〽️عدالتخواهی در خلا
〽️برخی از اطبای سنتی به طب کل نگر یا بهتر بگویم کلان نگر معتقدند. می گویند برای بهبود عملکرد یک عضو یا دستگاه، تنها نباید برای همان نسخه پیچید و دارو تجویز کرد. بلکه اعضای بدن و عملکردشان متناظر و ملازم یکدیگر است. برای درمان یکی باید هم جزئی نگریست و هم کلان نگاه کرد. و در مجموع نسخه ای که از نگاه کلان حاصل میشود، نسخه ایست ناظر به وضعیت کلان بدن، برای تمام بدن. این یعنی دیدن #انسجام اجزا. اینگونه وقتی میخواهند ابرو را درست کنند چشم را کور نمی کنند.
〽️فهم نظام اندیشه ای از اسلام و جامعه اسلامی و درک انسجام اجزای آن ضرورت امروز ماست. اسلام را باید به تمامش دید. و مواجهه های کوته بینانه، کم عمق و در خلا، ما را به خطا در مرتبه دچار میکند. مضافا که خطا در سازمان اجتماعی یک جامعه براحتی قابل جبران نیست.
〽️عدالت بخشی از اسلام و جزئی از جامعه است که حکما نمی شود قطع نظر از سایر عناصر، دستکاری شود. نمی توان عدالت را در لوله های آزمایش از صافی عبور داد و بعد تنظیمش کرد. عدالت زمانی محقق میشود که حقیقت اسلام به طور کلی دایر گردد. نمی شود از اسلام فقط عدالتش را پی گرفت و باقی را رها کرد. ذکر ده ها آیه و روایت و ده ها نقل قول از امام و رهبری، برای توجیه این نگاه خشک و جزئی خودش نوعی اخباری گری ست.
〽️ نمی شود بگویی من کارم عدالتخواهی ست و همزمان عرصه های سیاست، اقتصاد، راهبردهای کلان بین المللی، فرهنگ، مردم و شرایط زمانه، موقعیت و شرایط قبلی و فعلی و خیلی موارد دیگر را کنار بگذاری.
〽️عدالتخواهی در خلا، شاید به نتایجی عاجل هم دست پیدا کند اما این چهره ی کاریکاتوری از این جامعه ی نامتوازن، دیر یا زود پوشالی بودنش لو رفته و باز به حالت پیشین برمیگردد. عدالت زمانی اقامه می شود که مردم اقامه کننده اش باشند. پس باید سراغ مردم رفت، باید سراغ فرهنگ رفت، این مردم دشمن دارند، باید تحرکات دشمن را دید، مشکلات مراتب دارند، پس باید اولویت سنجی کرد و الخ...
囧 @segerme
#عدالت #عدالتخواهی #نظام_اندیشه
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
بهانه
🔸بهانه...
🔹چه وقتی که در علم و صنعت بودم، چه الان که دانشگاه تهرانی حساب می شوم، کمتر محافل علمی و جلسات آزاداندیشی درست و درمان دیدم.
مناظره ها نوعاً به رجزخوانی و طعنه پراکنی میگذرد تا تبادل حرف حساب. دقیقاً مثل مناظره های ریاست جمهوری. پیروز میدان آن گروه است که بیشتر روی طرف مقابل، نقاشی کند. گاهی هم این میدان، به نبرد فیزیکی مبدل میشود.
🔹این جوزدگی و هوچی گری ها نشان میدهد، دانشجوی امروز، بیشتر از آن که دست اندر کار دانش و معرفت باشد، کنشگر و عمله ی سیاسی است. فقط به درد آن میخورد که شعار بدهد و کادر منوتو و آمدنیوز و مصیح را پر کند. دانشجو اینجا ابزار است، #بهانه است. از خود بیگانه است.
🔹اما از آن مهم تر، ماجرای دیروز #دانشگاه_تهران، بار دیگر نشان داد، #حجاب هم بهانه و ابزار است. قرار نیست حول حجاب، مباحثه شکل بگیرد. بوقچی ها نانشان در هیاهوست. اما هر چه در آتش امر اجتماعی بیشتر بدمند و هر چه پیاز داغ امنیتی بودن آن را بیشتر کنند، جمع بندی یا اجماع سخت تر خواهد بود. هر چه جلوتر برود، حل مسأله هم سخت تر خواهد شد. اینجا قانون پوشش هم به خودی خود موضوعیت ندارد. مسأله توفّق و فتح سنگر به سنگرهای جمهوری اسلامی است.
🔹پس بهانه ها تمام نشده. غرض از همه ی اینها، براندازی ست. غایت همه جهتگیری ها نفی جمهوری اسلامی است و اینجا #زن هم ابزار است و بهانه... بار دیگر ثابت شد آنها وقتی می گویند #حقوق_زنان، منظورشان برخی زنان است، و بخش دیگر زنان شایسته مشت و #لگد هستند. #آزادی یعنی آزادی خودشان و حتی برای حفظ ظاهر هم حاضر نیستند اعتراضشان را مسالمت آمیز نشان بدهند.
🔹دانشجو، چپی یا راستی، لیبرال یا حزب اللهی در محیط آرامش بلدند مباحثه کنند و سنگهایشان را از هم وا کنند. اما در شرایط التهاب و گرد و غبار، محصول یک چیز است: تحریک گسست های اجتماعی و زمینه چینی برای جنگ و تقابل داخلی. چه فیزیکی و چه روانی، یعنی تولید هر چه بیشتر نفرت...
囧 @segerme
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
به بهانه دیزی خوران و هجمه های اخیر
[ما همه با همیم]
حوالی سال 87، وقتی که علی اکبر #رائفی_پور تازه سخنرانی هایش گل کرده بود، نوجوان بودم و من هم جذب حرفهایش شدم. علاقه مند بودم و پیگیر. در همان ایام دبیرستان هم همکاری هایی با مصاف داشتم.
یکی دو سالی بیشتر نگذشت که رائفی با جمیع صفات مثبتی که در سخنرانی های تیزش دارد، دیگر پاسخگوی عطشی که داشتم نبود و لذا از وی عبور کردم . اما مذهبی شدنم و از همه مهم تر دغدغه مند شدنم را مرهون هیچ کسی نمیدانم جز او.
اما امروز به بهانه یک دیزی خوران، و هجمه های دوستان حزب اللهی چیزی بگویم.
کمیت ما لنگ است برادران. اصرار عجیبی داریم تا جایی که میشود به بهانه کوچکترین ضعف ها یکدیگر را از دایره انقلاب بیرون کنیم. نمیدانم چقدر از این ها از روی دلسوزی برای جبهه انقلاب است و چقدرش برای اثبات خودمان. اما هر چه هست به این حسرت فکر میکنم که چطور در طرف مقابل از همجنسگرا گرفته تا مفتی وهابی، از سلطنت طلب گرفته تا لائیک، از طیف شیرازی گرفته تا اپوزوسیون خارج نشین و ... همه و همه سر یک سفره نشسته اند و نان دشمنی با انقلاب را میخورند. بعد ما این جا نکیر و منکر شده ایم و یک دیگر را از سفره انقلاب میخواهیم بلند کنیم.
من امروز رائفی پوری نیستم، صحبت هایش را گوش نمیکنم، انتقاداتی هم ممکن است داشته باشم و خیلی چیزها را هم نپسندم. اما دلیل این همه دشمنی و خودزنی چیست؟ گیرم انتقادی هست، راهش رسوا کردن و از دایره بیرون کردن است؟
اکبر رائفی پور البته کله شق تر از این حرفهاست که بگذارد به حساب انقلاب و از انقلاب برگردد. اما ما با خوی ملاغلط گیری مان، این بلا را سر خیلی ها آورده ایم...
طرف زنش را کشته اما هنوز مورد حمایت است و دارند از او قهرمان می سازند. اما ما استاد ندیدن نقاط قوت و استاد اتحاد نکردنیم. یاد این خطبه مولا که : «سوگند به خدا می دانستم که مردم شام به زودی بر شما غلبه خواهند کرد, زیرا آنها در یاری کردن باطل خود, وحدت دارند و شما در دفاع از حق متفرقید»
این تازه در مورد قضاوت های دقیق است.. قضاوت های #آبگوشتی و غیر دقیق و از روی چهار تا کلیپ اینترنتی که بماند.
به قول خودش: #خدایا_بسه_دیگه
囧 @segerme
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
✂️محبوبیت یا اقتدار
برخی #پلیس را مقتدر می پسندند و برخی #محبوبیت را در صفات پلیس اصل می دانند. اما به نظر می رسد خود این دوگانه هم چندان اصالت نداشته باشد. در حقیقت نیروی انتظامی در کشاکش این دوگانگی از خودبیگانه می شود و در بازی های رسانه ای دور می خورد.
مثل کسی که سعی میکند برای رضایت دیگران زندگی کند، این دوگانه پلیس را از عمل به وظایفش باز میدارد. گاهی برای حفظ اقتدار از نیروی خود حمایت و قدردانی میکند. و گاهی هم برای جلب نظر ها آن طرفی غش میکند.
مثل چند ماجرای اخیر که در همین آخری اش پلیس با شتابزدگی (و برای حفظ محبوبیت) با دو مامور خود برخورد کرده و در برخی نقل ها خبر از عزل آن دو مامور شنیده شد. و پس از ساعاتی، باز هم با شتابزدگی (برای حفظ #اقتدار) گفتند که روند برخورد با دو مامور متوقف (یا تکذیب) شد.
این دهان بینی تصمیم گیری را برای بدنه ی گسترده ی نیروی انتظامی سخت تر میکند. مخصوصا در شرایطی که سایر دستگاه ها از انجام تکالیف خود در مسائل اجتماعی سر باز زده اند و تمام تقصیرات به گردن پلیس به مثابه دفاع آخر می افتند.
اما چه باید کرد؟ به نظرم پلیس به ویژه در برخورد با مفاسد اجتماعی دو چیز را باید در نظر بگیرد:
1- آن چیزی که ضرورت دارد فراغت از دعوای اقتدار و محبوبیت است و توجه به #وظیفه که همان تامین امنیت جانی، مالی و #اخلاقی در جامعه است. یا به تعبیری حفظ حدود و احکام اسلامی.
2- مطلب دیگری که ضرورت دارد افزایش آمادگی پلیس برای مقابله با معضلاتی مثل #دختر_تهرانپارس است که برای کشور از کاه کوه می سازد. این یعنی بخشی از بدنه نیروی انتظامی باید دوره های تخصصی روانشناسی برخورد با مفاسد اجتماعی را ببینند و با مشورت از متخصصان تدبیرهای لازم برای به حداقل رساندن آسیب های را اخذ کنند. یعنی پلیسی با تخصص برخورد با ناامنی های اخلاقی.
囧 @segerme
#بازنشر به مناسبت برنامه های روز دختر
انتقام👊
میخواستم قبل از رسیدن هفته #عفاف و #حجاب، در مورد برنامه های مناسبتی این ایام مطلبی را بنویسم، فرصت نکردم؛ اما با گذشت این روزها سوژه های مناسبتری برای این موضوع جفت و جور شد.
سالهاست که موضوع #حجاب از سبد مسائل اجتماعی - فرهنگی خارج و به یک موضوع سیاسی بلکه امنیتی بدل شده است. به طور خلاصه میتوانم، دستپاچگی مدیران فرهنگی (اعم از مردم و مسئولین) و عطف جریان مهاجم فرهنگی به #حجاب_اجباری را به عنوان دلایل عمده فهرست کنم.
اما به نظر می رسد، موضوع #حجاب در این سالها بیشتر از این که خودش اصل باشد، قرار است پازل مبارزه علیه #حکومت را تکمیل کند. وگرنه اجبارِ حداقل میزان حجاب در یک حکومت اسلامی بدیهی ست. کما این که حکومت اسلامی در مورد سایر مفاسد اجتماعی ملزم به واکنش است. پس معلوم می شود، مبارزه علیه حجاب اجباری همان مبارزه با جمهوری اسلامی ست در بسته بندی جدید.
لذا وقتی جمهوری اسلامی نشانه باشد، حکماً هر گونه انشقاق و افتراق و #گسست میان مردم، از آن جایی که موجب تضعیف #جمهوریت نظام خواهد شد میتواند خودش هم یک هدف باشد. تحریک #گسل های اجتماعی در دستور کار است. مبارزه #مدنی یا رسانه ای علیه حجاب اجباری که این روزها پرچمش را #معصومه_علینژاد با دلارهای آمریکایی به دست گرفته از همین قبیل است. قرار است جامعه زنان و مردان را به ورطه دو قطبی دیگری بکشانند. قرار است مخالفین و موافق حجاب ( ِ اجباری) مانند تقابل استقلال و پرسپولیس به جان هم بیفتند. رقص دختر کشف حجاب کرده در شب شهادت امام صادق (ع) جلوی درب مسجد را در این بستر و از این عینک معنا کنید.
هر چه مساله ی حجاب بیشتر به #معرکه ی حجاب تبدیل شود و هر چه در آتش این ماجرا ، هیزم #نفرت بیشتری ریخته شود، به نفع جریان معاند است. هر چه بیشتر بدحجاب و باحجاب در وضعیت تقابل و نفرت قرار بگیرند، هر چه بیشتر این دوگانه شدت بگیرد و تلقی دشمن انگاریانه طرفین از یکدیگر جدی تر شود، اتفاقاً حل مساله ی #حجاب هم مشکل تر می شود.
حال مع الاسف اقدامات مدیران و دست اندرکاران فرهنگی هم در همین زمین بازی رقم میخورد. اقدامات علیه فحشا را در مبارزه با مسیح علینژاد خلاصه میکنند و برای اثبات پوچی نظر وی، دنبال سند و مدرک برای ابتذال او می گردند. انگار اگر معلوم شود او قبل از ازدواج تجربه بارداری داشته یا فلان سال با فلان نماینده مجلس صیغه بوده، استدلال های (مغالطه های) او هم پاسخ داده خواهد شد. حاشا که بعد از این باید منتظر #مظلوم_نمایی او جذبش جدیدش باشند.
فلذا طبیعی ست که این دست اندرکاران فرهنگی #دستپاچه، برای هفته حجاب و عفاف، منتظر باشند تا همایش بگیرند بلکه با این کار اردوکشی کرده و تعداد چادری ها و مذهبی ها را به رخ بکشانند! سالن همایش هم اگر کوچک باشد تا عده ی زیادی بیرون بمانند چه بهتر!
این بزرگواران هم ناخواسته بازیچه شده اند و عرصه خطیر #فرهنگ را با میدان جنگ و عرصه ی #رجزخوانی اشتباه گرفته اند. این اردوکشی ها و لشکرکشی ها ضمن این که به نظر میرسد بیشتر به جهت تخلیه عصبانیت باشد، در آتش نفرت این دوقطبی بیشتر می دمد. چند خانم که شاید حجاب مناسبی هم نداشته باشند در این #همایش ها حضور پیدا میکنند؟ در راهپیماییهای حجاب که انگار میخواهند سر به تن دیگر زنان نباشند چند دختر اصطلاحاً بدحجاب شرکت میکند؟
جریان حزب اللهی تصور می کند تمام آنچه که باید با آن مبارزه کند، از تمامی مفاسد فقط حجاب است و آن را هم در مبارزه با اشخاص خلاصه میکند. برای همین فکر میکند اگر خواهر علینژاد را بیاورد و رجز بخواند انتقام خودش را گرفته و حساب بدحجاب ها را کف دستشان گذاشته است. و با دست خود تمام بدحجاب ها را در صف مخالفین جمهوری اسلامی معنا میکند.
حال آن که پرداختن به مساله ی حجاب بماهو حجاب بزرگترین اشتباه راهبردی این سی و خرده ای سال ماست. حجاب انعکاس سبک زندگی و نظام عقاید و منظومه ی گرایشهای زن است. برای نجات مردم از آتش سوزی دود را از پنجره بیرون نمیکنند! باید آتش را خاموش کرد.
برخورد ناصواب جریان فرهنگی مذهبی کشور که عملاً بازیچه ی جریان مقابل شده را یک طرف بگذارید. اما برخورد رهبری با پدیده #بدحجابی دقیقا عکس چنین برخوردی ست . یعنی تقلیل موضوع به یک موضوع ساده ی فرهنگی. رهبری پرداختن به این مسائل رو بنایی را #حقیر و فرعی میداند و ظاهر نامناسب زن را در کنار همه ی نقایص ظاهر و باطن انسان تصویر میکند.
囧 @segerme
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
حل مساله حجاب، به آرامش احتیاج دارد.
🔶 حل مساله #حجاب، به آرامش احتیاج دارد.
راه حل مساله حجاب در ایران امروز هر چه باشد، برای شروع به #آرامش احتیاج دارد. مسائل تبیینی که آرامش حوصله می طلبد را نباید به عرصه های هیستریک رجزخوانی و میدان رزم و عرصه ی رو کم کنی مبدل کرد.
در فضای #تنش، لشگرکشی و مجادله، حق طلبی، انصاف و تعقل و #آزاداندیشی شکل نمیگیرد. من خودم را روبروی تو و تو را دشمن خودم می بینم. مثل دعواهای خیابانی که بی آن که معلوم باشد حق با کیست، یا حتی اگر سوء تفاهم هم شده باشد، هر کس از بچه محلش دفاع میکند. انتقام عده ای خاص بلکه حتی اجیر شده را نمیشود از بدحجاب کوچه و خیابان گرفت. آن هم زنان و دخترانی که در این میانه بلاتکلیفند. نه لزوما طرفدار آنطرفی ها هستند و نه حاضرند ظاهر این طرفی ها انتخاب کنند.
وضعیت استقلال پرسپولیسی همان چیزی است که مصیح #علینژادها پی میگیرند. ایجاد #تنفر و شورش مردم علیه مردم. وضعیتی که در آن دو قطب بیشتر نداریم. یا بدحجاب و معاند و مخالف #اسلام و نظام یا #محجبه و چادری طرفدار #نظام . شرایطی که بدحجاب ها را همه در یک دسته می بینیم، همه را پول گرفته از سرویس های اطلاعاتی بیگانه تصور میکنیم و یک دایره محدود دور خودمان میکشیم و شعار می دهیم. و این گونه حجاب را جناحی میکنیم. حال آن که صورت بندی ها و برشهای اجتماعی ما در واقعیت چنین نیست. با این همایش ها فقط رگهای ورم کرده خالی را می توان آرام کرد. و گرنه دردی درمان نمیشود.
جناجی کردن حجاب به این صورت، یعنی ندید گرفتن جنبه های عقلانی و انسانی آن که موجب عمومی شدن آن می شود. در این نگاه حجاب در اختیار عده ای خاص با مشخصات خاص است که دور هم در یک ورزشگاه و یک همایش جمع می شوند و هر کس بیرون است را بیگانه تصور میکنند. یعنی دستی دستی تمام خانم های بدپوشش را به جناح روبرو هل میدهد.
اما خصوصی کردن حجاب اینجا پایان نمی یابد. ایراد دیگر این همایشها این است که با تقلیل روز بزرگ دختر به روز حجاب، ظرفیت فوق العاده هم نشینی و هم زیستی محجبه ها و غیرمحجبه ها را می سوزاند. می شد این احساس #دیگری که بدحجابها به محجبه ها دارند را در این مناسبت ها کاهش داد. می شد دایره مذهبی ها را تنگ نکرد و فرصت مراوده و مکالمه را از بین نبرد.
البته نه انفعال را توجیه نظری میکنم نه موافق مفهوم فانتزی #حجاب_اختیاری هستم. اما تمام حرف در این است. حجاب عرصه لشگرکشی نیست. چهل سال است که فرصت نشده در کمال آرامش از حجاب صحبت کرد و امروز از غیرعقلانی کردن مفاهیم رنج می بریم در حالی که انقلاب واقعا نیازمند مردم است و با بیرون کردن بدحجاب ها از کشور مشکل حجاب حل نمیشود.
囧 @segerme