#تلنگر
#واجب_فراموش_شده
#امربه_معروف_و_نهی_ازمنکر
فلسفه حرام بودن نگاه به نامحرم
.........................
از عالمی سوال شد:
چه اشکالی دارد که انسان به جنس مخالف نگاه کند و لذت ببرد؟
پاسخ داد:
نگاه به حسن جمال جنس مخالف ضررهایی دارد که به طورخلاصه اشاره می شود:
......................
1_ می بینی، می خواهی، به وصالش نمی رسی، دچارافسردگی میشوی . . !
2_ می بینی، شیفته می شوی، عیب ها را نمی بینی، ازدواج میکنی، طلاق می دهی !
3_ می بینی ، دائم به او فکر می کنی، از یاد خدا غافل می شوی، از عبادت لذت نمی بری !
4_ می بینی، با همسرت مقایسه می کنی،ناراحت می شوی، بداخلاقی می کنی !
5_ می بینی، لذت می بری، به این لذت عادت می کنی، چشم چران می شوی، در نظر دیگران خوار می گردی !
6_ می بینی، لذت می بری، حب خدا در دلت کم می شود، ایمانت ضعیف می شود !
7_ می بینی، عاشق می شوی، از راه حلال نمی رسی، دچار گناه میشوی !
لذا #اسلام در یک کلمه می گوید:
"نگاهت را از جنس مخالف نگاهدار"
#حجاب
#امنیت
#سبک_زندگی
#کرامت_خانواده
#خانواده_سبک_زندگی
@mahale114
8.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 کار گل زار شود✨
❣️گر تو به گلزار آیی✨
🎧 حاج_مهدی_رسولی
💐🌟 آغاز امامت و ولایت قطب عالم امکان، فخر زمان، آقا حجه ابن الحسن عسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف بر ساحت آن امام همام و تمام شیعیان و مسلمانان جهان تبریک و تهنیت باد🌟💐
#امام_زمان
#عید_بیعت
#من_غلام_اهلبیتم
@mahale114
🌸مهدی جان!
🌸سؤالی ساده دارم از حضورت ...
🌸من آيا زنده ام وقت ظهورت ...
🌸اگر که آمدی من رفته بودم ...
🌸اسير سال و ماه و هفته بودم ...
🌸دعايم کن دوباره جان بگيرم ...
🌸بيايم در رکاب تو بميرم...
🌷بر چهره پر ز نور مهدی صلوات ... بر جان و دل صبور مهدی صلوات ...
🌷تا امر فرج شود مهيا بفرست ... بهر فرج و ظهور مهدی صلوات...
🌹نهم ربیع الاول آغاز امامت حضرت مهدی (عج) بر منتظرانش مبارک باد.
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج💕
#امام_زمان
#عید_بیعت
#من_غلام_اهلبیتم
@mahale114
شبنامه 987.mp3
12.92M
#خبر
هشتگ مهسا چگونه ۲۰۰ میلیون شد؟ / پایگاه انگلیسی: آنچه رخ داد جنگ تمام عیار غرب علیه #ایران بود
شبنامه / بررسی آنچه این روزها رخ داد و رصد فضای مجازی نشان میدهد که برای ناآرامی اخیر، لشکری از فیکها به جهت تقابل با ایران تدارک دیده شدهاند / در همین خصوص ردِ پایِ این فیک بازها در برخی عملیات های مجازی به خوبی به چشم میخورد / حالا یک پایگاه انگلیسی هم گفته: آنچه در ایران دیدیم جنگ تمام عیار غرب علیه ایران بود / #آمریکا و متحدانش جنگی نامرئی را علیه ایران شروع کردهاند / ناتو در این نبرد، علاوه بر حضور میدانی ارتشهایش در خاورمیانه، از ناتویِ نانوشته ی اطلاعاتی- امنیتی و سایبری بهره برده است.../ #آقای_تحلیلگر
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل سوم: صفحه ششم: نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل سوم:
صفحه هفتم:
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
......................
بعد از میدان مین، خودمان را بین دو مقر دشمن دیدیم. هر دو مقر روی بلندی قرار داشت وبر ما اشراف داشتند. عدهای از نیروها به مقر سمت چپ و عدهای به مقر سمت راست حمله کردند. گروهان ما در سمت راست عمل میکرد. دقایقی که عقبافتاده بودم را جبران کردم و خودم را به آنها رساندم. آنجا چند تیربار دوشکا، بیوقفه کار میکرد و امان همه را گرفته بود. در همان دقایق ابتدایی، بسیجیها توانستند تیربارها را از کار بیندازند. بعد از انهدام تیربارها ورق برگشت و بدون هیچ مانع جدی تا سنگرهای آنان پیشروی کردیم. در پاکسازی متوجه شدیم اکثر قریببهاتفاق بعثیها قبل از ما با فرارشان زحمت پاکسازی را کشیدهاند و عملاً منطقه در دست ماست.
علیآقا نگاهی به دشت انداخت و دید تانکهای زیادی بهسرعت در حال فرار هستند. آرپیجیزنها را صدا کرد و گفت: «برید دنبال تانکها.»
به همراه حسن و دیگر آرپیجیزنها، دواندوان خودمان را به تانکها رساندیم. تعداد تانکها خیلی بود. حسن گلوله میداد و من نشانه میرفتم. هرچه میزدیم میخورد. تانکها از ترس، با حداکثر سرعت به جلو میتاختند و ما از روی رد صدایشان دنبالشان میکردیم. هرازگاهی دشت با منورهای خوشهای روشن میشد و زیر نور آن تانک دیگری را هدف قرار میدادیم.
در این تعقیبوگریز، هرچه جلوتر میرفتیم فضا مخوفتر میشد. یک جا دیدم بقیۀ آرپیجیزنها را پشتسر گذاشتهایم و من و حسن تنها هستیم. به حسن گفتم: «دیگه کافیه.»
ادامه دارد
#هفته_دفاع_مقدس_گرامیباد
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل سوم: صفحه هفتم: نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل سوم:
صفحه هشتم:
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
......................
از خیر تانکها گذشتیم و راهمان را بهسمت دیگر کج کردیم. به کجا؟ نمیدانم. فقط میدانم سرخوش از فتوحات آن شب بودیم و خیالِ راحتمان این بود که نیروها از پشتسر دارند میآیند. در همین حال، به یک جادۀ بسیار زیبا رسیدیم. جادهای که تازه آسفالت شده بود و زیر نور زرد و مهتابی منورها، نمایی دوچندان داشت.
به حسن گفتم: «نگاه کن مثل خیابونهای خودمونه. انگار داریم توی نهاوند رژه میریم.»
حسن با لبخند گفت: «پس بیا رژه رو کامل کنیم.» دستمان را دور گردن هم انداختیم و با دست دیگر سینه زدیم و همنوا شدیم:
مهدی یا مهدی به مادرت زهرا امشب امضا کن پیروزی ما را
انگارنهانگار در شب عملیات بودیم یا در خاک دشمن قدم میزنیم. حالوهوای زیبای ما به جنگ تمام این شرایط رفته بود و آن را مغلوب کرده بود. گذر ثانیهها در آن جاده بههیچوجه حس نمیشد. همانطور که میخواندیم و میگفتیم و خوش بودیم، یک آن تابلوی بزرگ کنار جاده را دیدم که روی آن نوشته بود: «بغداد 150 کم». ناباورانه در جادۀ بغداد-مندلی قرار داشتیم. به حسن گفتم: «مثل اینکه جدیجدی داریم میریم بغداد.»
بهخیال خودمان، بعثیها را شکست داده بودیم و نیروهای خودی از پشتسرمان میآیند. حال آنکه هنوز نمیدانستیم چه بر سرمان آمده. در کنار جاده، یک زمین فوتبال توجهمان را جلب کرد. خاکی بود و دروازههایش تور نداشت، اما از توپی که وسط آن بود، میشد فهمید محل بازی نیروهای بعثی بوده است. فارغ از هیاهوی شب عملیات وارد زمین شدیم و به بازی، چند باری توپ را ردّوبدل کردیم.
آنطرفتر یک خاکریز بود. به حسن گفتم: «همینجا باش، برم ببینم چه خبره. وقتی پای خاکریز رسیدم قبل از دیدن چیزی، صدای بعثیها مرا خشکاند. داشتند با شدت و حدت عربی حرف میزدند. با دست به حسن اشاره کردم بیاید. وقتی آمد، آرامآرام به بالای خاکریز سرک کشیدیم و مقر پشتیبانی دشمن جلوی چشممان قرار گرفت. کلی ماشین و نفربر آنجا بود و آنسوتر، خدمۀ توپ و کاتیوشا و مینیکاتیوشا در تکاپوی شلیک به مواضع ما بودند. هر دو سرمان را پایین آوردیم و مثلِ راهگمکردهها، به هم خیره شدیم.
گفتم: «حسن، اینجا که توپخونۀ دشمنه. چه کنیم؟»
حسن نگاهی به اطراف انداخت و گفت: «پشتسر رو ببین. چراغهای مندلی روشنه. باید بهسمت چراغها برگردیم تا بلکه نیروهای خودی رو اونجا پیدا کنیم.»
در واقع ما شهر مندلی را کیلومترها پشتسر گذاشته بودیم و حالا بدون اینکه نیرویی به ما ملحق شود، در تاریکی شب حکم نیروهای گمشده را داشتیم. اگر تپههای تصرفشدۀ دشمن در ابتدای عملیات را مرکز ساعت بدانیم. شهر مندلی در موقعیت ساعت 9 قرار داشت. در تعقیبوگریز تانکها بهسمت موقعیت ساعت 11 رفته بودیم و بعد از آن با رفتن بهسمت جاده در موقعیت ساعت 12 قرار گرفتیم. بدون التفات به این مسائل، حالا تنها نشانی ما چراغهای شهر مندلی بود و باید بهسمت چراغها برمیگشتیم.
در دلم خیلی دوست داشتم حالا که بهراحتی تا اینجا رسیدهایم، دستخالی برنگردیم و مقداری از این تجهیزات کارآمد را غنیمت بگیریم. حسن وقتی مکثم را دید، انگار فکرم را خوانده باشد گفت: «ببین، دونفری هیچ کاری نمیتونیم انجام بدیم. تا هوا روشن نشده باید برگردیم.»
بالاخره دل را به شب تاریک و مخاطرات آن سپردیم. موقع برگشت، تازه فهمیدیم چقدر راه آمدهایم. حدود ده کیلومتر تا مندلی راه بود. نزدیکیهای شهر در سکوت و سیاهی، صدای مبهمی به گوش رسید. به صدای گفتگو میمانست. آرام به حسن گفتم: «خوب گوش کن ببین خودی نیستن؟»
حسن گوش تیز کرد و گفت: «آره؛ فارسی حرف میزنن.»
نزدیکتر که شدیم صدای احمد کولیوند را شناختم. جوری که بشنوند گفتم: «ما اینجا هستیم. احمد خودتی؟»
احمد هم صدای من را شناخت و گفت: «ضرغام، تویی؟ اینجا چه میکنید؟»
گفتم: «شما اینجا چه میکنید؟»
«ما گم شدیم.»
با خنده گفتم: «خب ما هم گم شدهایم.»
اصغر بابایی از طلبههای خودمان هم با آنها بود. بقیه از نیروهای همدان و ملایر بودند و اکثریت را نمیشناختم. هنگام اذان صبح، در آستانۀ شهر مندلی، گروه پانزدهنفرۀ ما شکل گرفت. دو راه پیشِروی ما بود: یا باید وارد شهر میشدیم یا باید شهر را از سمت چپ دور میزدیم و بهسمتی که خودمان در آن عمل کرده بودیم برمیگشتیم. ازآنجاکه سرگذشت شهر معلوم نبود و نمیدانستیم نیروها در آن موفق شدهاند یا نه، مطمئنترین راه دور زدن شهر بود؛ لذا بهسمت چپ تغییر مسیر دادیم.
ادامه دارد
#هفته_دفاع_مقدس_گرامیباد
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
#تلنگر
+ میدونی بدترین صحنه چیه؟
- امام زمان(عج) با اشک به پروندت نگاه کنه و بگه :
این که قول داده بود . .
@mahale114
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پشت پرده شایعات
⁉️ایرانیها ۱۸۰ برابر متوسط جهان، شایعات اخبار دروغ و اخبار ناامید کننده دریافت میکنند.
دیدن این کلیپ برای این روزها مناسبه
#نفوذ
#نفوذی
#آشوب
#بصیرت
#جهادتبیین
#فضای_مجازی
#دروغ_های_فضای_مجازی
@mahale114
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیکتاتوری سکس چه بر سر زنان آورده؟!
------------------------
دشمنی آقای ابولحسن بنی صدر با جمهوری اسلامی ایران بر هیچ کسی پوشیده نیست! اما صحبتهایی میکند که قابل تحمل است و ارزش
چندبار شنیدن را دارد.
ان شاءالله خانواده های محترم و عفیف به این صحبتها خوب توجه کنند.
--------------------------
🎥 روایت #بنی_صدر از حقوق زن در غرب:
درباره #حقوق_زن در غرب آنچه که در نظر وجود دارد با آنچه که در واقعیت هست تفاوت زیادی دارد.
چرا در #آلمان به زنان بالای 50 سال وام نمیدهند؟!
احترامی که زن در ایران دارد در #غرب وجود ندارد؛ اگر زنان ایرانی بخواهند از زنان غربی #تقلید کنند، #بازندهاند!
#زنان_ایرانی باید کرامت و منزلت خودشان را بعنوان #ناموس حفظ کنند.
زن امروز ایرانی اگر بخواهد #تحول پیدا کند بهتر است از غرب پیروی نکند.
#امنیت
#حجاب
#قانون
#سبک_زندگی
#فضای_مجازی
#کرامت_خانواده
#خانواده_سبک_زندگی
@mahale114
7.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 #کلیپ استاد #رائفی_پور
📁 «فساد فی الارز»
🔹نقش بانکهای خصوصی در بههم ریختگی اقتصاد کشور
📥 لینک دانلود سخنرانی کلیپ 👇
🌐 t.me/Masafbox/3827
#فساد
#آشوبگران
#دولت_منافق
#ارز_جهانگیری
#جنگ_ترکیبی
#اصلاحطلبان_پیاده_نظام_اسرائیل
#آشوب
#منافقین
#آشوبگران
#فضای_مجازی
#پهپاد_های_نقطه_زن
#سلبریتی_های_بیسواد
#عمر_اسرائیل_تمام_است
@mahale114
RISMAN7.mp3
8.55M
#دوره_ریسمان
آموزش امربه معروف ونهی ازمنکر این واجب فراموش شده...
توسط استادعلی تقوی
مرکز تخصصی #واجب_فراموش_شده
جلسه هفتم:
#تذکر_لسانی
#تذکر_عملی
#سبک_زندگی
#فرهنگ_دینی
#تربیت_اسلامی
#خانواده_سبک_زندگی
#امربه_معروف_و_نهی_ازمنکر
@mahale114
هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
🍃🌼اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌼🍃
🌿🌼🌿🌺🌿🌼🌿🌺
#شب_جمعه
#جمعه_ها
چه خوشحال می شوند
عزیزان و شهیدان آسمانی مان
وقتی...
با فاتحه و صلوات و خیراتی
هر چند کوچک یادآورشان باشیم🌺🙏
#روز_پنجشنبه
#روز_جمعه
#اموات_منتظر
#محله_شهید_محلاتی
@mahale114