میزا کوچک خان جنگلی
دلم آرام و قرار ندارد و سرانگشتانم تاب ننوشتن ندارند.
کلمات از جلوی چشمانم رژه می روند.
از فرط ذوق، خونی در رگهایم نمانده است!
می خواهم برای تو بنویسم جناب میرزای بزرگ تاریخ!
اما هر چه گشتم و همه واژگان را از صندوقچه دلم جارو کردم، تنها یک کلمه برای میرزای جنگل ها ساختم؛« و آن #مرد بلند همت روزگار»
سید جواد محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad