» با حرف درست او، بچه‌ها عجیب دل‌وجرئتی پیدا کردند و نحوۀ رزم آن‌ها تغییر کرد. از حالت تدافعی درآمدند. دیگر درگیر جان‌پناه نبودند؛ بی‌محابا از کانال بیرون پریدند و رودررو با دشمن درگیر شدند. شوری که مظاهر در دل ما ایجاد کرد مثل یک گلولۀ برفی غلتید و با همراه کردن هرکه سر راهش بود، بزرگ و بزرگ‌تر شد و با تمام توان از روی دشمن گذشت. رزمندگان لشکر المهدی که ما را دیدند به وجد آمدند و آنان نیز با ما همراه شدند. ما دنبال دشمن افتاده بودیم و دشمن فرار می‌کرد. اگر اجازه داشتیم به‌راحتی می‌توانستیم جلوتر برویم، اما فقط تا نزدیکی خاکریز رفتیم و تا آن‌ها را سر جایشان ننشاندیم، برنگشتیم. هنگام برگشت، عقب‌عقب تیراندازی می‌کردیم و از کنار بعثی‌های بسیاری که روی زمین افتاده بودند رد می‌شدیم. بسیاری کشته، مجروح و بعضی هم خود را به موش‌مردگی زده بودند تا در فرصت مناسب، به عقب بروند. دو بعثی نزدیک جاده بدون هیچ زخمی‌ روی زمین افتاده بودند. احتمال دادم آن‌ها از همین قسم باشند. به بچه‌ها گفتم: «ببینید اونا زنده‌اند یا نه؟» یکی بدون اینکه خود را زحمت دهد، کلوخی برداشت و به سر آن بعثی زد. بعثی ناخودآگاه تکان خورد. وقتی دیدم زنده است به بچه‌ها گفتم: «بشینید تا اسیرشون کنیم.» واقعاً قصدم همین بود. صدا زدم: «لا تحرک، قف قف.» اما به‌جای تسلیم، آن دو نفر فرار کردند و ما هم بر آن‌ها اسلحه گرفتیم. یکی از آن‌ها را هرچه زدیم نیفتاد و بالاخره خودش را زخمی پرت کرد ‌آن‌سوی خاکریز. اما دیگری همان اول کار، به‌صورت زمین خورد و پایش از زانو خم‌شده، در هوا ماند. با حماسۀ شهید مظاهر و دیگر رزمندگان، حساب کار دست دشمن آمد و بااینکه بعدازظهر حملاتی انجام دادند، اما دیگر رمق پاتک‌های اول صبح را نداشت. فردا نیرو‌های لشکر سیدالشهدا جایگزین ما شدند و ما با تقدیم حدود سی شهید در این مرحله از عملیات، به عقب برگشتیم. نیروهای لشکر المهدی همراهمان بودند. آن‌ها سمت چپ جاده ستون کشیدند و ما سمت راست جاده حرکت می‌کردیم. در همین حین، تویوتایی جلوی پایمان ترمز زد و حدود 13 نفر از بدحال‌ها و بزرگ‌ترها را سوار کرد. در شلمچه، همه‌جا حکم خط مقدم را داشت و جاده مثل کانال، کوبیده می‌شد. دقایقی بعد، یک خشایار آمد و بیست نفری را سوار کرد. شیخ آیت هم سوار شد. طبق گفتۀ‌ خود او، در راه مصائب زیادی متحمل شدند و به‌سادگی به مقصد نرسیدند. آن‌ها شیمیایی‌شده، موج‌گرفته و مجروح خودشان را به عقبه رساندند و از آنجا مستقیم راهی بیمارستان شدند. خشایار نیز روزی ما نبود و به پیاده‌روی ادامه دادیم. خستگی مسیر را طولانی‌تر کرده بود. در قسمتی از جاده، دو طرف را خاک ریخته بودند تا پناهی در برابر ترکش‌ها باشد. ستون در حال خروج از این قسمت بود که ستار کرمعلی شروع به دویدن کرد و از ما جلو زد تا اولین نفر باشد. گفتم: «چته، ستار؟ صبر کن یواش‌یواش باهم بریم.» به‌شوخی گفت: «نمی‌دونم چمه.» سرستون ما خدارحم خزایی و پشت‌سرش نعمت سوری، جلال محمودی، حمدالله سلگی و... بود. ستار از همۀ آن‌ها جلو زد و چند متری هم فاصله گرفت. دو ستون به‌آرامی ‌از پناه خاکریز اطراف جاده بیرون آمد. حدود سی نفر از هر ستون، بیرون خاکریز بودند که سروکلۀ هواپیمای دشمن پیدا شد. هواپیما به‌خوبی ما را رصد کرده بود و دو راکت دقیقاً به همان نقطۀ آسیب‌پذیر زد. @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این فیلم زیبا سیستم های متنوع بدن انسان را نمایش می دهد؛ هزاران کارخانه بزرگ در بدن ما به دقت طراحی و ساخته شده است؛ این بدن بزرگترین دلیل بر وجود خالق ماست. و بهترین‌ دلیل برای شکرگذاری همه‌جانبه ماست... فقط بگو سبحان الله وباز هم سبحان الله و خداوند را هزاران بار شکر می کنیم و سجده می کنیم به عظمت و بزرگی خداوند قادر ایمان داریم، الله اکبر از این همه نعمتی که به ما داده، واقعان توان شکر گذاری نعمتهای فراوانش را نداریم. خدایا، ای پروردگار عالم از تمام نعمتهایت آن نعمت‌هایی که از فهم و شعور درک ما انسانها خارج است از روز اول خلقت تا روز قیامت، تاروزی که با تو ملاقات خواهم کرد، هزاران بارشکر🙏 @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پیام مهم مجید رضا رهنورد قاتل دو بسیجی مشهدی خطاب به علی کریمی: 🔹 آخه تو انسان هستی یا نه؟ این فیلم رو خودم گفتم گرفتن که بعدا چند نفر مثل منو بدبخت نکنی! @mahale114
👔 مدولباس در قاجاریه 📌 شماره ۶/۱ ✍ مدولباس ایرانی در زمان شکل گیری حکومت قاجار کم و بیش آماده تاثیرپذیری از انقلاب صنعتی پیش رو در اروپا بود. ورود افسران اروپایی برای آموزش‌های نظامی به ایران باعث شده بود تا اروپاییان به راحتی به مواد خام دسترسی داشته باشند و علاوه بر آن سلیقه و بازارهای ایرانی را آنالیز کنند؛ همین موضوع مد و لباس ایرانی را در خطر فرهنگ غربی قرار داده بود. اما اوضاع مدولباس در زمان اولین پادشاه قاجار آقا محمدخان طور دیگری بود... ✅ واحد پوشاک موسسه مصاف @mahale114