#تورق_کتاب
روزگاری بنای من بر این بود که نامِ این نوشته را بگذارم، مسئولِ "سهلتی"! یا دستِکم تقدیمش کنم به مسئولانِ "سهلتی"... و مسئولِ "سهلتی" را برساخته بودم از عبارتِ #مسئول_دولتی، با این توضیحات....
که اولاً مسئولِ "سهلتی" را دقت کنیم که هفت قرآن به میان، با مسئولِ صِلتی اشتباه نشود و مگر میشود مسئول، اهلِ صله و پاداش و #زیرمیزی باشد؟!
درثانی هر مسئولی اصولاً دری است به سوی #بهشت! بعضی از مسئولان، "دَر"شان "دو"لَت دارد، "دو" لَتی هستند و بعضی دیگر "سه"لَتی؛ وسیعتر و فراختر و گشادهتر !!
و من بر حسبِ اتفاق با مسئولانِ "سه"لتی، همانها که بابِ بهشتشان "سه" لَت دارد و فراختر است، حرفها دارم...
البته "دو" لَتی و "سه" لَتی را معنا کردم، میماند #بهشت، که معنای بهشتِ زمینی البته برای جماعت روشنتر است.
بهشتِ آسمانی را که نه کسی دیده است و نه کسی از این جماعت قرار است ببیند؛ بهشتِ زمینی اما جایی است که بیمنت، روزیِ مُفت میدهند... چیزی شبیه به همین دور و برِ نفتیِ خودمان.....
📚 نفحات نفت، جستاری در #فرهنگ_نفتی و مدیریت دولتی
✍ رضا امیرخانی
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
اگر در کشور به جای شبکه #برق_سراسری، منابع بومی استانی جدیدی می یافتیم، در استان یزد و کرمان می توانستیم به راحتی منابع تجدیدپذیر خورشیدی را اقتصادی کنیم و در استان اردبیل، منابع انرژی زمین گرمایی را و در گیلان منابع انرژی باد را....
شبکه برق سراسری، که باز هم ایده ای است مثل همه ایده های سراسری در مدیریت نفتی، #رقابت_استانی را از بین می برد و برق یارانه ای عملا چشم خلاقیت تولید واقعی را کور می کند...
دلیلش هم روشن است، برق یارانه ای نفتی هیچ مهندسی را برای شروع کار در این زمینه #ترغیب_اقتصادی نمی کند؛ چندین پروژه حمام خورشیدی و تنور خورشیدی روستایی در این مملکت با گازرسانی و جاده کشی از مدار خارج شده اند، خدا می داند...
تنور یا حمام خورشیدی می سازی در گوشه ای از این خاک، می بینی ظرف مدت کوتاهی، بلااستفاده خاک می خورند، پرس و جو می کنی و در می یابی که جاده ای ساخته اند و دو هفته ای یک بار گازوئیل تقریبا رایگان بین اهالی روستا توزیع می شود یا به این روستای دورافتاده گاز رسانده اند...
هر جور که حساب می کنی، می بینی این #هزینه_گزاف چندین کیلومتر لوله گذاری برای این چهارتا و نصفی خانه روستایی بی معناست...
سازنده حمام خورشیدی می رود و پیگیر ماجرا می شود. معلومش می شود که در بسیاری از نقاط این ملک لوله گذاری امری است بسیار درآمدزا، نه فقط برای پیمان کار لوله گذاری که بیشتر برای مرتبطان وی؛ قصه خیلی ساده است...
با یک زد و بند ساده می شود از مسیر لوله گذاری پیمانکار مطلع شد و فهمید مثلا قرار است از دیم کاری مشهدی رحمان و زمین بایر خانواده حسن علی و .. بگذرد. کسی می رود و در میان شگفتی اهالی روستا این زمین ها را به ثمن بخس می خرد و بعدتر #شرکت_گاز مجبور است به واسطه حق حریم و تصرف کلی پول بدهد به او و مرتبطان دولتیاش؛ تا می شود به راحتی اینگونه پول درآورد، چه نیازی هست به #ابداع و نوآوری !!
اگر استان های ما، مرزبندی #فدراتیو_اقتصادی داشتند؛ برق ورودی و برق خروجی محاسبه می شد، هر استانی تلاش می کرد تا خودکفاتر باشد و این #خودکفایی_ملی را رقم می زد، همین مثال ساده برق نفتی و شبکه سراسری را بگیر و قس علی هذا...
این مرزبندیهای جدید، رقابتی نو را رقم می زد که کوچکترها بتوانند خود را بالا بکشند، دقیقا مثل کشورهای کوچک اروپایی در نظام جهانی...
📚 نفحات نفت، جستاری در #فرهنگ_نفتی و مدیریت دولتی
✍ رضا امیرخانی
@mahdi_ghasemzadeh