💢 از درو دیوار صدا در اومد از سلبریتی بیصرفه یک پیام تسلیت در نیامد!
🔹 حداقل برای حفظ ظاهر مثل منتظرالسلطنه این اقدام ترو.ریستی رو محکوم میکردید که صفتون از گروهک منافقین جدا بشه!
✍ حمید خراسانی
#شهدا🌱
@mahdihoseini_ir🌹🕊
🍃🌺 انواع شهید
مَن قُتِلَ دُونَ أهلِهِ ظُلما فهُو شَهيدٌ، و مَن قُتِلَ دُونَ مالِهِ ظُلما فهُو شَهيدٌ، و مَن قُتِلَ دُونَ جارِهِ ظُلما فهُو شَهيدٌ، و مَن قُتِلَ في ذاتِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ فهُو شَهيدٌ
🌷هركه در راه دفاع از خانواده خود به ستم كشته شود، شهيد است و
🌷هركه در راه دفاع از مال خود مظلومانه كشته شود، شهيد است و
🌷هركه در راه دفاع از همسايه خود به ستم كشته شود، شهيد است و
🌷هركه به خاطر خداوند عزّ و جلّ كشته شود، شهيد است.
#شهدا🍃
#پیامبر_اکرم(ص)|
📚 كنز العمّال : ۱۱۲۳۷
eitaa.com/joinchat/1350369280Cba31a11fa4🌹🕊
تا قیامتـــ
هـــم از #شهدا بنویسیم...
جبران یڪـــ لحظہ غــــم فرزندان آنها نمے شود...
#نغمه
#شهید_مهدی_حسینی🌱
📝وصیتنامه [اَش] خیلی کوتاه است، اما من برداشت خودم را از آن دارم و واقعا زیباست. اینکه جایی میگوید پیرو خط رهبری باشید که راه درست و راه #امام_زمان (عج) است، میگویند شهید به شهود میرسد و این وصیتنامهها از دست کسانی به ما رسیده که به شهود رسیدهاند. ایشان در وصیتنامه خود میگوید که قطعا راه امام زمان پیروی از ولایت است. راهی که ما در نماز میگوییم اهدناالصراط المستقیم. جای دیگری از وصیتنامه میگوید که خدا میداند در دلم چه غمها و غربتی از این سید مظلوم من و امثال من را آزار میدهد. یعنی اینکه اگر از غربت حضرت آقا ناراحت باشیم در کنار #شهدا هستیم.
#شهید_محمد_حسین_حدادیان
روایت مادر معزز شهید
@mahdihoseini_ir🌹🕊
مقام معظم رهبری :
امروز هرکس که نام #شهدا را کوچک بدارد و حرکت عظیم #شهادت در کشور ما را نادیده بگیرد و تحقیر کند، به تاریخ این ملت #خیانت کرده است.
۱۳۸۰.۰۸.۲۰
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir🌹🕊
آقا مهدی
🍃🌟🌙🍃¤•¤•¤•••--- #کرامات_و_معجزات_شهدا #عاشق_شده_ام! 🔹قسمت نهم🔸 🌟لحظات پایانی شلمچه بود... خوب یاد
🍃🌟🌙🍃¤•¤•¤•••---
#کرامات_و_معجزات_شهدا
#عاشق_شده_ام!
🔹قسمت دهم🔸
من و دو سه نفر از بچه ها جلو حرکت میکردیم تا اینکه یکی از بچه ها را دیدم که کیسه پلاستیک به دست داشت به طرف یادمان برمیگشت! گفتم کجا؟
✨گفت می خواهم از خاک شلمچه برای عزیزانم سوغات ببرم.
گفتم اجازه میدهی من هم همراهت بیایم،
گفت اشکالی ندارد.
من از بچه ها جدا شدم، آن ها به طرف ماشین رفتند و من با او دوباره مسیر آمده را برگشتم.
نمی دانم چه اتفاقی افتاد... اما می دانم من عنایت #شهدا را آنجا دیدم که دلشکستگی را در حقیقت اشک های متبرکم فهمیدند و مرا دوباره طلبیدند.
😭💔❣
او که مشغول جمع کردن خاک در کیسه پلاستیک شد، من در زیر همان تلویزیون که تصویر حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام را نشان می داد و حاج سعید نوحه می خواند... کفش هایم را درآوردم و به سجده افتادم: «اللهم لک الحمد و حمد الشاکرین...»
هق هق گریه امانم نمی داد 😭
گریه کردم و خاک را دیدم که غرق در اشک های من شد و آنگاه بود که من کربلایی شدم...
💔من آنجا از #امام_حسین دوباره آغاز شدم، آنجا عطر سیب را از نفس های زخمی خاک گرفتم، من به آرزویم در غربت غروب #شلمچه رسیدم و شهدا مرا شرمنده مهربانی شان کردند...
پایان 💐
🌍Anaj
@mahdihoseini_ir
---•••¤•¤•¤🍃🌟🌙🍃
بسم الله الرحمن الرحیم
.
📍داستان کوتاه برادرم بود | قسمت اول
.
-در زندگی افراد کمی این اتفاق می افتد که شخصی همچون برادر بزرگتر یا حتی شبیه یک فرشته دستمان را بگیرد و از زمین بلند کند.
.
-من علی ام،
اهل کشور سوریه و علوی.ما علوی ها برای حفظ جانمان به شمال سوریه کوچ کردیم و با کُرد های سوریه زندگی کردیم.
برای حفظ جانمان شیعه بودن را مخفی کردیم و خیلی آسیب های اعتقادی دیدیم. تا حدی که بانوان ما حجاب درستی ندارند و اکثر ما نماز و روزه و بقیه احکام الهی را انجام نمیدهیم.
.
-بیست ساله بودم که سوریه، کشور زیبا و عزیزم ظهور داعش را در خود دید.من همچون جوانان دیگر برای دفاع از کشور قیام کرده و روبه روی دشمن تکفیری سینه سپر کردیم.
.
-فرماندهان نظامی زیادی داشتم،عراقی،سوری.چون در معاونت های زیادی فعالیت کردم از عملیات تا نیروی انسانی از اطلاعات تا پشتیبانی.
اما برادر من سید مهدی جور دیگری بود.اهل آسمان بود.انگار بعد از دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله آمده بود تا من را نجات دهد.
این صحبت های من گرچه نمیتواند بگوید سید مهدی که بود اما از فداکاری های او میگویم...
.
📎ادامه دارد ...
(این مقدمه اولین قسمت از داستان کوتاه برادرم بود تقدیم نگاهتان شد)
.
#داستان_کوتاه #شهید #شهدا #شهادت
#شهید_مهدی_حسینی #شهیدمهدی_حسینی
#آقامهدی #سوریه #علوی #نجف
#امام_حسین ع #یازهرا س #یارقیه س
#تمنای_بی_خزان
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
آقا مهدی
بسم الله الرحمن الرحیم . 📍داستان کوتاه برادرم بود | قسمت اول . -در زندگی افراد کمی این اتفاق می افتد
بسم الله الرحمن الرحیم
.
📍داستان کوتاه برادرم بود | قسمت دوم
.
معرفی ام کردند به یک شهر دیگر. حماة، تقریبا مرکز لجستیک جنگ بود. شنیده بودم فرمانده اش ایرانی است.
با نامه معرفی رسیدم به بلدیة. نامه را به نگهبان نشان دادم، نگاهی به من کرد: قبلا تو حلب دیدمت چرا اینجا امدی الان؟
جواب درست و حسابی به او ندادم وارد شدم به سمت دفتر فرماندهی حرکت کردم.
.
درب را زدم و اجازه ورود خواستم. مَردی تقریبا ۴۰ ساله با ریش های حنایی و با لبخند زیبا سلامم کرد. حدس میزدم سید مهدی است.
-سید مهدی نامه معرفی ام آوردم. از حلب می آیم.
نامه را گرفت.
حدسم درست بود.
گفت دنبالم بیا. وارد یک اتاق دیگر شدیم.
+ابوسعید نیروی جدیدی که میخواستی. کار را برایش توضیح بده که خیلی وقت نداریم.
.
سید مهدی ایرانی بود که تقریبا ۳۰۰ نیروی اجرایی و ۵۰ نیروی اداری داشت که همگی عرب بودند.
عرب از عرب حرف شنوی ندارد. نمیدانم چطور سید مهدی ۳۵۰ نیروی عرب را مدیریت میکرد.
.
تمام سعی ام این بود که بدون حاشیه کار کنم و تا حدی هم موفق بودم. سید مهدی صدایم زد.
+علی به دفترم بیا.
وارد دفترش شدم.
+بنشین، راحت باش.
شروع کرد به صحبت:
+علی از خودت بگو؟
-چه بگویم سید مهدی؟
+کجا کار میکردی؟ کارت چه بود؟ پدر و مادرت کجان؟
- ۲۴ ساله و شیعه. علوی مذهب. و قبل از جنگ کار خاصی نداشتم بعضی مواقع با ماشین پدرم مسافرکشی میکردم. علاقه ورود به ارتش را داشتم که جنگ شد. پدر و مادر هم الان در دمشق هستند.
شروع کرد به حرف زدن. من باب اعتقادم.
میدانم چرا این حرف ها را زد. من به نماز جماعت نمی رفتم و نشانه ای از اسلام در من نبود. حرف هایش عجیب به دلم نشست. بماند که چه گفت و چه شنیدم.
.
شب بود. باید با سید صحبت میکردم. چراغ دفتر روشن بود. از پنجره دیدم بیدار است، روی زمین نشسته بود و چیزی یادداشت میکرد. درب زدم و اجازه ورود خواستم.
سلام و احوال پرسی کردیم.
معذرت خواهی کردم بابت اینکه بد موقع کارش دارم.
-صحبتی دارم با شما فرمانده.
از جا بلند شد، دفتر را روی میز گذاشت.
+چایی میخوری؟
-بله حتما ممنونم.
استرس داشتم، نمیداستم چطور بیان کنم خواسته ام را.
اصلا چرا به سید؟ چرا باید سید را پناه خودم ببینم؟
.
📎ادامه دارد ...
(دومین قسمت از داستان کوتاه برادرم بود تقدیم نگاهتان شد)
.
#داستان_کوتاه #شهید #شهدا #شهادت
#شهید_مهدی_حسینی #شهیدمهدی_حسینی
#آقامهدی #سوریه #علوی #نجف
#امام_حسین ع #یازهرا س #یارقیه س
#تمنای_بی_خزان
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
📞••
از #شهدا
به جامانده ها؛💔
هنوز هم #شهادت مےدهند !
اما بہ "اهل درد"
نه بے خیال ها
فقط دم زدن ازشهـدا
افتخار نیست...
باید زندگےمان،
حرفمان، نگاهمان،
لقمه هایمان، رفاقتمان
هم بوے #شـهدا بگیرد...
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir