eitaa logo
مهدیه بزرگ ساری
2.3هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
7.4هزار ویدیو
58 فایل
کانال اطلاع رسانی مهدیه شهرستان ساری ارتباط با ادمین جهت انتقادات و پیشنهادات 👇 @smohammad43 قق 📴 09372834811 نشانی سایت 👇 mahdiesari.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓جمعه۲۵خرداد ۱۴۰۳/شب هشتم ذی الحجه۱۴۴۵ امام حسين (ع ) فرمود: روزى على (ع ) فرمود: (هر كس ازرسول خدا (ص ) طلبكار است يا عطايى را مى طلبد، بيايد و آن را بگيرد). هر روز عده اى مى آمدند و چيزى را مى خواستند و على (ع ) جا نماز پيامبر را بلند مى كردو همان مقدار در آن جا مى يافت و به شخص طلبكار مى داد. خليفه اول ابوبکر به خليفه دوم عمربن خطاب گفت : على با اين كار آبروى ما را برد! چاره چيست ؟ عمر گفت : تو نيز مثل او بگو ، شايد مانند او بتوانى بدهى هاى رسول خدا (ص ) را ادا كنى . ابوبكر درجمع گفت: هر كس از رسول خدا (ص ) طلبى دارد بيايد. اين قضيه به گوش على(ع ) رسيد، فرمود: (او به زودى پشيمان مى شود). فرداى آن روز، ابوبكر در جمع مهاجر و انصار نشسته بود، عربى بيابانى آمد وپرسيد: كدام يك از شما جانشين رسول خدا است ؟ به ابوبكر اشاره كردند. گفت : تو وصى و جانشين پيامبر هستى ؟ ابوبكر گفت : بلى ؟ چه مى خواهى ؟ گفت : پيامبر اكرم (ص ) قول داده بود كه هشتاد شتر به من بدهد، اكنون كه او نيست ، پس آنها را تو بايد بدهى . ابوبكر گفت : شترها بايد چگونه باشند؟ عرب گفت : هشتاد شتر سرخ موى و سيه چشم . ابوبكر به عمر گفت : چه كار كنيم ؟ عمر گفت : عرب ها چيزى نمى دانند، از او بپرس آيا شاهدى بر گفته خود دارد؟ ابوبكراز او شاهد خواست . عرب گفت : مگر بر چنين چيزى شاهد مى خواهند؟ به خدا سوگند تو جانشين پيامبر نيستى. سلمان برخاست و گفت : اى عرب ! دنبال من بيا تا جانشين پيامبر را به تو نشان دهم . عرب به دنبال او به راه افتاد تا اين كه به على (ع ) رسيدند. عرب گفت : تو وصى پيامبر (ص ) هستى ؟ حضرت فرمود: بلى ، چه مى خواهى ؟ عرب گفت : رسول خدا (ص ) هشتاد شتر سرخ موى و سيه چشم براى من تعهد كرده بود،اكنون از تو مى خواهم . حضرت فرمود: آيا تو و خانواده ات مسلمان شده ايد؟ در اين هنگام عرب دست على (ع ) را بوسيد و گفت : تو وصى به حق پيغمبر خدا (ص )هستى . چون بين من و پيامبر شرط همين بود، ما همه مسلمان شده ايم . على (ع ) فرمود: (اى حسن ، تو و سلمان ، با اين عرب به فلان صحرا برويد وبگوييد: (يا صالح ، يا صالح !) وقتى كه جوابتان را داد، بگو: اميرالمؤ منين به تو سلام مى رساند و مى گويد: هشتاد شترى كه رسول خدا (ص ) براى اين عرب تعهد كرده بودبياور) سلمان مى گويد: به جايى كه على (ع ) فرموده بود، رفتيم ، اما حسن (ع ) همان گونه كه على (ع ) فرموده بود، ندا سر داد. پس جواب دادند: لبيك يابن رسول الله . امام حسن (ع ) پيام اميرالمؤ منين على (ع ) را رساند، گفت : روى چشم اطاعت مى كنم . چيزى نگذشت كه افسار شترها از زمين خارج شد و امام حسن (ع ) آن را گرفت و به عرب داد و فرمود: بگير. شترها پيوسته خارج مى شدند تا اين كه هشتاد شتر با همان اوصاف تكميل شد.