eitaa logo
منتظران حضرت مهدی
1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
179 فایل
بعشق اهلبیت‌علیهم‌السلام خصوصا امام‌زمان‌علیه‌السلام❤ و بعشق رهبرمظلوممان🌸 و بعشق شهدای عزیز کانالی داریم جهت خدمتگزاری به منتظران پاسخ به سوالات احکام و اعتقادی @Pasokhgooeee 👈کپی با ذکر صلوات ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17366260458313
مشاهده در ایتا
دانلود
✾❀🌸🍃🌻🌺🌻🍃🌸❀✾ ‌                 *❁﷽❁* 🌹 🌹 💙بهـ‌قول‌ِ، شھـیدحججـی : بعـضی‌وقتـٰادل‌کنـدن‌ازیـہ‌سری‌چیزای خـوب‌باعث‌میشهـ‌یـہ‌سری‌چیزای‌بھـتر‌ بهـ‌دست‌بیاریم . . .((:🌍🦋'! ⁉️من برای‌رسیدن‌‌بهـامام‌زمانم ازچـی‌د‌ل‌میکَنَم؟؟ *🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤* *❤ (علیه السلام) 🍃🌺منتظران حضرت مهدی🌺🍃 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2113863728C2c2c70cc22 https://chat.whatsapp.com/FJffl3Op2pb4Can2BvdRjX ✾❀🌸🍃🌻🌺🌻🍃🌸❀✾
🌹 🌹 عبادت شهید 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🌤 علیه السلام 🔷منتظران حضرت مهدی🔷 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2113863728C2c2c70cc22 https://chat.whatsapp.com/FJffl3Op2pb4Can2BvdRjX 🔷🌹🔷🌹🔷🌹🔷🌹🔷🌹🔷
✾❀🌻🍃🌸🌺🌸🍃🌻❀✾                  *❁﷽❁* رهبر جبهه دفاع اسلامی مدتی پس از دستگیری در به زندان اهواز منتقل شد و در نتیجه شکنجه و سوء رفتار عوامل رژیم شاه در سال ۱۳۵۱ در سن ۲۹ سالگی و در زندان اهواز به شهادت رسید. مبارزین بزرگ خط مبارزاتی خود را از این شهید بزرگوار دریافت می‌ کردند، این شهید والامقام پیرو (رحمه‌الله)  بود و شخصیت وجودی ایشان از شخصیت (رحمه‌الله) شکل گرفته بود و توانست فرهنگ مبارزه را در بسیاری از جوانان منتقل کند.  شهادت این روحانی مبارز که با هدف برپایی حکومت اسلامی بر مبنای مرجعیت دینی و سیاسی (رحمه‌الله) حرکت خود را آغاز کرده بود، بازتاب گسترده‌ ای در بین مبارزان داشت شهادت سرفصلی برای مبارزات مردم در مقابل رژیم ستم‌شاهی و طاغوت بود. 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🌤 علیه السلام 🍃🌺منتظران حضرت مهدی🌺🍃 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ایتا https://eitaa.com/joinchat/2113863728C2c2c70cc22 واتساپ https://chat.whatsapp.com/FJffl3Op2pb4Can2BvdRjX ✾❀🌻🍃🌸🌺🌸🍃🌻❀✾
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌷شب بود و هنوز کلی کار در خانه مانده بود. عصر بود که پویا از خانه بیرون رفت. همسرش نمی دانست کجا می رود اما خواست زود برگردد. ساعت 12 شب به خانه برگشت. بعد از شهادتش بود که فهمیدآن شب بسته ها و اقلامی را بر در خانه ی مستمندان و فقرای شهر برده ، تا آنان هم با دلی شاد سال جدید را آغاز کنند. ✍از همسر پویا ایزدی 🌷 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🌤 علیه_السلام ''''''''''''🌺'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''      @maheramezaan ''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''🌺''''''''' 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌹 🌹 🌷شهید فریبرز امیر کاویانی، درفروردین ماه 1350، در تهران به دنیا آمد. ایشان تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و سپس به شغل برقکاری ساختمان پرداخت و به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر در سی ام اسفند ماه 1365 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر به شهادت رسید. پیکر وی را در بهشت زهرا به خاک سپردند. 🌹زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست... علیه_السلام 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🌤 🍃🌺منتظران حضرت مهدی🌺🍃 @maheramezaan ✾❀🌸🍃🌻🌺🌻🍃🌸❀✾
🌸👆نحیف بود و لاغر مادرش می‌گفت آخه پسرم تو چه‌کاری از دستت برمیاد و می‌تونی تو جبهه انجام بدی 🌷نمی‌دانست فرزندش مغز متفکر برنامه‌ریزی و عملیات‌های مهم و استراتژیک و معاون فرمانده نیروی زمینی‌ست. او کسی نیست جز معروف به فرمانده شجاع و کارآمد دوران جنگ..✌️🦋 🕊 ۹بهمن سالروز شهادت نابغه دفاع مقدس سردار شهید حسن باقری گرامیباد 🌷شادی روحش صلوات 🍀👉@maheramezaan
🇮🇷🏴🇵🇸 🏴🇮🇷🏴🇵🇸🏴 🇮🇷                        *❁﷽❁* 🌹 🌹 ◾شما اگر می خواهید به من خدمتی کنید گهگاهی به یادم بیاورید که من همان محمد علی رجایی فرزند عبدالصمد ، اهل قزوینم که قبلا دوره گردی می کردم و در آغاز نوجوانی قابلمه و بادیه فروش بودم. وهر گاه دیدید که در من تغییراتی بوجود آمده و ممکن است خود را فراموش کرده باشم همان مشخصات را در کنار گوشم زمزمه کنید. این تذکر و یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزنده تر است. 🌹زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست... 🤲أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🤲 علیه‌السلام ان‌شاءالله 🏴منتظران حضرت مهدی🏴 @maheramezaan 🇮🇷🏴🇵🇸🏴 🇮🇷🏴🇵🇸🏴
🇮🇷🇵🇸 🇮🇷🇵🇸 🇮🇷🇵🇸  🇮🇷🇵🇸                        *❁﷽❁* 💠 ◼پدر شهید محمدرضا آل مبارک به فرزندشهیدش پیوست... 🌹 پیکر شهید محمدرضا آل مبارک بعد از شهادت در محرم سال ۱۳۶۱ در ۱۶ سالگی برای برگزاری مراسم خاکسپاری بدون سر تحویل خانواده این شهید شد و بعد از ۷ سال سر شهید محمدرضا آل مبارک پس از جستجو های بسیار پیدا شد و تحویل پدر او گردید این پدر شهید دور از همه سر فرزند خود را سه ماه در کمد نگه داشت تا مجوز نبش قبر صادر گردد 🌹‏محمدرضا آل‌مبارک فرزند حاج‌حسین در ۱۶ سالگی به جبهه می‌رود و در عملیات محرم سال ۶۱ به شهادت می‌رسد ◾گفتگو با حاج‌حسین آل مبارک (پدر شهید) شبي كه محمدرضا شهيد شده بود، شب اربعين بود. يادم هست كه در مسجد آيت ا… جزايري دعاي تعقيبات نماز را خواندم. آن شب حالم خيلي بد بود. مي خواستم بنشينم نمي توانستم. با خودم گفتم: به حسينيه اعظم بروم و روضه اي بخوانم تا آرامشي براي قلبم حاصل شود. همين طور كه با موتور مي رفتم به حدي حالم بد بود كه به شدت با موتور به در حسينيه برخورد كردم كه مسئول حسينيه دويد و گفت: آل مبارك چه شده است؟ گفتم: نمي دانم حال خوبي ندارم. رفتم و روضه اي از حضرت اباالفضل(ع) خواندم و به شدت گريه كردم. ◾خبر شهادت را حاج صادق آهنگران آورد روضه كه تمام شد از حسينيه بيرون آمدم. حاج صادق آهنگران، حاج حسن غديريان كه برادر دو شهيد بودند و حاج مهدي شريفي نيا را ديدم كه داشتند به سمت من مي آمدند. آمده بودند كه خبر شهادت را به من بدهند گفتند آقاي آل مبارك كجايي، چه مي كني؟ خدا را گواه مي گيرم گفتم: مي خواهيد بگوييد محمدرضا شهيد شده است، مي دانم. شب هم مادرش خواب ديده بود كه سر محمدرضا را آورده اند و به او داده اند و مي گويند اين سر را شست وشو كن و او سر را روي پاهايش گذاشته بود و با گلاب شست وشو داده بود. اين خواب هم دليلش اين بود كه محمدرضا در اثر انفجار سرش از بدنش جدا شده بود. اينها را گفتم نه اينكه فكر كنيد شهيد ما با شهداي ديگر فرق دارد، نه، به هيچ وجه و به شما عرض كنم كه شهيدان را شهيدان مي شناسند و بس! 🌹حاج صادق آهنگران و چند نفر ديگر به خانه ما آمدند و شب ماندند. گفتند كه به مادر شهيد خبر بدهيم؟ گفتم: نه. مادر شهيد به من گفتند كه اتفاقي افتاده؟ حاج صادق هيچ وقت شب ها اين جا نمي ماند. گفتم: نه همين طوري مانده. گفت: نه، حسابي هست. 🌷صبح كه شد، مادر شهيد، حاج صادق را صدا كرد و گفت: حاج صادق مگر محمدرضا شهيد شده؟ حاج صادق گريه كرد. مادر شهيد گفت: نه گريه نكن، ديشب خواب ديدم كه سرش را آورده اند و به من داده اند و گفتند اين سر را شست وشو كن. مادر شهيد به هيچ وجه گريه نكرد. حتي زماني كه به سردخانه رفتيم به او گفتند نمي خواهيد شهيد را ببينيد؟ گفت: نه، ما اين پسر را در راه خدا داده ايم نيازي نيست ببينيم چه اتفاقي برايش افتاده است. 🌹وقتي كه در تابوت را باز كردم، ا… اكبر، يك لحظه كه نگاهش كردم خواستم كه روي پيكر شهيد بيفتم، حالم بد شد، يك دفعه يكي به زبانم انداخت يا اباعبدا…، كلام يا اباعبدا… را كه گفتم از آن حالت برگشتم. ◾ و اما هفت سال بعد … 🌹هفت سال بعد از شهادت محمدرضا، از بنياد شهيد تماس گرفتند و گفتند: آقاي آل مبارك دل داري؟ آن زمان پسر دوم من شيخ مهدي، به دليل جراحات شديدي كه قبلا در دوران جنگ پيدا كرده بود و چند روز قبل از آن هم تصادف كرده بود شرايط جسمي مناسبي نداشت وقتي اين را گفت، من براي لحظه اي تصور كردم براي شيخ مهدي اتفاقي افتاده است، گفتم: مگر مهدي شهيد شده؟ گفت: نه خدا نكنه. حقيقت اين است كه بچه ها در جبهه به منطقه شرهاني رفتند، سر محمدرضا را پيدا كردند و آوردند. زماني كه سر را به دست من دادند احساس كردم زمين زير پايم خالي شده است. 🤲أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🤲 علیه‌السلام ان‌شاءالله منتظران حضرت مهدی @maheramezaan 🇮🇷🇵🇸 🇮🇷🇵🇸 🇮🇷🇵🇸  🇮🇷🇵🇸
🇮🇷 🇵🇸 🇮🇷 🇵🇸 🇮🇷 🇵🇸 🇮🇷 🇵🇸                         *❁﷽❁* 🌹 ◾داشت یکی یکی وسیله‌هایش را جمع می‌کرد تا از حوزه بزند بیرون. مهدی هم روی بالکن مسجد راه می‌رفت و به او نگاه می‌کرد. با خودش فکر می‌کرد: «یعنی آرمان کجا می‌خواهد برود؟ توی این شلوغی‌ها که کسی جرأت بیرون رفتن ندارد. آرمان چرا نمی‌نشیند درسش را بخواند؟» ◾پیش خودش حدس زد که شاید می‌خواهد برود کمک نیرو‌های انتظامی. از همان بالکن مسجد آرمان را صدا زد: «آرمان! داری کجا می‌ری؟» ◾آرمان همان طور که وسیله‌هایش را جمع می‌کرد، گفت: «احتمالاً امشبم خیابونا شلوغ می‌شه. می‌خوام برم کمک نیرو‌های انتظامی تا اغتشاشگر‌ها مزاحم مردم نشن. تو هم بیا تا امشب با هم بریم.» ◾مهدی همین طور که روی بالکن این طرف و آن طرف می‌رفت گفت: «آرمان بشین درست رو بخون! این کار‌ها وظیفه من و تو نیست.» ◾آرمان کمی مکث کرد؛ نگاهش را برگرداند سمت مهدی و گفت: «آدم نباید سیب زمینی باشه.» ◾مهدی سری تکان داد و گفت: «خب حداقل از این به بعد کم‌تر برو.» ◾آرمان جواب داد: «باشه، امشب رو که برم بعدش دیگه کم‌تر می‌رم.» ◾رفت و برای همیشه دوستانش را تنها گذاشت. 📚کتاب «آرمان عزیز» محمدعلی جابری 🤲أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🤲 علیه‌السلام  ان‌شاءالله 🇵🇸منتظران حضرت مهدی🇮🇷 @maheramezaan 🇮🇷 🇵🇸 🇮🇷 🇵🇸 🇮🇷 🇵🇸 🇮🇷 🇵🇸
🚩 🌹 🤲 ..! 🏴 ‌ما‌ڪہ‌حسین‌گونہ‌زندگےنڪردیم‌ 🚩 تا‌حسین‌گونہ‌بہ‌شهادت‌برسیم پس‌خدایا‌ما‌را‌حُرگونہ‌بپذیر..!🤲 ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌷 سیداصغرخبازی🌷🕊 👈زنده نگه داشتن یاد کمتر از نیست.🌹 🚩@maheramezaan🚩
12.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 🌹 👈زنده نگه داشتن یاد کمتر از نیست.🌹 🌷فیلم صحبت های: شهید محمود کاوه شهید عبدالحسین برونسی شهید سیدمجتبی علمدار شهید مهدی زین الدین شهید قاسم سلیمانی شهید مهدی باکری شهید منصور ستاری شهید علی صیاد شیرازی شهید دکتر محمد حسینی بهشتی شهید محمدعلی رجایی شهید محمد جواد باهنر شهید حسن تهرانی مقدم شهید احمد کاظمی شهید محمد جهان آرا شهید محمد بروجردی شهید حسن باقری شهید مرتضی آوینی شهید محمدابراهیم همت شهید مصطفی چمران شهید حسین خرازی 🤲أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🤲 علیه_السلام علیه_السلام 👉@maheramezaan🏴
✨﷽✨ 🌹 🏴تو عزاداری هم ملاحظه‌ی مردم رو بکنید! ✨خاطرات شهید ✍️شب عاشورا، پیر و جوان بر سروسینه می‌زدند و این دم را تکرار می‌کردند: امشب‌شهادتنامه‌ی‌عُشّاق‌امضامی‌شود فردازِخون‌ِعاشقان‌این‌دشت‌دریامی‌شود مسن‌ها و بزرگ‌ترهای جلسه می‌گفتند مردم خسته شدند و اصرار داشتند مجلس تمام شود اما جوان‌ترها دوست داشتند هنوز سینه بزنند و کنند. به‌هرترتیب، مجلس به پایان رسید. جوان‌ها که از بزرگ‌ترها شاکی شده بودند از گود مسجد شهدا آمدند بیرون و با حالت قهر به مسجد محمدی رفتند. آقاابراهیم آمد مسجد و به ما گفت: 👈«قرار نیست شما تا صبح عزاداری کنید و پیرمرد و پیرزن هم کنار شما اذیت بشن‌. هرکسی براساس مقتضیات سنش تا یه حدی می‌تونه توی جلسه بشینه. شما اشتباه کردید و باید سروقت عزاداری‌تون رو تموم می‌کردین، بعد می‌اومدین توی این مسجد، تا صبح می‌شستید مناجات و عزاداری می‌کردین.» همون موقع ابراهیم متوجه شد بچه‌ها غذا نخوردند. از یک هیئت دیگه دو تا مجمع بزرگ غذا گرفت برد گذاشت جلوی بچه‌ها و گفت: «حالا بخورید جون بگیرید، جون گرفتید تا صبح عزاداری کنید اما یادتون باشه حتی تو عزاداری امام حسین هم ملاحظه‌ی مردم رو بکنید.» 📚 از کتاب جوانمرد | روایت زندگی و خاطرات ابراهیم هادی | ج1 📖 ص 78 @maheramezaan