eitaa logo
آقا مهدی
3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
95 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
006 Khodaye Hossein.mp3
6.91M
برگرد امیرِ من کوفه مَیا حسین... 🌱 شهادت تسلیت🏴 🌱 @mahdihoseini_ir |   
إنَّما جَعَلَ اللّهُ الأضحى لِشبَعِ مَساكِينِكُم مِنَ اللَّحمِ فَأطعِمُوهُم خداوند را برنهاد تا مستمندان از گوشت سير شوند؛ پس از گوشت قربانى به ايشان بخورانيد. (ص)| ثواب الأعمال، ص۵۹📚 💐 عید قربان مبارک باد💐 🌱 @mahdihoseini_ir |
🕊 تایید نوکری در (رجبی) از رزمنده های قدیمی تیپ سیدالشهدا علیه السلام بود. قبل از عملیات مقدماتی در مقر چنانه با نفس قدسی اش فضا را معطر می کرد. 🌷این شهید عزیز هروقت جبهه به او نیاز داشت خودش رو می رسوند، قبل از عملیات با صدای گرمش همه را آماده شهادت می کرد و شب عملیات پا به پای رزمندگان سلاح بردوش به مصاف دشمن می رفت. 👈شاید خیلی ها ادعای این رو دارند که اگر کربلا بودن امام حسین را یاری می کردند اما موقع امتحان میدون را خالی می کنند اما غلامعلی از امتحان سربلند بیرون اومد... نقل از جعفر طهماسبی✒️ 🌱 @mahdihoseini_ir |
گویند شهادت مهر قبولی ست که بر دلت می خورد شهدا دلم لایق مهر شهادت نیست اما شما که نظر کنید این کویر تشنه دریا می شود ️ با عطر شهادت |•° ادامه دارد...🚩 🌱 @mahdihoseini_ir |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️هشدار 19 سال قبل نماینده اهواز در مجلس (جاسم شدیدزاده) درباره انتقال آب کارون: انتقال آب برای مصارف صنعتی در فلات مرکزی ایران، موجب خشک شدن جلگه پرآب خوزستان خواهد شد بحران های اجتماعی اقتصادی به وجود می آید @mahdihoseini_ir
🌷 ماجرای عنایت و نگاه ویژه امام حسین (ع) چند روز پیش از سال ۱۳۹۳ برای ماموریت به عراق رفت. آن روزها داعش در سامرا پیش‌روی کرده بود. مهدی دعای را در کربلا خواند و سپس برای غبارروبی حرم آماده شد. خودش معتقد بود، امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) نگاه ویژه بهش کرده‌اند که برای وارد شدن به حریم‌شان انتخاب شده است. مهدی می‌گفت، «نمی‌دانم این عنایت، پاداش کدام عمل من است، اما هرچه هست، بسیار عزیز است و اِن‌شاءلله قبول کنند.» آقامهدی عید قربان سال ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ را در سوریه حضور داشت. | روایت همسر بزرگوار شهید 🌱 @mahdihoseini_ir
یَا ابنَ آدَمَ! اُذکُر مَصرَعَکَ وَ فی قَبرِکَ مَضجَعَکَ وَ مَوقِفَکَ بَینَ یَدَیِ اللهِ، تَشهَدُ جَوارِحُکَ عَلَیکَ ای فرزند آدم! یاد کن مرگ خویش را، و خوابیدن خود را در قبرت، و ایستادن خود در برابر خدا را، در حالی که اعضایت علیه تو شهادت می دهند. (ع)| ارشادالقلوب، ج ۱، ص ۲۹📚 🌱 @mahdihoseini_ir |
ما زیر بار سختی ها و مشکلات و دشواری ها قد خم نمی کنیم. تنها موقعی سرپا نیستیم که پاشکسته شویم و یا زخم بخوریم به خاک بیفتیم و الا هیچ قدرتی پشت ما را خم نمیکند... 🌱 @mahdihoseini_ir |
رزمندگان رابطه امام با خودشان را رابطه بدون چون چرا می دیدند و بارها گفته ام که در جزیره مجنون در لای مرداب ها یک جمعی رزمنده به عشق لیلی جماران در آن جزیره مجنون ایستادند و سر دادند همانند همت و دست دادند مانند خرازی که چون اماممان گفته بود که جزایر باید حفظ شود. خود حضرت روح الله در ایام قم و نجف و کربلا و خودسازی فقه وفقاهت وصل شده بود به حوض کوثر ولایت و وصل شده بود به سرچشمه حیات و به همین دلیل رابطه رزمندگان با امام رابطه ظروف مرتبطه ای بود که آخرش وصل می شد به کربلای حسین. 🌱 @mahdihoseini_ir |
از دیده رفت و از دلِ پُر خون نمی‌رود؛ در دل چنان نشسته که بیرون نمی‌رود 🌱 @mahdihoseini_ir |
لَو أنّ الإمامَ رُفِعَ مِنَ الأرضِ ساعةً لَماجَتْ بأهْلِها كَما يَمُوجُ البَحْرُ بأهلِهِ اگر براى لحظه اى وجود امام از زمين برداشته شود، زمين، ساكنان خود را چنان به تلاطم مى اندازد كه امواج دريا دريانشينان را. (ع)| ميزان الحكمه ج۱، ص ۲۴۳📚 🌱 @mahdihoseini_ir |
آقا مهدی
#شرح_دعای_ندبه ۱۷ ✨ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّ
شرح دعای ندبه_18.mp3
12.08M
۱۸ ✨چرا در جوامع اسلامی، که به معتقدند، این حجم از بی‌قانونی‌ها و بی‌اخلاقی‌ها دیده می‌شود؛ اما در جوامع غربی، اخلاق بیشتر رعایت می‌شود؟ ※ تفاوت وضعیتِ و این دو دسته چگونه است؟ 🎤 🌱 @mahdihoseini_ir |
من نمی‌دانم امام زمان (عج) کِی ظهور می‌کند! نمی‌دانم هم که در دستگاه حضرت پذیرفته می‌شوم یا نه. نمی‌دانم اگر قابل بودم و امام قبولم کرد، چه کاری در سپاهش بهم محول می‌کند. برای همین است که دوست دارم همه کار از دستم بربیاید که وقتی امام ظهور کرد و اِن‌شاءالله ما را در دستگاهش راه داد و کاری بهمان سپرد، آن روز سرخ و سپید نشوم جلوی حضرت که؛ بلد نیستیم این دستور شما را اجرا کنیم. زشت است آدم جلوی امامش کم بیاورد و بگوید ازم برنمی‌آید. آن‌وقت امام نمی‌گوید این‌همه سال که هی صبح تا شب، داشتی دعای فرج می‌خواندی، بهتر نبود کنارش می‌رفتی کار هم یاد می‌گرفتی که وقتی آمدم، عصای دستم باشی؟! دوست دارم برای وقتی‌که امام ظهور کرد، همه کاری ازم بربیاید و برای هر کاری توی دم‌ودستگاه حضرت داوطلب بخواهند، بتوانم دستم را بالا بگیرم. | کلام شهید✒️ 🍃 حریم حرم📲 🌱 @mahdihoseini_ir |
رفیق شهید که داشته باشی خیالت راحته که کسی حواسش بهت هست، تو سختی ها تو مشکلات سر بزنگاه خوب بلد هستند دستگیری کنند... شهدا دستگیر هستند، از شهدا مدد بخواهیم دست خالی... 🌱 @mahdihoseini_ir |
برای تعجیل در ظهور بسیار دعا نمایید که گشایش کارهای شما نیز می باشد. (عج)| بحارالانوار📚 🌱 @mahdihoseini_ir |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 فیلم| چرا نگاه به نامحرم به «تیری از تیرهای شیطان» تشبیه شده است؟ 🌱 @mahdihoseini_ir |
▪️اربعین سال ۹۳ به پیاده روی اربعین رفتیم محمدرضا هم خیلی اصرار داشت که بیاید اما گفتیم که بگذار امسال برویم ببینیم اوضاع در چه حالی است تجربه کسب کنیم سال دیگر با هم برویم، چفیه‌ای که دوستش هدیه داده بود را داد تا در حرم امام حسین (ع) تبرک کنم، اما من در شلوغی های حرم گمش کردم و هرچه گشتم پیدایش نکردم و خلاصه برایش یک چفیه خریدم و تبرک کردم، به محمدرضا جریان را گفتم، میدانستم خیلی به چفیه علاقه داشت و از او عذرخواهی کردم اما او در جواب گفت که : فدای سرت من حاجتم روا می شود 🔹وقتی به تهران رسیدیم در مورد حاجتش و چرایی آن از محمدرضا سؤال کردم و او در جواب گفت که اگر چیزی را در حرم ائمه گم کنی حاجت روا می شوی، من حاجتم این است که شهید بشوم تا اربعین سال دیگر زنده نیستم. 😞من خیلی ناراحت شدم و در جوابش گفتم که به عراق میروی؟ گفت جنگ فقط آنجا نیست در سوریه هم هست من در سوریه شهید می شوم. | روایت مادر معزز شهید🖌 🌱 @mahdihoseini_ir |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 اعتراض سران قبایل عرب به جهانگیری 👥جمعی از سران قبایل عرب خوزستان در نشست با معاون اول رئیس‎جمهور به مدیحه‎سرایی استاندار از دولت و جهانگیری اعتراض کرده و گفتند: مردم از گفتار درمانی خسته شده‌اند. اگر به توصیه‌های رهبر انقلاب در مورد خوزستان توجه می‌کردید کار به اینجا نمی‌کشید. @Sh_Aviny @mahdihoseini_ir |
من يَثِقَ بِاللَّهِ يَكفِهِ ما أهَمَّهُ مِن أمرِ دُنياهُ و آخِرَتِهِ هركه به خدا اعتماد كند، خداوند كارهاي دنيا و آخرتش را، كه او را بي قرار كرده اند، كفايت ميكند. (ع) تحف العقول، ص۳۰۴📚 🌱 @mahdihoseini_ir |
👤جوادفروغی از اون آدم‌های حال خوب کنه. بی سر و صدا، مصمم و معتقد به کاری که می‌کنه، یک گوشه رو گرفته و پیش می‌بره. شاید دست تقدیر مقابل دیدگان ملت هم بیاوردش، اما شاید هرگز این فرصت برای خیلی‌هایشان فراهم نشه. اینها ستونند، اوتادند، وجودشون برکت و مایه امید یک ملته، ممنوتیم مرد! 🥇🏆 🌱 @mahdihoseini_ir |
شکر گزاری از نعمت، از خود نعمت بهتر است چون نعمت متاع دنیای فانی است ولکن شکر، نعمت جاودانه آخرت است. (ع)| تحف العقول، ص۴۸۳📚 🌱 @mahdihoseini_ir |
🌸🍃 ای دوست بیا که وقت شادی آمد 🌸🍃 هم عزت و هم نور الهی آمد 🌸🍃 بر خلق خدا رحمت حق نازل شد 🌸🍃 فرزند تقی امام هادی آمد... 🕊🌱میلاد با سعادت دهمین اختر تابناک امامت و ولایت، (ع) مبارکباد 🌱 @mahdihoseini_ir |
💢گفتم: «قول بده منو زود ببری پیش خودت. زندگی بدون تو اصلاً قشنگ نیست.» مهدی حرف‌هایش را زده بود و من حسش را لمس کرده بودم. گفتن این حرف‌ها برای او آسان نبود. می‌دانستم همان‌قدر که شنیدنش برای من سخت است، گفتنش برای مهدی سخت‌تر است. من هم حرف‌هایی برای گفتن داشتم که باید می‌شنید. گفتم: «من هم حرف دارم.» لبخند تلخی زد و گفت: «حتماً حرفات رو گوش می‌کنم.» همۀ احساسم را ریختم توی کلماتم و گفتم: «پیکرت باید سالم برگرده. من یه سنگ صبور می‌خوام.» بغض دوباره امانم را برید و به‌سختی ادامه دادم: «یه قولی باید بهم بدی. قولی که نباید زیرش بزنی.» با تعجب نگاهم کرد. مطمئن بودم نمی‌داند خواسته‌ام چیست و برای چه دارم از او قول می‌گیرم. منتظر بود بشنود. گفتم: «زن وهب روز عاشورا چی گفت؟» نگاهش دقیق‌تر شد و گفت: «خب؟» ادامه دادم: «سلام منو به امام حسین برسون. بگو یه روسیاهی که سراسر عمرش گناهه و پر از تمایلات زمینیه، یه خواسته‌ای داره.» لبخند پرمهرش را نثارم کرد و گفت: «و این آدم زمینی پر از گناه چی می‌خواد؟» گفتم: «شهادت! دعا کن با شهادت برم مهدی.» آمدم نزدیک‌تر؛ طوری که نفس‌هایم به صورتش می‌خورد و گفتم: «قول بده منو زود ببری پیش خودت. زندگی بدون تو اصلاً قشنگ نیست.» نمی‌دانم چرا با اطمینان خاطر گفت: «قول می‌دم.» ادامه دادم: «قبول که می‌خوای بری. ولی آگه رفتی، بی‌معرفت نباشی منو یادت بره به خوابم نیای، منو فراموش کنی.» خندید و گفت: «نه! می‌آم بهت سر می‌زنم.» آهی کشیدم و گفتم: «می‌دونی زندگی بدون تو چقدر سخته؟» سعی کرد دلداری‌ام بدهد با این جملاتش و گفت: «این‌همه شهید رفتن، همسراشون چکار می‌کنن؟ دلت رو بذار کنار اون‌ها. مگه نمی‌گی دوست داری من فدایی حضرت زینب بشم؟» حرف‌هایش را با سرم تأیید کردم و گفتم: «می‌دونم. مُهر مدافع حرم خورده به زندگی‌مون. کنار عکس‌مون هم بخوره خیلی قشنگه. ولی قبول کن سخته برام.» آرام با خودم زمزمه می‌کردم: این گل را به رسم هدیه... تقدیم نگاهت کردم... | برشی از کتاب بی نظیر و عاشقانه ی ، روایت همسر بزرگوار شهید 🌱 @mahdihoseini_ir |