🔰 بگذارید خشونت طلبان متاع شرّ شان را خود به دوش کشند
داود مهدوی زادگان
اغتشاشات خیابانی اخیر فجایع غیر انسانی و خسارات مادی و معنوی زیادی را به بار آورد. بخشی از این فجایع؛ یعنی شهادت مدافعین امنیت و بسیجیان مخلص خدا جبران ناپذیر است و بخش های دیگر آن نیز معلوم نیست که جبران آنها چقدر طول خواهد کشید تا التیامی برای جامعه دردمند باشد. خشم و کینه و سبعیتی که مردم از اغتشاشگران در کف خیابان مشاهده کردند فراموش شدنی نیست. آنان بیش از این نتوانستند در شهر جولان دهند و الّا همه مان می دانیم که اگر آنان مجال موسّعی می داشتند، حمام خون برپا می کردند.
اساساً اگر خواهان تکرار چنین فجایع خونباری نیستیم، نباید گذاشت این قطعه از تاریخ معاصر فراموش شود. شدت این رفتار خشونت بار به قدری بود که برخی از معترضان، لا اقل در سخن، از آن اعلام برائت می کردند. منطقی و اخلاقی هم نیست که معترضان خشونت پرهیز با اینگونه آشوب طلبان خیابانی نسبت همدلانه ای بر قرار کنند.
با وصف این، برخی از رسانه های غربگرای وطنی نه تنها هیچ إبایی از تبدیل شدن به بلندگوی اغتشاشگران را ندارند بلکه سعی در مدرن جلوه دادن فتنه 401 را دارند. به همین خاطر آنها می کوشند از زوایای مختلف ایدئولوژیکی و هویتی و جامعه شناختی آن را پدیده ای مدرن و جدید و ستودنی جلوه دهند ( برای نمونه بنگرید به شماره جدید آگاهی نو/ 09، مرداد وشهریور 1401 ).
مسلماً آنچه در فتنه 401 اتفاق افتاد ریشه در دین و فرهنگ و منش ایرانی نداشت و به شدت با آن بیگانه بود. بلکه ضدیت اغتشاشگران با مذهب و فرهنگ اصیل ایرانی کاملاً آشکار بود. این مطلب را از همان آتش زدن قرآن و مسجد و کشیدن چادر و روسری از زنان عفیفه و مخالفت با فرهنگ ناموس مداری به وضوح می توان درک کرد. این فاجعه را حتی نمی توان به زن ایرانی و جوان ایرانی نسبت داد. از وقار زن ایرانی و آداب دانی جوان ایرانی خیلی به دور است که چنین خشونت غیر انسانی به آنها نسبت داده شود.
اگرچه با مبانی و اصول مدرنیته سر ناسازگاری داشته و داریم؛ لکن مایل نیستیم فجایع اغتشاش 401 به آن نسبت داده شود و بگویند این رفتار غیر انسانی ریشه در مبانی مدرن دارد. اما حالا که نویسندگان و رسانه های غربگرای وطنی اصرار بر این دارند که چنین حرکت آشوب طلبانه ی غیر انسانی را مدرن بدانند و بخوانند، باید پای لوازم آن هم بایستند و بدانند که خواسته یا نا خواسته چه اعمال شنیع و غیر انسانی و ضد حقوق بشری را به مدرنیته نسبت داده اند. آنگاه هیچ مدرن خواهی حق ندارد در نبشته ها و گفتار های خود مدرنیته را تطهیر کند و غسل تعمید دهد. کشاندن پیکر پاک و بی جان شهید بسیجی در کف خیابان و شکنجه دسته جمعی طلبه مظلوم و بی دفاع را با هیچ منطق و قاعده اخلاقی نمی توان توجیه و تطهیر کرد.
قرن بیست و یکم، قرن ارزیابی و داوری دستاوردهای مادی و معنوی اندیشه مدرن است. پس بهتر است پرونده نا ملایماتی های مدرن را بیش از این سنگین نکنیم. بگذارید خشونت طلبان متاع شرّ شان را خود به دوش کشند و خود توجیه گر آن باشند- البته اگر بتوانند – و با خود به جای دیگری و برای کسانی که لایق آن هستند عرضه کنند.
👇👇👇
@mahdavizadegan
مهدوی زادگان
جریان معارض دچار آنارشیسم معرفتی شده است
عباس بنشاسته، دبیر گروه اندیشه:با فاصله گرفتن از رویدادهای پس از مرگ مهسا امینی شاید بتوان تصویر روشنتری از آنچه در چند ماه اخیر رخ داد، ارائه کرد. اگرچه تحلیلهای حین واقعه میتواند در جهتدهی به حوادث یا فهم حوادث کمککننده باشد اما با قدری فاصله از متن اتفاقات میتوان ارزیابی دقیقتری از ماجرا ارائه داد. در صفحه اندیشه روزنامه «فرهیختگان» مانند گذشته در فرصتهای مقتضی به بازخوانی حوادث اخیر خواهیم پرداخت. داود مهدویزادگان، عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی میهمان این دفعه گفتوگوی «فرهیختگان» است. وی در گفتوگوی پیشرو حوادث اخیر را نوعی تهاجم خشونتآمیز، منفعلانه و از سر عجز تحلیل کرد که هدف اصلی این تهاجم نیز اسلام سیاسی است.
وی واقعه اخیر را واجد زبانی استعاری میداند که گویی بسیاری از این مفاهیم و اصطلاحات به کار رفته، پیش از این استعارههایی سیاسی بود. مهدویزادگان میگوید: «جامعه مدنی که در ادبیات اینها مفهومی استعارهای است. آنچه از جامعه مدنی بیان میکردند حق جامعه مدنی نبود و از این مفهوم برای رسیدن به مقصود دیگری استفاده میکردند. مقصود دیگر، به دست آوردن قدرت و نفوذ در نظام اسلامی و پیدا کردن جایگاه و قدرت تا براندازی است.»
مهدویزادگان مطالعات صورتگرفته درباره وقایع اخیر را در سه سطح رسانهای، تحلیلی و تئوریک صورتبندی کرده و تاکید دارد مطالعات صورتگرفته از سطح رسانهای فراتر نرفته و در حوزههای تحلیلی و تئوریک چه از سوی جریان انقلاب و چه از سوی جریان معاند اقدامی صورت نگرفته است. وی ضمن نقد ژیژک و برخی اندیشمندان که در رابطه با این واقعه اظهارنظر کرده بودند تاکید میکند که «آنها مایل نیستند در ساحت نظری وارد گفتوگو با شما شوند. بهندرت کسانی را دیدهام که خواستهاند وارد شوند و پیدا است که خودشان هم متوجه هستند که اگر بخواهند این موضوع را ادامه بدهند باید در مقابل این اغتشاش بایستند».
این عضو هیاتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ضمن تاکید بر اینکه با نظریات سکولار نیز نمیتوان این وقایع را توضیح و تبیین کرد، میگوید: «اتفاقی که در این جریان اغتشاشات اتفاق افتاده است این است که نوعی نهیلیسم و نوعی آنارشیسم معرفتی را میتوان در کلامشان مشاهده کرد. در قضایای پیش از این یعنی در آبان 98 و در فتنه 88 این مسائل برجسته نبود ولی در فتنه 401 دیده میشود. بهخصوص که زمانش سه ماه طول کشید از این جهت خودش را خوب آشکار کرد. امروز با نوعی آنارشیسم معرفتی مواجه هستید و از ناحیه آنها هیچ اصل معرفتی را مشاهده نمیکنید که بگوییم بیایید براساس این اصل معرفتی گفتوگو کنیم.»
مهدیزادگان با نقد برخی کاستیها و کجرویها در نظام حکمرانی میگوید: «مسائلی و حفرههایی در حکمرانی وجود داشته که این فتنه توانسته از این فرصتها استفاده کند و این حوادث را به راه بیندازد. اصلاح در روشها و سیاستها باید انجام شود ولی صرف اصلاح مطرح نیست. این حفرهها به معنی بد عمل کردنها نیست بلکه به معنی ترک فعلها و عمل نکردنهاست. باید در این ترک فعلها تجدیدنظر کنیم.»
وی درباره آینده این جریانات تاکید میکند که جریان معارض به سمت خشونت بیشتر حرکت خواهد کرد: «به نظر من حرکت به سمت خشونت بیشتر پیش خواهد رفت و اقدامات خشونتآمیزتر خواهد شد. من در یادداشتی به این نکته اشاره کردهام که وقتی وزیر خارجه سابق آمریکا از منافقین حمایت میکند حکایت از سناریوی جدید است. یعنی استکبار جهانی به این نتیجه رسیده است که ما باید به سمت تشدید خشونت برویم و باید کار را با خشونت پیش برد. لذا وقتی یک گروهک خشونتطلب را بهعنوان گروه معیار معرفی میکنند، باید پیام را گرفت.»
مهدویزادگان در پایان این گفتوگو در مورد ماهیت این وقایع میگوید: «به نظر میرسد این اغتشاشات اگر چه ماهیتی ضدانقلابی و براندازانه دارد ولی اساسا ضداجتماعی است و ضدجامعه است و صرفا علیه نظام نیست بلکه حرکتی علیه جامعه است. اگر تحلیل گفتمانی از شعارها و خواستهها داشته باشید این اساسا عصیانی بر فرهنگ اجتماعی و فرهنگ عمومی و نظام اجتماعی است و ماهیتی آنارشیستی دارد. میتوانیم آنارشیسم عقلانی را فهم کنیم ولی آنچه ما داریم نوعی آنارشیسم غیرعقلانی است و دقیقا جامعه را نشانه گرفته است و به دنبال از هم پاشیدن جامعه است.»
مشروح این گفتوگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
https://farhikhtegandaily.com/news/77248/
👇👇👇
@mahdavizadegan
مهدوی زادگان
🔰 نا پژوهشی در تحلیل جنبش های اجتماعی؛ مطالعه موردی دیدگاه آصف بیات
داود مهدوی زادگان
روزنامه ایران/ دوم بهمن 1401
برش متن 👇👇👇
7. آصف بیات درگفتاری انتقادی خطاب به عباس عبدی جریان اصلاح طلبی را به زیر تیغ نقد برده است. به عقیده وی قرار نیست تا آخر عمر از استراتژی اصلاحات پیروی کرد: « بله صحبت از هزینه و مخاطرات احتمالی تغییرات رادیکال بسیار مهم است و باید بدانها توجه کرد. ولی گاهی آنچنان از ریسک و مخاطرات تغییرات انقلابی صحبت میشود که گویی «وضع موجود» بهشت برین است. چرا ما مخاطرات و هزینههای «وضع موجود» را فراموش میکنیم؟ ».
آصف بیات با این پنداشت که حاکمیت، اصلاحات را بعد اعتراضات سال 88 از قدرت بیرون انداخته است، سعی در متقاعد کردن این جریان به ائتلاف با جنبش اعتراض خیابانی دارد. لکن مشکله آصف بیات در این است که می خواهد امثال عباس عبدی و هم مسلکان او را در چارچوب مفهوم اندیشه اصلاحی و جریان اصلاحات ادراک و تحلیل کند. در حالی که این کار بزرگترین خطای ادراکی وی محسوب می شود. چون اساساً این جماعت در چارچوب گفتمان اصلاحات فهم پذیر نیستند. بلکه باید آنان را در چار چوب گفتمان اقتدار گرایی فهمید.تمام تلاش جریان موسوم به اصلاحات معطوف به تصاحب و تثبیت و حفظ قدرت بوده است. این جریان با نگاه ابزاری با جنبش اعتراضی برخورد می کند. آن سیاست امیدی که آصف بیات به عنوان شرط تغییر وضع موجود طرح کرده است، در جریان اصلاحات مفقود و غایب است. این جریان هیچگاه درباره بدیل نیاندیشیده اند.
اما از دیگر اشتباهات ادراکی آصف بیات درباره اصلاحات این است که گمان کرده است که آنان مخالف وضع موجودند. حال آنکه این جریان در پدید آمدن درد و رنج های موجود مردم نقش اصلی و اساسی داشته و دارند. در واقع، بیات می خواهد برای بر هم زدن وضع موجود به جریانی رو آورد که خود آن جریان از بانیان آن وضع هستند. نتیجه چنین خطای ادراکی بازی خوردن سیاسی است.
اشتباه دیگر بیات این است که گمان کرده حاکمیت بعد فتنه سال 88 اصلاحات را بیرون کرده است. در حالی که این جریان در سال 92 به قدرت بازگشت. در واقع، اعتماد حاکمیت به جریان اصلاحات در سال 1400 به پایین ترین حد خود رسید ولی این مردم بودند که آنان را از قدرت کنار گذاشتند.
جمع بندی
البته درباره گفته ها و تحلیل های آصف بیات نقدهای بیشتری را می توان طرح کرد ولی به همین اندازه بسنده می کنیم. عمده نتیجه ای که از بیان نمونه های یاد شده می توان گرفت آن است که علیرغم اینکه آصف بیات به جامعه شناسی نام آشنا و متخصص در شناخت جنبش های اجتماعی و سیاسی شهرت یافته است؛ لکن به نظر می رسد که دیدگاه های وی در این باره چندان دقیق نیست. شاید بیات اطلاعات وسیعی درباره بهار عربی یا بیداری اسلامی و نیز جنبش های سیاسی ایران قبل و بعد انقلاب به دست آورده باشد، اما این دانش وی عمیق و متقن نیست. تحقیقات وی درباره جنبش ها بیشتر صبغه نا پژوهشی دارد تا پژوهش علمی. شاید این امر، به دلیل غلبه نگاه ایدئولوژیکی وی باشد.
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 تأملات انتقادی پیرامون ندیدن عظمت ایران اسلامی
داود مهدوی زادگان
استاد ادبیات فارسی در یکی از درس گفتارهایش درباره نسبت ما با علوم انسانی مطالبی را بیان کرده است که در اینجا گزیده ای از آن مطالب را در می آوریم و تأملی در آن می کنیم:
👇👇👇
" ما در علوم انسانی صفریم، صفر! مثل کفِ دستِ من. ما باید در این زمینه کار کنیم و این خیلی مهم است...
ما به دولت کاری نداریم.
ببیند، دولت آمده مثلاً توی کدکن ما شعبهٔ دانشگاه آزاد باز میکند. در آنجا مثلاً آمده دکترای فلسفهٔ کانت میدهد؛ حالا مسخره میکنم من این را، دارم مثال میزنم. ولی عملاً همینطور است. آخر کجا؟ با کدام استادت تو داری کانت درس میدهی؟! تو میدانی اصلاً کانت یعنی چی؟! استادِ کانت ایرونی یعنی کی؟....
ما در علوم انسانی بسیار وضع بدی داریم. خیلی فقیریم....
هی مرتب فراخوان، هی فراخوان. میگویند از الان تا ۱۵ روز دیگر برای تَنقیحُالمَناظرِ ابن هیثم مقاله بدهید. مثلاً یک خانمِ خانهداری که آشپزیاش را کرده و بچّهاش را شیر داده است، میگوید چه عیبی دارد من هم در این فراخوان شرکت میکنم. میرود آنجا چایی میخورد، مینشیند و در کنگرهٔ تنقیحُالمناظرِ ابن هیثم هم شرکت میکند. آخر تو اسم ابن هیثم را کِی شنیدی؟!
کدام متخصص؟! ما الان یک آدمی که شفا را تدریس کند نداریم؛ بیخود میگویند. یک آدمی که تمام شفا را بتواند درس بدهد نیست؛ بیخود میگویند.
یک قسمت خاصّی از الهیات را فقط توی حوزهٔ حرّافی و انشانویسی و اینهاست. کسی که از عهدهٔ تمام شفا بربیاید وجود ندارد....
دولت باید از این توسعهٔ عناوین علوم انسانی جلوگیری کند. همهٔ دانشگاهها نباید همهٔ رشتهها را داشته باشند....
میآیند در کوچکترین روستاها دکتری فلسفه میدهند. در همهٔ رشتهها استاد دارند. این یعنی کشک!
@horqlia
#وضعیت_علوم_انسانی "
⁉️ تأملات انتقادی:
1. تردیدی در وضعیت بحرانی علوم انسانی در ایران و جهان نیست. شاید بهترین موقعیتی که می تواتست این بحران را معلوم کند، ایام شیوع ویروس کرونا بود. متأسّفانه علوم انسانی به مانند علوم پزشکی برای مقابله با مرگ و میرهای گسترده اپیدمی کرونا دستور العمل نداشت. در آن ایام معلوم گشت که دست علوم انسانی در شرایط بحران زا خالی است.
2. گفته های این استاد برجسته ادبیات فارسی را دلیل برتری اسلام سیاسی در امر توسعه و ترقی می دانم. این گفته نشان می دهد که اسلام سیاسی در امر توسعه و ترقی موفق عمل کرده است. زمانی - در دوران مشروطه و بعد آن - جامعه دینی و بویژه روحانیت را با این تهمت، شماتت می کردند که با اندیشه مدرن و مظاهر پیشرفت مخالف است؛ می گفتند روحانیت با آب لوله کشی و چراغ برق و بلند گو مخالف است. اما امروز به برکت ج. ا در مناطق محروم دروس دانشگاهی کانت شناسی برگزار می شود ولی استاد غرب خوانده با برگزاری چنین دروسی مخالفت می کند. آیا به راستی جمهوری اسلامی با مهیا کردن چنین ظرفیتی برای تعلیم اندیشه فلسفی مدرن، کار بدی کرده است که جا برای به سخره گرفتن آن باشد؟ اینجا اشکال بر آن اساتید غربگرایی است که قادر به بهرهبرداری از این ظرفیت نیستند. این ناتوانی منسوب به آنان است و نه کلیت دانشگاه ایرانی. این قدرت علمی اسلام سیاسی است که برای رقیب خود فرصت جولان می دهد.
3. وقتی خانم خانه داری علاقمند به شرکت در فرا خوان علمی می شود، باید این کار را به فال نیک گرفت. این نشانه خوب بودن حال مردم ایران بویژه زنان ایرانی است. این اتفاق بیانگر رواج روحیه علمی در جامعه ایرانی بعد انقلاب است. چرا باید چنین روحیه ای را به سخره گرفت.
فرضاً که این خانم خانه دار اسم ابن هیثم را نشنیده باشد. خب در این کنگره با ابن هیثم آشنا می شود حالا عیب و اشکالش چیست. نگارنده پانزده سال داشتم که در مراسم چهلم مرحوم علامه طباطبایی ره که در تالار وحدت با حضور اساتید به نامی چون مرحوم علامه جعفری ره و دکتر اعوانی برگزار شده بود، شرکت کردم. چقدر هم از آن جلسه لذت بردم. هیچ خجالت هم نکشیدم. اما نکته اینجا است که بدانیم دیگر آن آخوند سنتی نیست که بگوید خانم خانه دار را چه به شرکت در فراخوان کنگره علمی. حالا این اتفاق در ایران انقلابی را مقایسه کنید با ممنوعیت ورود دختران در دانشگاههای افغانستان.
ادامه متن:
👇👇
ادامه متن:
👇👇
4. بحمدالله حوزه علمیه از اساتید مسلط به تدریس شفا و سایر منابع فلسفه اسلامی برخوردار است. در سال های اخیر نه فقط آموزش فلسفه اسلامی بلکه آموزش فلسفه غرب در حوزه علمیه قم رونق خوبی پیدا کرده است. مجمع عالی حکمت با همین هدف تاسیس شده است و فعالیت های بسیار گسترده ای را به راه انداخته است. حال فرضاً الان چنین استادی موجود نیست اما مگر آن زمان که بود قدرش را می دانستند. چقدر از مرحوم علامه طباطبایی در دانشگاه ها تجلیل به عمل آمد. مرحوم مطهری که استاد مسلم شفا بود بعد انقلاب به شهادت رسید. دانشگاه های ما چقدر از مرحوم علامه مصباح یزدی ره بهره برد. بی تردید ایشان یکی از فیلسوفان بزرگ معاصر در جهان اسلام به حساب می آید. دروس فلسفه ایشان بسیار عالی است. بنده دو بار درس برهان شفای ایشان را که بیش از صد جلسه است گوش داده ام و بسیار لذت بردم و اگر فرصت کنم باز هم گوش می دهم. چون این درس ذهن آدمی را منطقی بار می آورد.
🖊 خلاصه آنچه را که این استاد محترم به مثابه امری موهوم و تحقیر آمیز و به گفته خودش کشک می خواند، از نگاهی دیگر، امری افتخار آمیز و شکوهمند است و حکایت از آینده ای درخشان برای ایران اسلامی دارد. قطعاً اگر چشمان مان را خوب بشوییم، نه فقط ایران و ایرانی را صفر نمی پنداریم بلکه به آینده با شکوه آن مباهات خواهیم کرد. انشالله
5 بهمن 1401
👇👇👇
@mahdavizadegan
📢 رهبر انقلاب اهانتهای اخیر به قرآن در کشورهای اروپایی را محکوم کردند
👈 علیرغم توطئه استکبار، آینده از آن اسلام است
🔻 حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی اهانتهای اخیر به مقدسات اسلامی و قرآن کریم را در چند کشور اروپایی محکوم کردند. رهبر انقلاب اسلامی این اهانتها را نشانه دشمنی استکبار با اصل اسلام دانستند و همه آزادیخواهان جهان را به مقابله با سیاست پلید توهین به مقدسات و نفرتپراکنی، فراخواندند.
📝 متن موضعگیری حضرت آیتالله خامنهای که در حساب توئیتر رسانه KHAMENEI.IR منتشر شد به شرح زیر است:
«اهانت جنون آمیز به قرآن با شعار آزادی بیان نشان میدهد هدف حملات استکبار، اصلِ اسلام و قرآن است. علیرغم توطئه استکبار، قرآن روزبهروز پرفروغتر شده و آینده از آن اسلام است. همه آزادیخواهان جهان باید درکنار مسلمانان با سیاست پلید توهین به مقدسات و نفرتپراکنی مقابله کنند.»
💻 Farsi.Khamenei.ir
سفیر انگلیس به ایران برگشت
سایمون شرکلیف:
🔹تازه به ایران برگشتم. همچنان روی دیوار سفارت ما چیزهایی نوشته میشود.
🔹طبق تجربه من اکثر ایرانیها نسبت به خارجیها مهربانی نشان میدهند.
@TasnimNews
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🖊 دو کلمه حرف حساب با سفیر انگلیس
بیش از یکصد و پنجاه سال است که همچنان سفارت انگلیس بر قلب های رنج دیده مردم ایران اثری دردناک و غمبار از خوی استکباری و استعمارگری بر جای می گذارد اما حالا جناب سفیر از اینکه مردم گوشه ناچیزی از آن آلام را بر دیوار سفارت انگلیس انعکاس می دهند، ناخشنود است!!
اقای سفیر!
اگر حقیقتا اعتراف می کنید که تجربه شما و دیگر خارجی ها از برخورد اکثر ایرانی ها چیزی غیر از مهربانی نبوده است؛ پس چگونه است که پاسخ تان نامهربانی است؟!
آیا پاسخ مهربانی ملت ایران، استکبار و استعمار و استثمار است؟!
تا کی می خواهید به پاسخ های خودخواهانه و نامهربانانه قرون وسطایی تان ادامه دهید؟!
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 فراخوان علیه پروژه جهانی و سیستمی قدسی زدایی از قرآن کریم
داود مهدوی زادگان
🖊 آیا غربی ها معنا و مفهوم بیان و آزادی را نمی دانند که سوزاندن قرآن کریم را از مصادیق آزادی بیان می دانند؟! مگر آتش زدن، بیان است که پلیس سوئد این اقدام ضد فرهنگی و غیر انسانی را آزادی بیان می داند؟! اگر آزادی بیان تا این اندازه یله و رها است، دیگر خط قرمزی باقی نمی ماند. در این صورت، آیا دیگران حق ندارند مثلا مقابل سازمان ملل، اعلامیه جهانی حقوق بشر را به آتش بکشند یا قانون اساسی کشور سوئد یا فرانسه را به آتش کشند؟ چه فرقی میان این سوزاندن ها می کند. بویژه که قرآن کریم، کتاب آسمانی مسلمانان است. توهین به ساحت مقدس اسلام، بی حرمتی به حدود دو میلیارد مسلمان است. لذا اینگونه رفتارهای توهین آمیز سیستمی در غرب تردیدی باقی نمی گذارد که مبانی غربی آزادی خواهی نسبت به دیگری ها نا همسو خط قرمز ندارد و هر گونه بی احترام و هتک حرمت را مجاز می شمرد.
🖊 تردیدی نیست که عمده نگرانی نظام سلطه جهانی از قدرت یافتن اسلام سیاسی در دنیای سراسر عرفی شده است. قدرت های غربی راه حل مساله را در قدسی زدایی از اسلام می دانند. هتک حرمت مقدسات و ایجاد نظام های سیاسی عرفی و راه اندازی آشوب های خیابانی خشونت آمیز از جمله اقدامات پروژه قدسی زایی در جهان اسلام است. چنانکه هتاکی های اغتشاشگران در پاییز امسال ریشه در همین پروژه دارد.
🖊 متأسفانه برخی از اسلامیان نا آگاه با آدرس غلط دادن های شان و ایجاد انحراف در افکار عمومی مسلمانان، نا خواسته عامل اجرای پروژه قدسی زدایی غربی ها شده اند. در حالی که عمده مصائب جهان اسلام از جهل نامقدس ناشی می شود، آنان ریشه مشکلات را به جهل مقدس ارجاع می دهند. همین امر موجب شده حرمت شکنان دغدغه مجازات اعمال شان را نداشته باشند. به همین خاطر، ولی فقیه فراخوان ایستادگی و مقابله برابر اهانت جنون آمیز قرآن کریم با شعار آزادی بیان را داده است: " همه آزادیخواهان جهان باید درکنار مسلمانان با سیاست پلید توهین به مقدسات و نفرتپراکنی مقابله کنند."
👇👇👇
@mahdavizadegan