#حضرت_عبدالعظیم_حسنی (۱۷۳-۲۵۲ ق) مشهور به شاه عبدالعظیم و #سید_الکریم از عالمان سادات حسنی و از راویان حدیث است. نسب او با چهار واسطه به امام حسن (ع) میرسد. شیخ صدوق، مجموعه روایاتش را با عنوان جامع اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است. #عبدالعظیم_حسنی، امام رضا (ع) و امام جواد (ع) را درک کرده است. نقل است که ایمان خویش را بر امام هادی (ع) عرضه داشت و در زمان او وفات یافته است. حرم حضرت عبدالعظیم واقع در شهر ری، زیارتگاه شیعیان است. در برخی روایات ثواب زیارت قبر او برابر با ثواب زیارت قبر امام حسین (ع) دانسته شده است.
۴ ربیع الثانی، سالروز ولادت🎊
منبع : حوزه نت
📲 @mahdihoseini_ir
۳۰ آبان ۱۳۹۹
۱) عملیات کرخه نور، اولین دیدار من با حاج قاسم بود و این همراهی تا پایان حضور من در جبههها ادامه پیدا کرد. عملیات بعدی، عملیات "بستان" بود و این بار، مجروحیت شدیدتری برای حاج قاسم پیش آمد. جراحتش از ناحیه شکم بود و مجبور شدند سردار را برای مداوا به بیمارستان "قائم" مشهد اعزام کنند. #حاج_قاسم برایمان تعریف میکرد در بیمارستان مشهد، مصطفی موحدی و همایونفر که هر دو بعدها شهید شدند، ۲۰ روز از ایشان مراقبت میکردند چون یکی از پزشکان آن بیمارستان، از اعضای گروهک منافقین بود و از روی عمد، زخم شکم سردار را نمیبست تا عفونی شود و او را از پا دربیاورد. عاقبت هم آن ۲ رزمنده با کمک یک پرستار کرمانی، سردار را از آن بخش خارج کردند و نگذاشتند آن دکتر خائن نقشهاش را عملی کند.
حاج قاسم به مادر شهید موحدی گفته بود : مادر! پسر شما جان مرا نجات داد.
۲) همراهان حاج قاسم خوب یادشان است که او آن روز برای دیدار با مادر شهید موحدی کرمانی، نیم ساعت در کوچه منتظر ایستاد تا مادر که در منزل نبود، به خانه برگردد. بعد هم خودش پشت فرمان ماشین برادر شهید نشست و مادر را داخل خانه برد. به همین هم اکتفا نکرد. کمک کرد مادر را روی ویلچر بنشانند و خودش او را داخل برد. بعد هم کنار مادر شهید، روی زمین نشست و با او شروع به صحبت کرد. موقع خداحافظی هم حاج قاسم، چادر مادر مصطفی را بوسید و گفت: «شما مادر شهید هستید. دعا کنید من هم شهید شوم.»
------
🌷 #شهید_مصطفی_موحدی_کرمانی برادرزاده آیتالله موحدی کرمانی (امام جمعه موقت تهران) است./مشرق
📲 @mahdihoseini_ir
۳۰ آبان ۱۳۹۹
لا تُشْعِرْ قَلبَكَ الهَمَّ على ما فاتَ ، فيَشْغَلَكَ عَمّا هُو آتٍ.
براى آنچه از دست رفته است اندوه به دلت راه مده، كه تو را از آنچه مى آيد باز مى دارد...
#امام_علی (ع) |ميزان الحكمه ج۳،محمّد محمّدی ری شهری،ص۶۸/غرر الحكم، ح۱۰۴۳۴
📲 | @mahdihoseini_ir
۱ آذر ۱۳۹۹
آقا مهدی
🍜میدانستم آش رشته خیلی دوست دارد، برای همین آش رشته بار گذاشتم و منتظرش ماندم. آمد، اما عجله داشت.
🔹چند روز گذشت. از سر شب دلم شور میزد. نگران مهدی بودم. تماس گرفتم. صدای مضطرب مهدی که فقط یک جمله گفت : «خانم قطع کن! نمیتوانم صحبت کنم.»
😥ولولهای در جانم انداخت. تسبیح به دست برای سلامتی بچهها ذکر میگفتم. وقتی از اتاق آمدم بیرون یکی از دوستانم شروع به گریه کرد. همان موقع مطلع شدیم مسلحین تا پشت دفتر مهدی رفتهاند و آنها در محاصره هستند.
🔹من دلداریشان میدادم که «صلوات بفرستید. وقتی شوهرم آمد سوریه، برای شهادتش آماده شدم. فدایی حرم فرستادمش!»
آن شب پس از اتفاقاتی که افتاد به خیر گذشت. چند روز بعد نزدیک عیدقربان تماس گرفت و گفت، «دارم میآیم!» انگار دنیا را به من بخشیده بودند که بعد از آن بحران مهدی را توانستم ببینم.
💔وقتی آمد خیلی خسته بنظر رسید. برای هر حالتش خدا را شکر کردم. خدایا شکرت که عزیزم در کنارم است، حرف میزند، راه میرود، نگاهم میکند، نفس میکشد، با نغمه بازی میکند و صدای ضربان قلبش را میشنوم. خدایا شکرت که هست....
حاج مَهدی| #شهید_مهدی_حسینی| راویت همسر شهید/سوریه
📲 | @mahdihoseini_ir
۱ آذر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹خواب عجیب شهید مدافع حرم مجید سلیمانیان
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را...
#شهید_مجید_سلیمانیان| از #شهدای_خان_طومان
📲 @mahdihoseini_ir
۱ آذر ۱۳۹۹
حرف از عملیات که میشد شهامتی که در رگهای این جوان ۱۹ ساله بود به جوش میآمد انگار. فرمانده میگوید محمدمهدی داوطلب همیشگی گشتهای شبانه بود:
«محله هرندی به دلیل وجود اشرار و اوباش و حضور دائمی قاچاقچیان و خرده فروشان مواد مخدر در سالهای گذشته به یکی از جرمخیزترین محلههای جنوب شهر تبدیل شده است. همه جوانهایی که با غیرت و شهامت عضو دائمی پایگاه #بسیج اینجا هستند به خوبی با خطرهای درگیری با این اوباش و متخلفان آشناهستند. #شهید_محمدمهدی_رضوان جزو نیروهایی بود که به کار پرخطر شناسایی این قاچاقچیان ورود پیدا کرده بود تا با پشتوانه اطلاعات میدانی بتوانیم این محله قدیمی و اصیل را از وجود این مجرمان پاکسازی کنیم. ترسی نداشت. برای رضای خدا قدم بر میداشت و برای همین همیشه برای گشتهای شبانه که کار پرخطری بود پیش از همه اعلام آمادگی میکرد.
شهید آبان ماه ۹۸/جهان نیوز
📲 @mahdihoseini_ir
۱ آذر ۱۳۹۹
از مقداد سوال شد : هنگام حمله به خانه فاطمه چه میکردی؟
گفت : مامور به سکوت بودیم ولی من دست بر قبضه و چشم در چشم علی (ع) منتظر اشاره بودم.
✋سلام بر بسیجیانی که امروز منتظر اشاره سیدعلی هستند...
🇮🇷 #هفته_بسیج مبارکباد
🖼شاخصه های بسیجی از منظر رهبر معظم انقلاب (تصویر باز شود)
📲 @mahdihoseini_ir
۱ آذر ۱۳۹۹
جَميلُ القَولِ دَليلُ وُفورِ العَقلِ
سخن زيبا، نشانه فراوانی عقل است.
#امام_علی (ع) |📖غررالحكم حدیث۴۷۷۶
📲 @mahdihoseini_ir
۲ آذر ۱۳۹۹
💫بخشی از مناجات #شهید_سید_مجتبی_علمدار با شهدا
چقدر سخت است حال عاشقی که نمیداند محبوبش نیز هوای او را دارد یا نه.
ای شهیدان، از همان لحظهای که تقدیر ما را از شما جدا کرد یاد شما، خاطرههای دنیای پاک شما امید حیاتمان گشته.
ما به عشق شما زندهایم و به امید وصال کوی شما زندهایم.
#شهید_مهدی_حسینی| حاج مَهدی
🌱راه حسینی ادامه دارد ...
🆔 eitaa.com/mahdihoseini_ir
🆔 twitter.com/mahdihoseini_ir
🆔 instagram.com/mahdihoseini_ir
۲ آذر ۱۳۹۹
🌱
جشن پتو هم عالمی داشت، بچهها همه جوان بودند و تقریباً در یک سن و سال. زیاد با هم شوخی داشتند. شبها یکی از قبل، جلو درِ سنگر نگهبانی میایستاد و بقیه با پتو منتظرش بودند تا به محض داخل شدن به سنگر پتو را روی سرش بکشند و حالا نزن کی بزن. برایشان فرقی نداشت که مثلا من سیدالنگی باشم یا یک سرباز یا بسیجی ساده. با من هم از این شوخیها میکردند، فقط یک احترام جزئی به خاطر سید بودنم میگذاشتند. خودم هم این شوخ و شنگ بودن با بچهها را دوست داشتم چرا که همین رفتارهای دوستانه همه را با نشاط و شاد نگه میداشت.
✨طنز جبهه ها| سیدعلی اصغر سیدالنگی/ خبرگزاری #دفاع_مقدس
🆔 @mahdihoseini_ir
۲ آذر ۱۳۹۹
ما أكثَرَ العِبَرَ، و أقَلَّ الاعتِبارَ!
چه بسيار است عبرتها و چه اندك است عبرت گرفتن!
#حکمت ۲۹۷| #نهج_البلاغه
📲 @mahdihoseini_ir
۳ آذر ۱۳۹۹