eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.2هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
7.2هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
۲۸ اردیبهشت ماه ، #سالروز_شهادت سردار رشید سپاه اسلام، چریک #شهید_سید_مجتبی_هاشمی «فرمانده جنگ های ن
سيد هاشمي در سال 1319 در تهران ديده به جهان گشود. وي دوران كودكي را در خانواده‌اي مذهبي سپري كرد و پس از اتمام دوران تحصيلات متوسطه به ارتش پيوست؛ و به دليل قدرت بدني قابل توجهي كه داشت، عضو نيروهاي ويژه كلاه سبز گشت. اما پس از مدتي به دليل شناخت ماهيت رژيم طاغوتي از ارتش خارج شد؛ او در تاريخ 15 خرداد سال 42 به همراه دوستانش يك خودروي ارتش را به آتش كشيد و به مدت 3 ماه تحت تعقيب مأموران رژيم قرار گرفت. هاشمي بدون توجه به تهديدهاي مأمورين همدوش با ديگر مردم ايران به مبارزه عليه رژيم پرداخت و پس از ورود امام (ره) به ايران عضو كميته استقبال از امام گشت. او در ايام مبارزه مردم جهت براندازي رژيم طاغوت، كالاهاي ناياب را، با قيمت پايين در اختيار مردم مي گذاشت. وي كميته انقلاب اسلامي منطقه 9 را سازماندهي كرد، آن‌گاه به فرمان امام (ره) براي پاكسازي منطقه غرب به آن‌جا رفت. هاشمي با آغاز جنگ تحميلي عازم جبهه‌هاي جنوب گشت و در مدرسه «فداييان اسلام» در شهر آبادان اولين نيروي انتظامي نامنظم براي مقابله با تهاجمات بعثيون را به وجود آورد. ايشان پس از مدتي ستاد فداييان اسلام را به هتل كارونسرا منتقل كرد و تا مدت‌ها تنها مركز اعزام به خط مقدم و آموزش فعاليت‌هاي رزمي اين هتل بود. در آن زمان به دليل كمبود اسلحه سيد مجتبي با آقاي خامنه‌اي تماس گرفت و از طريق ايشان اقدام به تهيه اسلحه نمود، و با هزينه شخصي، مايحتاج عمومي را تهيه كرد. طرح هوشمندانه او منجر به آزادسازي ميدان تير آبادان از اسارت بعثيون عراقي شد. منافقان كوردل كه نمي‌توانستند شاهد تلاش شبانه‌روزي شهيد هاشمي در پشتيباني رزمندگان اسلام باشند، سرانجام در آستانه ماه مبارك رمضان سال 1364 او را با زبان روزه در مغازه لباس فروشي‌اش از پشت سر آماج گلوله هاي خود قرار دادند و به شهادت رساندند.
محمّدمهدی خادم الشریعه فرزند محمّد صادق؛ اولین سردار خراسان بود که جمعه ۱ خرداد ۱۳۳۷ ه.ش. در شهرستان سرخس در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد؛ او دوران ابتدایی را در سرخس به پایان برد و جهت ادامه تحصیل به مشهد عزیمت کرد. مادر شهید درباره قبل از تولد او می‏ گوید: «به کربلا رفته بودیم. باردار بودم. در حرم امام حسین(علیه السلام) اوّلین تکان کودکم را احساس کردم و همسرم را از موضوع آگاه کردم؛ او زیر گنبد سیدالشهداء(علیه السلام) دست به دعا برداشت و از خدا خواست، فرزندمان را از موالیان ائمه قرار دهد.» پدر شهید می‏ گوید:« در روز سوم تولدش بیمار شد. از عوارض بیماریش عطش سیری ناپذیرش بود؛ هیچ چیز نمی ‏توانست تشنگی او را رفع کند. من با دیدن بی‏ قراری فرزندم، به یاد تشنگی شهدای کربلا افتادم و سخت گریه کردم؛ به فاصله کوتاهی پسرم شفا یافت و از آن رنج جانکاه نجات پیدا کرد.» برادرش می گوید :«محمّدمهدی هنوز شش سال بیشتر نداشت که به بیماری فلج اطفال دچار شد .در آن زمان هر کس به این بیماری دچار می شد یا به طور کلی فلج می شد یا پاهایش به شدّت معیوب می شد . بعد از بیماری محمّد مهدی ، +پدرم دائم به حرم می رفت و نذر و نیاز می کرد تا این که برادرم شفا گرفت و به طور کامل سلامتی اش را به دست آورد به طوری که همه از این موضوع شگفت زده شده شدند.» یک روز یکی از روحانیان برجسته ی مشهد به خانه ما آمد و به محض این که چشمش به محمّدمهدی افتاد روبه به پدرم گفت :« هوای این پسر را داشته باش که از بندگان خوب خداست ».
سردار«» سال ۱۳۳۷ و در محله قصرالدشت شهر شیراز به دنیا آمد، با مذهب اسلام پرورش یافت و از نوجوانی در فعالیت های انقلابی سال ۱۳۵۷ شرکت کرد. حاج عبدالله با شروع جنگ تحمیلی به جبهه رفت و در جبهه سوسنگرد و در کنار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان به عنوان تک‌تیرانداز، تیربارچی، نیروی اطلاعات شناسایی و … مشغول انجام وظیفه اش در قبال کشور و دین مبین شد. ایشان در زمان جنگ، دوبار از مسئولیت عالی در تیپ ۴۶ کناره گرفت و در خط مقدم راننده لودر و بولدزر شد. شهید اسکندری در سال ۱۳۹۳ و در حالی که مدیرکل بنیاد شهید استان فارس بود، میز و مسئولیتش را رها کرد و با اصرار خودش عازم سوریه شد و خیلی زود در خرداد ماه همان سال، طی ماموریتی با دشمن داعشی درگیر شد و توسط تک تیرانداز به شهادت رسید، پیکر شهید اسکندری به دست تکفیری ها افتاد و تروریست های کینه جو با جدا کردن سر از پیکر مطهرش، بغض و خباثت خود را رسانه ای کردند. پیکر مطهر شهید اسکندری هنوز میهمان حضرت زینب کبری سلام الله علیها است. گروه تروریستی داعش برای تحویل جنازه سردار شهید اسکندری تقاضای آزادسازی تعدادی از اسرای داعشی را داشتند ، اما خانواده این کار را خلاف هدف پدر و در راه اهداف تروریست‌ها می‌دانند .
با سلام و احترام محضر هم سنگریهای عزیز و گرامی🤚🌺 🕰وقت بخیر،🌸🌺💐 ✅بنا داریم انشاالله از امشب با عنایت خداوند مهربان و به مدد شهدای والا مقام ۱ ، و رو در کانال شهدایی 🌙من محضر شما خوبان تقدیم کنیم🌸🌺✨ ✅ کتاب های ارزشی رو با نیت خشنودی و تقرب به خدا و ثواب الهی و در یک کلام برای خدا بخونیم 🌿✨ ✅ سعی کنیم با کتاب ها انس بگیریم و هدف مون صرفا تمام کردن کتاب نباشد بلکه کتاب ها را همراه با تفکر و تعقل و تمرکز بخونیم و هدف مون افزایش معرفت ، ایمان ، بصیرت و عملی کردن آموخته های خوانده شده باشد و حتی میتونیم به صورت گزینشی بخش هایی که بیشتر احساس نیاز می کنیم رو بخونیم🌱☘ إن شاءالله بتوانیم قدمی در راستای شناخت نسل جوان امروزی با سیره و سبک زندگی شهدای والامقام برداشته باشیم🤲✨🌱
اسدالله ابراهیمی سال ۱۳۵۱ در تهران دیده به جهان گشود. ۱۶ سال بیشتر نداشت که برای حضور در دفاع مقدس با دستکاری شناسنامه اش راهی جبهه شد. او وقتی که فهمید خواهرش به بیماری کلیوی مبتلا شده و نیاز به پیوند کلیه دارد، خودش را از جبهه به بیمارستان رساند و یک کلیه اش را به خواهرش اهدا کرد. با تمام شدن جنگ تحمیلی همواره حسرت دوری از یاران شهیدش را می خورد. پس از جنگ در برنامه های فرهنگی و اعتقادی از مربیان مسجد محل(مهرآباد جنوبی؛ شهرک فردوس)بود و از هیچ خدمتی در سنگر مسجد کوتاهی نمی کرد. او در جاهای مختلف پایه گذار حرکتهای فرهنگی بزرگی بود بدون آن که اثری از نام خود بر جای گذارد. سال ۷۴ معاون فرهنگی پایگاه بسیج شد. سال ۱۳۸۱ ازدواج کرد که حاصل این ازدواج ۲ فرزند به نام های حسین و زینب است. وی از جمله کسانی بود که در فتنه ۸۸ در خط مقدم دفاع از انقلاب و رهبری در میدان حاضر شد. اسدالله ابراهیمی تحصیلاتش را تا مقطع لیسانس ادامه داده و کارشناسی حسابداری خوانده بود. او در کارخانه پارس خودرو مشغول به کار بود که با آغاز جنگ سوریه تمام تلاشش را برای حضور در سوریه کرد تا اینکه در بهمن ماه سال ۹۴ به این کشور اعزام شد. او از فرماندهان لشکر فاطمیون در منطقه بود اما آنقدر متواضع بود که حتی همکارانش در شرکت پارس خودرو تا لحظه شهادت نمی‌دانستند که ایشان از فرماندهان ایرانی تیپ فاطمیون مدافعان حرم در سوریه بوده است. نام وی به عنوان اولین شهید مدافع حرم گروه سایپا از شرکت پارس خودرو ثبت شد. اسدالله ابراهیمی سرانجام در ۲۶ خردادماه سال ۹۵ در شهر حلب سوریه به شهادت رسید
علی هاشمی در تاریخ ۱۰ دی‌ماه ۱۳۴۰ در شهر اهواز، در محله عامری، در خانواده ایرانی عرب‌تبار، زاده شد. پدر وی از اهالی روستای مویلحه هواشم، از توابع شهرستان باوی بود. دوران کودکی و نوجوانی او در محله حصیرآباد، شهر اهواز سپری شد. پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷، وی با همکاری گروهی از دوستانش در دشت آزادگان، اقدام به تشکیل سپاه حمیدیه نمود. با شروع جنگ ایران و عراق، در پی شهادت نظرآقایی؛ فرمانده سپاه حمیدیه،  علی شمخانی؛ فرمانده وقت سپاه خوزستان، هاشمی را به عنوان فرمانده سپاه حمیدیه منصوب کرد. با گسترش محور‌های عملیاتی در طول جنگ ایران و عراق، علی هاشمی تیپ ۳۷ نور را در منطقه حمیدیه راه‌اندازی کرد. پس از عملیات بیت‌المقدس، اقدام به تشکیل سپاه بستان و پس از آن سپاه هویزه نمود. ایجاد تعدادی از پاسگاه‌های مرزی، با هدف پدافند از منطقه خوزستان نیز از فعالیت‌های دیگر او در سال‌های نخست جنگ بود. وی پس از تشکیل قرارگاه نصرت در سپاه پاسداران و ارائه طرح کلی عملیات خیبر و عملیات بدر، مسؤلیت سپاه ششم (سپاه امام جعفر صادق) را عهده‌دار شد، که حاصل آن سازماندهی ۱۳ یگان رزمی و پشتیبانی سپاه پاسداران، در استان خوزستان بود. فرماندهی تیپ ۳۷ نور با شکل‌گیری یگان‌های رزم سپاه پاسداران، شهید هاشمی مأمور تشکیل تیپ ۳۷ نور شد و با آغاز جنگ، فرمانده یکی از محور‌های سپاه در جبهه‌ها بود. در روز‌های نخست جنگ و پیشروی سریع نیرو‌های ارتش عراق به عمق استان خوزستان، هاشمی در جایگاه فرمانده تیپ ۳۷ نور، اقدام به رهاسازی آب موجود در کانال سلمان، به منطقه کرخه کور نمود و از پیشروی بیشتر نیرو‌های ارتش عراق به حمیدیه و به طبع آن، از سقوط اهواز جلوگیری کرد. تیپ ۳۷ نور به فرماندهی هاشمی در عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر نیز شرکت داشت و توانست محور منطقه غرب خوزستان را آزاد و از نیرو‌های عراقی پاکسازی نماید. فرماندهی سپاه سوسنگرد در آستانه عملیات والفجر مقدماتی، تیپ ۳۷ نور، با تصمیم فرماندهان ارشد سپاه پاسداران منحل شد و شهید علی هاشمی نیز به فرماندهی سپاه سوسنگرد منصوب گردید. فرماندهی قرارگاه نصرت از اقدامات قرارگاه نصرت در طول جنگ ایران و عراق، شناسایی مناطق عملیاتی، از هورالعظیم، تا جاده بغداد به بصره بود. همچنین شناسایی‌های برون‌مرزی در عراق، از جمله شهر‌های نجف،  کربلا و سامرا، از دیگر اقدامات قرارگاه نصرت بود. پس از انجام عملیات‌های خیبر و بدر، نیرو‌های قرارگاه نصرت شیوه جدیدی را برای مقابله با ارتش عراق آغاز کردند، که نیرو‌های اطلاعات و عملیات این قرارگاه، از نظر اطلاعاتی، به سراسر منطقه هورالعظیم مسلط شدند. وی در قرارگاه نصرت از نیرو‌های بومی و عرب‌های ایرانی استفاده فراوانی نمود. این مساله در مخفی ماندن هویت نیرو‌های ایرانی حین انجام عملیات شناسایی در منطقه هور نقش بسزایی داشت.   فرماندهی سپاه ششم در سال ۱۳۶۵ علی هاشمی به فرماندهی سپاه ششم امام جعفر صادق ع منصوب شد، که فرماندهی سپاه‌های استان خوزستان، لرستان و لشکر ۵ نصر، به وی سپرده شد. عملیات خیبر از شهید علی هاشمی به عنوان طراح عملیات خیبر یاد شده‌است. طی یازده ماه کار شناسایی در هور توسط هاشمی،  عملیات خیبر طراحی شد. ثمره عملیات خیبر تصرف دو جزیره شمالی و جنوبی مجنون بود، که دارای ۵۸ حلقه چاه نفت بود. 👇
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
۱۳ تیرماه ، #سالروز_شھادت سردار #شهید_سیدمحمدرضا_دستواره گرامی باد. 🥀
شهید سید محمدرضا دستواره ۱۸ اسفند ۱۳۳۸ مصادف با ماه مبارک شعبان در گود مرادی واقع در جنوب تهران دیده به جهان گشود. وی با وجود داشتن مشکلات مالی سه سال راهنمایی را در مدرسه شاه واقع در باغ آذری گذراند. سپس وارد مقطع دبیرستان شد اما به دلیل فشار زندگی و فقر برای کمک به معیشت خانواده ترک تحصیل کرد و در یک کارگاه خیاطی در بازار تهران مشغول به کار شد. مدتی بعد دوباره به تحصیل ادامه داد و در کنار آن، کار کرد تا چرخ زندگی‌شان هم بچرخد و سرانجام موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته اقتصاد شد. سال ۱۳۵۶ با شروع اولین جرقه‌های انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) همراه دوستانش در خیابان شوش و اطراف آن علیه رژیم شاه دسته‌های تظاهرات راه می‌انداخت و خود یکی از نیرو‌های پیشرو بود که متن شعار‌ها را آماده می‌کرد. دستواره در آبان ۱۳۵۸ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و به‌عنوان عضو سپاه تهران در پادگان ولی عصر (عج) مشغول به خدمت شد. دوره آموزشی را نیز در پادگان امام حسین (ع) گذراند و بعد از پایان دوره آموزشی که همزمان با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بود، همراه دانشجویان پیرو خط امام به حفاظت از لانه جاسوسی پرداخت. وی مدتی بعد به مناطق غرب کشور اعزام شد و در روانسر به پاسداری از انقلاب پرداخت. سپس برای اجرای عملیاتی به شهرستان پاوه رفت و به احمد متوسلیان، رضا چراغی و حسن زمانی ملحق شد. در سلسله عملیات‌هایی که برای تأمین شهرستان مریوان انجام گرفت همچنین در پاکسازی روستا‌های مریوان از وجود گروه‌های ضدانقلاب و خارج کردن کوه‌های سر به فلک کشیده مریوان از دست شورش‌گران، کارنامه موفقی از او بر جای‌ مانده است. او در تشکیل سپاه مریوان نقش مؤثری داشت و تا پایان مهر ۱۳۵۹ یعنی تا یک ماه بعد از هجوم سراسری ارتش عراق در مریوان حضور داشت. سپس به مناطق عملیاتی گیلان‌ غرب رفت و برای شناسایی منطقه و مین‌گذاری، تپه‌های مشرف‌ به مرز ایران و عراق را بررسی کرد. مدتی هم به‌عنوان فرمانده پاسگاه شهدا در منطقه دزلی فعالیت داشت تا اینکه در عملیات «کاوه زهرا» که حد فاصل شهرستان مریوان و پاوه انجام گرفت، مجروح و حدود هفت ماه بستری شد. وی بعد از بهبودی همراه احمد متوسلیان، محمود شهبازی و حاج همت تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) را تشکیل داد و به‌عنوان مسئول نیروی انسانی تیپ انتخاب شد. بعد از شهادت «ابراهیم همت» در عملیات خیبر (عباس کریمی، فرماندهی لشکر ۲۷ را بر عهده گرفت) جانشین فرمانده لشکر شد و تا زمان فرماندهی محمد کوثری بر لشکر ۲۷ که در پی شهادت عباس کریمی در عملیات بدر، عهده‌دار این سمت شد، همچنان در سمت جانشینی فرمانده لشکر باقی ماند. وی در نبرد‌های بدر، والفجر ۸ و کربلای ۱ نیز در سمت معاون اول، قائم‌مقام و جانشین فرمانده لشکر نقش بسیار مؤثری ایفا کرد. سرانجام سید محمدرضا دستواره پس از مجاهدت‌های فراوان در کردستان و هنگام پاک‌سازی شهرستان‌های مریوان و پاوه و نقش‌آفرینی در همه نبرد‌های یگان محمد رسول‌الله (ص) از فتح‌المبین تا کربلای ۱، در سپیده‌دم جمعه ۱۳ تیر ۱۳۶۵، در عملیات کربلای ۱، پائین ارتفاعات قلاویزان بر اثر اصابت گلوله خمپاره ۱۲۰ در کنارش، به شهادت رسید. منبع : شیری، حجت، اطلس لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، سال ۱۴۰۰، صفحه ۱۹۷
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
۱۴ تیر ماه #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_کمال_شیرخانی گرامی باد.🥀 نام : کمال نام خانوادگی : شیرخ
کمال سال ۱۳۵۵ درلواسان کوچک (استان تهران ) به دنیا آمد. گل سرسبد خانه‌ بود و هوش و فعالیت زیادی داشت. هروقت از تلویزیون قرآن پخش می‌کردند، می‌نشست پای آن و سعی می‌کرد شیوه‌های قرائت را یاد بگیرد. آنقدر به قرآن و احکام علاقه داشت که تند و تند از روی برنامه یادداشت برمی‌داشت و در دفترچه‌هایش جمع می‌کرد. کمال همیشه احترام مادر و پدرش را نگه می‌داشت. بعدها که بزرگتر شد و از طرف کارش به اصفهان مأمور شد، به مادر قول داده بود نگذارد غم دوری بکشد و هر هفته رنج راه را به جان می‌خرید تا به مادرش سربزند و نگذارد دلتنگش شود. کمال در کنار فراگیری علوم مختلف قرآن کریم اعم از قرائت و تجوید، به خاطر عشق و علاقه‌ای که به اهل بیت(علیه‌السلام) داشت، به فراگیری مداحی نیز می‌پرداخت. بررسی زندگی شهید شیرخانی نشان می دهد که توجه به امر به معروف و نهی از منکر یکی از ویژگی های بارز او بوده است. این صفت بارز که مورد تأکید دوستان و اعضای خانواده اش است گاه باعث می شد کمال به دردسر بیفتد و یک بار نیز از سوی تعدادی از اوباش محله مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. وقتی موضوع تعرض سلفی‌ها به مرقد حجربن عدی در سوریه پیش آمد و ادعای آنها برای تعرض به حرم حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) خون جوانان شیعه سراسر جهان را به جوش آورد، شیرخانی یکی از همین جوانانی بود که داوطلبانه راهی سوریه شد تا به عنوان محافظ حرم آل الله به نبرد با سلفی‌ها بپردازد. به این ترتیب اوچندین ماه در سوریه می‌ماند و در درگیری با گروه‌های سلفی چون داعش از ناحیه پا مجروح می‌شود. بعد از آن او در ۲۵ فروردین ماه سال ۹۳ به ایران برمی‌گردد و چون از حساسیت مادرش در مورد خودش مطلع بود، عنوان می‌دارد که تصادفی جزئی کرده است و مجروحیتش را مخفی می‌کند. اندکی بعد موضوع هجوم تکفیری‌های داعش به کشور همسایه‌مان عراق همگان را متعجب می‌سازد. احتمال حمله سلفی‌ها به سامرا به عنوان مدفن دو تن از امامان شیعه مجال ماندن را از شیرخانی می‌گیرد. او پس از دو ماه‌و‌نیم حضور در ایران، دوباره آهنگ رفتن می‌کند. این بار کمال عازم عتبات عالیات می‌شود تا پس از زیارت قبور مقدس امام علی، امام حسین و حضرت ابوالفضل عباس (علیه‌السلام) برای پاسداری از حرم امامان عسکریین(علیه‌السلام) رهسپار سامرا ‌شود. در این زمان که چند روزی از شروع ماه مبارک رمضان گذشته بود، مسجد سبوی کوچک خود را از صوت قرآن کمال شیرخانی خالی می‌دید. اما کمی آن سوتر مرقد مطهر امام حسن عسکری(علیه‌اسلام) و امام جواد(علیه‌السلام) شاهد راز و نیازهای شیرمردی بود که برای حراست از حرم آل‌الله کمر همت بسته بود. کمال در یکی از آخرین تماس‌های خود با خانواده از سلامت خود خبر می‌دهد اما او که هفتم تیرماه راهی عراق شده بود، تنها یک هفته بعد در ۱۴ تیر ماه سال ۱۳۹۳ در درگیری با گروهک منحوس داعش در سن ۳۸ سالگی به شهادت می‌رسد. کتابی به نام چمروش درباره این شهید نوشته شده که درواقع «چمروش» نام پهپادی است که شهید شیرخانی در تمامی مراحل طراحی، ساخت و پرواز این پرنده حضور داشتند. این پهپاد برای نخستین بار توسط این شهید عزیز که اولین استاد خلبان پهپاد ایران است در آسمان به پرواز در آمد.
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
۱۴ تیر ماه #سالروز_شهادت #روحانی_مدافع_حرم #شهید_سیدهادی_علوی_نسب گرامی باد. 🥀 تاریخ ولادت: 1 فرو
شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام سید هادی علوی نسب در سال 1359 در شهر درود از توابع شهرستان نیشابور متولد شد. وی جهت تحصیل علوم دینی به شهر قم هجرت کرد و ساکن قم شد همچنین شهید مدیر سابق حوزه علمیه امام علی (ع) شهرستان ایوان در استان ایلام بودند از این شهید بزرگوار دو فرزند پسر و یک فرزند دختر به یادگار مانده است از آن‌جایی که با غیرت علوی خویش تحمل دیدن تعرض به مقدسات و حرم حضرت زینب (س) در کشور سوریه را نداشت در ابتدای سال ۹۵ به مدت چهار ماه به صورت داوطلبانه عازم سوریه شد که از ناحیه دست و گوش مجروح و جهت مداوا به ایران بازگشت و برای دومین بار در ۱۵ اسفند ۹۵ عازم سوریه شد که در جریان نبرد با تکفیری‌ها در تاریخ ۱۴ تیرماه ۹۶ ، شهد شیرین شهادت را نوشید و به خیل شهدای مدافع حرم پیوست.
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
📸 با سپاهی از شهیدان خواهد آمد... ۲۰ تیر ماه #سالروز #شهادت سرباز لشکر صاحب الزمان(عج) 🕊شهید مدافع
شهید مدافع حرم ارتش جمهوری اسلامی ایران سید مهدی جودی ثانی فرزند سید حسین در تاریخ 14 تیر 1362 در یک خانواده مذهبی و فرهنگی در شهرستان درگز استان خراسان رضوی دیده به جهان گشود. از ابتدای زندگی خویش با توسل به ائمه اطهار(ع) و ولی‌زمان خویش رهبر معظم انقلاب در تلاش برای برقراری عدل و اهتزاز پرچم جمهوری اسلامی ایران بود. او در سال 1383 با توجه به علاقه به اسلام و انقلاب برای حفظ و حراست از سرزمین مادری خویش با به تن کردن لباس مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران پای در راه جهاد گذاشت. وی حدود ۸ سال در سخت ‌ترین نقاط مرزی کشور در استان خوزستان خدمت کرد. شهید جودی از مداحان اهل بیت (ع) و یک ارتشی ولایت ‌‎مدار و پا در رکاب بود. پس از حمله گروهک تروریستی تکفیری داعش به صورت داوطلبانه خواستار حضور در جبهه‌ های دفاع از حرم حضرت زینب(س) شد. شوق شهات در وجود این ارتشی دلاور سبب حضور وی در سوریه، مرکز مقاومت در برابر تکفیر و تکفیری شد. شهید سید مهدی جودی ثانی در تاریخ 20 تیرماه سال 1396 در سن 34 سالگی در نبرد با تکفیری ها در سوریه به شهادت رسید و به آسمان پر کشید. پيكر پاک و مطهر شهيد سيد مهدي جودي ثاني از مدافعان حرم حضرت زينب(س) پس از انتقال به ایران روز جمعه 23 تیر ماه سال 1396 با حضور اقشار مختلف مردم، خانواده های شهدا و جمعی از نیروهای نظامی و انتظامی از مهدیه مشهد تا حرم رضوی تشييع شد. پیکر این شهید شهید مدافع حرم پس از طواف دور ضریح ضامن آهو و اقامه نماز در حرم مطهر رضوی، بعد از مراسم نماز جمعه مشهد تشییع و به بهشت رضا انتقال داده شد. پس از قرائت تلقین و وداع جانسوز خانواده دوستان و آشنایان پیکر مطهر شهید مدافع حرم سید مهدی جودی ثانی در کنار دیگر شهیدان در گلزار شهدای بهشت رضا آرام گرفت. پدر شهید با اشاره به نحوه شهادت سید مهدی از قول یکی از همرزمانش می گوید: در عملیات آخر سید مهدی با توپخانه موضع 107 دشمن را منفجر می‌کند و به نحوی خسارت بر آنها وارد می‌کند که منجر به عقب‌ نشینی و آزادسازی آن منطقه می‌ شود؛ اما به دلیل کینه‌ ای که از سیدمهدی و دوستش پیدا کرده بودند از پشت مواضع آنها را با کاتیوشا از فاصله نزدیک می‌ زنند؛ پیکر مهدی هم انگار که یک سنگ به شیشه خورده باشد متلاشی می‌ شود. حاج سید علی پدر شهید سید مهدی جودی ثانی درباره او می‌ گوید: در واجباتش هیچ‌ گاه تاخیر نمی‌کرد و خود را ملزم به اجرای مستحبات کرده بود. فراموش نمی‌کنم آخرین باری که به مشهد آمد ماه رمضان بود، وقتی که روزه خواری مردم را می‌دید به من می‌گفت: «خداوند آن‌ قدر مهربان است که در ماه روزه به مردم فرصت داده است که اگر مشکلی داشته و نتوانستند روزه بگیرند در انظار نباید روزه بخورند و حرمت خداوند را بشکنند» از این مسئله خیلی ناراحت بود و روحیه او را در این مدت خراب کرده بود؛ اما در مواجهه با روزه‌خواران با ملایمت برخورد می‌کرد و تذکر می‌داد. زیرا معتقد بود با محبت همه مشکل‌ها بر طرف می‌شود؛ اگر جوانی را می‌دید که راه‌اشتباهی را برگزیده است ابتدا با او دوست می‌شد و سپس هدایتش می‌کرد.
تولد: ۱۳۶۱/۰۵/۰۵ شهادت: ۱۳۹۴/۰۴/۲۲ محل شهادت: تدمر، سوریه مزارشهید: مشهد وضعیت تأهل: متأهل تعداد فرزندان:۲دختر   مصطفی بختی،۵مرداد سال ۶۱ در مشهد به دنیا آمد. شهید بختی با ورودبه دوره تحصیلی راهنمایی، به عضویت بسیج درآمد و نیرویی فعالی در این حوزه شد. او بعد از گرفتن دیپلم علوم انسانی، وارد حوزه علمیه شد و به مدت چهار سال به تحصیل در علوم دینی پرداخت و هم‌زمان با آن، برای امرارمعاش به شغل آزاد مشغول شد. مصطفی باپایان خدمت سربازی در ارتش دوباره راه تحصیل را درپیش گرفت وبا دادن کنکور در رشته حقوق پذیرفته شد، اما درنهایت موفق به رفتن نشد. او در سال ۱۳۷۸ازدواج کرد وحاصل ۱۶سال زندگی مشترکش،تولد دو دختر رادرپی داشت او از زمانی‌ که آمریکا درسال‌های ابتدایی دهه ۸۰ به عراق حمله‌ کرد، به فکردفاع ازحرم اهل‌بیت (ع)بود. به همین خاطر درهمان سال‌ها با راضی‌ کردن همسر و خانواده‌اش، بهمراه پدر راهی شهرنجف شدتا اگر بی‌حرمتی به حرمین را مشاهده کرد،برای دفاع به سایر گروه‌ها بپیوندد. او بعدازگذشت یک ماه و راحت‌ شدن خیالش از بابت حفظ حرمت حرم اهل‌بیت (ع)، به مشهد بازگشت. با آغازجنگ درسوریه،مصطفی اینبارتصمیم به رفتن ودفاع از زینبیه گرفت.برای این کاراقدام کرد، امابخاطر مسائل قانونی،مانع رفتن اوشدند تا اینکه سال ۹۴باپیوستن به تیپ فاطمیون، امکان رفتنش میسر شد. مصطفی بختی،۷اردیبهشت باداشتن دودختر، برای جنگ باداعش،راهی کشورعراق شد. او پس از ۷۵روز دفاع از زینبیه دربرابرعناصر تکفیری داعش، ۲۲تیر ۹۴بااصابت ترکش به شهادت رسید.
🌷تاریخ تولد : ۶۷ 🌷تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۴/۲۲ 🌷محل شهادت: تدمر، سوریه 🌷مزارشهید: مشهد 🌷وضعیت تاهل: مجرد شهید مجتبی بختی از اهالی مشهد همراه برادر بزرگ ترش با هویت جعلی افغانستانی بعد از چند بار تلاش توانسته بودند به سوریه اعزام شوند. آن ها در گروهان تک تیر انداز ها جهاد می کردند. آنها در جبهه ها علاوه بر شرکت در عملیات های نظامی، کارهای دیگری هم انجام می دادند، از آماده کردن سفره افطار و سحر برای همرزمان تا واکس زدن شبانه کفش هایشان. مجتبی رتبه اول دانشگاه پیام نور در رشته حقوق بود.  این دو برادر سر انجام در حلب سوریه حین مبارزه با تروریست های تکفیری به شهادت رسید و به شهدای مدافع حرم پیوست. آنها در جبهه ها علاوه بر شرکت در عملیات های نظامی، کارهای دیگری هم انجام می دادند، از آماده کردن سفره افطار و سحر برای همرزمان تا واکس زدن شبانه کفش هایشان. با اینکه موعد مرخصی شون رسیده بود به خاطر عملیات داوطلبانه در منطقه باقی موندند و مبارزات مردانه ای در هجوم و دفاع مقابل داعش انجام دادند پیکر مطهر این شهید به همراه برادرش روز ۵ شنبه ۲۸ تیر ۹۴ در حرم امام رضا (ع) تشییع و در گلزار شهدای بهشت رضا دفن شدند.
تولد: ۱۳۶۱/۰۵/۰۵ شهادت: ۱۳۹۴/۰۴/۲۲ محل شهادت: تدمر، سوریه مزارشهید: مشهد وضعیت تأهل: متأهل تعداد فرزندان:۲دختر   مصطفی بختی،۵مرداد سال ۶۱ در مشهد به دنیا آمد. شهید بختی با ورودبه دوره تحصیلی راهنمایی، به عضویت بسیج درآمد و نیرویی فعالی در این حوزه شد. او بعد از گرفتن دیپلم علوم انسانی، وارد حوزه علمیه شد و به مدت چهار سال به تحصیل در علوم دینی پرداخت و هم‌زمان با آن، برای امرارمعاش به شغل آزاد مشغول شد. مصطفی باپایان خدمت سربازی در ارتش دوباره راه تحصیل را درپیش گرفت وبا دادن کنکور در رشته حقوق پذیرفته شد، اما درنهایت موفق به رفتن نشد. او در سال ۱۳۷۸ازدواج کرد وحاصل ۱۶سال زندگی مشترکش،تولد دو دختر رادرپی داشت او از زمانی‌ که آمریکا درسال‌های ابتدایی دهه ۸۰ به عراق حمله‌ کرد، به فکردفاع ازحرم اهل‌بیت (ع)بود. به همین خاطر درهمان سال‌ها با راضی‌ کردن همسر و خانواده‌اش، بهمراه پدر راهی شهرنجف شدتا اگر بی‌حرمتی به حرمین را مشاهده کرد،برای دفاع به سایر گروه‌ها بپیوندد. او بعدازگذشت یک ماه و راحت‌ شدن خیالش از بابت حفظ حرمت حرم اهل‌بیت (ع)، به مشهد بازگشت. با آغازجنگ درسوریه،مصطفی اینبارتصمیم به رفتن ودفاع از زینبیه گرفت.برای این کاراقدام کرد، امابخاطر مسائل قانونی،مانع رفتن اوشدند تا اینکه سال ۹۴باپیوستن به تیپ فاطمیون، امکان رفتنش میسر شد. مصطفی بختی،۷اردیبهشت باداشتن دودختر، برای جنگ باداعش،راهی کشورسوریه‌ شد. او پس از ۷۵روز دفاع از زینبیه دربرابرعناصر تکفیری داعش، ۲۲تیر ۹۴بااصابت ترکش به شهادت رسید. @mahman11
🌷تاریخ تولد : ۶۷ 🌷تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۴/۲۲ 🌷محل شهادت: تدمر، سوریه 🌷مزارشهید: مشهد 🌷وضعیت تاهل: مجرد شهید مجتبی بختی از اهالی مشهد همراه برادر بزرگ ترش با هویت جعلی افغانستانی بعد از چند بار تلاش توانسته بودند به سوریه اعزام شوند. آن ها در گروهان تک تیر انداز ها جهاد می کردند. آنها در جبهه ها علاوه بر شرکت در عملیات های نظامی، کارهای دیگری هم انجام می دادند، از آماده کردن سفره افطار و سحر برای همرزمان تا واکس زدن شبانه کفش هایشان. مجتبی رتبه اول دانشگاه پیام نور در رشته حقوق بود.  این دو برادر سر انجام در حلب سوریه حین مبارزه با تروریست های تکفیری به شهادت رسید و به شهدای مدافع حرم پیوست. آنها در جبهه ها علاوه بر شرکت در عملیات های نظامی، کارهای دیگری هم انجام می دادند، از آماده کردن سفره افطار و سحر برای همرزمان تا واکس زدن شبانه کفش هایشان. با اینکه موعد مرخصی شون رسیده بود به خاطر عملیات داوطلبانه در منطقه باقی موندند و مبارزات مردانه ای در هجوم و دفاع مقابل داعش انجام دادند پیکر مطهر این شهید به همراه برادرش روز ۵ شنبه ۲۸ تیر ۹۴ در حرم امام رضا (ع) تشییع و در گلزار شهدای بهشت رضا دفن شدند. @mahman11
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُ
شهید سیدحمید طباطبایی‌مهر در سال ۱۳۳۸ در منطقه جنوب شهر تهران حوالی میدان خراسان در خانواده‌ای مذهبی و شیفته اهل‌بیت(علیهم‌السلام) چشم به جهان گشود و پرورش یافت. دوران نوجوانی و جوانی‌اش با شرکت در نهضت انقلاب سپری شد. آغاز جنگ تحمیلی و افزایش همکاری‌های سیّد با نهادهای انقلابی او را به سمت سپاه سوق داد. در سال ۱۳۶۲ به دلیل علاقه‌ای که به جوانان داشت، حوزه تربیت و آموزش را برای فعالیت دوران پاسداری خود برگزید. به همین دلیل مربی پادگان امام حسین(ع) شد. برای کسب تجارب بیشتر عملیاتی و آشنایی با صحنه‌های درگیری از کردستان سردرآورد. از همان آغاز فعالیت همواره به‌دنبال خدمت صادقانه و همواره با تلاش بی‌وقفه بود و تا پایان جنگ در این منطقه ماند و خانواده‌اش را نیز روانه این دیار کرد. تا آنجا که یکی از فرزندان خود را در این راه از دست داد. رشادت‌ها، لیاقت و شایستگی‌ همراه با مردمداری مثال‌زدنی و ارتباط صمیمانه با مردم مظلوم کردستان توسط سیّد سبب شد تا مسئولیت‌های متعددی در نقاط مختلف کردستان از جمله سقز، مریوان، نوسود و... به ایشان واگذار شود. فرماندهی گردان، فرماندهی محور و فرماندهی عملیات از جمله این مسئولیت‌هاست. پس از پایان جنگ تحمیلی با حضور در معاونت آموزش نیروی زمینی سپاه نقش سازنده‌‌ای را ایفا کرد. شاخص‌ترین دوره مدیریت ایشان در معاونت آموزش، مسئولیت مرکز تحقیقات و فناوری آموزشی نیروی زمینی سپاه به مدت پنج سال بود. آخرین سال‌های خدمت سیّد در معاونت عملیات نیروی زمینی سپاه به اوج خود رسید. مسئولیتی که در‌های شهادت در آن باز بوده و ایشان با به یادگار گذاشتن رشادت‌ها و حماسه‌های جاویدان در مبارزه با عوامل استکبار و دشمنان مردم ایران و کردستان و در تأمین امنیت این مرز و بوم نقش موثری ایفا کرد که اوج آن در سرکوب گروهک تروریستی پژاک به نمایش درآمد و سرانجام وی با گمنامی و مظلومیت به آرزوی دیرینه خود رسید. رسیدن به وصال🕊🍃🕊🍃 او مدافع پرچم اسلام بود و همواره آماده دفاع از ارزش ها و اسلام عزیز بود و آرزوی خدمت در رکاب امام عصر ( عج ) و نابودی دشمنان اسلام را داشت. و با خدمت به انقلاب و اسلام، انرژی می گرفت و خستگی را خسته کرده بود و می گفت : دشمن چشم طمع به کشور را دارد و از هر طرف با تمام توان در همه ابعاد آماده حمله و ضربه زدن بر ماست ، نباید از او غفلت کنیم و به فکر استراحت و رفاه باشیم و برایش این مهم بود که بتواند تکلیفش را خالصانه ادا کند تا پیش وجدانش شرمنده نشود. چهارم اسفندماه سال 91 سید به بزرگترین آرزویش می رسد. حبیب گونه در دفاع از حرم عمه‌جانش حضرت زینب‌کبری(سلام الله علیها) با ترویست‌های تازه متولد شده داعش به عنوان سومین شهید مدافع حرم نامش را در زمره مدافعان حرم آل‌الله به ثبت می رساند. 🌷یادش گرامی وراهش پررهرو @mahman11
در شش سالگی پدر را از دست داد و چون تک پسر خانواده بود علاوه بر تحصیل، بار مسئولیت خانواده نیز بر عهده او افتاد و تن به کار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج یاری دهد. او در خیابان ایران میدان شهدا و در محله‌ای مذهبی زندگی می‌کرد. مسجد حاج آقا ضیاء آبادی "علی بن موسی الرضا علیه السلام" مأمن همیشگی‌اش بود. وی دائماً به منطقه می‌رفت. او فرمانده آر پی‌چی‌زن‌های گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود. در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز معمولی کار می‌کرد. او همیشه مشغول نظافت توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد می‌کند و او شهید و در زیر آوار مدفون می‌شود. بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند، متوجه می‌شوند که بوی شدید گلابی از زیر آوار می آید. وقتی آوار را کنار می‌زدند با پیکر پاک این شهید روبرو می‌شوند که غرق در بوی گلاب بود. هنگامی که پیکر آن شهید را در بهشت زهرا تهران، در قطعه 26 به خاک می‌سپارند، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید احساس می‌شود و نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک می‌باشد به‌طوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک را خشک کنید، از آن طرف سنگ از گلاب مرطوب می شود.. @mahman11
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم
🌹شهید مدافع حرم حسینعلی پور ابراهیمی از درگاه آستانه اشرفیه گیلان سرمایه دار میلیاردری که همچون شهید شالیکار دنیا شکارش نکرده عشق به حفظ انقلاب او را به سوریه کشاند متولد:1350 شهادت 1397/3/24سوریه. از 13سالگی وارد جبهه ایران ودفاع مقدس شد.حسینعلی در بهترین وضعیت مادی و آسایش بوده است. در زندگیش هیچ چیز کم نداشت. او و همسرش همچون لیلی و مجنون بودند که این عشق و دلدادگیشان زبانزد همه بود و همه میدانستند که این دو لحظه‌ای طاقت دوری از همدیگر را ندارند. حاصل ازدواج و این عشقشان دو پسر رشید، رعنا و بسیار مودب بوده است. 🌷✨شهید مدافع حرم حسینعلی پور ابراهیمی.متولد روستای درگاه آستانه اشرفیه است. این روستا در زمان جنگ نیروهای بسیاری را به جبهه های دفاع مقدس اعزام و شهدای بسیاری تقدیم انقلاب اسلامی کرده است. قبل از سال نو نیز 8 نفر برای دفاع از حرم به سوریه اعزام شده بودند. همسر شهید میگوید نصف شبی همراه با حسینعلی گلزار شهدای رشت و بالای سر قبر شهید سیدمسافر رفتیم. او از این شهید برای من گفت و وصیت کرد وقتی شهید شدم من را در همین جایی که ایستاده‌ام دفن کنید. @mahman11
#کتاب_هوری .pdf
13.44M
🌿 و خاطرات: سردار شهید علی هاشمی فاتح خیبر، سردار بدر، مجنون هور فرمانده سری ترین قرارگاه اطلاعاتی 🌷 @mahman11
زندگینامه شهید سید محمدحسین بهشتی 🔷شهید بهشتی در دوم آبان ۱۳۰۷ هجری شمسی در اصفهان چشم به جهان گشود، پدرش از روحانیان اصفهان و امام جماعت مسجد لنبان بود. 🔶وی از چهار سالگی به مکتب رفت و در اندک زمانی قرائت قرآن و خواندن و نوشتن را آموخت و با ورود به دبیرستان به دلیل علاقه به تحصیل علوم دینی، مدرسه را رها و در سال ۱۳۲۱ وارد حوزه علمیه شد. 🔹سال ۱۳۲۵ یعنی در هجدهمین بهار زندگی خود به قم عزیمت کرد و در کنار تحصیل علوم دینی، در سال ۱۳۲۷ موفق به دریافت دیپلم ادبی در امتحانات متفرقه شد، در همان سال، وارد دانشکده الهیات معقول و منقول شد و در سال ۱۳۳۰ با دریافت درجه لیسانس به قم بازگشت و در دبیرستان حکیم نظامی مشغول تدریس زبان انگلیسی شد. 🔸در سال ۱۳۳۱ ازدواج نمود که حاصل این پیوند، دو پسر و دو دختر بود. وی در سال ۱۳۳۳، دبیرستان دین و دانش قم را تأسیس نمود و تا سال ۱۳۴۳ سرپرستی آن را برعهده داشت. ♦️ در فاصله سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۸، دوره دکترای فلسفه الهیات را گذراند سپس، با شرکت فعال در مبارزات سال های ۴۱ و ۴۲ از سوی ساواک مجبور به عزیمت از شهر قم به تهران گردید. 🔷 این شهید راست قامت به پیشنهاد و درخواست آیت الله حائری رحمه الله و آیت الله میلانی رحمه الله به هامبورگ عزیمت و سرپرستی مسجد و تشکل مذهبی جوانان آن شهر را عهده دار و به فعالیت های عمیق دینی و فرهنگی پرداخت. 🔶در طی این مدت سفرهایی به عربستان، سوریه، لبنان، ترکیه و عراق(به منظور دیدار امام رحمه الله) انجام داد، سرانجام در سال ۱۳۴۹، به ایران بازگشت و به فعالیت های علمی، فرهنگی و سیاسی روی آورد. 🔹 در این مدت، چندین بار توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد.، در آذرماه ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی رحمه الله شورای انقلاب را تشکیل داد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره به عنوان ایدئولوگ و لیدر در صحنه های سیاسی، اجتماعی به فعالیت می پرداخت. 🔸 حزب جمهوری اسلامی را با هدف تربیت و شناسایی نخبگان سیاسی فرهنگی پایه گذاری نمود، در تدوین قانون اساسی به عنوان نایب رئیس مجلس خبرگان ایفای نقش می کرد ♦️پس از استعفای دولت موقت در سال ۱۳۵۸، مدتی به عنوان وزیر دادگستری و سپس، از سوی امام خمینی رحمه الله به ریاست دیوان عالی کشور منصوب گردید. 🥀 وی سرانجام در حین انجام وظیفه در این سمت بود که در شامگاه ۷ تیر سال ۱۳۶۰ در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار ساختمان حزب توسط منافقین به همراه کاروان ۷۲ نفره خود به خیل عظیم شهدای کربلا پیوست. 🔰 🌷 @mahman11
🍃 : ۱۳۶۲ 🌷 : بروجن 🌼 : ۲۸ آبان ۱۳۹۶ 🌸 : بوکمال 🌿 : متاهل 🌺 : یک 🌾 : کاردانی الکترونیک 🌹 🌷شهید مدافع حرم علیرضاجیلان اهل بروجن که در شب در عملیات آزادسازی بوکمال به مقام رفیع رسید وی به طور و مدت زیادی در جهاد فی سبیل الله در سوریه حاضر شد این شهید بزرگوار چند ماه پیش در سوریه بود که خبر فوت مادرش را شنید و به ایران آمد اما به دلیل نیاز به حضورش در بعد از ۱۰ روز با پدر، همسر و تنها فرزندش کرده و به یاری هم‌رزمانشان شتافت…علیرضا جیلان بروجنی در هشتمین اعزام خود حسینی شد و به عموی شهیدش () که دقیقا هم نام خودش بود (اسم عموی شهید را بر ایشان گذاشته بودند) و ۳۰ سال پیش در در خوزستان آسمانی شده بود پیوست.🌷 🕊 🌹 @mahman11
🌱 🍃در تاریخ ۱۳۵۴.۰۲.۲۸ کودکی به نام حبیب الله در عزیز آباد نجف آباد چشم به جهان گشود. اسمش را پدرش انتخاب کرد و گوسفندی برایش عقیقه کرد. 👌حبیب الله بسیار زرنگ و باهوش بود به همه کمک می کرد و حتی بعضی اوقات کلید ماشین پدرش را میگرفت و به دوستانش رانندگی یاد میداد و میگفت هزینه ی رفتن به کلاس آموزش رانندگی را ندارند. ✨یک بار شب عید بود وضع مالی خوبی نداشتیم، او مقداری شیرینی میوه و آجیل به منزل آورد و بعد فهمیدم که چند شب خواب نرفته و خیاطی می کرده که من خجالت خواهر و برادرانش را نکشم! 📺یک مرتبه در ماه رمضان خواهرش تلویزیون را زمین انداخته بود مادرش گفته بود: «اگر پدرت بفهمد دعوا می کند» گفت: «مادرجان غصه نخور من حالا می روم و آن را درست می کنم» آنروز هوا سرد بود تلویزیون را به تیران برد و صبح آن را آورد. حتی افطار نکرده بود و روز بعد را هم روزه گرفت بخاطر اینکه پدرش عصبانی نشود و خواهرش را دعوا نکند. ایشان در تاریخ ۱۳۷۲.۱۱.۱۱ به درجه ی رفیع شهادت رسید. 🌷 @mahman11
شهید  ابراهیم هادی دراول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان به دنیا آمد. وی فرزند چهارم از ۶ فرزند خانواده بود. با این حال پدرش مشهدی محمد حسین علاقه خاصی به او داشت. وی نیز منزلت پدر خویش را به درستی شناخته بود. پدری که توانسته بود با شغل بقالی به بهترین نحو فرزندانش را تربیت نماید. هنگامی که ابراهیم نوجوان بود، پدرش فوت کرد و از آن جا بود که زندگی را مانند مردان بزرگ، به پیش برد. @mahman11
مشهد که آمدیم، بچه ی دومم را حامله بودم. موقع به دنیا آمدنش، مادرم آمد پیشم. سرشب، عبدالحسین را فرستادیم پی قابله. به یک ساعت نکشید، دیدیم در می‌زنند. خانم موقر و سنگینی آمد تو. از عبدالحسین ولی خبری نبود. آن خانم نه مثل قابله‌ها، و نه حتی مثل زن‌هایی بود که تا آن موقع دیده بودم. بعد از آن هم مثل او را ندیدم. آرام و متین بود، و خیلی با جذبه و معنوی. آن‌قدر وضع حملم راحت بود که آن‌ طور وضع حمل کردن برای همیشه یک چیز استثنایی شد برایم. آن خانم توی خانه ی ما به هیچی لب نزد، حتی آب هم نخورد. قبل از رفتن، خواست که اسم بچه را فاطمه بگذاریم. سال‌ها بعد، عبدالحسین راز آن شب را برایم فاش کرد. می‌گفت: وقتی رفتم بیرون، یکی  از رفقای طلبه‌ رو دیدم. تو جریان پخش اعلامیه مشکلی پیش اومده بود که حتما باید کمکش می‌کردم. توکل بر خدا کردم و باهاش رفتم. موضوع قابله از یادم رفت. ساعت دو، دو و نیم شب یک هو یاد قابله افتادم. با خودم گفتم دیگه کار از کار گذشته، خودتون تا حالا حتماً یه فکری برداشتین. گریه اش  افتاد. ادامه داد: اون شب من هیچ کی رو برای شما نفرستادم، اون خانم هر کی بود، خودش اومده بود. @mahman11
🍃 : ۱۳۶۲ 🌷 : بروجن 🌼 : ۲۸ آبان ۱۳۹۶ 🌸 : بوکمال 🌿 : متاهل 🌺 : یک 🌾 : کاردانی الکترونیک 🌹 🌷شهید مدافع حرم علیرضاجیلان اهل بروجن که در شب در عملیات آزادسازی بوکمال به مقام رفیع رسید وی به طور و مدت زیادی در جهاد فی سبیل الله در سوریه حاضر شد این شهید بزرگوار چند ماه پیش در سوریه بود که خبر فوت مادرش را شنید و به ایران آمد اما به دلیل نیاز به حضورش در بعد از ۱۰ روز با پدر، همسر و تنها فرزندش کرده و به یاری هم‌رزمانشان شتافت…علیرضا جیلان بروجنی در هشتمین اعزام خود حسینی شد و به عموی شهیدش () که دقیقا هم نام خودش بود (اسم عموی شهید را بر ایشان گذاشته بودند) و ۳۰ سال پیش در در خوزستان آسمانی شده بود پیوست.🌷 🕊 🌹 @mahman11
شهید محمد رضا تورجی زاده در سال چهل و سه در شهر شهیدان،اصفهان به دنیا آمد . در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف ناپذیر در مجالس عزا داری شرکت می نمود . در کودکی بسیار با وقار بوده به گونه ای که در میان همگان ممتاز بود. ایشان دوران تحصیل را همراه با کار و همیاری در مغازه پدر آغاز نمود . پدرش به دلیل علایق مذهبی برای دوره ی راهنمایی به مدرسه ی مذهبی احمدیه ثبت نام نمود . کلاس سوم راهنمایی شهید مقارن با قیام مردم قم شده بود که شهید با جمعی از دوستان هم کلاسی ،چند نوبت تظاهراتی در مدرسه تدارک دیده و از رفتن به کلاس خودداری کرده بودند . با اوج گرفتن انقلاب ، شهید با چند تن از دوستان فعالیت های سیاسی خود را در مسجد ذکر الله آغاز نمود و در تظاهرات ضد حکومت شرکت می نمود که چند بار مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت . شب ها را شعار نویسی و چاپ عکس حضرت امام روی دیوار ها اقدام می نمود . با پیروزی انقلاب فعالیت های خود را در مسجد ذکر الله و حزب جمهوری اسلامی و دیگر پایگاه های انقلابی پیگیری نمود . وی که از فعالان مبارزه با گروهک های ضد انقلاب و بنی صدر بود بار ها مورد ضرب و شتم طرفداران بنی صدر و اعضای این گروهک ها قرار گرفت . ایشان به شهید مظلوم بهشتی و آیت الله خامنه ای علاقه ی فراوانی داشتند . شهید تورجی زاده مداحی و روضه خوانی را در دبیرستان هاتف با دعای کمیل آغاز کرد شبهای جمعه در جمع دانش آموزان زیبا ترین مناجات را با خدای خویش داشت . در سال شصت و یک به جبهه عزیمت نمود و در تیپ نجف اشرف ولشكر امام حسين(ع)به خدمت مشغول شد . و در عملایات های محرم والفجر ها و کربلا ها شرکت نمودند .پس از عزیمت به جبهه در جمع رزمندگان به مداحی و نوحه سرایی پرداخت و بسیاری از رزمندگان جذب نوای گرم و دلنشین او می شدند و در وصیت نامه های خود تقاضا داشتند در مراسم هفته ی آن ها ایشان دعای کمیل را بخوانند . این علاقه و تقاضا های رزمندگان بود که باعث شد ایشان هیئت گردان یازهرا را تاسیس کنند که هر دوشنبه در جبهه در محل گردان و در هنگام مرخصی در اصفهان برگذار می شد . که این هیئت بعد ها به هیئت محبان حضرت زهرا و هیئت رزمندگان اسلام شهر اصفهان تغییر نام داد. شهید به حضرت زهرا سلام الله علیه علاقه ی وافری داشتند و در غالب مداحی هایشان از مصائب ایشان می خواندند . همچنین ایشان وصیت نمودند که بروی سنگ قبر ایشان بنویسند : یا زهرا ایشان به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می دادند . و قران کریم را بسیار تلاوت می نمودند . همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداختند . صدای گریه های ایشان بعضا موجب بیدار شدن دیگران می شد . این عبادت و راز و نیاز با معبود تا طلوع آفتاب ادامه داشت . ایشان در جبهه بار ها مجروح شدند به گونه ای که در میان دوستان به شهید زنده معروف شدند . و هر بار پیش از بهبودی کامل باز به جبهه عزیمت کردند . سر انجام این مجاهد خستگی ناپذیر در پنجم اردیبهشت سال شصت و شش در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در ساعت هفت و سی دقیقه صبح حین فرماندهی گردان یا زهرا در سنگر فرماندهی به شهادت رسیدند . جراهتی که موجب شهادت ایشان شد همچون حضرت زهرا بود : جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش ها یی مانند تازیانه بر کمر ایشان . @mahman11