2.21M
هیئت عاشورائیان
شب سوم #محرم
شب #حضرت_رقیه(س)
1402.04.29
تقدیم به #شهید_مهدی_حسینی و نغمه جان نازدانه اش
#امام_حسين(عليهالسلام):
لا تَرْفَعْ حاجَتَكَ إلاّ إلى أحدِ ثَلاثةٍ: إلى ذِي دِينٍ ، أو مُروّةٍ ، أو حَسَبٍ ؛ فأمّا ذو الدِّينِ فيَصُونُ دِينَهُ، و أمّا ذو المُروّةِ فإنّهُ يَسْتَحيي لِمُرُوَّتهِ ، و أمّا ذو الحَسَبِ فيَعْلَمُ أنّكَ لَم تُكْرِمْ وَجهَكَ أنْ تَبْذِلَهُ لَهُ في حاجَتِكَ، فهُو يَصونُ وَجهَكَ أنْ يَرُدَّكَ بغَيرِ قَضاءِ حاجَتِكَ
حاجت خود را جز نزد سه كس مَبَر:
نزد ديندار، يا جوانمرد، يا بزرگ زاده؛
زيــــرا
ديندار، براى حفظ دين خود نيازت را برآوَرَد و
جوانمرد، از مردانگى خود شرم مى كند و
بزرگ زاده، میداند كه تو با رو انداختن به او آبرويت را فروختى و او با برآوردن نيازت، آبروى تو را حفظ میكند .
📚 تحف العقول: ۲۴۷
@mahdihoseini_ir
پدرش را به ملاقاتش آوردند،
خطاب به دخترکان شام فریاد میزد
دیدید گفتم من هم بابا دارم...😭
#حضرت_رقیه(س)🏴
#دختران_شهدا🏴
@mahdihoseini_ir
با نیت باز کنید...😭
التماس دعا دارم...
در عملیات تعویض ضریح حرم حضرت رقیه سلام الله علیها، جمعی از حاضران پس از رسیدن به سنگ مزار ریحانةالحسین علیهالسلام به عزاداری پرداختند.
پ.ن : تاریخ فیلم مشخص نیست.
#حضرت_رقیه(س)🏴
@mahdihoseini_ir
🚩 توصیه سیدحسن نصرالله به آذریهای جهان
◻️ امام جمعه اردبیل آیت الله سید حسن عاملی: در سفر اخیر به لبنان یک توفیق بسیار بزرگ نصیب ما شد و آن ملاقات با سید حسن نصرالله بود. من او را درست مثل مالک اشتر پیدا کردم، هرچه امیرالمومنین(ع) درباره مالک اشتر گفته در وجود او متجلی است.
...در خاتمه به ایشان عرض کردم، در کل دنیا هر کجا آذری حُر و غیور وجود دارد، عاشق شما و شیفته شماست و شما در قلب آذریهای غیور و حسینی جا دارید، چقدر عالی میشود که برای آذریهای جهان پیامی مرحمت فرمایید، سید حسن نصرالله نیز با مدح بسیار بلیغی از نقش مقام معظم رهبری در منطقه و با تبیین خطر عظیمی که با درایت ایشان از منطقه دفع شده است، تأکید کرد «از تمام آذریهای عزیز و غیور میخواهم با تمام توان در خدمت منویات مقام معظم رهبری باشند و ملت ایران توجه کنند که اقتدار ایران اسلامی اطاعت از مقام معظم رهبری است.»
@mahdihoseini_ir
آقا مهدی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_دهم ❤️حالا من هم در کشاکش پاک احساسش، در عالم #عشقم انقلابی به پا شده و م
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_یازدهم
🔺اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زنعمو را از شدت گریه بند آورد. زهرا با هر دو دست مقابل صورتش را گرفته بود و باز صدای گریهاش بهوضوح شنیده میشد.
زینب کوچکترین دخترِ عمو بود و شیرینزبان ترینشان که چند قدمی جلو آمد و با گریه به حیدر التماس کرد : «داداش تو رو خدا نرو! اگه تو بری، ما خیلی تنها میشیم!» و طوری معصومانه تمنا میکرد که شکیباییام از دست رفت و اشک از چشمانم فواره زد.
😔حیدر حال همه را میدید و زندگی فاطمه در خطر بود که با صدایی بلند رو به عباس نهیب زد : «نمیبینی این زن و دخترا چه وضعی دارن؟ چرا دلشون رو بیشتر خالی میکنی؟ من زنده باشم و خواهرم اسیر #داعشیها بشه؟» و عمو به رفتنش راضی بود که پدرانه التماسش کرد : «پس اگه میخوای بری، زودتر برو بابا!»
👌انگار حیدر منتظر همین رخصت بود که اول دست عمو را بوسید، سپس زنعمو را همانطور که روی زمین نشسته بود، در آغوش کشید. سر و صورت خیس از اشکش را میبوسید و با مهربانی دلداریاش میداد : «مامان غصه نخور! اِنشاءالله تا فردا با فاطمه و بچههاش برمیگردم!»
💔حالا نوبت زینب و زهرا بود که مظلومانه در آغوشش گریه کنند و قول بگیرند تا زودتر با فاطمه برگردد.
عباس قدمی جلو آمد و با حالتی مصمم رو به حیدر کرد : «منم باهات میام.» و حیدر نگران ما هم بود که آمرانه پاسخ داد : «بابا دست تنهاس، تو اینجا بمونی بهتره.»
😭نمیتوانستم رفتنش را ببینم که زیر آواری از گریه، قدمهایم را روی زمین کشیدم و به اتاق برگشتم. کنج اتاق در خودم فرو رفته و در دریای اشک دست و پا میزدم که تا عروسیمان فقط سه روز مانده و دامادم به جای حجله به #قتلگاه میرفت.
تا میتوانستم سرم را در حلقه دستانم فرو میبردم تا کسی گریهام را نشنود که گرمای دستان مهربانش را روی شانههایم حس کردم.
🌾سرم را بالا آوردم، اما نفسم بالا نمیآمد تا حرفی بزنم. با هر دو دستش شکوفههای اشک را از صورتم چید و عاشقانه تمنا کرد : «قربون اشکات بشم عزیزدلم! خیلی زود برمیگردم! #تلعفر تا #آمرلی سه چهار ساعت بیشتر راه نیس، قول میدم تا فردا برگردم!»
شیشه بغض در گلویم شکسته و صدای زخمیام بریده بالا میآمد : «تو رو خدا مواظب خودت باش...» و دیگر نتوانستم حرفی بزنم که با چشم خودم میدیدم جانم میرود.
مردمک چشمانش از نگرانی برای فاطمه میلرزید و میخواست اضطرابش را پنهان کند که به رویم خندید و #عاشقانه نجوا کرد : «تا برگردم دلم برا دیدنت یهذره میشه! فردا همین موقع پیشتم!» و دیگر فرصتی نداشت که با نگاهی که از صورتم دل نمیکَند، از کنارم بلند شد.
همین که از اتاق بیرون رفت، دلم طوری شکست که سراسیمه دنبالش دویدم و دیدم کنار حیاط وضو میگیرد. حالا جلاد جدایی به جانم افتاده و به خدا التماس میکردم حیدر چند لحظه بیشتر کنارم بماند.
🚶♂به اتاق که آمد صورت زیبایش از طراوت #وضو میدرخشید و همین ماه درخشان صورتش، بیتابترم میکرد. با هر رکوع و سجودش دلم را با خودش میبرد و نمیدانستم با این دل چگونه او را راهی #مقتل تلعفر کنم که دوباره گریهام گرفت.
✨نماز مغرب و عشاء را بهسرعت و بدون مستحبات تمام کرد، با دستپاچگی اشکهایم را پاک کردم تا پای رفتنش نلرزد و هنوز قلب نگاهش پیش چشمانم بود که مرا به خدا سپرد و رفت.
🚗صدای اتومبیلش را که شنیدم، پابرهنه تا روی ایوان دویدم و آخرین سهمم از دیدارش، نور چراغ اتومبیلش بود که در تاریکی شب گم شد و دلم را با خودش برد.
ظاهراً گمان کرده بود علت وحشتم هنگام ورودش به خانه هم خبر سقوط #موصل بوده که دیگر پیگیر موضوع نشد و خبر نداشت آن نانجیب دوباره به جانم افتاده است.
شاید اگر میماند برایش میگفتم تا اینبار طوری عدنان را ادب کند که دیگر مزاحم #ناموسش نشود. اما رفت تا من در ترس تنهایی و تعرض دوباره عدنان، غصه نبودن حیدر و دلشوره بازگشتش را یک تنه تحمل کنم و از همه بدتر وحشت اسارت فاطمه به دست داعشیها بود.
با رفتن حیدر دیگر جانی به تنم نمانده بود و نماز مغربم را با گریهای که دست از سر چشمانم برنمیداشت، به سختی خواندم.
🌷میان نماز پرده گوشم هر لحظه از مویههای مظلومانه زنعمو و دخترعموها میلرزید و ناگهان صدای عمو را شنیدم که به عباس دستور داد : «برو زن و بچهات رو بیار اینجا، از امشب همه باید کنار هم باشیم.» و خبری که دلم را خالی کرد :«فرمانداری اعلام کرده داعش داره میاد سمت آمرلی!»
کشتن مردان و به #اسارت بردن زنان، تنها معنی داعش برای من بود و سقوط آمرلی یعنی همین که قامتم شکست و کنار دیوار روی زمین زانو زدم...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@mahdihoseini_ir 🕊🌹
به مجلس عزا
با پیراهن سیاه آمدیم
با دل سیاه نشستیم
با روی سیاه اما
برنگردانمان حسین..
#محرم🏴
#سید_مصطفی_موسوی🖌
@mahdihoseini_ir
#پیامبر_خدا(صلیاللهعلیهوآله)
إنّ لِقَتلِ الحُسینِ حَرارَةً فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لاتَبرُدُ اَبَداً.
شهادت #امام_حسین علیهالسلام یک داغ سوزانی است در دل مؤمنین که هرگز به سردی نمیگراید (و هرگز از بین نخواهد رفت).
📚 جامعاحادیث الشیعه، ج ١٢، ص ٥٥٦
#محرم🏴
@mahdihoseini_ir
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت رهبر انقلاب از ماجرای شهادت حضرت عبدالله بن الحسن (علیهالسلام)
@mahdihoseini_ir
6.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پاسخ مهدی رسولی به اهانتکنندگان به #قرآن
🔹بترسید از فریاد هر مسلمان...
@mahdihoseini_ir