eitaa logo
زهرا پناهی (یا الله )
183 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
29 فایل
ارتباط با ادمین @Ya_ghaem باسلام خدمت همراهان عزیز در این کانال در خدمت دوستانم هستم بابحث های اعتقادی؛ اخلاقی ؛احکام؛ وداستان ،انشالله راهی به بسوی تقرب الی الله باشیم باتربیت دینی به ارامش برسیم انشالله به دعای امام زمان (عج) (ارامش بهترین سرمایه)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
يك سال ، هارون الرشيد به زيارت كعبه رفته بود. هنگام طواف ، دستور دادند مردم خارج شوند، تا خليفه بتواند به راحتى طواف كند. چون هارون خواست طواف نمايد، عربى از راه رسيد و با وى به طواف پرداخت . (اين عمل بر خليفه جاه طلب گران آمد و با خشم اشاره كرد كه مرد عرب را كنار كنند.) ماءمورين به مرد عرب گفتند: - كمى صبر كن تا خليفه از طواف كردن فراغت يابد! عرب گفت : - مگر نمى دانيد خداوند در اين مكان مقدس همه را يكسان دانسته و در قرآن مجيد فرموده است : سواء العاكف فيه و الباد(1) چون هارون اين سخن را از عرب شنيد، به نگهبان خود دستور داد كه كارى به او نداشته باشد و او را به حال خويش بگذارد. آن گاه خود به طرف حجرالاسود رفت تا مطابق معمول به آن دست بمالد. ولى عرب آنجا هم پيش دستى نموده ، قبل از وى ، حجرالاسود را لمس كرد! سپس هارون به مقام ابراهيم آمد كه در آنجا نماز بخواند، باز هم عرب قبل از هارون به آنجا رسيد و مشغول نماز شد. همين كه هارون از نماز فارغ شد، دستور داد آن مرد را پيش او حاضر نمايند. وقتى دستور هارون را شنيد گفت : - من كارى با خليفه ندارم ، اگر خليفه با من كارى دارد، خودش پيش من بيايد! هارون ناگزير نزد مرد عرب آمد و سلام كرد، عرب هم جواب سلامش را داد. هارون گفت : - اجازه مى دهى در اينجا بنشينم . عرب گفت : - اينجا ملك من نيست ، اينجا خانه خدا است ، ما همه در اينجا يكسانيم . اگر مى خواهى بنشين ، چنانچه مايل نيستى برو. هارون بر زمين نشست ، روى به آن عرب كرد و گفت : چرا شخصى مثل تو مزاحم پادشاهان مى شود؟ عرب گفت : آرى ! بايد در مقابل علم كوچكى كنى و گوش فرا دهى . (هارون از طرز سخن گفتن عرب ناراحت شد) به عرب گفت : - مى خواهم مساءله اى دينى از تو بپرسم ، اگر درست جواب ندادى ، تو را اذيت خواهم كرد. - سؤ ال تو براى ياد گرفتن است يا مى خواهى مرا اذيت كنى ؟ - البته منظور، ياد گرفتن است . - بسيار خوب ! ولى بايد برخيزى و مانند شاگردى كه مى خواهد مطلبى از استاد به پرسد، مقابل من بنشينى ! هارون برخاست و در مقابل وى روى زمين نشست . هارون پرسيد: - بگو بدانم ، خداوند چه چيزى را بر تو واجب كرده است ؟ عرب گفت : - از كدام امر واجب سؤ ال مى كنى ؟ از يك واجب يا پنج واجب يا هفده واجب يا سى و چهار يا نود و چهار و يا صد و پنجاه و سه بر هفده عدد و از دوازده يكى و از چهل يكى و از دويست پنج عدد و از تمام عمر يكى و يكى به يكى ؟! هارون گفت : - من از يك واجب از تو سؤ ال كردم ، تو برايم عدد شمارى كردى ! عرب گفت : - دين در دنيا بر پايه عدد و حساب برقرار است و اگر چنين نبود، خداوند در روز قيامت براى مردم حساب باز نمى كرد. سپس اين آيه را خواند: ((و ان كان مثقال حبة من خردل اتينابها و كفى بنا حاسبين (2))) در اين هنگام ، عرب خليفه را به نام صدا كرد. هارون سخت خشمگين شد، طورى كه برافروخته گرديد، (زيرا به نظر خليفه تمامى افراد به او بايد اميرالمؤ منين مى گفتند) در حالى كه آثار خشم و غضب در چهره اش آشكار بود گفت : - آنچه را كه گفتى توضيح بده ! اگر توضيح دادى آزاد هستى و گرنه ، دستور مى دهم بين صفا و مروه گردنت را بزنند! نگهبان از خليفه تقاضا كرد كه او را به خاطر خدا و آن مكان مقدس ‍ نكشد! مرد عرب از گفتار نگهبان خنده اش گرفت ! هارون پرسيد: - چرا خنديدى ؟ - از شما دو نفر خنده ام گرفت ، زيرا نمى دانم كدام يك از شما نادان تريد؛ كسى كه تقاضاى بخشش كسى را مى كند كه اجلش رسيده ، يا كسى كه عجله براى كشتن مى نمايد نسبت به شخصى كه اجلش نرسيده ؟! هارون گفت : - بالاخره آنچه را كه گفتى توضيح بده ! عرب اظهار داشت : - اينكه از من پرسيدى : آنچه خداوند بر من واجب نمود چيست ؟ جوابش اين است كه خداوند خيلى چيزها را به انسان واجب نموده است . اينكه پرسيدم : آيا از يك چيز واجب سؤ ال مى كنى ؟ مقصودم دين اسلام است (كه قبل از هر چيزى پيروى از آن بر بندگان خدا واجب است .) منظورم از پنج ، نمازهاى پنجگانه ، از هفده چيز، هفده ركعت نماز شبانه روزى و از سى و چهار چيز، سجده هاى نمازها و نود و چهار هم تكبيرات نمازهايى است كه در شبانه روز مى خوانيم و از صد و پنجاه و سه ، در هفده عدد، تسبيح نماز است . اما آنچه گفتم از دوازده عدد يكى ، منظورم ماه رمضان است كه از دوازده ماه ، يك ماه واجب است . و آنچه گفتم از چهل يكى ، هر كس چهل دينار طلا داشته باشد يك دينار واجب است زكات بدهد و گفتم از دويست ، پنج ، هر كس دويست درهم نقره داشته باشد، پنج درهم بايد زكات بدهد. اينكه پرسيدم : آيا از يك واجب در تمام عمر مى پرسى ؟ مقصودم زيارت خانه خداست كه در تمام عمر يك بار بر مسلمانان مستطع واجب است و اينكه گفتم يكى به يكى ، هر كس به ناحق كسى را بكشد بايد كشته شود، خداوند مى فرمايد ((النفس بالنفس )). چون سخن عرب به پايان رسيد، هارون از تفسير و بيان اين مسائل و زيباى سخن ع
رب بسيار خوشحال گشت و مرد عرب در نظرش بزرگ آمد و غضب تبديل به مهربانى شد و يك كيسه طلا به عرب داد. آن گاه ، عرب به هارون گفت : - تو چيزهايى از من پرسيدى و من هم جواب دادم . اكنون من نيز از تو سؤ ال مى كنم و تو بايد جواب بدهى ! اگر جواب دادى ، اين كيسه طلا مال خودت و مى توانى آن را در اين مكان مقدس صدقه دهى ، اگر نتوانستى بايد يك كيسه ديگر نيز به آن اضافه كنى تا بين فقراى قبيله خود تقسيم كنم . هارون ناچار قبول كرد. عرب پرسيد: - خنفساء(3) به بچه اش دانه مى دهد يا شير؟ هارون غضبناك شد و گفت : - آيا درست است فردى مثل تو از من چنين پرسشى بنمايد؟ عرب گفت : شنيده ام پيامبر فرموده است : عقل پيشواى مردم از همه بيشتر است . تو رهبر اين مردم هستى ، هر سؤ الى از امور دينى و واجبات از تو پرسيده شود بايد همه را پاسخ دهى . اكنون جواب اين پرسش را مى دانى يانه ؟ هارون : - نه ! توضيح بده آنچه را كه از من پرسيدى و دو كيسه طلا بگير. عرب : - خداوند آنگاه كه زمين را آفريد و جنبده هايى در آن بوجود آورد، كه معده و خون قرمز ندارند، خوراكشان را از همان خاك قرار داد. وقتى نوزاد خنفساء متولد مى شود نه او شير مى خورد و نه دانه ! بلكه زندگيش ‍ از مواد خاكى تاءمين مى گردد. هارون : - به خدا سوگند! تاكنون دچار چنين سؤ الى نشده ام . مرد عرب دو كيسه طلا را گرفت و بيرون آمد. چند نفر از اسمش ‍ پرسيدند، فهميدند كه وى امام موسى بن جعفر عليه السلام است . به هارون اطلاع دادند، هارون گفت : به خدا قسم ! درخت نبوت بايد چنين شاخ و برگى داشته باشد!(4) (چون اولين سال زيارت هارون بود و حضرت نيز در لباس مبدل به مكه رفته بود، تا مردم او را نشناسند لذا هارون آن حضرت را نشناخت .) داستان هاى بحار الانوار 1- اگر به مقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى باشد) آنرا حاضر مى كنم و كافى است كه ما حساب كننده هستيم (سوره انبيا، آيه 47) 2- خنفساء حشره اى است سياهرنگ كه از فضله حيوانات استفاده مى كند. 3- بحار، ج 48، ص 141 4- انفال / 41 @mahmobarak https://eitaa.com/mahmobarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈اگه میخوای ی زندگی آروم و لذت بخش داشته باشی و همسرت رو از دست ندی ، چند تا نکته رو رعایت کن 👇 1- به همسرت بده و مثل پادشاه باهاش رفتار کن تا بعد از چند مدت مثل زندگی کنی 2- در و در دیگران بهش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👨 مردان 👇👇 اگر میخواید که همسرتون همیشه پشتیبانتون باشه حواستون باشه که اقتدار مردونه شو تقویت کنید یعنی: 👈اولا تشویق و تحسین در ازای انجام کارهایی که برای شما انجام میدن، فراموش نشه! 👈دوما اینکه با هیچ مرد دیگه ای ولو پسر بچه ده ساله، مقایسه شون نکنید " پدرم و شوهر خواهرم و ... ال و بل میکنند رو بذارید کنار که نتیجه عکس میده! 👈سوما غرغر کردن ممنوع . 👈چهارما وظایف شون رو به مردهای دیگه مثل پدرتون نسپارید، صبر کنید تا خودشون انجام بدند. 🔴🔴حواسا جمع باشه یه وقتایی کار شما ناخواسته اس ولی ممکنه باعث تخریب همسرتون بشه ✳️پس مواظب حرف زدن و رفتارمون باشیم✳️  
📝 شیخ بهایی یک درویش عارفی را دید، رفت خانه اش را دید اهل کرامت است . دم مغرب که شد اتاق تاریک شد گفت مگر چراغ نداری؟ گفت من پیسوزم تمام شده یک کاریش می کنیم . دیدم کاسه را برداشته رفته دَم حوض آبش کرد ریخت توی جا چراغی گفتم آب مگر نیست؟ گفت چرا! گفتم چجوری با آب هم می سوزد؟ گفت اگر خدا بخواهد می سوزد . گفتم تو چه کردی به این مقام رسیدی؟ گفت من فقط یک صفت دارم فضولی تو کار خدا نمی کنم. بنده ام هر طوری می خواهد بشود بشود. 🔷شیخ می گوید من هم چهل روز حواسم را جمع تر کردم چون حواسش جمع بود جمع تر کرد. پیسوزِ چراغ را ریختم بیرون و خالیش کردم بعد از چهل روز چراغ را روشن کردم و روشن شد من هم به این کرامت رسیدم. پیش از اذان رفتم وضو بگیرم برای نماز شب آماده شوم آستین را که زدم بالا و آب ریختم روی صورتم یک نسیم خنکی به سروصورتم گرفت یک مقداری سردم شد . یک وقت ناخودآگاه گفتم وای وای چقدر امروز هوا سرد است؛ یک وقت دیدم چراغ خاموش شد. می خواهم حساسیت حرف را ببینید هرکاری کردم دیگر نشد. ♦️رفتم‌ پیش همین عارف گفتم آقا چه کنم؟ گفت چه گفتی؟ گفتم ‌من هیچی نگفتم. گفت غیر ممکن است یک حرفی زدی چراغ خاموش شده. گفتم فقط یک کلمه گفتم چقدر هوا سرد شده ! گفت همین هم دخالت تو کار خداست به تو چه سرد است؟ شما چکاره ای؟ عبد یعنی این. استاد دانشمند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: تردیدی نداشته باشید که پیروزی با جبهه‌ی حق است رهبر انقلاب: 🔹تردیدی نداشته باشید که رژیم غاصب معاند صهیونیستی یک روز از روی زمین ریشه‌کن خواهد شد. و ان‌شاءاللّه این جزو آینده‌های حتمی است؛ امیدواریم ان‌شاءاللّه شما جوان‌ها آن روز را به چشم خودتان ببین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝در مجمع البیان نقل می کند که در زمان هارون الرشید طبیبی بود نصرانی،حال طبیب مخصوص خلیفه بود یا خیر به هر حال نصرانی بود.این از یکی از دانشمندان اسلامی سوال کرد گفت:در کتاب شما ما هیچ بحثی راجع به طب نمی بینیم و حال آن که علم نافع دو گونه است:علم الدیان و علم الابدان.این هر دو علم نافع برای بشر است،چرا در کتاب شما راجع به طب بحثی نیامد؟آن مرد دانشمند اسلامی گفت:چرا ما در قرآن یک جمله ی کوتاه داریم یک نصف آیه،این نصف آیه جامع ترین دستورات را راجع به بهداشت داده است.و آیه این است: 💠کلُوا واشربوا و لا تسرفوا بخورید و بیاشامید و زیاده روی نکنید.این همان دستور جامعی است که اگر به این عمل شود به همین دستور ساده بسیاری از بیماری ها منتفی است،خیلی از بیمارستان ها درشان تخته می شود.بعد گفت:یک جمله هم از پیامبر خود داریم ایشان فرمود: 💠المعده بیت کل داء، و الحمئه راس کل دواء. معده خانه ی همه ی بیماری ها است،پرهیز و امساک در غذا سرآمد همه ی داروها است. این نصف آیه در قرآن و این جمله ی پیامبر اکرم.وقتی آن طبیب شنید تامّلی کرد گفت:عجب!قرآن شما و گفتار پیغمبر شما دیگر جایی برای طبّ جالینوس باقی نگذاشت. استاد ضیاءآبادی @mahmobarak https://eitaa.com/mahmobarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 خیلی ها نسبت به شیخ طوسی حسادت ورزیدند رفتند نزد خلیفه عباسی سعایت کردند از این بزرگوار گفتند در مصباح المتهجدش آمده زیارت عاشورا نقل کرده و در آخر زیارت عاشورا خلفا را لعن کرده عبارت را گذاشتند جلوی خلیفه؛ خلیفه گفت بروید شیخ را بیاورید. ♦️ شیخ را آوردند وقتی آمد متوجه قضیه شد عالم اگر عالم باشد چقدر خوب می تواند دفاع کند و موثر باشد. وقتی فهمید اینها از او بد گفتند گفت: جناب سلطان اگر این ها نزد خود من می‌آمدند من بهش آن توضیح میدادم نیاز نبود شما را به زحمت بیندازند گفت چرا لعن کردی خلفا را ؟ گفت من اینجا مرادم از ظالم اولی قابیل است که برادرش هابیل را کشت، دومی مرادم قیدار بود که نحر کننده ناقه ی صالح است ،سومین ظالم قاتل یحیی ابن زکریا است که او را کشت ، چهارمین ظالم ابن ملجم مرادی است که علی را کشته؛ آیا شما مخالف هستید که اینها باید لعن شوند ؟ گفت نه چقدر زیبا نوشتی و منظورت عالی بوده اینها بی سواد هستند که منظور علمی تو را نمی فهمند و درک نمی کنند. استاد هاشمی نژاد @mahmobarak https://eitaa.com/mahmobarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انيميشن روضه حضرت عباس(عليه السلام) پسر ام البنين (عليهاالسلام)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تشیع پیکر شهید سید رضی موسوی در حرم مطهر حضرت رقیه سلام الله علیها 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا