eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
11.4هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
8.2هزار ویدیو
276 فایل
🔮 بالاتر از نگاه منی آه #ماه_من دستم نمی‌رسد به بلندای چیدنت ای #شهید ...🌷کاش باتو همراه شوم دمی...لحظه ای ✔️گروه مرتبط با کانال👇🏻😌 http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 تبلیغات،تبادل 👈🏻 @tablighat_mahman11 خادم الشهدا 👈🏻 @zsn2y00
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 شهیـد ڪه شوی یکبار #شهیـد میشوی مـادر شهیـد ڪه باشی صدبار💔 ومـادر شهیـد #مفقودالاثر ڪه باشی #هرثانیـه💔 باز آئینه،آب، سینی و چای و نباٺ🌷 باز پنجشنبه ‌‌‌و یاد‌شهدا باصلواٺ🌷
شهیـد ڪه شوے🕊 یڪبار شهیـد میشوے🕊 مـادرشهیـد ڪه باشے صد بار💔 و مـادر شهیـد #مفقودالاثر ڪه باشے #هرثانیـہ💔 #اللهم_الرزقنا_شهادته روزتون معطر به عطر شهدا
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 🌹 🌹 : 🗓 1336/02/01 🗓 محل تولد : تهران : 🗓 1361/11/22 🗓 محل : فکه - کانال کمیل عملیات : والفجر مقدماتی مزار :
‍ ❃↫✨«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»✨↬❃ عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین بیاد پایین، تا با من عکس بگیره انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدنش شده بود... قبل جبهه هم کمتر خونه بود، راستش همیشه بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم... آره فقط خدا خواست اینجوری تربیت بشه... موقع رفتنش بهش گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همرات من سه تا از بچه هام رو، هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار میکنم، خدا ان شاالله این هدیه ناقابل من رو قبول کنه پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)... چند سالی بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بمونه خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره... راوی: 🌷 یاد امام و شهدا با صلوات🌷 @mahman11
عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین بیاد پایین، تا با من عکس بگیره انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدنش شده بود... قبل جبهه هم کمتر خونه بود، راستش همیشه بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم... آره فقط خدا خواست اینجوری تربیت بشه... موقع رفتنش بهش گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همرات من سه تا از بچه هام رو، هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار میکنم، خدا ان شاالله این هدیه ناقابل من رو قبول کنه پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)... چند سالی بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بمونه خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره... راوی: . یاد امام و شهدا با صلوات. @mahman11
‍ شهید حسن فاتحی معروف به حسن طلا تولد: ۱۳۴۸/۶/۲۰ نجف اشرف شهادت: ۱۳۶۵/۱۱/۱۴ منطقه نهرخین (علملیات کربلای ۴) معروف به حسن طلا و حسن آمریکایی به خاطر موهای طلایی و چشم های آبی و پوست سفیدش ابتدا به کردستان رفت و از آنجا عازم جبهه های جنوب شد و به گردان یونس که گردان غواصان  لشکر امام حسین بود پیوست ۱۵ ساله بود که به جبهه رفت و ۱۷ سالگی هم به شهادت رسید وقتی او ۲ ساله بود در سال ۱۳۵۰ خانواده ی او را از عراق بیرون کردند محل موقت زندگی همه اخراجی های عراق در جیرفت بود حسن آقا به ظاهر خود خیلی توجه داشت خوش تیپ و خوش لباس بود در حدی که برای مرتب کردن موهایش در جبهه تافت مو هم برده بود! ولی پسر بسیار متدین و به مسائل شرعی مقید بود و تقریبا نماز شبش ترک نمی‌شد حاج مهدی مظاهری می‌گوید: جوانی بود رعنا و رشید و بسیار خوش چهره و خوش سیما با موهای طلایی چشم آبی و پوست سفید حسن قبل از حرکتمان برای عملیات کربلای ۴ به من گفت: "من واقعیتش این است که مشکلی دارم قبل از آمدن به جبهه دنبال لباس و تیپ زدن...جلوی آیینه بودم برای ظاهرم خواهشم این است که اگر من شهید شدم شما مقداری از خون من را به بدنم بمالید چون احساس می‌کنم با این قیافه خودنمایی کرده ام باید کفاره ای بدهم این حرف خودش است نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد! حسن گفت: من از شما می‌خواهم از این خونم به موهایم بمال که من روز قیامت خوب محشور بشم" مادر حسن می‌گوید بعد از اینکه خبر دادند او است مزار خالی در گلستان شهدای اصفهان دادند وقتی دلم می‌گرفت سر مزارش می رفتم پدر شهید هم بعد از ۱۲ سال بیخبری از حسن آقا به رحمت خدا رفت و بالاخره ۴۰ روز بعد فوت همسرم استخوان های پسرم را آوردند وقتی برای شناسایی رفتیم استخوان هایش تیره شده بود پلاکش همراهش بود حتی موهای طلایی حسن روی لباس هایش بود شادی روح همه ی شهدای مظلوم غواصِ عملیات کربلای ۴ ذکر صلوات و قرائت فاتحه @mahman11
یکی از دوستاش زنگ زد... علی اصغر با شوق عجیبی بهش گفت: "میدونی الان کجام؟ پیش بابام... دستم رو سرشه، دارم نوازشش میکنم...." علی اصغر وقتی جنین سه ماهه ای بود، پدرش توی جبهه و شد؛ ۳۱ سال گذشت تا اینکه پیکر پدر شهیدش پیدا شد و به وطن بازگشت... وقتی علی اصغر برای اولین بار پدرش رو دید، ازش پرسیدم: چه حس و حالی داری؟ گفت: "همه بچه دار میشن من پدر دار شدم...." مرا ببر آنجا که بودنت تمام نمیشود... @mahman11
‍ شهید حسن فاتحی معروف به حسن طلا تولد: ۱۳۴۸/۶/۲۰ نجف اشرف شهادت: ۱۳۶۵/۱۱/۱۴ منطقه نهرخین (علملیات کربلای ۴) معروف به حسن طلا و حسن آمریکایی به خاطر موهای طلایی و چشم های آبی و پوست سفیدش ابتدا به کردستان رفت و از آنجا عازم جبهه های جنوب شد و به گردان یونس که گردان غواصان  لشکر امام حسین بود پیوست ۱۵ ساله بود که به جبهه رفت و ۱۷ سالگی هم به شهادت رسید وقتی او ۲ ساله بود در سال ۱۳۵۰ خانواده ی او را از عراق بیرون کردند محل موقت زندگی همه اخراجی های عراق در جیرفت بود حسن آقا به ظاهر خود خیلی توجه داشت خوش تیپ و خوش لباس بود در حدی که برای مرتب کردن موهایش در جبهه تافت مو هم برده بود! ولی پسر بسیار متدین و به مسائل شرعی مقید بود و تقریبا نماز شبش ترک نمی‌شد حاج مهدی مظاهری می‌گوید: جوانی بود رعنا و رشید و بسیار خوش چهره و خوش سیما با موهای طلایی چشم آبی و پوست سفید حسن قبل از حرکتمان برای عملیات کربلای ۴ به من گفت: "من واقعیتش این است که مشکلی دارم قبل از آمدن به جبهه دنبال لباس و تیپ زدن...جلوی آیینه بودم برای ظاهرم خواهشم این است که اگر من شهید شدم شما مقداری از خون من را به بدنم بمالید چون احساس می‌کنم با این قیافه خودنمایی کرده ام باید کفاره ای بدهم این حرف خودش است نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد! حسن گفت: من از شما می‌خواهم از این خونم به موهایم بمال که من روز قیامت خوب محشور بشم" مادر حسن می‌گوید بعد از اینکه خبر دادند او است مزار خالی در گلستان شهدای اصفهان دادند وقتی دلم می‌گرفت سر مزارش می رفتم پدر شهید هم بعد از ۱۲ سال بیخبری از حسن آقا به رحمت خدا رفت و بالاخره ۴۰ روز بعد فوت همسرم استخوان های پسرم را آوردند وقتی برای شناسایی رفتیم استخوان هایش تیره شده بود پلاکش همراهش بود حتی موهای طلایی حسن روی لباس هایش بود شادی روح همه ی شهدای مظلوم غواصِ عملیات کربلای ۴ ذکر صلوات و قرائت فاتحه @mahman11
🌙 ... اگر در منطقه مانور شدم که زهی سعادت اما اگر جنازه ام را به زادگاهم آوردند و قابل بود در بهشت زهرا در کنار شهیدان دفن کنید. از خداوند طلب مغرفت نمایید. راه شهیدان را ادامه دهید. ✨وعده دیدار ما روز قیامت. . من می دانم که # اول_ماه_مبارک_رمضان ساعت پنج صبح روز 65/2/21 شهید می شوم و تاریخ شهادتم را می نویسم. (اشهد ان علی ولی الله) @mahman11