🌹بعدشما #اخلاصمان بہ اختلاس رفت!
ایمانمان رنگ باخت!
محبت هاو بردبارے هاتمام شد!
صفاوسادگے در رنگ دنیا رنگ
باخت!
وقتی از رنگ #جبهہ فاصلہ گرفتیم!
حنایمان رنگے ندارد
#مردان_بی_ادّعا
#شبتون_شهدایی_
@mahman11
🌹 #شهید عباس امانی ( #آمل) #شهادت : ۲۵ #شهریور ۱۳۶۵_جزیره مینو __فرزند آخر #خانواده بود.سر کوره کار میکرد.هفده #سالگی رفت #جبهه.#نوزده سالگی هم #بشهادت رسید.تو وصیتنامه ش نوشت :
.
📩 خدایا مرا بسوزان؛ همراه سوختن گناهان من را هم بسوزان.خدایا چه بگویم که از بار گناهانم باخبری و میدانی در خلوت چقدر معصیت کردم.خدایا توبه کردم...قبول دارم عهد شکنم، قبول دارم بند عاصی و گنه کارم،خدایا دستم به دامان توست ، اول پاکم کن و بعد خاکم کن.خدایا در جوانی آمدم و در جوانی خودم را به تو سپردم...خدایا مرا ببخش که محتاج عفو و بخشش تو هستم.
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
@mahman11
🌹ما هنر شهادت را هم که نداشته باشیم ; هنرِ عمل به وصیتنامه شهدا را باید داشته باشیم ...
خَلاص!
.
📸عکس : سردار شهید سید صادق شفیعی ( دانشجوی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران) معاون گردان ادوات ؛ و فرمانده تیپ الحدید لشکر ویژه ۲۵ کربلا ؛ متولد : رودبار _ شهادت : جزیره مینو...
.
🌷قسمتی از وصیت نامه شهید :
#بهترین #لحظات #عمرم حضورم در #جبهه های نبرد حق علیه #باطل بود و تصور اینکه حتی لحظه ای از #جبهه دور #باشم برایم دردناک است . #همدیگر را دوست داشته باشید و #تقوا پیشه کنید و در خدمت #انقلاب باشید و پست و مقام وسیله #امتحان است ، اگر خدای نکرده خطا کنید در #قیامت باید #جوابگو باشید .
.
#وصیت_نامه
#دفاع_مقدس
@mahman11
🔺من با #ابـراهـیـم_هـادی کار دارم !
ابراهیم #موبایل نداشت ،
اما بی سیم که داشت !
🚩ابـراهـیـم !
اگر صدای مرا میشنوی ،
کمک !
من و بچه ها گیر افتادیم
در تله ی #دشمن!
تلفن همراه من کار نمیکند
بدرد نمیخورد هرچه گشتم برنامه #بیسیم نداشت
تا با تو تماس بگیرم ...
گفتم میخواهم با بیسیم شما #تماس بگیرم..
گفتند اندرویدهای شما را
چه به بیسیم #شهدا !
اما من همچنان دارم تلاش میکنم تا با گوشی اندروید
صدایم را به تو برسانم ...
اگر میشنوی ما #گیر افتادیم
بگو چطور آن روز وقتی به گوشَت رساندند که دخترهای محل از فرم هیکل تو خوششان آمده ، از فردایش با لباس های گشاد تمرین کشتی میرفتی ؟
تا چشم و دل دختری را آب نکنی !
اینجا #کُشتی میگیریم تا دیده شویم ..
لاک💅 میزنیم تا #لایک 👍بخوریم
تو حتما راهش را بلدی
که به این پیچ ها خندیدی
و دنیارا پیچاندی!
و ما در پیچ دنیا سرگیجه گرفتیم !
🚩ابـراهـیـم!
اگر صدایم را میشنوی،
دوباره #اذانی بگو تا ماهم
مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند و راه را پیدا کردند
راه را پیداکنیم ..
راه را گم کرده ایم
اگر از #جبهه برگشتی
کمی از ان #غیـرت های نـاب #بسیجی ها را برایمان سوغات بیاور؛
تا ماهم مثل شما حرف اماممان را زمین نگذاریم...
تمام..... .... .... ..
شهدا گاهی نگاهی.....👌
شادی روحشان #صلوات💐
@mahman11
⭕️ سال 62 یا 63 بچههای #سپاه که دم درب #ریاست_جمهوری بودند گفتند یک پیرزنی از #اراک آمده و میگوید من حضرت #آقا را میخواهم ببینم. من رفتم گفتم بفرمایید #مادر! کاری داری شما؟ گفت که والله هر چی دارم و ندارم برداشتم آوردم بدهم به آقا برای #جبهه. من رفتم خدمت حضرت آقا و عرض کردم این طور شده است. گفتند سریع بگویید بیاید داخل. رفتم او را آوردم داخل. یک زیلو، یک سجادة نماز، یک #انگشتر یا #النگو - در حدّ همین چند قلم بود که - به حضرت آقا داد و گفت من دیگر امیدی به زنده بودن ندارم. همینها را دارم از مال دنیا و آمدم اینها را از طریق شما به جبههها بدهم و به این وسیله دِین خودم را ادا کرده باشم.
.
حالتی در آقا به وجود آمده بود که اصلاً وصفناپذیر بود. عظمت این زن را میدید که از اراک راه افتاده آمده و هر آنچه دارد و ندارد برای جبههها میدهد. او بعد مورد تفقد حضرت آقا قرار گرفت و تشکر کردند. بعد از اینکه آن پیرزن رفت، آقا یکی از کارمندان دفتر را صدا کردند و گفتند بروید آدرسش را بگیرد و در حدّ ممکن نیازهای اولیهاش را برطرف کنید. آن سجاده را آقا تا زمانی که در ریاست جمهوری بودند به عنوان سجادة خودشان حفظ کردند. البته چندین برابر پول آن را آقا به حساب جبهه واریز کردند، یعنی در واقع آن را خریدند. بعد فرمودند که بقیهاش هم در موزه باید باشد.🇮🇷
.
#خاطره
@mahman11
✍ #شهید_علیرضا_جیلان
🍃 #تاریخ_تولد: ۱۳۶۲
🌷 #محل_تولد: بروجن
🌼 #تاریخ_شهادت: ۲۸ آبان ۱۳۹۶
🌸 #محل_شهادت: بوکمال
🌿 #وضعیت_تأهل: متاهل
🌺 #تعداد_فرزندان: یک
🌾 #تحصیلات: کاردانی الکترونیک
🌹 #زندگینامه
🌷شهید مدافع حرم علیرضاجیلان اهل بروجن که در شب #شهادت_امام_رضا_علیه_السلام در عملیات آزادسازی بوکمال به مقام رفیع #شهادت رسید وی به طور #داوطلبانه و #بسیجیوار مدت زیادی در جهاد فی سبیل الله در سوریه حاضر شد
این شهید بزرگوار چند ماه پیش در سوریه بود که خبر فوت مادرش را شنید و به ایران آمد اما به دلیل نیاز به حضورش در #جبهه بعد از ۱۰ روز با پدر، همسر و تنها فرزندش #وداع کرده و به یاری همرزمانشان شتافت…علیرضا جیلان بروجنی در هشتمین اعزام خود حسینی شد و به عموی شهیدش (#علیرضا_جیلان) که دقیقا هم نام خودش بود (اسم عموی شهید را بر ایشان گذاشته بودند) و ۳۰ سال پیش در #دفاع_مقدس در خوزستان آسمانی شده بود پیوست.🌷
#روحشان_شاد🕊
#نام_یادشان_گرامی🌹
@mahman11
51.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷مادر میگفت : #پسرم نقاش بود.داشت میرفت #جبهه بهم گفت : #مامان میام برات #خونه میسازم ، خونه رو نقاشی میکنم و زندگی تو درست میکنم ، تو فقط اگه نامه م بدستت نرسید #ناراحتی نکککن...!!!
.
▪️پسر رفت #جبهه و سال ۱۳۶۵ در منطقه #فکه #بشهادت رسید و مادرش ۳۷ ساله هر روز منتظره تا مسافرش از #جبهه برگرده.⏰این چند #دقیقه را به حرمت ۳۷ سال چشم انتظاری #مادر تماشا کنید و بشنوید دلتنگی های این مادر #شهید مفقودالاجسد را ....
.
📌#مازندران_#ساری_روستای قادیکلا
📆۵ دی ماه ۱۴۰۲_منزل #شهید امامعلی احمدی
.
#دیدار_والدین_شهدا
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
@mahman11
🌹 #شهید روح الله کریمیان بهنمیری.
تو #گردان امام #حسین لشگر ۲۵ #کربلا بود.
۷ مرحله بعنوان #بسیجی عازم جبهه ها شد.تو #جبهه بچه ها روح الله رو به سه
چیز میشناختند : پرهیز از حرف های بیهوده، خوش رویی و ساده زیستی.سرانجام روح الله تو سن ۱۹ سالگی تو عملیات کربلای پنج ( ۲۲ دی ۱۳۶۵) تو #شلمچه بر اثر اصابت تیر مستقیم بشهادت رسید.شادی روحش #صلوات.🇮🇷
.
#سالروز_شهادت
@mahman11
✍ #زندگی_نامه_شهیدخلیل_بینا_باشی
🌷خرداد سال چهل از راه رسیده بود و حسینآقا و گلخانم روزهای پرالتهابی را پشتسر میگذاشتند. منتظر بودند و راضی به هر چه خدا برایشان تقدیر کرده بود. هشتمین روز خرداد با شنیدن صدای نوزاد، حسینآقا بههمراه تمام درختان و گلهای روستای با صفایشان، کلاتهرودبار دستانش را به آسمان برد و با تمام وجود #شکرگزار_خدایش شد.
نامش را خلیل گذاشتند تا گوهر وجودش با دوستی خدا شکل گیرد و سرانجامی نیک برایش تقدیر شود. تحصیلات ابتداییاش را در همان روستا به پایان رساند. از آن پس برای کار به ذوبآهن رفت و در آنجا مشغول شد.
خلیل دوران خدمت نظام را در تهران گذراند. پس از پایان خدمت سربازی، شریک زندگیاش را انتخاب کرد. زینبخانم دخترعموی مهربانش، کسی بود که خلیل به اراده و خواست خداوند در کنارش قرار گرفت و همسفرش شد برای ادامۀ راه زندگی.
شش ماه بعد از آنکه زندگی زیر یک سقف را با همسرش تجربه میکرد، پای ماندن نداشت. او که چند مرحله به #جبهه رفته بود و نسیم خوش وصل و عطر میدانهای نبرد را در کنار سجادۀ خونین همسنگرانش تجربه کرده بود، دوباره و برای آخرین بار راهی #سرزمین_پاکبازی و #جانبازی دوستانش شد. وقتی که میرفت، میدانست که بازگشتی ندارد. مهاجری که پروایی از رفتن نداشت. دویستوده روز حضورش در میدان رزم گواه جانباختگیاش بود.
وقتی که رفت، چهارم دیماه شصتوچهار بود. در بیستویکم بهمنماه در عملیات والفجر۸ زمانی که خواست پیکر پاک دوستان غواص و شهیدش را از دستان اروند بگیرد، خود نیز در آغوش اروند به گمنامی شهره یافت.
خبر شهادت و گمنامیاش در اروند به همسرش رسید. بیست روز بعد دخترش به دنیا پا نهاد درحالیکه خلیل غرق در دوستی خدا شده بود و گمنام دریای عشق الهی. دوازده سال قصۀ نبودنش به طول انجامید. سرانجام #پلاک، تنها نشان خلیل شد. مزار خلیل در زادگاهش روستای کلاتهرودبار دامغان قرار دارد و آرامگاه دل بیقرار دخترش.🌷
“ #راهش_جاوید_باد”
@mahman11
بعدشما #اخلاصمان بہ اختلاس رفت!
ایمانمان رنگ باخت!
محبت هاو بردبارے هاتمام شد!
صفاوسادگے در رنگ دنیا رنگ
باخت!
وقتی از رنگ #جبهہ فاصلہ گرفتیم!
حنایمان رنگے ندارد
#مردان_بی_ادّعا
#شبتون_شهدایی_
@mahman11
_نمیخواهم که در بستر بمیرم
-نمیخواهم که همچون شمع سوزان
-بریزم اشک
-در آذر بمیرم
-همی خواهم که در فصل جوانی
-میان #جبهه و سنگر بمیرم
-همی خواهم برای حفظ قرآن برای یاری رهبر بمیرم
-نمی خواهم که ننگ و خار بمیرم
-به زیر رختخواب بیمار بمیرم
-چنین مرگی برایم #افتخار است
-که زیر آتش رگبار بمیرم.
قسمتی از وصیت نامه سردار شهید #حسین_غلامرضایی
@mahman11
💢 اوایل دههی شصت بود.
پدر قصد رفتن به جبهه ها کرد و
بچه ها هم برای بدرقه بابا آمده بودند و عکاس هم این صحنه را ثبت کرد.
اما آن روزها کسی نمیدانست زمان میگذرد و یکی از آن بچه های حاضر در عکس ؛ سی و اندی سال بعد ، در دفاع از حرم عمه جان زینب جان میدهد و میشود شهید مدافع حرم #محمد_بلبااااااسی ...🌷
. به #جبهه; پدر #شهید مدافع حرم #محمد_بلباسی و بدرقه ی #خانواده...
@mahman11
#خاطرات_شهید
▫️هستند کسانی که استعداد دارند اما جرأت #جبهه رفتن ندارند آن ها بروند دانشگاه ما میرویم...
با شروع جنگ تحمیلی از همان روزهای اول جنگ لباس رزم برتن ڪرد وقتی گفت میخواهـد به جبهه برود همه گفتند تو استعداد زیادی داری حیف است بروی در این بیابانها خرج شوی...
#محمدرضا در جوابشان گفته بود: "کسی ڪہ این استعداد را به من داده، خیـلی راحت و در یڪ چشم برهـم زدن می توانـد آن را از من بگیرد جوری ڪہ دیگر حتی اسم خـودم هم یادم برود؛ هستند کسانی که استعداد دارند اما جرأت جبهه رفتن ندارند، آنها بروند دانشگاه، ما می رویـم جبـهه..."
همیشه می گفت: جنـگ در رأس همه امور مـا است...
📎پ ن :
این شهید عزیز پس از چند روز نگهداری در سردخانہ بہ اهواز منتقل شد تا در بهشت آباد این شهر بہ خاڪ سپرده شود، نڪتہ عجیبی ڪہ درباره این شهید زبانزد است لبخند زیبایے است ڪہ چند روز پس از شهادت و بہ هنگام تدفین بر لبان این عزیز نقش بست.
#شهید_محمدرضا_حقیقی 🌷
شهادت: عملیات والفجر ۸
@mahman11
#خاطرات_شهید
▫️هستند کسانی که استعداد دارند اما جرأت #جبهه رفتن ندارند آن ها بروند دانشگاه ما میرویم...
با شروع جنگ تحمیلی از همان روزهای اول جنگ لباس رزم برتن ڪرد وقتی گفت میخواهـد به جبهه برود همه گفتند تو استعداد زیادی داری حیف است بروی در این بیابانها خرج شوی...
#محمدرضا در جوابشان گفته بود: "کسی ڪہ این استعداد را به من داده، خیـلی راحت و در یڪ چشم برهـم زدن می توانـد آن را از من بگیرد جوری ڪہ دیگر حتی اسم خـودم هم یادم برود؛ هستند کسانی که استعداد دارند اما جرأت جبهه رفتن ندارند، آنها بروند دانشگاه، ما می رویـم جبـهه..."
همیشه می گفت: جنـگ در رأس همه امور مـا است...
📎پ ن :
این شهید عزیز پس از چند روز نگهداری در سردخانہ بہ اهواز منتقل شد تا در بهشت آباد این شهر بہ خاڪ سپرده شود، نڪتہ عجیبی ڪہ درباره این شهید زبانزد است لبخند زیبایے است ڪہ چند روز پس از شهادت و بہ هنگام تدفین بر لبان این عزیز نقش بست.
#شهید_محمدرضا_حقیقی 🌷
شهادت: عملیات والفجر ۸
@mahman11
✍ #شهید_علیرضا_جیلان
🍃 #تاریخ_تولد: ۱۳۶۲
🌷 #محل_تولد: بروجن
🌼 #تاریخ_شهادت: ۲۸ آبان ۱۳۹۶
🌸 #محل_شهادت: بوکمال
🌿 #وضعیت_تأهل: متاهل
🌺 #تعداد_فرزندان: یک
🌾 #تحصیلات: کاردانی الکترونیک
🌹 #زندگینامه
🌷شهید مدافع حرم علیرضاجیلان اهل بروجن که در شب #شهادت_امام_رضا_علیه_السلام در عملیات آزادسازی بوکمال به مقام رفیع #شهادت رسید وی به طور #داوطلبانه و #بسیجیوار مدت زیادی در جهاد فی سبیل الله در سوریه حاضر شد
این شهید بزرگوار چند ماه پیش در سوریه بود که خبر فوت مادرش را شنید و به ایران آمد اما به دلیل نیاز به حضورش در #جبهه بعد از ۱۰ روز با پدر، همسر و تنها فرزندش #وداع کرده و به یاری همرزمانشان شتافت…علیرضا جیلان بروجنی در هشتمین اعزام خود حسینی شد و به عموی شهیدش (#علیرضا_جیلان) که دقیقا هم نام خودش بود (اسم عموی شهید را بر ایشان گذاشته بودند) و ۳۰ سال پیش در #دفاع_مقدس در خوزستان آسمانی شده بود پیوست.🌷
#روحشان_شاد🕊
#نام_یادشان_گرامی🌹
@mahman11
📌 سال تحویل در جبههها اینجوری بود...
🔹️ از عهده سفره هفت سین برآمدن کار ساده ای نبود! وقتی جای سبزه یکدست و خوشرنگ، قلوه سنگی جا خوش می کرد وسط سفره که چفیه نقش آن را بازی می کرد.
◇ سبزی درختان و طبیعت با حالِ خوب رزمندگان گره میخورد و تصویری ماندگار به جا میگذاشت.
◇ فضای مناطق عملیاتی مانند شهرها و پشت جبهه ها با تغییر مناسبتها رنگ و بوی دیگری به خود میگرفت و حال و هوای خاصی به رزمندگان میداد.
◇ آمدن نوروز هم یکی از مناسبتهایی بود که رزمندگان با انداختن سفره هفت سین آن را جشن میگرفتند. اما سنت برپایی مراسم نوروز در جبهه با جشنی که در نقاط دیگر برگزار میشد، تفاوتهای عمده ای داشت.
◇ مراسم نوروز در جبهه به هر نحو ممكن اجرا مي شد.
◇ تهيه شيريني و كمپوت و ميوه از شهر و آوردن آن به خط اول و خواندن شعر و شوخي و وقت خوش كردن با يكديگر، گستردن سفره عيد و نوكردن زيرانداز با تبديل گوني به پتو، برگزاري مراسم عيد حتي در ساختمان نيمه مخروبه در شهري خالي از سكنه و بدون برق و آب و تزئين در و ديوار و تهيه تنگ ماهي و انداختن قورباغه درون آب!
◇ و بالاخره دست برداشتن از دفاع و دست به قبضه سلاح نبردن مگر از روي ناچاري و به ناگزير و چيدن گل و گياه صحرايي و آوردن باغ و بهار به سنگر و سوله و ريختن اشك در فراق ياران يكدل از ديگر آداب عيد نوروز در ميان رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس بود...
#عید_نوروز
#نوروز
#جبهه
@mahman11
✍ #زندگی_نامه_شهیدخلیل_بینا_باشی
🌷خرداد سال چهل از راه رسیده بود و حسینآقا و گلخانم روزهای پرالتهابی را پشتسر میگذاشتند. منتظر بودند و راضی به هر چه خدا برایشان تقدیر کرده بود. هشتمین روز خرداد با شنیدن صدای نوزاد، حسینآقا بههمراه تمام درختان و گلهای روستای با صفایشان، کلاتهرودبار دستانش را به آسمان برد و با تمام وجود #شکرگزار_خدایش شد.
نامش را خلیل گذاشتند تا گوهر وجودش با دوستی خدا شکل گیرد و سرانجامی نیک برایش تقدیر شود. تحصیلات ابتداییاش را در همان روستا به پایان رساند. از آن پس برای کار به ذوبآهن رفت و در آنجا مشغول شد.
خلیل دوران خدمت نظام را در تهران گذراند. پس از پایان خدمت سربازی، شریک زندگیاش را انتخاب کرد. زینبخانم دخترعموی مهربانش، کسی بود که خلیل به اراده و خواست خداوند در کنارش قرار گرفت و همسفرش شد برای ادامۀ راه زندگی.
شش ماه بعد از آنکه زندگی زیر یک سقف را با همسرش تجربه میکرد، پای ماندن نداشت. او که چند مرحله به #جبهه رفته بود و نسیم خوش وصل و عطر میدانهای نبرد را در کنار سجادۀ خونین همسنگرانش تجربه کرده بود، دوباره و برای آخرین بار راهی #سرزمین_پاکبازی و #جانبازی دوستانش شد. وقتی که میرفت، میدانست که بازگشتی ندارد. مهاجری که پروایی از رفتن نداشت. دویستوده روز حضورش در میدان رزم گواه جانباختگیاش بود.
وقتی که رفت، چهارم دیماه شصتوچهار بود. در بیستویکم بهمنماه در عملیات والفجر۸ زمانی که خواست پیکر پاک دوستان غواص و شهیدش را از دستان اروند بگیرد، خود نیز در آغوش اروند به گمنامی شهره یافت.
خبر شهادت و گمنامیاش در اروند به همسرش رسید. بیست روز بعد دخترش به دنیا پا نهاد درحالیکه خلیل غرق در دوستی خدا شده بود و گمنام دریای عشق الهی. دوازده سال قصۀ نبودنش به طول انجامید. سرانجام #پلاک، تنها نشان خلیل شد. مزار خلیل در زادگاهش روستای کلاتهرودبار دامغان قرار دارد و آرامگاه دل بیقرار دخترش.🌷
“ #راهش_جاوید_باد”
@mahman11
🔺من با #ابـراهـیـم_هـادی کار دارم !
ابراهیم #موبایل نداشت ،
اما بی سیم که داشت !
🚩ابـراهـیـم !
اگر صدای مرا میشنوی ،
کمک !
من و بچه ها گیر افتادیم
در تله ی #دشمن!
تلفن همراه من کار نمیکند
بدرد نمیخورد هرچه گشتم برنامه #بیسیم نداشت
تا با تو تماس بگیرم ...
گفتم میخواهم با بیسیم شما #تماس بگیرم..
گفتند اندرویدهای شما را
چه به بیسیم #شهدا !
اما من همچنان دارم تلاش میکنم تا با گوشی اندروید
صدایم را به تو برسانم ...
اگر میشنوی ما #گیر افتادیم
بگو چطور آن روز وقتی به گوشَت رساندند که دخترهای محل از فرم هیکل تو خوششان آمده ، از فردایش با لباس های گشاد تمرین کشتی میرفتی ؟
تا چشم و دل دختری را آب نکنی !
اینجا #کُشتی میگیریم تا دیده شویم ..
لاک💅 میزنیم تا #لایک 👍بخوریم
تو حتما راهش را بلدی
که به این پیچ ها خندیدی
و دنیارا پیچاندی!
و ما در پیچ دنیا سرگیجه گرفتیم !
🚩ابـراهـیـم!
اگر صدایم را میشنوی،
دوباره #اذانی بگو تا ماهم
مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند و راه را پیدا کردند
راه را پیداکنیم ..
راه را گم کرده ایم
اگر از #جبهه برگشتی
کمی از ان #غیـرت های نـاب #بسیجی ها را برایمان سوغات بیاور؛
تا ماهم مثل شما حرف اماممان را زمین نگذاریم...
تمام..... .... .... ..
شهدا گاهی نگاهی.....👌
شادی روحشان #صلوات💐
@mahman11
~🕊
🌴#برگیازخاطرات✨
⚘سالها قبل از #جبهه رفتن نادر روزی تمام اعضاء خانواده دور هم جمع بودیم و صحبت میکردیم. ناگهان دیدیم که صدای خودمان را می شنویم. به عقب برگشتیم نادر را دیدیم که کنار ضبط صوت نشسته است و صدایمان را ضبط کرده است.. گفت به صحبتهایتان گوش کنید و ضبط را روشن کرد
↫ وقتی حرفهایمان را شنیدیم همه ناراحت شده بودند که چرا حرفهای بیخودی زده ایم.
⚘نادر با این کار می خواست بگوید از این حرفها نزنید صحبتی بکنید که برای #آخرت شما مفید باشد
بعد نادر گفت: تمام حرفهای شما ضبط میشود و در نزد خداوند محفوظ است مراقب اعمال و صحبتهایتان باشید.
#شهید_نادر_رضایی♥️🕊
@mahman11
#شهید مدافع حرم
تازه دامادشهید،#هادی شجاع 💔
🍃⚘🍃
در ۲۳ آبان ماه سال ۱۳۶۸ درتهران،چهاردانگه اسلام شهر متولدشد.
متاهل بود و تازه داماد
۱۰#روز پس از #ازدواج به #سوریه اعزام شد و#چندروزبعدهم به #شهادت رسید.
🍃⚘🍃
سه خواهروبرادربودند،ایشان فرزند اول خانواده بود.
خانواده اش بسیارمذهبی و متدین بودند، از کودکی در مساجد و حسینیه ها #فعالیت می کرداز ابتدا #با#خدا و بانماز بود از اول #راه #خدا را شناخت،مادرش همیشه از #خدا می خواستند فرزندانشون، کنیزان و نوکران
#اهل بیت⚘ باشند. از بچه 7 ساله تا پیر 80 ساله همه #شهید را به #نیکی می شناختند. پدرش وعمویش،#رزمنده دفاع مقدس بودندو در #جبهه حضور داشتند و این باعث شده بود ایشان از #کودکی با #دفاع از #دین و #ناموس خو بگیرد.
🍃⚘🍃
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استخاره با قرآن
خاطره ای همرزم شهید
#علی_آخوندی
#شهدا #انقلاب #جبهه
#خاطرات_شهدا #شهدای_قم
@mahman11