eitaa logo
آقا مهدی
3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
96 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
سرعت رسیدن رزق به کسی که به دیگران غذا می‌دهد از سرعت حرکت چاقو در کوهان شتر بیشتر است رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله الکافی، ج ۴، ص ۵۱ @mahdihoseini_ir
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 جانباز شیمیایی مدافع حرم تکاور پاسدار ستوان دوم علی خاوری از استان همدان پس از مدتی تحمل رنج و جراحت جانبازی به جمع رفیق های شهیدش پیوست. شهادت گوارای وجودش🌹 🖥 @mahdihoseini_ir |
🤲التماس دعای شهادت زیر درخت انار منزل خودش یک درخت انار داشت. این آخریها، قبل از ماه رمضان که برود توی کما، خیلی دو نفری می نشستیم زیرش و با هم صحبت می کردیم. یک بار زیر همان درخت انار بهش گفتم : مادر، من خیلی برای تو دعا می کنم. خیلی نذر می کنم مریم هم خیلی برای تو دعا می کنه. همه ی عالم و آدم دارن برای شفای تو دعا می کنند، اما تو هم باید بخواهی. خودت هم از خدا بخواه که اِن شاءالله بیماریت خوب بشه - مادر، این چیزها رو از من نخواه. دلم نمی خواد دیگه به این دنیا آلوده بشم من باید ده سال پیش از این ها می رفتم. همون جایی که کنار آمبولانس داشتم مریض می بردم و بغلم خمپاره خورد، همون جایی که گلوله ی خمپاره توی لوله گیر کرد و ترکید؛ من فقط یک متر باهاش فاصله داشتم، همون موقعی که محمد رو با دو شکا زدن و من با فاصله ی یکی، دو متری کنارش بودم. یکی از اون گلوله هام باید به من می خورد. من کم کم سه بار می تونستم شهید بشم، خب سعادت نداشتم، نشد. اما انگار الآن خدا برای من خواسته، من رو نگه داشته این دردها و مریضی ها رو بکشم تا پاک بشم، بعد ببردم. گریه می کرد و می گفت : رضا که دیگه بچه بود. من از رضا چی کم داشتم؟ چرا من موندم و اونا رفتن؟ یادته آقانصرالله گفت من تو رو از راه میندازم؟ انگار واقعا انداختها! - مادر، تو زین العابدین منی، تو رو خدا این حرفها رو نزن. من دوست دارم تو باشی برای لبنان، برای فلسطین. حمیدجان! ما هنوز خیلی کار داریم. تو باید باشی مادر. . . . "شکست عهد من و گفت هرچه بود گذشت به گریه گفتمش آری ولی چه زود گذشت بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید، بهار رفت و تو رفتی و هرچه بود گذشت." (دست نوشته شهید) تقریبا چند روزی بعد از این که از پا افتاده بود، رفت توی کما. دیگر نگذاشتم مثل حاج آقا بیمارستان ببرندش. توی خانه ی خودش خواباندیمش. خود مریم تمام کارهایش را بلد بود. منتها مرتب متخصص های مختلف می آوردیم بالای سرش. کلیه، ریه و دستگاه گوارشش را چک می کردیم که حداقل از این بابت ها مشکلی نداشته باشند. غذا و داروهایش را لوله گذاشته بودیم و از راه بینی بهش میدادیم. یک دکتری از آلمان آمده بود ایران. توی اقدسیه ی تهران می نشست. مریم و حاج محمد طاهری عکس ها و آزمایش هایش را برده بودند که ببیند و نظر بدهد. گفته بود کار تمام است. دیگر هیچ کاری نکنید. پنج روز تا یک هفته بیشتر زنده نیست. گفته بوده : "این آقا زودتر از اینها باید می رفته." و همان هم شد. حمید، تنها یار و یاورم بعد از تحمل دو سال درد و رنج، ۲۱ اسفند ۷۹ رفت پیش برادرهای شهیدش... 📖برشی از کتاب مگر چشم تو دریاست!| جانباز به روایت مادر معزز (ام الشهدا) 🖥 @mahdihoseini_ir |
بسم الله الرحمن الرحیم 🌱مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا 🍃برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند، پس برخی پیمان خویش گزاردند (و بر آن عهد ایستادگی کردند تا به راه خدا شهید شدند مانند عبیده و حمزه و جعفر) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند (مانند علی علیه السّلام که در کوفه به محراب عبادت شهید گشت). آیه 23 سوره احزاب🌹 @mahdihoseini_ir
📍قسمتی از شهید مهدی حسینی تو شاهد باش که به یاد علی اکبر جوانمان را فرستادیم. درست که به پای جوانان بنی هاشم نمی رسد اماتو قبول کن این قربانیان و فدائیان عشق حریمت را... شهادت:12مهر1395(مصادف با اول محرم الحرام) 🖥 @mahdihoseini_ir |
دِل است دگر ، یک دفعه تنگ میشود از این دنیا.آنوقت است که به دادش میرسد... 🌷🍀 اسماعیل حیدری ، مهدی حسینی 🖥 - 💻 - 📱 🌐 @mahdihoseini_ir |
🌱تو به ما جرأت طوفان دادی ... @mahdihoseini_ir