آقا مهدی
هَمهی غصِهی یَعقوب همین بود که ای کاش بادهٰا ؛ عَطر که دادند خبر هَم بدَهند ... @mahdi59hoseini
✔️ #خاطره
#شهید_مهدی_حسینی 🍃💛
بهمن 94 در حالی عزم رفتن کرد که بوی خوش روزهای پیروزی انقلاب را برای چندمین بار در زندگیمان تجربه میکردیم. این حس خوشایند مضاعف شد وقتی هنگام بازگشت به سوریه که من انتظار آمدن مهدی را در فصل نو شدن طبیعت میکشیدم، گفت: خانومم آماده باش که آخر اسفند مسافر همون جاده ای میشی که دارم میرم. حال و هوات یه کم عوض میشه.با شنیدن این جمله انگار بهترین خبر دنیا را میشنیدم، ولی همان لحظه به فکر فرو رفتم، واقعا چقدر بی قراری در من نمایان بود که مرا به دیدار در نزدیکترین فرصت، فراخوان میکرد.
خوب مرا شناخته بود. پس از راهی کردنش، چند روز آبرو داری کردم و حرفی نزدم.ولی طاغتم بالاخره تمام شد و شد برنامه هر تماس من با مهدی، سئوال از اینکه کی موعد دیدار فرا می رسد. تفاوت این سفر با سری های قبل در این بود که این بار نغمه را نمیتوانستم ببرم. حالا نصف جانم را باید اینجا میگذاشتم و نصف دیگر را میبردم.
بازی زمان دوباره در فرودگاه شروع شد. پنج ساعت تاخیر و پنج ساعتی که پنج روز گذشت....
#به_نقل_ازهمسرشهید
.
@mahdi59hoseini ~
آقا مهدی
اَز تو تنهـٰـــا وَصفِ دیدٰارَت نصیبِ مٰا شدِه ... @mahdi59hoseini ~
خاطره ای از همرزم شهید مهدی حسینی:
آقا مهدی خیلی راههای حماء وارد بودند یادمه وقتی یه روز جاده اصلی رو میزدند و کسی نمی تونست از اون جاده ها رد بشه ما نیاز داشتیم که از حماء فورا به حلب بریم همه ما رو حواله میدادند به یه نفر که شهر حماء رو از کوچه پس کوچه های تهران بهتر میشناخت.
رفتیم سراغش شرایط و گفتیم بدون درنگ و در کمال فروتنی قبول کرد و جوری مارو از بیراهه برد که فکر نکنم خود اهالی شهر حماء بتونند از اون مسیرا رد بشن...
@mahdi59hoseini ~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞فرزند نابینای شهید مدافع حرم مجید عسگری به یاد پدر، شعر میخواند
دست منو بگیر دیگه دیره...
💐ششم آذر ماه ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم " مجید عسگری" گرامی باد
@mahdi59hoseini ~
آقا مهدی
گام پنجم ❤️درگیرکردن خود باشهید❤️ باور کنید که دوستتون زنده است... باور کنید شمارو می بینه... عکس ز
گام ششم
❤️عدم گناه به احترام شهید
این میشه حجاب.......
این که موقع گناه میدونی،
دوستت حواسش هست😔،پس در حضورش گناه نمیکنی...
یا حداقل کمتر گناه میکنی!!!!!!
یه وقتایی به احترامش
دست از گناه بر میداری و این فوق العاده حس شیرینی هست😊😊😊😊
باور میکنی عالم محضر خداست......
زیر نگاه خدا گناه نمیکنی....
زیرنگاه اولیاء خدا گناه نمیکنی....
زیر نگاه شهدا گناه نمیکنی...
خیلی سخته...😞
ولی کم کم با ترک گناه های کوچیک
میشه به بزرگ هاش و سختاش هم رسید إن شاء الله🍀🍀🍀
بالاخره باید از یک جایی شروع بشه دیگه🙂🙂🙂
ادامه دارد................
با ما همراه باشید🌷🌷
یاعلی✋✋
🆔 @mahdi59hoseini
🍃🍃🍃🍃🍃
داشت میگفت :
« یکی از یارای امام صادق _ علیه السلام _ مشروب خورده بودن ، در حال تلو تلو خوردن از کوچه رد میشدن که متوجه حضور امام صادق _ علیه السلام _ توی کوچه شدن ، خجالت کشیدن و دویدن که امام صادق _ علیه السلام _ رو نبینن ، کوچه بن بست بود این آقا سرشون رو چسبوندن به دیوار تا امام رد شن ...
امام صادق _ علیه السلام _ اومدن از پشت سر زدن به شونه ی اون مرد و گفتن : حتی وقتی گناه کردی از ما رو برنگردون ... »
😔😔😔😔
🆔 @mahdi59hoseini
گفتم کجا؟گفتا به#خون🕊
گفتم سبب؟گفتا#جنون🕊
گفتم چه وقت؟گفتا#کنون🕊
گفتم نرو...خندید و رفت😞
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🆔 @mahdi59hoseini
هدایت شده از آقا مهدی
❞#قرارهرشبما❝
فرستـادن پنج #صلوات
به نیت سلامتی و
تعجیل در #فرجآقاامامزمان«عج»
#صلوات
#هدیہبہروحمطهرشهید
#آقامهـدی_حسینی 🌷
آقا مهدی
با دردّ اشتیاق تو در وادی جنون لیلی بهانه کرده و مجنون گریسته .. @mahdi59hoseini ~
خاطره همسر شهید مهدی حسینی:
اردیبهشت ماه سال نود چهار بود قرار شد من و نغمه خانم بریم دیار صبر و استقامت دل تو دلم نبود.
من برای دومین بار بود سوریه
می رفتم و همه جای اون سرزمین و تو ذهنم مرور می کردم نمی دونم چه تاریخی بود که آقا مهدی زنگ زد گفت: فردا بیاین فرودگاه امام
و با فلانپرواز بیاین. هیچ وقت یادم نمیره اون شب تا صبح خوابم نبرد خیلی خوشحال بودم که دوباره قسمت شد برم زیارت عمه جان زینب و دردانه ابا عبدالله سریع آماده شدیم و ساعت یک بود رفتیم سمت فرودگاه و خوشبختانه پرواز تاخیر نداشت و ساعت هفت و نیم ٬هشت بود که هواپیما نشست و منو نغمه خوشحال از اینکه مهدی جان رو بعد دو ماه می بینیم وقتی رسیدیم از پله های هواپیما پایین می اومدم یه دنیا غم و اندوه اومد تو دلم نمی دونم چرا این حس به من دست داد .
رفتیم سمت ماشین ها و سوار شدیم نغمه جان همش می گفت مامان بابا کجاست؟؟؟؟
کی میاد؟؟ منم همش جواب
می دادم الان!!! تا اینکه ماشین ایستاد و ما پیاده شدیم وقتی از در ورودی فرودگاه وارد شدیم 🌹🌹مهدی جان اونجا منتظر ما بود چه لحظه ای زیبا بود نغمه پرید بغل مهدی بعد از سلام و احوال پرسی رفتیم سمت ماشینی که برای آماده کرده بودن
ادامه دارد ...
@mahdi59hoseini ~
سلام آقا 🔅
" يــا صاحـــب الـــزمــــان "
آقاي مـن !
مــولاي مـن !
از قـديــم گفته انـد :
" خلايـــق هــرچه لـــايــق " بي راه نگـــفـته انــد .
اقرار مـــي ڪنيم هنوز ليـــاقت حضور در محـــضر شما را پيدا نڪرده ايــــم
ڪه اگرغيـــر از اين بـــود
هم اينـــک در زمان ظهـور و در حـــضور شما به سرمي برديـــم .
" از ماســت ڪه برماســــت "
آري، ما مـــستحق بلــــاي غيبـــتيـم ؛
سزاوار چنــيـن سرنوشــتي هستـــيم ؛
تــو را نخواســته ايم ؛ به بي امامـــي " عــادت " ڪـرده ايم ؛
هنــوز باورمان نــشــده
" تا نيايي گره از ڪـار بشر وا نــشــود "
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
[ @mahdi59hoseini |آقامهدی]
❤️ و ما خلقت الجن و الانس
الا لیعبدون ❤️
" جن و انس را فقط برای این آفریدم
که مرا بپرستند"
#ذاریات_56
🖊هدف از خلقت،عبادت وبندگیست و این ما هستیم که به خداوند نیاز داریم و باید خودمان را با او هماهنگ کنیم تا زندگی مان رنگ و بوی خدایی بگیرد...❤
🆔 @mahdi59hoseini
هدایت شده از آقا مهدی
❞#قرارهرشبما❝
فرستـادن پنج #صلوات
به نیت سلامتی و
تعجیل در #فرجآقاامامزمان«عج»
#صلوات
#هدیہبہروحمطهرشهید
#آقامهـدی_حسینی 🌷
🔅ای امام زیبایی ها! سلام.
💠ماه اخر پاییز است، می بینی؟ گویی او هم منتظر است. ابرهایش را بنگر،
🍂برای دوری از تو اشک می ریزند. برگ ریزان برای توست؛ او هر سال به امید آمدنت زمین را فرش می کند. چشم برگ ها به آسمان خیره مانده، بلکه منت نهی و بر سرشان قدم گذاری. درخت هم عریان می شود تا وقتی تو می رسی، لباس نو بر تن کند و سبز بپوشد.
🔶ولی آقای من؛ بین پائیز و بهار، تنها یک زمستان فاصله است. اما بین من و تو جاده ای بی انتها به نام #انتظار. من مسافر این جاده ام. جمعه منزلگه من است و اشک، تنها دارایی ام. هر کجا تو باشی، مسیر زندگی من از همان می گذرد.
💠مولای من؛ می ترسم از خزان. نکند تو نیایی و قلب من در این جمود یخ زده منجمد شود! و در این راه، پیش از آنکه به تو برسم، چشمانم به راه سپیدت خیره بماند و تو را ندیده بمیرم!
🔸راه به تو دور و بی نهایت شده است🔸
🕊اللهم عجل لولیک الفرج 🕊
@mahdi59hoseini
گاهی فکر میکنم ، من آخرین سرباز میدان هستم ، که بی خبر از قطع نامه ، هنوز میجنگد ! گاهی پشت سرم را که نگاه میکنم ، خیلِ عظیم نیمه جان ها را که میبینم ، عده ای که به خاکی زده اند و عده ای که به خاک افتاده اند ، گاهی دلم تنگ میشود ! برای آن چهره های خونین که روزی کنار ما بودند و حالا چقدر جلو افتاده اند ، یا نه ! چقدر ما از آنان عقب افتاده ایم ! و فکر میکنم به کسانی که انتهای مسیر به انتظار ما ایستاده اند ! همان ها که چشم به ما و مسیرشان دوخته اند ! از رسولِ خدا تا شهدا همه و همه چشم به ما دارند ! که در این مسیرِ طی شده ، کی و کجا کارمان را ، ماموریتمان را به اتمام برسانیم و به آنها ملحق شویم ! حاج احمد متوسلیان را بگو ! او که انتهای افق ، با پرچم لااله الا الله به انتظار ما ایستاده ؛ امام و شهدا که در قهقه مستانه شان عندربهم یرزقون اند و نیم نگاهی هم به ما دارند ، و میبینم که گاهی جنود الله را امام ، به یاری ما میرساند ! آن زمان که از فرط خستگی از راه میمانیم ، می آیند و به راهمان می آورند ! می آیند که به بیراهه نرویم. چقدر این خیابان ها ، شهدا را کم دارند ! چقدر بعد از شهدا ما جنگیدیم ، همینجا ، همین کوچه و خیابان ها ، چه خرمشهر ها که فتح کردیم و چه فتح الفتوح هایی که هنوز مانده ! نمیدانم ! آقا روح الله ، ما سربازانِ آخرِ توییم ! همان تهِ صف نشین ها ، همان ها که هیچ کجای این کره ارض ، مجالِ به میدان رفتنه شان را نمیدهد ، اما ما که میدانیم ! تو هنوز امید به ما داری .. و ما هنوز چشم به تو ! بقیه را نمیدانم! اما من ، توی آن هیاهوی برزخ ، دنبالِ تو میگردم ! که بیایم و یک دل سیر برایت اشک بریزم ، بیایم و از همه ی این سال ها بگویم ، بگویم و تو دست نوازش به سرم بکشی و بگویی که همه ی درد هایمان را دیده ای ! همه ی طعنه ها را ،همه ی زخم زبان های کاری را که به دلمان نشست ! همه ی خنجرها که به سینه نشست ! همه ی بعد از تو نبودن ها را ، همه ی بعد از تو جنگیدن ها را ...گاهی فکر میکنم ، من آخرین سرباز میدان هستم ، که بی خبر از قطع نامه ، هنوز میجنگد ! یعنی همین قدر تنها ، همین قدر مصمم !
.
@mahdi59hoseini ~
❤️ ا یحب احدکم ان یاکل
لحم اخیه میتا❤️
سوال:چرا قرآن،غیبت دیگران را
به خوردن گوشت برادر مرده
تشبیه کرده است؟
🖊
جواب:
1:🌹مرده روح ندارد تا از خود دفاع کند، و شخصی هم که مورد غیبت قرار میگیرد،حضور ندارد تا از خود دفاع کند
2:🌹غیبت،ریختن آبرو است
آبرو که رفت دیگر قابل جبران
نیست،همانگونه که اگر گوشت مرده آکنده شود قابل جبران نیست
3:🌹گوشت به تدریج رشد میکند ولی به یکباره خورده میشود،آبرو هم به تدریج جمع میشود ولی غیبت کننده به یکباره آن را میریزد
#حجرات_12
🆔 @mahdi59hoseini