🌿مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَهِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ
🌿آنکه در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.
#امام_حسین (ع)|
بحار الانوار، ج۳، ص۳۹۷📚
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
✋ای امت دلاور حزب الله
ای کسانی که اگر پایش بیفتد حاضرید همه ی هستی تان را تقدیم اسلام کنید، من که چیزی نداشتم هستی من یک جان بود که به پای قدم رهبر عزیزم و امت حزب الله فدا کردم. ولی افسوس که یک جان بود کاش چندین جان داشتم وآنها را به پای رهبرم وبه کوی عشق حسین علیه السلام میریختم وبه اندازه ی یک لبخند او را شاد می کردم ….
📿به نماز اول وقت پایبند باشید و برخواندن قرآن مخصوصا معانیش تداوم داشته باشید وپشتیبان ولایت فقیه باشید.
#شهید_احمد_مکیان🌷
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
آقا مهدی
روی اسم مهدی زد و تماس برقرار شد. خداراشکر سرعت اینترنت هم خوب بود و چهره مهدی در حالی که چشمانش خیل
از چشمانش اشک میریخت و چهره ی مهدی را با لذت نگاه میکرد.
-زهراخانوم؟
-جون دلم
-یه قاب عکس اون گوشه خالی نیست؟
-قاب؟
-آره خب عزیزم، دوست دارم امسال شب روضه ی طفلان مسلم، برای من هم مجلس بگیری.
دوباره زهرا رفت توی خودش. می دانست شهادت حتمی است اما...
-آقامهدی مگه قرار نشد #محرم بیای اینجا؟
-چرا عزیزم شوخی کردم. حتما میرم از خانم اجازه می گیرم و میام. دل من که اونجاست. همیشه و همه وقت...
#شهید_مهدی_حسینی|
روایت همسربزرگوار شهید
برشی از کتاب عاشقانه #تمنای_بی_خزان📖
بخش پنجم▪️
🌱 @mahdihoseini_ir
✍ پسر نوح غرق شد؛
وقتی که پدرش از بلندای کشتی، دستهایش را برای گرفتن دست او، دراز کرده بود!
ندای "هل من ناصرِ" امام نیز، بوتهٔ امتحان است!
زمان آزمایش است!
سنجهی سلامت روح است!
امام کشتی نجات است ؛
او بر فراز سیل، پیش میرفت...
و دستانش را برای بالا کشیدن همگان میگشود!
اما چه کم بودند آنها که خود را نجات دادند!
چه کم بودند آنها که فهمیدند حسین، فرصت رستگاری است ...
فرصت پاک کردن گذشته، و از نو ساختن!
🌟بهرهای از #در_رکاب_حسین
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
دستای کوچک شهید ۶ شش ماهه امشبمون، دردانه بانو رباب و آقامون حسین؛ گره باز می کنه
در همین شب های هیئت یه پسربچه ای بود، هی بیتابی میکرد تا پرهایی که خادما دست میگیرن یکی برای خودش بگیره، اخر برگشت گفت حالا که پر نمیدین حداقل بهم اب بدین😭😭😭
باوجود بچه ها نمیشه توی هیئت با کارها، حرفاشون و... روضه مصور درست نشه...
حالا ما که آبش دادیم ولی دل ها بسوزه برای شش ماهه ای که حتی به قدر قطره ای اب بهش رحم نکردن و نصیبش تیر سه شعبه شده...
گلوی کوچیک بچه و همچین تیری...
لعنت بهت حرمله😭
کاش بدونن که گردنت، طاقت نیزه نداره
کاش بدونن تو کاروان، تو خانوما یه مادره
💔💔💔
یاحضرت رباب...
Majid Bani Fateme - Lala Golam Lala (128).mp3
9.61M
لالایی علی اصغر...
سیدمجیدبنی فاطمه🎤
شب هفتم #محرم🖤
شب حضرت علی اصغر🥀
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
🌱
#شب_هفتم_محرم🏴
در روز عاشورا میآید بر درِ خیمه میآیستد، خطاب میکند به خواهر بزرگوارش: یا اختاه! ایتینی بِوَلَدِی الرَّضیع طفل شیرخوار مرا بیاور، حَتّی اوَدِّعَهُ برای اینکه میخواهم با او هم وداع و خداحافظی کنم. با اینکه مادر این طفل در آنجا حیات دارد، ولی اباعبدالله میخواهد ثابت کند که قافله سالار بعد از من زینب است، لذا به خواهرش خطاب میکند. زینب میرود طفل شیرخوار اباعبدالله را میآورد.
حسین به چهره این طفل نگاهی میکند. چند روز است که مادرش [سیراب نبوده است]
خود به خود در این طفل اباعبدالله آثار گرسنگی و تشنگی پیداست. حسین که کانون محبت است، این طفل را میگیرد برای اینکه ببوسد. دشمن به یکی از افراد عسکر خودش فرمان میدهد که ببین چه هدف خوبی پیدا کردی، اگر بتوانی مهارت به خرج بدهی نشانه کنی. میگوید: چه را نشانه کنم؟ میگوید: کودک را. همانطور که طفل در دست اباعبدالله است، یک وقت میبینند مثل مرغ سربریده دارد دست و پا میزند. ولی حسین، آن کوه وقار، کاری که میکند این است که مشتهایش را پر از خون میکند و به طرف آسمان میپاشد: هَوْنٌ عَلَی انَّهُ بِعَینِ اللهِ در راه رضای حق است و چشم حق دارد میبیند، دیگر بر حسین ناگوار نیست.
😭😭
#استاد_شهید_مرتضی_مطهری
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی