eitaa logo
محله شهیدمحلاتی
400 دنبال‌کننده
6هزار عکس
6هزار ویدیو
100 فایل
برای ارتباط برقرار کردن به آیدی زیر پیام بدهید : @STabatabai
مشاهده در ایتا
دانلود
15.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دکتر علی تقوی گاهــی لازم اسـت از ڪسی بخواهیـم او برود تذڪــر بدهــد، چــون خودمون زورمون نمیــرسه❗️ @mahale114
9.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥از این وطن فروشان هرگز نباید آشفت، این خرده مرده ها را دشمن نمی‌تواند گفت @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گستاخی اپوزیسیون بدون روتوش در آنتن زنده شبکه سعودی؛ نباید از تجزیه ایران ترسید! بعد از شکست طرح براندازی در ایران، حال شبکه‌های سعودی‌لندنی با استفاده از بازوهای رسانه‌ای خود در حال عادی‌سازی مسئله تجزیه ایران هستند و هر بار با دعوت از تجزیه‌طلبان و کارشناسانی که تجزیه‌طلبی‌ را روندی طبیعی و تمام‌شده به حساب می‌آورند، به دنبال تکه‌تکه‌کردن خاک ایران عزیزمان هستند. @mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل دهم : صفحه سوم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل دهم : صفحه چهارم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... وقتی قرار شد روحانیون برای نمازجماعت به گردان‌های دیگر بروند و سریع برگردند، حاجی کوتاه آمد. گردان ما شده بود سازمان تبلیغات. قبل از اذان، تعداد زیادی ماشین تبلیغات می‌آمد دنبال ائمۀجماعت و بعد از نماز، آن‌ها را برمی‌گرداند. دوستان طلبه در همۀ دسته‌ها سازمان‌دهی شده بودند، اما پیشنهاد دادم قبل از شروع به کار گردان، همه باهم یک پیاده‌روی تاکتیکی داشته باشیم و این همبستگی را حفظ کنیم. صبح زود، همۀ دوستان با رعایت نظم، با پوتین‌های واکس‌زده، لباس‌های خاکی و عمامه‌به‌سر، به‌ستون می‌شدیم و کوهنوردی می‌کردیم. بچه‌ها ما را دستۀ «آخوندها» نامیده بودند و به همدیگر نشان می‌دادند. بعد از آن، در دسته‌های خود پخش می‌شدیم و کارهای روزانه را شروع می‌کردیم. همین سحرخیزی و نظم الهام‌بخش دیگر برادران بود و به اجرای هرچه بهتر برنامه‌های روزانه کمک می‌کرد. پس از این وقفه در پادگان، به‌سمت منطقۀ عملیاتی راه افتادیم. ابتدا به بانه رفتیم و از آنجا با کامیون‌های مهروموم‌شده، به‌نحوی که دشمن شک نکند به ارتفاعات مرزی بوالحسن رسیدیم. تاریکی شب که پردۀ استتار انداخت، به‌ستون شدیم و مخفیانه با عبور از ارتفاعات پرپیچ‌وخم ماووت از کوه گمو گذر کردیم. پس از آن، با عبور از پل سیدالشهدا، به‌سمت ارتفاع گُرده‌رَش تغییر مسیر دادیم و با عبور از یک رودخانۀ فصلی، خودمان را تا پای قلۀ گرده‌رش رساندیم. هدف از عملیات نصر8 تصرف همین ارتفاع بود که خط‌الرأس کشیده‌ای داشت و مثل سلسله‌قلل به‌نظر می‌رسید. در مرحلۀ اول عملیات، لشکرهای مختلف از نقاط مختلف به این منطقۀ وسیع حمله کرده بودند و در مرحلۀ دوم، یال جنوبی ارتفاع نصیب گردان ما شده بود. در گرده‌رش، دشمن بر قلۀ آن موضع داشت و ما زیر پایش بودیم. کمی بالا کشیدیم و در غار بزرگی مستقر شدیم که به‌راحتی یک گردان در آن جا می‌شد. تا اطلاع ثانوی آزادباش دادند و دیگر خبری نشد. صدای نم‌نم باران در کوهستان به گوش می‌رسید و غار از نفس یک گردان آدم، دم کرده بود. زمان طلایی حمله در حال سپری شدن بود و فرصت شبیخون داشت از بین می‌رفت. رفت‌وآمد‌های علی‌آقا چیت‌سازیان و نیروهای اطلاعاتی‌اش غیرطبیعی بود و خبر از مشکلی می‌داد. با طلوع فجر، نمازم را زیر سقف کوتاه غار، نشسته خواندم و بعد از تعقیبات، کاری نداشتم. قدری چرت زدم. بیدار که شدم باران قطع شده بود و هوا رو به طلایی شدن بود. از اینکه آب‌وهوا برای عملیات آماده است خوشحال شدم، اما باز خبری از عملیات نشد. از این بی‌تحرکی خسته شدیم. یکی از رزمنده‌ها افسر نیروی هوایی ارتش بود و به‌عنوان بسیجی داوطلب به جبهه آمده بود. در آن شرایط گفت: «بچه‌ها، برای اینکه روحیه بگیرید، شعری می‌خونم شما آهسته با من تکرار کنید: صبح که ساعت چهار برپا می‌زنن می‌خوریم چای شیرین با خوشگل بربری بربری بربری. بربری بربری.» شعر با لحن ملایمی ‌شروع می‌شد و وقتی به بربری‌ها می‌رسید سبک مرگ بر شاه زمان انقلاب را می‌گرفت و آخرین بربری محکم و کوبنده ادا می‌شد. با این شعر، شوری در بچه‌ها افتاد و با همخوانی و کف‌زنی با او همراه شدند. گفتم: «چه خبرتونه؟ منطقه رو گذاشتید روی سرتون.» حاج‌مهدی ظفری که فکر روحیۀ بچه‌ها بود، چیزی نگفت و خستگی بچه‌ها حسابی دررفت. آن شب را هم در غار ماندیم و پس از استراحتی کافی، به روز دوم رسیدیم. از نیمۀ روز، باران دوباره آغاز شد و این بار شدید و سیل‌آسا باریدن گرفت. اگر هنوز ذره‌ای امید برای انجام عملیات باقی مانده بود، با این باران نا‌امید شد. بعدازظهر علی‌آقا چیت‌سازیان آمد و گفت: «شب عملیات، تیم گشتی‌های دشمن رو که به شناسایی اومده بودند اسیر کردیم. توی بازجویی‌ها متوجه شدیم عملیات لو رفته و بعثی‌ها منتظر ما هستن. پس از بررسی‌های فراوان به این نتیجه رسیدیم که انجام عملیات به صلاح نیست و باید برگردیم.» زیر باران شدید آذرماه، از غار بیرون زدیم و به‌سمت عقبه به‌راه افتادیم. در روز که به قلۀ گرده‌رش نگاه کردم واقعاً عظمت داشت و رسیدن به فراز آن ساعت‌ها طول می‌کشید. وقتی به پل رودخانۀ فصلی رسیدیم، آب بالا آمده بود و جریان تند آب به پایمان می‌خورد. ما که جلوتر بودیم با کمک طنابی که برای حفظ تعادل کشیده بودند رد شدیم و آن‌سوی رودخانه منتظر بچه‌ها ماندیم. در همین هنگام، رودخانه طغیان کرد و بچه‌هایی که در حال عبور بودند در آب شناور شدند. دست همه به طناب بود. شیخ آیت زرینی که نزدیک‌تر بود را می‌دیدم که زیر آب می‌رود و درمی‌آید و درعین‌حال، تلاش می‌کند خود را از سیلاب خارج کند. در همین شرایط حساس ناگهان طناب پاره شد و آب همه را با خود برد... @mahale114
sheytanshenasi_6_ostadshojae_softgozar.com.mp3
4.94M
🎧 آنچه خواهید شنید ؛👇 ✍شيطان..... شما را تا بهشت... و بالاتر از بهشت...بالا خواهد برد😳 🌸چجوری؟؟ @mahale114
امام صادق علیه السلام میفرماید: هر چيزى كه زكاتش را بدهى، از خطر نابودى در امان است ما أدّيتَ زكاتَهُ فهُو مَأمونُ السَّلْبِ ميزان الحكمه ج5 ص25 @mahale114
توبه از گناه عالِم صاحب نوری در مسجد از گناه و کوتاهی عمر و ضرورت برداشتن توشۀ آخرت سخن می‌گفت. پیرمردی در آن حال از هوش رفت و مجلس به هم خورد. قندآبی به آن پیرمرد خوراندند و به هوش آمد. پیرمرد گفت: ای رهنما! مرا به جای آنکه به رحمت خداوند امیدوار سازی، ترسی از سوزاندن عمرم در معصیت او بر جانم انداختی که شرارۀ آن مرا از حال برد. همه سرمایه و مال و زندگی‌ام را به تاوان گناهانم باختم، ولی مرا بر آن ملالی نیست چون شاید در لحظه‌ای آن برگردد. ملالم بر آن است که سرمایۀ عمر بر باد رفته را چه کنم و چگونه آن را برگردانم که در طاعت او بار دیگر صرفش نمایم؟! آیا خدایِ قادر تو بر آن هم قادر است مرا به سن جوانی‌ام دوباره برگرداند؟! اهل مجلس در حیرت شدند. عالِم بابصیرت گفت: خداوند قادر و حکیم بر آن هم علاجی قرار داده است، و آن توبه است که همانا با توبه، از گناهانی که در گذشته کرده‌ای تو را به جوانی‌ات بازمی‌گرداند و عمر دوباره به تو می‌بخشد، حتی اگر این توبه را در بستر مرگ از او بخواهی، عنایتت کند. پس توبه از گناه، هم بازگشتِ انسان به اطاعت از اوامر او، و هم بازگشت عمر تلف‌شده در معصیت اوست. @mahale114
شبنامه 1059.mp3
12.59M
بسیار مهم / پیام عضو اتاق فکر تروریست‌های سوریه خطاب به همفکرانش در آشوب‌های ایران شبنامه / اخیرا گزارش‌ها و اظهار نظرهایی از برخی چهره‌های مطرح که در کشور سوریه نقش داشته و بحران آفرینی کرده‌اند در رسانه‌ها منتشر شده است / این افراد ایده‌هایی را در خصوص ایران با دیگر گروه‌ها به اشتراک گذاشته‌اند که به خوبی روشن می‌کنند دشمنان ایران چه چیزی در سر دارند / شاید خوب باشد این مهم را مرور کنیم تا مشخص شود، شبکه‌ای که و تکفیری‌ها را در مرزها و منافقین را با اکانت‌های در عمق به میدان آورده چه در سر دارند .../ @mahale114
4_5825745209966726803.mp3
1.19M
🎧 صوت: روضه : حجت الاسلام حسینی قمی ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ @mahale114
4_5825745209966726804.mp3
7.03M
🎧 صوت: سید مجید بنی فاطمه مداحی ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ @mahale114
27.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرمداحی دوسه‌تا شاهکار داره یکی ازشاهکارهای مهدی رسولی همین نماهنگ هستش. حتما ببینید شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها رو تسلیت عرض میکنیم. 🥀 ‌‌ @mahale114
4_5805228245683015330.mp3
14.93M
🔊 صوتی | شور              📝 قربون اشکات 👤 کربلایی‌ حسین_طاهری                      ◼️◼️◼️◼️◼️◼️          @mahale114