eitaa logo
آقا مهدی
3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
95 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید عبدالحسین برونسی - استاد حسن رحیم پورازغدی..mp3
1.31M
🎙وصف در کلام استاد حسن رحیم پور ازغدی | دعای شهید برای رهبرمعظم انقلاب 📲 @mahdihoseini_ir
اَلمُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ وَ المُنافِقٌ قَطِبٌ غَضِبٌ. مومن شوخ و بامزه است و منافق اخمو و ترشرو است. |تحف العقول، ص۴۹ 📲 @mahdihoseini_ir
❤️برای دلتان درب بسازید... چقدر خوب است که انسان طالب موعظه باشد یا کسی آدم را موعظه کند. وقتی خدمت عالم بزرگ و نورانی می رسید، تقاضای موعظه کنید. نجاری خدمت آیت الله اراکی رسید و تقاضای موعظه کرد. آقا فرمودند: چه کاره ای؟ گفت: نجارم. فرمودند: برای دلت درب ساخته ای؟ اگر برای دلت درب نساختی، یک درب برای دلت بساز که غیر خدا به دلت راه پیدا نکند. ما پیرمردها دیگر دلی برایمان نمانده، خوش به حال شما جوان ها! شما الان می توانید برای دلتان درب بسازید، درب آهنی ای بسازید که کسی نتواند وارد دل شما شود. کسانی که سن شان بالا رفته، دیگر زمین دلشان خراب است، البته نه کسانی که خوب هستند و هدایت شدند، آنهایی که هدایت نشدند و شیطان پیشانی آنها را بوسیده است. چون در روایت است آنهایی که چهل سال عمر کرده اند ولی با خدا ارتباطی برقرار نکرده اند، شیطان پیشانی شان را می بوسد و می گوید: "تو دیگر هدایت نمی شوی" تا چهل سال امید است که انسان آدم شود، اگر چهل سال بگذرد هرچه به او بگویند مثل این است که به دیوار گفته اند و اثری ندارد. تا جوان هستید، نگذارید دلتان خراب شود. در محضر خوبان| مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی (رحمة الله علیه) 📲 @mahdihoseini_ir
بالاخره آنچه منتظرش بودیم فرارسید. شرایط فراهم شد با منصوره خانم و بچه‌ها به سوریه برویم. از این‌که می‌توانستم پس از آخرین دیدار سختم، بار دیگر مهدی را ببینم؛ دل توی دلم نبود. نغمه بی‌قرار بود و دائم می‌گفت : «بابا رو کی می‌بینم؟» قبل از رسیدن، به منصوره گفتم : «دوست دارم وقتی می‌رسیم، احساست را بگویی!» او به محض گذاشتن پاهایش روی زمین گفت : «بوی غربت عجیبی می‌آید!» درست همان حس و حال من بود زمانی‌که وارد دمشق شدم. اما حالا این حال و هوای غربت، با دیدن مهدی تشدید شده بود. ❤️مثل همیشه لباس‌هایش مرتب بود. چشمان رنگی مهدی در هاله‌ای از رنگ سبز دیده می‌شد. همیشه گفته بودم : «هر لباسی می‌پوشی، چشمانت همان رنگی می‌شوند.» | عاشقانه همسر شهید 🌱راه حسینی ادامه دارد ... 🆔 eitaa.com/mahdihoseini_ir 🆔 twitter.com/mahdihoseini_ir 🆔 instagram.com/mahdihoseini_ir
🕊نشانه شهادت زود جوش می‌آورد. آن صبری که بقیه داشتند او نداشت. همیشه هم می‌گفت : «شهدا نشانه دارند که من ندارم. پس شهید نمی‌شوم!» دو ماه پیش از شهادتش به طور غیر منتظره‌ای صبور شده بود، آن‌قدر که من سر به سر او می‌گذاشتم تا فریادش را بشنوم، اما هیچ فریادی نمی‌زد. دلم می‌خواست فریاد بزند تا آن نشانه‌ای که می‌گفت را هنوز هم نداشته باشد. به پدرش هم گفتم : «اگر اجازه بدهید ابوالفضل به سوریه برود، شهید می‌شود.» حاج آقا گفت : «به دلت بد راه نده، او رفقای خود را دیده که شهید می‌شوند، عرفانی شده است. بعدا خوب می‌شود.» مرتبه آخر به مادرش هم گفتم، او هم قبول داشت. به ابوالفضل گفت : «چگونه این‌قدر صبور شده‌ای؟ چرا به مهدی چیزی نمی‌گویی؟» ابوالفضل گفت : «بگذار بچه خوشحال باشد و این روز‌های آخر از پدرش خاطره بدی در ذهن نداشته باشد.» راوی: همسر شهید| منبع : فاش نیوز 📲 @mahdihoseini_ir
آقا مهدی
بالاخره آنچه منتظرش بودیم فرارسید. شرایط فراهم شد با منصوره خانم و بچه‌ها به سوریه برویم. از این‌که
🔹روز‌های اول [سفر سوریه] مهمان خانواده پورهنگ (۱) بودیم. آن شب حرف از شهید باغبانی و بقیه شهدا بود. دلم حسابی گرفت. یاد جنوب رفتن‌ها و حال و هوای شهدا افتادم. در طول جنگ کسی فکرش را نمی‌کرد که یک روز سرزمین‌های نور خطه جنوب و غرب کشور، میعادگاه شهدا شود. ☺️یادم آمد دو سال پیش که جنوب رفتیم، مهدی خیلی حرف‌ها به نغمه زد تا وی را با فرهنگ شهادت آشنا کند. حالا حرف از شهدای غریب مدافع حرم بود. 💔غربت بچه‌ها این‌جا عجیب دیده می‌شد. دور بودن از خانواده خودش مسئله‌ای بود؛ اما در سرزمین خود نبودن، حرفی دیگر. از همه مهم‌تر این‌که به دلایلی هنوز نباید خیلی حرف‌ها مشخص می‌شد. با خود می‌گفتم : «هرگاه جنگ سوریه تمام شود، این سرزمین هم مثل جنوب و غرب می‌شود. قدم که برمی‌داریم، می‌گویند، این طرف شهید باغبانی و آن طرف شهید صدرزاده به شهادت رسیده است. این‌جا قدم‌گاه شهدا است، با وضو وارد شوید.» |به روایت همسر معزز| برشی از کتاب تمنای خزان -------------------------------- ۱) به دلیل نفوذ دشمن، در سوریه مسموم و در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ در بیمارستان بقیه الله تهران براثر شدت مسمومیت به شهادت نائل آمد. برادر خانم این شهید معزز هم از فرماندهان در سوریه بود که در ۱۳ بهمن ۱۳۹۸، در سوریه به شهادت رسید و دشمن سنگدلانه سر و دستش رو از بدنش جدا کرد. مزار این دو عزیز در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران است. 🖥 @mahdihoseini_ir
حجاب تو کوبنده تر از خون من است... |شهید رمضانعلی شیرازی|سفارش برادرانه 📲 @mahdihoseini_ir
۲۷ سال پیش خداوند به من و همسرم، مریم خانم را به امانت دادند. نگاه ما این طور است که همه فرزندان از برکات و مال خداوند هستند و همین رسیدن به مفهوم مشیت الهی را برای ما سهل می‌کند و برای این داغ به ما صبر می‌دهد. مریم خانم از سنین نوجوانی بینش و بصیرت ویژه ای داشتند. در شیراز کانونی بود به نام رهپویان وصال که ایشان زمان اوقات فراغتشان در آنجا مشغول مطالعه و بحث های سیاسی و اجتماعی و عقیدتی با هم سن و سالانشان می‌شدند. برای نخستین بار از طرف همین کانون به اردوی راهیان نور رفتند و دلدادگی به سلوک شهدا از همین سفر معنوی در دل او شکل گرفت. خود ایشان بارها به من گفتند که این سفرها برایشان معنویتی دامن‌گیر داشته است. با شوق و برای خدمت به این اردوها می‌پیوست. کتاب زندگینامه شهدا را تهیه می‌کرد و دیگران را هم تشویق به خواندن آن‌ها می‌کرد. در طول این سفرها رویاهای صادقه‌ای هم دیده بود که شرح آن جایز نیست اما بعدها این خواب‌ها برای ما تعبیر شد. شرط خدمت به محرومان در انتخاب رشته دانشگاه از همه چیز برای او پر رنگ‌تر بود. وقتی پرستار شد و توفیق خدمت به بیماران را پیدا کرد با شوق شروع به پیشرفت در رشته تحصیلی اش کرد. به طوری که توانست در بخش آی سی یو کمک حال پزشکان متخصص و بیماران نیازمند مراقبت‌های ویژه شود. | پرستار بیمارستان شهید رجایی شیراز که چندی پیش براثر ابتلا به ویروس منحوس به شهادت نائل آمد. کودک تازه متولد شده ایشان هم متاسفانه چند ساعت بعد از متولدشدن به رحمت خدا رفته و به مادرشهیدش پیوست. روح این بانوی نمونه ی راه خدمت شاد.🌷 📲 @mahdihoseini_ir
أصلُ الصَّبرِ حُسنُ اليَقينِ بِاللّهِ. ريشه صبر، داشتن يقين راستين به خداست (ع)| غرر الحكم، حدیث 3084 📲 @mahdihoseini_ir
همه ‌ی ما روزی غروب خواهیم کرد، کاش آن غروب را بنویسند شهادت . . . 🌱راه حسینی ادامه دارد ... 🆔 eitaa.com/mahdihoseini_ir 🆔 twitter.com/mahdihoseini_ir 🆔 instagram.com/mahdihoseini_ir
❤️🍃 🌷سر قبر نشسته بودم… باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود : شهید مصطفی احمدی روشن... از خواب پریدم. ✨مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم. بعد از خوابم را برایش تعریف کردم. 😉زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره… ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که کی شهید می شی مصطفی؟ مکث نکرد، گفت : سی سالگی… ⛈باران می بارید شبی که خاکش می کردیم… 📲 @mahdihoseini_ir
👤فردی بسیار صبور بود و همیشه لبخند بر لب داشت. بسیار وابسته بـه پدر و مادر و خانواده بود و محبت و مهربانی به اطرافیانش خصیصه بارز ایشان به حساب می آمد. در بین خانواده، آشنایان و دوستانش از محبوبیت خاصی برخوردار بود و دلسوزی خاصی نسبت به همه اعضای خانواده بویژه خواهرانش داشت. به گفته اطرافیانش او با همه اقوام و بستگان به مهربانی رفتار می کرد. 📖از ابتدای کودکی بسیار اهل بود و ‌های مختلفی را مطالعه می کرد و از زمانی که به سنی رسیده بود که می توانست عضو کتابخانه باشد، به عضویت کتابخانه عمومی دزفول درآمد و همواره اوقات فراغت خود را در کتابخانه می گذراند. | اهواز 📲 @mahdihoseini_ir
💠شش نفر خود را تمسخر می‌کنند: 🔹️آنکه با زبان از خدا طلب بخشش می‌کند اما با قلبش پشیمان نیست، خود را مسخره کرده است. 🔸کسی که از خدا موفقیت بخواهد اما تلاش نکند،‌خود را مسخره کرده است. 🔹️آنکه از خدا بهشت را طلب کند اما بر سختی‌های دنیا صبر نکند،‌ خود را مسخره کرده است. 🔸️کسی که با زبان از دوزخ به خدا پناه می‌برد اما شهوات را ترک نمی‌کند خود را تمسخر می‌کند. 🔹آنکه مرگ را یاد می‌کند اما خود را برای آن آماده نکرده است خویش را مسخره کرده است. 🔸کسی که خدا را یاد می‌کند اما مشتاق دیدار خدا نیست خود را تمسخر می‌کند. (ع) |معدن الجواهر📖 📲 @mahdihoseini_ir
🍜می‌دانستم آش رشته خیلی دوست دارد، برای همین آش رشته بار گذاشتم و منتظرش ماندم. آمد، اما عجله داشت. 🍃آمده بود تا خداحافظی کند برای ۱۲ روزی که قرار بود هم‌دیگر را نبینیم. روزی تماس گرفت و گفت : «نگران‌تان هستم.» گفتم : «نگران نباش! با خیال راحت وظیفه‌ات را انجام بده!» ❤️پاسخ داد : «خیلی مهربان هستی زهرا، به خدا می‌گویم که ثواب همه کار‌های من برای زهراست! مطمئن باش خودم هیچی نمی‌خواهم. تو صبوری می‌کنی! من می‌فهمم و شرمنده‌ات هستم.» 😍حرف‌های مهدی برای من قوت قلبی بود و باعث شد راحت‌تر سختی‌ها را تحمل کنم.... | عاشقانه های همسر حاج مَهدی 📲 @mahdihoseini_ir
شما خواهران مهربانم، زینب‌گونه باشید و مانند زینب پیام شهدا و برادر کوچک خود را به همه جا برسانید و مبادا گریه کنید که دشمن از این گریه کردن‌ها خوشحال خواهد شد و حجاب اسلامی داشته باشید و آن را به همه گوشزد نمایید. | 🌱 @mahdihoseini_ir
ما جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِكَثْرَةِ الذُّنُوبِ اشک‌ها خشک نشود مگر به جهت قساوت دل‌ها و دل‌ها قساوت پیدا نمی‌کنند مگر به جهت زیادی گناهان ‏امام علی علیه‌السلام‏ بحار الانوار، ج ۶۷، ص۵۵ @mahdihoseini_ir
لَو أنّ الإمامَ رُفِعَ مِنَ الأرضِ ساعةً لَماجَتْ بأهْلِها كَما يَمُوجُ البَحْرُ بأهلِهِ. اگر براى لحظه اى وجود امام از زمين برداشته شود، زمين، ساكنان خود را چنان به تلاطم مى اندازد كه امواج دريا دريانشينان را. (ع)| ميزان الحكمه ج۱، ص ۲۴۳ 🍃🌼 | @mahdihoseini_ir
عزیزترین آدم ها مثل پازل هستند، اگر نباشند نه جاشون پر میشه نه کسی جاشونو می گیره... حاج مَهدی| 🌱راه حسینی ادامه دارد ... 🆔 eitaa.com/mahdihoseini_ir 🆔 twitter.com/mahdihoseini_ir 🆔 instagram.com/mahdihoseini_ir
☘ دست های مرا از تابوت بيرون گذاريد تا دنيا پرستان بدانند كه دست خالی از اين دنيا می روم و چشم های مرا باز بگذاريد تا كوردلان بدانند كه كور كورانه اين راه را انتخاب نكرده ام... | 🌱 @mahdihoseini_ir
(۱۷۳-۲۵۲ ق) مشهور به شاه عبدالعظیم و از عالمان سادات حسنی و از راویان حدیث است. نسب او با چهار واسطه به امام حسن (ع) می‌رسد. شیخ صدوق، مجموعه روایاتش را با عنوان جامع اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است. ، امام رضا (ع) و امام جواد (ع) را درک کرده است. نقل است که ایمان خویش را بر امام هادی (ع) عرضه داشت و در زمان او وفات یافته است. حرم حضرت عبدالعظیم واقع در شهر ری، زیارتگاه شیعیان است. در برخی روایات ثواب زیارت قبر او برابر با ثواب زیارت قبر امام حسین (ع) دانسته شده است. ۴ ربیع الثانی، سالروز ولادت🎊 منبع : حوزه نت 📲 @mahdihoseini_ir
📸تصویری از پس از فتح آخرین دژ داعش در سوریه در پائیز ۱۳۹۶ 📲 @mahdihoseini_ir
۱) عملیات کرخه نور، اولین دیدار من با حاج قاسم بود و این همراهی تا پایان حضور من در جبهه‌ها ادامه پیدا کرد. عملیات بعدی، عملیات "بستان" بود و این بار، مجروحیت شدیدتری برای حاج قاسم پیش آمد. جراحتش از ناحیه شکم بود و مجبور شدند سردار را برای مداوا به بیمارستان "قائم" مشهد اعزام کنند. برایمان تعریف می‌کرد در بیمارستان مشهد، مصطفی موحدی و همایون‌فر که هر دو بعدها شهید شدند، ۲۰ روز از ایشان مراقبت می‌کردند چون یکی از پزشکان آن بیمارستان، از اعضای گروهک منافقین بود و از روی عمد، زخم شکم سردار را نمی‌بست تا عفونی شود و او را از پا دربیاورد. عاقبت هم آن ۲ رزمنده با کمک یک پرستار کرمانی، سردار را از آن بخش خارج کردند و نگذاشتند آن دکتر خائن نقشه‌اش را عملی کند. حاج قاسم به مادر شهید موحدی گفته بود : مادر! پسر شما جان مرا نجات داد. ۲) همراهان حاج قاسم خوب یادشان است که او آن روز برای دیدار با مادر شهید موحدی کرمانی، نیم ساعت در کوچه منتظر ایستاد تا مادر که در منزل نبود، به خانه برگردد. بعد هم خودش پشت فرمان ماشین برادر شهید نشست و مادر را داخل خانه برد. به همین هم اکتفا نکرد. کمک کرد مادر را روی ویلچر بنشانند و خودش او را داخل برد. بعد هم کنار مادر شهید، روی زمین نشست و با او شروع به صحبت کرد. موقع خداحافظی هم حاج قاسم، چادر مادر مصطفی را بوسید و گفت: «شما مادر شهید هستید. دعا کنید من هم شهید شوم.»  ------ 🌷 برادرزاده آیت‌الله موحدی کرمانی (امام جمعه موقت تهران) است./مشرق 📲 @mahdihoseini_ir
لا تُشْعِرْ قَلبَكَ الهَمَّ على ما فاتَ ، فيَشْغَلَكَ عَمّا هُو آتٍ. براى آنچه از دست رفته است اندوه به دلت راه مده، كه تو را از آنچه مى آيد باز مى دارد... (ع) |ميزان الحكمه ج۳،محمّد محمّدی ری شهری،ص۶۸/غرر الحكم، ح۱۰۴۳۴ 📲 | @mahdihoseini_ir
آقا مهدی
🍜می‌دانستم آش رشته خیلی دوست دارد، برای همین آش رشته بار گذاشتم و منتظرش ماندم. آمد، اما عجله داشت.
🔹چند روز گذشت. از سر شب دلم شور می‌زد. نگران مهدی بودم. تماس گرفتم. صدای مضطرب مهدی که فقط یک جمله گفت : «خانم قطع کن! نمی‌توانم صحبت کنم.» 😥ولوله‌ای در جانم انداخت. تسبیح به دست برای سلامتی بچه‌ها ذکر می‌گفتم. وقتی از اتاق آمدم بیرون یکی از دوستانم شروع به گریه کرد. همان موقع مطلع شدیم مسلحین تا پشت دفتر مهدی رفته‌اند و آن‌ها در محاصره هستند. 🔹من دلداری‌شان می‌دادم که «صلوات بفرستید. وقتی شوهرم آمد سوریه، برای شهادتش آماده شدم. فدایی حرم فرستادمش!» آن شب پس از اتفاقاتی که افتاد به خیر گذشت. چند روز بعد نزدیک عیدقربان تماس گرفت و گفت، «دارم می‌آیم!» انگار دنیا را به من بخشیده بودند که بعد از آن بحران مهدی را توانستم ببینم. 💔وقتی آمد خیلی خسته بنظر رسید. برای هر حالتش خدا را شکر کردم. خدایا شکرت که عزیزم در کنارم است، حرف می‌زند، راه می‌رود، نگاهم می‌کند، نفس می‌کشد، با نغمه بازی می‌کند و صدای ضربان قلبش را می‌شنوم. خدایا شکرت که هست.... حاج مَهدی| | راویت همسر شهید/سوریه 📲 | @mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹خواب عجیب شهید مدافع حرم مجید سلیمانیان در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را... | از 📲 @mahdihoseini_ir
حرف از عملیات که می‌شد شهامتی که در رگ‌های این جوان ۱۹ ساله بود به جوش می‌آمد انگار. فرمانده می‌گوید محمدمهدی داوطلب همیشگی گشت‌های شبانه بود: «محله هرندی به دلیل وجود اشرار و اوباش و حضور دائمی قاچاقچیان و خرده فروشان مواد مخدر در سال‌های گذشته به یکی از جرم‌خیزترین محله‌های جنوب شهر تبدیل شده است. همه جوان‌هایی که با غیرت و شهامت عضو دائمی پایگاه اینجا هستند به خوبی با خطرهای درگیری با این اوباش و متخلفان آشناهستند. جزو نیروهایی بود که به کار پرخطر شناسایی این قاچاقچیان ورود پیدا کرده بود تا با پشتوانه اطلاعات میدانی بتوانیم این محله قدیمی و اصیل را از وجود این مجرمان پاکسازی کنیم. ترسی نداشت. برای رضای خدا قدم بر می‌داشت و برای همین همیشه برای گشت‌های شبانه که کار پرخطری بود پیش از همه اعلام آمادگی می‌کرد.   شهید آبان ماه ۹۸/جهان نیوز 📲 @mahdihoseini_ir